چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۷
قصه، هنر و قصه‌گو، هنرمند است/چه قصه‌ای بخوانیم و چگونه؟

مسئول دبیرخانه قصه‌گویی و رئیس گروه ترویج قصه‌های ایرانی گفت: قصه، هنر و قصه‌گو هنرمند است و وقتی شما قصه می‌گوئید، فقط مادر و پدر نیستید هنرمند هم هستید چون قصه هم فن و هم هنر است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، اولین هم‌نشینی «رؤیارو» با موضوع قصه‌گویی و قصه‌پردازی، ویژه مادران توسط حوزه هنری کودک و نوجوان در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.

نرگس میرفیضی نویسنده کودک و نوجوان و مدرس داستان نویسی کودک و نوجوان مجری رویداد «رؤیارو» در ابتدای این نشست گفت: این دورهمی شروع اتفاقی بزرگ‌تر به نام باشگاه مادران است تا رویاهایی که نتوانستم تحقق ببخشیم را محقق کنیم زیرا مادران ستون رویاسازی در خانواده هستند و قصه‌گویی یکی از این عناصر است چون ما با قصه کودکان را پرورش می‌دهیم و گاهی با قصه خودمان را به عنوان انسانی مستقل بازتعریف می‌کنیم.
 
او خاطرنشان کرد: قصه نقطه پیوند آدم‌ها با هم دیگر است و «رؤیارو» فضایی است که به ما کمک می‌کند تا قصه‌گوهای بهتری برای خودمان و فرزندانمان باشیم.
 
او در انتها عنوان کرد: جلسات هم‌نشینی «رؤیارو» با موضوع قصه‌گویی و قصه‌پردازی، ویژه مادران ادامه‌دار خواهد بود و هر هفته دور هم جمع می‌شویم؛ قصه می‌شنویم، تعریف می‌کنیم و اتفاقات هیجان انگیزی خواهد افتاد.
 
میرفیضی از مادران حاضر در نشست خواست تا خودشان را معرفی کنند. حضار اشخاص گوناگونی دربر می‌گرفتند از مادرانی که چند فرزند کودک دارند و مادری که نوزادی یکساله دارد و همسری که هنوز مادر نشده است. آنها از تجربه خودشان در مواجهه با قصه کودکان گفتند.
 
در ادامه الهام دارابی، مسئول دبیرخانه قصه‌گویی و رئیس گروه پژوهش و ترویج قصه‌های ایرانی با دعوت میرفیضی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: ما همیشه در حال قصه گفتن و شنیدن در زندگی هستیم و قشنگ‌ترین کاری که در دنیا هست مادر شدن هست؛ راجع به قصه و چرایی قصه می‌توان با یک جست‌وجو در شبکه‌های مجازی بهترین تعاریف را پیدا کرد که می‌توانند بهتر از من شما را با قصه و داستان آشنا کنند.
 
او درباره تأثیر قصه‌گویی در ارتباطات انسانی گفت: هر کس بهتر قصه بگوید رابطه‌اش با مردم بهتر می‌شود، زیرا همه باید ما را بشنوند تا ما را اجابت کنند همانند آنچه که خداوند می‌گوید: «مرا بخوان تا اجابتت کنم.» از این رو مهم است چطور حرف بزنیم. نام من الهام دارابی است، رسالت من یاد دادن آنچه است که بلدم و یاد گرفتن آنچه است که بلد نیستم.
 
وی از حضار خواست اولین قصه‌ای را که شنیدند به یاد بیاورند، قصه‌ای که بیشتر از همه برایشان در زمان کودکی تکرار شده است را نام ببرند. پس از نام بردن اولین قصه‌ها توسط حضار الهام دارابی گفت: به شما نکته‌ای شگفت‌انگیز را می گویم اینکه «آدم‌ها در بزرگسالی شبیه به کسی می‌شوند که در کودکی بیشترین بار قصه ایشان را شنیدند.» از آنجا که پدران و مادران ما سواد آن چنانی نداشتند و قصه‌هایی که می‌گفتند بدون علم به روانشناسی کودکان بوده است در نتیجه، این گونه قصه‌ها را برای ما در کودکی چند بار تعریف می‌کردند علی رغم اینکه قصه، هنر و قصه‌گو هنرمند است و وقتی شما قصه می‌گوئید، فقط مادر و پدر نیستید هنرمند هم هستید چون قصه هم فن و هم هنر است.
 
