سخنرانیهایی که تزوتان تودوروف، نظریهپرداز و منتقد ادبی بلغارستانی در سفر دو سال پیش خود به ایران ایراد کرده، در کتابی با نام «تودوروف در تهران» منتشر میشود._
تودوروف مهرماه سال ۱۳۸۵ به ایران سفر کرد و در خانه هنرمندان ایران به سخنرانی پرداخت.
این زبانشناس بلغاری در جمعی از دانشجویان و علاقهمندان به حوزه نقد ادبی، سخنرانی خود را با موضوع «ادبیات چیست» ایراد کرد؛ اما در پایان سخنانش گفت: «نمیدانم میتوانم به این پرسش پاسخ دهم که ادبیات واقعا چیست!»
بنا بر گزارش خبرگزاریهای ایران، این منتقد ادبی در آن سال در سخنان خود گفته است: «ادبیات همانند فلسفه و علوم انسانی اندیشه ساخت جهان روانی و اجتماعی است که در آن زندگی میکنیم. یعنی دانته و سروانتس آن اندازه از زندگی به ما میآموزند که جامعهشناسان؛ با این تفاوت که نویسنده با تصویر کردن یک رویداد یا یک شخصیت، نظریهای را تبلیغ نمیکند و بیشتر کارش پیشنهاد است. از عصر روشنگری در اروپا، وظیفه انسان آن است که فکر کردن مستقل را فرابگیرد که برای تحقق این امر، شیوههای گوناگونی مطرح شده است. ژان ژاک روسو در کتاب امیل خود از شیوه خواندن و فراگیری کتابها برای کودکان و نوجوانان به عنوان آموزش منفی یاد میکند و صراحتا میگوید که باید از تشویق بچهها به خواندن کتاب خودداری کرد. اما به نظر من کتابخوانی را باید به هر شکلی که شده تبلیغ کرد. همه گونه کتاب را باید خواند؛ از سه تفنگدار الکساندر دوما گرفته تا هری پاتر. ما امروزه باید از استادان کلاسیکی که همیشه برای ما جاودانه بودهاند، نهایت استفاده را ببریم. واقعا یک پزشک آینده ما از شکسپیر، سوفوکل و داستایوفسکی بیشتر می آموزد یا از کنکورهای بی ثمر ریاضی که اکنون سرنوشتش را رقم میزنند؟»
این سخنرانی تودوروف علاوه بر نظریات او درباره ادبیات، برخی از نظریاتش پیرامون خیر و شر را نیز در بر میگیرد.
تودوروف در سال ۱۹۳۹ میلادی در شهر صوفيه بلغارستان به دنيا آمد. او در ۲۴ سالگی به فرانسه رفت و با نانسی هاستون، نويسنده فرانسویتبار ازدواج كرد. وی فعاليت ادبياش را با ترجمه متوني از نويسندههاي فرماليست روس همچون بوريس آيخنباوم، ويكتور اشكلوفسكي و رومن ياكوبسن آغاز، و با همكاري ژرار ژنت، مجموعه «بوطيقا» را منتشر كرد.
وی در سالهاي دهه ۶۰ قرن گذشته میلادی و ابتداي سالهاي دهه هفتاد براي مجله «تل كل» كه بيشتر بزرگان ادبي آن روز فرانسه (افرادی چون رولان بارت و ژوليا كريستوا) با آن همكاري داشتند، مينوشت و نقشی نیز در تحولات فرهنگي آن ساليان فرانسه ايفا كرد.
وی سپس به موضوع ساختارگرايي ادبي علاقهمند شد و نخستين كتابش را به نام «نظريه ادبی، متنهایی از فرماليستهای روس» در سال ۱۹۶۶ منتشر كرد؛ اما چند سال بعد به موضوع «بوطيقا» روي آورد و «بوطيقاي نثر» را كه از معروفترين آثار اوست، در سال ۱۹۷۱ به انتشار رساند. بعدها به تاريخ و سياست علاقمند شد و سالهاي اخير را بيشتر به مطالعه در حوزههاي سياسي پرداخته است.
تودوروف تا به امروز بيش از بيست و پنج عنوان كتاب منتشر كرده است كه آخرين آنها با نام «شگفتيهاي استبداد» ابتداي سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
نظر شما