در این نشست که به میزبانی ایبنا برگزار شد، هادی خورشاهیان، شاعر، نویسنده و برگزیده و داور جشنوارههای ادبی، عباس محمدی، شاعر و مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری و احسان رضایی، نویسنده، منتقد ادبی، موسس پایگاه نقد داستان و سردبیر دانشنامه ویکیادبیات به بیان دیدگاههای خود پرداختند که در ادامه میخوانید:
در ابتدای این نشست، این سوال مطرح شد که آیا شکل فعلی نمایشگاه را مطلوب میدانید و آیا برپایی برنامههای جنبی و میزگردهای تخصصی توانسته در تحقق اهداف نمایشگاه موثر باشد؟ که کارشناسان در پاسخ به این سوال، موارد زیر را مطرح کردند:
خورشاهیان: ما نویسندگان اصولا برای خرید کتاب به نمایشگاه مراجعه نمیکنیم چون در طول سال و در نمایشگاههای مجازی نیز میتوانیم کتاب بخریم. نمایشگاه حضوری فرصتی برای دیدار ما با سایر نویسندگان، دنبال کردن جریان ادبی و آشنایی و ارتباطگرفتن با ناشران است و جنبه کتاب خریدن بیشتر برای کسانی صدق میکند که به صورت عمومی کتابخوان هستند. برپایی نمایشگاه حضوری بسیار موفق بود و من قبل از برپایی تصور نمیکردم با این همه استقبال مواجه شویم. البته ناشران از میزان فروش مجازی نسبت به حضوری رضایت بیشتری داشتند و در مجموع میتوان گفت نمایشگاه کتاب فرصتی برای ارتباط اهالی فرهنگ و کتابخوانان و یک مجموعه فرهنگی است. برگزاری نمایشگاه توامان حضوری و مجازی و اختصاص بن خرید تنها به نمایشگاه مجازی حسنها و نیز معایبی داشت. از جمله محاسن میتوان اشاره کرد که با اینکه در نمایشگاه حضوری تنها کتابهای منتشر شده از سال 97 به بعد عرضه شده بود، میتوانستیم از نمایشگاه مجازی کتابهای 10 سال اخیر را با تخفیف و نیز با کمترین قیمت خریداری کنیم. یکی از معایب نیز این بود که نگرانی نسبت به قطع شدن سایت خرید کتاب باعث میشد تمام خریدها را از یک یا دو ناشر انجام دهیم و نیز فرصت خرید از ناشران کوچک و کمتر شناخته شده کمتر فراهم میشد.
محمدی: برپایی نمایشگاه کتاب تهران به صورت حضوری موفق بود و ما با استقبال خوبی بهویژه روزهای پنجشنبه و جمعه روبهرو شدیم. یکی از کارکردهای نمایشگاه نیز فراهم شدن محافلی برای دیدار و گردهمایی ناشران و نویسندگان و پیگیری روابط اجتماعی و اقتصادی آنهاست که اهمیت زیادی دارد. نمایشگاه حضوری میتواند یکی از ضعفهای بزرگ نشر کشورمان یعنی کاستیهای توزیع را برطرف کند و بسیاری از ناشران کوچک که در شرایط عادی توان رقابت با ناشران بزرگ را ندارند میتوانند آثار خود را عرضه کنند. نمایشگاه حضوری کتاب ویترینی تمام و کمال از تولیدات صنعت نشر است و البته نیکوست در دورههای بعدی نمایشگاه بسترهایی نیز برای حضور موثر ناشران کتابهای دیجیتال فراهم شود. در عین حال معتقدم نباید نمایشگاه مجازی و حضوری همزمان برگزار میشدند. همچنین یکی از ضعفهای نمایشگاه اختصاص بن خرید تنها به نمایشگاه مجازی بود که به اذعان ناشران فروش را کم رونق کرده بود و برای آنها زیانده بود؛ در مجموع معتقدم جز مساله بن خرید، مشکل خاصی وجود نداشت و امیدواریم سالهای آینده شاهد حضور پرشورتر ناشران در نمایشگاه باشیم تا جامعه کتابخوان بتوانند از تمام ظرفیتها استفاده کنند.
