پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۶:۰۰
وحشتی برآمده از دل تفکر

«سرطان جن» نخستین مجموعه داستان رامبد خانلری است که از سوی نشر نگاه منتشر شده است. این مجموعه دربگیرنده 12 داستان کوتاه است که درعین مستقل بودن، دارای مضامینی مشترکند. از این اشتراکات می‌توان به بیان مفاهیم و مضامین فرهنگی در زیر لایه داستان‌ها اشاره کرد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) حمید بابایی: بازتولید باورهای بومی مردم با زبان خودشان از ویژگی‌های برجسته «سرطان جن» است و نویسنده کوشیده مفاهیم متافیزیکی را در داستان‌هایش بیان کند.

 این مفاهیم در داستان و بُعد فرهنگی آن دارای ارزش است و می توان آن را از این منظر نگاه کرد. به نظر می‌رسد داستان‌هایی که در فضای شهری روی می دهد و به زبان مردم تهران قدیم نزدیک تر است، موفق‌تر بوده‌اند تا آن‌هایی که با  فضای روستایی روایت می‌شوند. برای نمونه داستان «شلیلا جان» که با زاویه دید «مونولوگ» و از زبان یک خدمتکار خانگی روایت می شود، داستان قوام یافته‌ای است و توانسته با زبان گیرایی که دارد مخاطب را همراه کند اما می توان از داستان «ظن آباد» در مقابل «شلیلا جان» نام برد. این داستان در فضایی روی می دهد که به جز زبان داستان به نظر می رسد، نویسنده نتوانسته از این اتمسفر، بهره بهتری بگیرد. به نظر می رسد این داستان از ایجاز مخل رنج می برد، در صورتی که می توانست گسترش پیدا کند و ساختار بهتری داشته باشد. 

یکی دیگر از مواردی که در برخی داستان‌های مجموعه دیده می‌شود، تاثیر آثار سینمایی  بر قلم نویسنده است. این ویژگی در دو داستان این کتاب به اوج می‌رسد. داستان «ایستگاه برج میلاد» یاد آور فیلم های هالیوودی و رابطه جهان مردگان و انسان‌های این دنیاست. هرچند داشتن رابطه با سینما به خودی خود نمی تواند پاشنه آشیل یک اثر باشد اما وقتی بازتولید همان مفهوم می شود این پرسش پیش می آید که چرا یک اثر باید نوشته شود و نفس نگارش داستان چیست؟ 

نویسنده کوشیده است مجموعه‌ای از داستان‌هایی بسازد که فضای وحشت را به مخاطب القا کنند. در رساندن چنین مفهومی به مخاطب می توان دو رویکرد را دنبال کرد. نخست ساختن جهانی وحشتناک با اِلِمان‌های ترس‌آور و عناصر دلهره ( چیزی که در سینمای وحشت به خوبی می توان آن را دید) رویکرد دیگر این است که وحشت از دل یک موقعیت ساخته و مخاطب با تفکر در وضعیت دچار وحشت شود. به بیان دیگر وحشتی بر آمده از دل تفکر. 

برای درک بهتر این رویکرد می‌توان به سه داستان از مجموعه «برف و سمفونی ابری» نوشته پیمان اسماعیلی اشاره کرد که موقعیت داستان ها دارای گونه‌ای از وحشت است. وحشتی که جزموقعیت داستان ها، وجهی از تفکر را دربرمی‌گیرد. این تفکر بیشتر باعث وحشت می شود تا ساختار داستان در حالت ابتدایی.

نکته دیگر درباره تفکر در داستان این‌که، زمانی نویسنده امری فراواقع را دوباره بازتولید می کند که بخواهد تفکری را به مخاطب عرضه کند و در نظام داستان کوتاه صرف بیان موقعیت برای سرگرم کردن مخاطب، قابل توجیه نیست. 

به هر حال، برای داستان‌نویسی که نخستین مجموعه‌اش را می نویسد ساختن این فضای داستانی، کار ساده‌ای نیست. نویسنده کوشیده با تمام مشکلات در دنیای ادبیات گام به جهانی بگذارد که با نوشتن تجربی فاصله بسیار دارد. همین موضوع را می‌توان امتیازی ارزشمند برای نویسنده دانست. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها