به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، در اين كتاب 13 داستان كه هر يك از سه اپيزود تشكيل شدهاند گنجانده شده است.
وي در اين مجموعه به موضوعاتي مفهومی و اغلب معناگرا نظر داشته و تنوع مضامين از اين نظر به لحاظ نامگذاري داستانها نيز در اين كتاب وجهي خاص يافته است؛ اين در حالي است كه در فضاي محتوايي اين آثار، كنار موقعيتهايي غمانگيز و نوستالژيک، فضاهايي اميدوارانه را نيز شاهديم و از اين حيث مجموع فضاي داستاني از تک بعدينگري و القاي قضاوتي خاص از منظر نويسنده به دور مانده است.
در داستانهاي اين مجموعه راويهاي متقاوتي گاه از اعماق جامعه و گاه از قشري تحصيلكرده يا نويسنده رويدادهاي داستاني را شكل دادهاند.
توصيف روايات داستاني از نگاه اشيا و استفاده از زاوياي اول شخص، دوم شخص و داناي كل در روايت داستانها، از ديگر اختصاصات اين آثار به شمار ميآيند.
محمدرضا كلهر، فارغالتحصيل رشته ادبيات انگليسي و مدرس كارگاههاي داستان حوزه هنري كردستان است.
برخي داستاهاي اين كتاب تا به حال در جشنوارههايي چون جشنواره شعر و داستان دانشجويان سراسر كشور و كنگره «پرستش مهر» و برخي مسابقات ادبي ديگر رتبههايي برتر را به دست آوردهاند.
كلهر كه به بهانه انتشار كتابش به مساله توزيع نامناسب كتاب اشاره كرد و گفت: من هنوز نتوانستهام توزيع مناسبي براي كتابم حتي در شهرستان خودم داشته باشم. ما نويسندگان شهرستاني مجبوريم كتابهایمان را خودمان دست به دست بين كتابفروشيها توزيع كنيم و اين براي قشر ادبي مساله خوشايندي نيست.
در بخشي از داستان «زير تاک روي صندلي» آمده است: « خواهر، در نامهاي به برادر بزرگش، نوشته است: سه روز است كه ديگر صدايش را نميشنويم، صداي غرغرش را حتي، صداي اوقات تلخي وقتهايي كه از خواب بيدار ميشود، بهانهها و دعواهايش را، حتي مثلا وقتي صبحانه تخممرغ داشتيم و او مثل يک بچه لج ميكرد و پنير ميخواست و اگر هم پنير بود، حتما تخممرغ ميخواست...»
«يك وقت ميبينيد»، «زن ميتوانست بگويد»، «دو تا كفتر بق بقو ميكردند همين»، «يه وخت ديدي اومد و بارون زد»، «زير باران»، «درست مثل مردهي وامانده»، «سه صبح بود كه سكته كرد»، «زير تاك روي صندلي سكو» و «زير همان تاک»، نام برخي از داستانهاي اين مجموعهاند.
«يك وقت ميبينيد»، دي امسال (1390)، با شمارگان هزار و 100 نسخه از سوي نشر داستان راهي بازار كتاب شده است. اين كتاب 124 صفحه و قيمت آن سه هزار و 500 تومان است. كلهر در حال حاضر دو مجموعه ديگر از سه گانه داستانهاي كوتاهش را آماده انتشار كرده است.
مجموعه داستانهاي محمدرضا كلهر، داستاننويس كرمانشاهي، با نام «يک وقت ميبينيد»در قفسه كتابفروشيها جاي گرفت. تكثر موضوع و تنوع مضامين طرح شده همراه با زاويه ديد چند روايتي، از ويژگيهاي اين كتاب به شمار ميآيند._
نظر شما