وی ادامه داد: دنیای امروز پر از متخصص است و دنیا دیگر نیاز به متخصص ندارد بلکه نیاز به آدم مهربان دارد که در آغوش مادرانه و با دلسوزی پدرانه ساخته می‌شود که قصه گو و هنرمند هستند.
 
او از تأثیر سلامت در قصه گویی گفت: سلامت آن چیزی است که باید برای قصه گفتن داشته باشیم و سلامت تارهای صوتی اولین قدم در قصه گویی است که آب خوردن پیش نیاز آن است تا گلو صاف باشد و تپقی موقع قصه گویی به وجود نیاید. سلامت بدن دیگر رکن مهم است همانند ورزشکاری که برای گرفتن مدال تمرین می‌کند، قصه گو هم برای تعریف درست قصه نیاز به آمادگی بدنی دارد تا بتواند منظور قصه را به درستی برساند.
 
دارابی سه ضلع مهم قصه‌گویی را اینگونه تشریح کرد: ۱. قصه، ۲. گوینده و ۳. مخاطب، سه ضلع مهم قصه‌گویی هستند.
 
وی گفت: در جلسه نخست فقط راجع به قصه صحبت می‌کنیم و در دو جلسه بعدی راجع به گوینده و مخاطب هم صحبت خواهیم کرد.
 
وی درباره انتخاب مناسب سوژه تحت عنوان «شکار» با بهره‌گیری از حواس پنج‌گانه سخن گفت و راجع به استفاده از فرمول‌ها در قصه گویی عنوان کرد: ما باید اصول فنی و درست قصه گویی را یاد بگیریم؛ باید خوب فرمول‌ها را یاد بگیریم و بعد مامانیزه و باباییزه کنیم چون باید فرمول‌ها را دانست تا بتوان به بچه‌ها واژه «آب» را توضیح داد. قصه‌ای را باید گفت که قصه اش به گفتن بیارزد و همه حواس مخاطب را درگیر شنیدن کند.
 
سپس الهام دارابی قصه‌ای راجع به دریا تعریف کرد که ماهی‌ای در بطن او متولد شده است ولی با همه ماهی‌های دیگر فرق دارد و طور دیگر دریا را دوست دارد که این منجر به حس تازه‌ای در دریا شده بود.
 
دارابی درباره قصه «دریا» متذکر شد: من شناخت از شما دارم در نتیجه این قصه را برای اینجا گفتن انتخاب کردم؛ برای مخاطبانی که حد تحمل محدودی دارند و در سن مشخصی هستند.
 
او ویژگی‌های قصه مناسب برای مخاطب را اینچنین برشمرد :۱. در حوصله مخاطب باشد، ۲. مقدمه درگیرکننده، ۳. تعلیق، ۴. گره گشایی و ۵.پ ایان بندی، قصه‌ای که اینها را نداشته باشد، برای روایت مناسب نیست. همچنین، در صورتی که قصه مقدمه‌ای با تعلیق نداشته باشد، مخاطب را نمی‌تواند همراه کند علاوه بر اینکه پایان بندی در گروه سنی کودکان باید آموزنده و تأثیرگذار باشد. قبل از هر قصه‌ای، من به عنوان قصه گو باید شناخت از خویشتن داشته باشم که قصه مناسب برای قصه‌گویی پیدا و استفاده کنم.
 
او ادامه داد: قصه‌گو باید قصه را با توجه به توانمندی‌های خودش و علایق مخاطب انتخاب کند؛ در محیطی مذهبی باید قصه مذهبی گفت و در مرکز معلولان برای کودکان هم باید راجع به امید صحبت کرد.
 