رضایی: یکی از حسنهای برپایی نمایشگاه حضوری علاوه بر نمایشگاه مجازی اثبات کتابخوان بودن ایرانیان بود که در شرایط بحران اقتصادی با اینکه امکان استفاده از بن در نمایشگاه حضوری نبود به نمایشگاه رفتند. در نمایشگاه سیوسوم با اینکه سه ماه پس از نمایشگاه مجازی بهمن ماه برگزار شد، به آمار فروش مجازی و حضوری 211 میلیارد تومانی رسیدیم که جای امیدواری دارد.
در ادامه این میزگرد به این محور پرداخیتم که «برگزاری برنامههای جنبی از جمله نشستهای تخصصی درباره کتابهای ادبی در غرفه جلال آل احمد تا چه اندازه با استقبال مخاطبان مواجه شد و توانست در تحقق اهداف نمایشگاه موثر باشد؟» که کارشنان نظرات خود را این طور مطرح کردند:
خورشاهیان: برای اینکه ارزیابی کنیم این نشستها موفق بودهاند یا نه نباید به تعداد صندلیهای پرشده توجه کنیم چون بسیاری از مخاطبان پس از برپایی نشستها اخبار و گفتوشنودهای نشستها را دنبال کردند و این گردهماییها رسانهای شدند و پاتوقی برای معرفی آثار باارزش و نویسندگان بودند.
رضایی: تاثیرگذاری برپایی نمایشگاه به صورت حضوری و تشکیل محافل و نشستهای ادبی در آن وابسته به کارکردهای فرایند نشر یعنی دایرهای متشکل از تولید، توزیع، فروش، تبلیغ و دریافت بازخورد از مخاطبان است. دریافت بازخورد از مخاطبان بیش از فروش کتاب میتواند تعیین کننده توفیق نمایشگاه باشد. با برگزاری نشستهای معرفی و خوانش کتاب در غرفههای مختلف از جمله در غرفه جلال آل احمد توانستیم با دغدغههای نویسندگان نیز آشنا شویم.
پرسش بعدی این بود که «آیا موافق تغییر رویکرد نمایشگاه کتاب از صورت فروش به نمایشگاهی صرف هستید؟» که پاسخهای زیر داده شد:
محمدی: برای فراهم کردن فرصت عرضه کتاب هزاران کار میتوان انجام داد و معتقدم نباید نمایشگاه تغییر رویکرد پیدا کند. نمایشگاه به شکل فعلی توانسته پایگاهی برای ناشرانی باشد که توان رقابت کمتری دارند و برپایی نشستهای ادبی نیز دارای دو رویکرد تبیینی و ترویجی است. در رویکرد ترویجی به معرفی کتابها و نویسندگان پرداخته میشود که همکاری رسانهها میتواند کمک کند، نتیجه گفتارها و بحثهای این نشستهای ارزشمند به گوش مخاطبان واقعی آنها برسد و معتقدم برپایی برنامههای جنبی از جمله نشستهای ادبی نمایشگاه یک ارزش افزوده است. از سوی دیگر جز در نمایشگاه کتاب در چه مکانی میتوانستیم شاهد فراهم شدن فرصت برپایی جشن امضای کتاب فاضل نظری با آن استقبال گسترده باشیم؟ نمایشگاه در ترغیب جوانان به مطالعه و نیز بهبود وضعیت نشر کتاب نقش تعیین کنندهای دارد که انکارناپذیر است.
خورشاهیان: نمایشگاههایی چون نمایشگاه هوانوردی یا نمایشگاه صنایع و خودرو میتوانند تنها جنبه نمایشگاهی داشته باشند ولی نمیتوان توقع داشت کودکی که در نمایشگاه کتاب با آثار متنوع و جذاب روبهرو میشود، کتابی نخرد. در بیشتر کشورهای دنیا فروشگاههای بزگ و شهر کتاب داریم و در فضایی از جمله نمایشگاه بولونیای ایتالیا که تجربه حضور در آن را یافتهام حق رایت کتاب خرید و فروش میشود در کشور ما کپیرایت رعایت نمیشود و در شرایطی که چرخه توزیع کتاب ما ناکارآمد است، بهترین گزینه برپایی نمایشگاه حضوری با امکان خرید کتاب است. نمایشگاه کتاب را باید یک فرصت مغتنم برای حضور در یک مجموعه فرهنگی دانست. معتقدم که اگر اهالی فضل و جامعهشناسان اهتمام کنند میتوانند با بررسی و تحلیل کتابهای خریداری شده و پرمخاطب نمایشگاه در میان اقشار مختلف و گروههای سنی متفاوت به تحلیل سطح سلایق و افکار جامعه بپردازند که در برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلندمدت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موثر است.
رضایی: در سایر کشورهای دنیا نیز نمایشگاههای کتاب به شکلهای مختلف برگزار میشوند و هر کشور بر اساس فرهنگ و شرایط خود به برنامهریزی برای برپایی نمایشگاه کتاب میپردازد. شبکه توزیع کتاب در کشور ما ناکارآمد است و در برخی از استانها تنها دو یا سه کتابفروشی داریم. بنابراین نمایشگاه کتاب فرصتی برای بهبود و ترمیم اقتصاد نشر است که به تقویت تمام بدنه نشر از جمله کتابفروشیها نیز کمک میکند.
یکی از موضوعاتی که در هر دوره نمایشگاه کتاب تهران مطرح میشود، استفاده از ظرفیت حضور ناشران خارجی است. در این راستا این سوال را مطرح کردیم که «چرا با وجود حضور ناشران بینالملل در نمایشگاه کتاب تهران از این ظرفیت به طور کارآمد استفاده نمیشود؟» که کارشناسان پاسخ دادند:
خورشاهیان: بیشتر کتابهایی که توسط موسسات و ناشران مختلف ترجمه میشوند به قلم مترجمان ایرانی است و نویسندگان ما خود اغلب ناآشنا با زبانهای خارجی هستند و حتی یک سایت و وبلاگ انگلیسی برای معرفی آثار خود ندارند. در کشور ما حدود 300 ترجمه از «شازده کوچولو»، بیش از 40 ترجمه از «قلعه حیوانات» و حدود 10 تا 15 ترجمه از «بینوایان» وجود دارد ولی کتابهای ما توسط مترجمان کشورهای دیگر ترجمه نمیشوند. البته بخشی از این ضعف طبیعی است چون 40 کشور صاحب ادبیات در آمریکای جنوبی، ایالات متحده آمریکا، آفریقا، اروپا، شرق دور و کشورهای عربی داریم و تعداد تولیدات ما به نسبت آن سیل آثار کمتر است. از سوی دیگر ناشران ما استقبال مطلوبی از رمانهای تالیفی ندارند و تنها نویسندگان درجه یک و محدودی چون امیرخانی و نظری هستند که آثارشان بدون دردسر چاپ و عرضه میشود. به نظر من برای بهبود سطح تولیدات ادبی و افزایش توان ادبیات کشورمان در بُعد بینالملل باید رویکردهای حمایتی از نویسنده به مخاطب تغییر کند. بهتر است پویش گذاشته نشود و به نویسندگان اثری را سفارش ندهند تا مولفان در فضایی عادلانه رقابت کنند. در عوض میتوان کتابهای خوب را معرفی و برجسته کرد تا خوانندگان رغبت بیشتری به مطالعه آثار باارزش پیدا کنند.
محمدی: مسیر ما در ترجمه تاکنون اشتباه بوده و به بیراهه رفتهایم. درباره زبانهای مختلف به عنوان جمعیت هدف بررسی لازم را انجام ندادهایم و این عدم درک ما از بازار و جهان کتاب باعث شده نتوانیم با ناشران بینالمللی ارتباط برقرار کنیم. ادبیات ما دارای ظرفیت لازم برای جهانی شدن است و موانعی چون تحریم و نیز عدم شناخت ما از بازار جهانی مانع جهانی شدنمان شده است. قوانین مربوط به حقوق مولف و کپیرایت نوشته شده ولی عمل نمیشود و کتابها به راحتی در فضایی نابسامان وارد بازار نشر کشورمان میشوند. یک ناشر میتواند با پرداخت تنها 500 هزار تومان به مترجم کتاب کودک و نوجوان حق تصویر و ترجمه را از آن خود کند و بارها کتابش به چاپ برسد. بنابراین در شرایطی که نشر کتاب ترجمه نسبت به تالیف صرفه اقتصادی بیشتری دارد و نظارت خاصی انجام نمیشود، سطح کیفی و کمی تالیف پایین میآید و نمیتوان انتظار جهانی شدن داشت. ناشران و نیز ممیزان کتاب نسبت به ترجمه گشادهروتر هستند و درباره تالیف سختگیری دارند.
در پایان این میزگرد به سراغ سلیقه مخاطب ایرانی رفتیم و این سوال مطرح شد که «درباره سطح سلایق مخاطبان ایرانی کتابهای ادبی چه نظری دارید؟ و آیا لازم است سلیقه و ذائقه جامعه را جهت داد؟» که کارشناسان نظراتشان را به صورت زیر مطرح کردند:
خورشاهیان: به گفته منوچهر بدیعی در انگلیس نیز که میگوییم کتابخوان هستند، آثاری در مترو و اتوبوس خوانده میشود که بهتر است نخوانند. ضمن اینکه در کشور ما خواندن ادعیه و قرآن در آمار مطالعه نمیآید ولی در کشورهای اروپایی مطالعه انجیل در آمار کتابخوانی لحاظ میشود. در گفتوگویی که اخیرا با دختر فهیمه رحیمی داشتم تاکید کرد که فروش رمانهای به اصطلاح زرد و متوسط پایین آمده و حتی به 50 تا 100 نسخه رسیده است و گرایش به سمت کتابهای نویسندگانی چون مهدی یزدانی خرم بیشتر شده است. بنابراین نباید نگران سلایق و ذائقه عمومی باشیم. همانگونه که در فضای موسیقی توقع نداریم همه اهل موسیقی سنتی باشند، درباره کتاب نیز باید فکر بازی داشته باشیم و اشکالی ندارد اقشار مختلف جامعه هم اهل تلویزیون باشند و هم کتاب و اصلا علاقهای به مطالعه در مترو و اتوبوس نشان ندهند. بسیاری از کتابخوانان حرفهای مطالعه را از رمانهای سطح پایین آغاز کردهاند و وقتی یک خانم خانهدار در شرایط اقتصادی امروز 100 هزار تومان میدهد تا یک رمان سطح پایین را بخرد و بخواند حق نداریم بر او خرده بگیریم. برای معرفی آثار باارزش باید از ظرفیتهای رسانهای استفاده شود به عنوان نمونه میتوان در برنامههای آشپزی رسانه ملی کتابهای آشپزی و در برنامههای ورزشی کتاب ورزشی معرفی کرد و در زیرنویس شبکه خبر اشارهای نیز به چاپ کتابهای باارزش داشته باشیم.
محمدی: 50 درصد هنر، سلیقه است و نمیتوان در باب سلیقه اجبار را اعمال کرد. حتی معیارهای علمی را نیز که در درجهبندی آثار ادبی لحاظ میکنیم در بخشهایی سلیقهای هستند. هنر را نمیتوان داده اطلاعاتی در نظر گرفت و برایش نمودار کشید. مخاطبان داستان در تمام جهان از سایر گونههای ادبی بیشتر هستند و به همین دلیل است که در کتابهایی چون «انسان خردمند» و «ملت عشق» از رمان و داستان برای بیان تاریخ استفاده میشود. اقتباس سینمایی و پیوند زدن ادبیات و سینما نسبت به دهههای 30 و 40 کمتر شده و این امر نیز گرایش به آثار فاخر ادبی را کاهش داده است. تجاریسازی و برنامهریزی کارآمد با استفاده از قدرت رسانه میتواند در جهانی شدن ادبیات ما موثر باشد که به سرمایهگذاری اساسی نیاز دارد.
رضایی: بخشی از این ضعف نیز مرتبط به نویسندگان ماست که اغلب ذهنیگرا هستند و تصویری نمینویسند؛ بنابراین اثرشان قابل اقتباس در قالب فیلم نیست و به طور موثر معرفی نمیشود.
نظر شما