دارابی نقبی به تاریخ زد و بیان کرد: تاریخ با قصه گویی زنده است و حضرت زینب (ع) در هنگام اسارت قصه گفت که تاریخ کربلا را زنده نگه داشت چون تاریخ خودش قصه است. قصه کربلا قصه تلخ و دردناکی است که همه سال‌ها است برای آن اشک می‌ریزیم.
 
وی راجع به خصوصیات قصه شب برای کودکان گفت: من تمام عمر از یک سر و دو گوش می‌ترسیدم چون در قصه‌های کودکی من موجودی ترسناک بود از این رو زمان و مکان قصه گفتن برای مخاطب مهم است و نباید برای کودکان قصه ترسناک گفت زیرا آسیب‌زا است و کودکان می‌ترسند. قصه شب باید مثل لالایی و باید همراه با جذابیت و تأثیرگذاری، لحن یکنواخت داشته باشد و همچنین، بتوان آن را تکرار کرد و ادامه داد.
 
در مرحله بعد، دارابی راجع به همذات پنداری و زبان بدن در روایت قصه مثالی زد: هر کدام از شما تا سال‌ها بعد قصه «دریا» را یاد خواهد آورد زیرا باعث همذات پنداری شد و مقدمه درگیرکننده همراه با تعلیقی داشت. من می‌توانم قصه دیگری بگویم بدون اینکه همذات پنداری داشته باشد و باز با آن ارتباط بگیرید. با این شیوه که فقط زبان بدن داشته باشد چون اگر از زبان بدن بهره بگیریم، تأثیر کلام چند برابر خواهد شد و ما وقتی کودک هستیم اولین کسی که زبان بدنش را درک می‌کنیم مادر است با اصوات لالایی گونه که برای آرام کردن فرزندش تولید می‌کند. ۷۰ برابر کلام، زبان بدن تأثیر دارد و تأثیرگذارترین زبان بدن در چهره است.
 
معرفی کتاب «قیافه‌های بامزه» از دیگر بخش‌های نشست بود و «رویارو» با توضیح راجع به اهمیت جنسیت و سلیقه کودکان امروزی در انتخاب قصه‌ها ادامه یافت.
 
تعریف قصه «خروس و روباه» با موضوع عشق برای نوجوانان و انتخاب آدم مناسب برای عشق‌ورزی گام دیگر دارابی برای پیشبرد نشست بود تا اهمیت انتخاب قصه بر اساس گروه سنی را برای مخاطبان روشن سازد.
 
او به حضار توصیه کرد: با توجه به ایام محرم باید از رشادت‌ها، حماسه‌ها و زیبایی کربلا گفت چون مهمترین موضوع کربلا عشق به خانواده است و عشق به خانواده با توجه به بی هویتی و تنزل جایگاه پدر در خانواده‌ها در سالیان اخیر کمرنگ شده است. در صورتی که کودکان زیر سن ۹ سال دارید، راجع به شهادت سیدالشهدا و ۷۲ تن یاران باوفای او در صحرای کربلا نگویید و فقط امام حسین (ع) و هدف بزرگ او را تشریح کنید.
 
دارابی سپس قصه‌ای راجع به حضرت زینب(ع) که مناسب کودکان باشد تعریف کرد تا مادران منظور او را بهتر متوجه شوند.
 
تعریف قصه «گنجشک» در رده سنی بزرگسال؛ با موضوع تلاش به قدر وسع، آخرین قصه‌ای بود که دارابی برای حاضران در لحظات انتهایی رویداد انجام داد و عنوان کرد که در جلسه بعد، راجع به کاربرد ابراز در قصه گویی سخن گفته می‌شود.
 
در پایان، بخش‌هایی از اجراهای برگزیدگان جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پخش شد که خلاصه‌ای بود از آنچه که در جلسه گفته شد تا مادران به طور عملی با نکات گفته شده مواجه شوند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها