دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۳
حاشیه‌های «جنگ» سلین/ نویسنده‌ای علیه خودسانسوری

دست‌نوشته‌های منتشرنشده‌ای از سلین در سال‌های اخیر ، کشف و به تازگی تحت عنوان رمان «جنگ» منتشر شده است. این دست‌نوشته‌ها که در سال 1944 و اواخر جنگ جهانی دوم گم شده بود، در سال 2020 توسط یک منتقد تئاتر به روزنامه لیبراسیون داده شد. گفته می‌شود این نوشته‌ها، همزمان با رمان‌های معروف سلین از جمله «سفر به انتهای شب» نوشته شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) اکرم امینی: به نقل از نیویورکر، در نخستین صفحه‌های کتاب، ما کنار جنازه‌ها دراز کشیده‌ایم، درحالی که سربازی که گوشش با خون به خاک چسبیده و سرش با صدای انفجارها تکان می‌خورد، در تعجب است که چطور بازوی زخمی‌اش هنوز به بدن پر از شکستگی‌اش وصل است. در همان حوالی، صدای خش‌خش دو موش می‌آید که در کوله‌پشتی جسد دیگری، به دنبال غذا هستند. سرباز که به نظر می‌رسد سر و صدای توپ‌ها را برای همیشه درونی کرده، در جست‌وجوی ناامیدانه برای پیدا کردن نیروهای خودی، در میدان مرگ سرگردان است.

تاکنون توصیفی جدی‌تر از این درباره وحشت‌آور بودن جنگ جهانی نوشته نشده است و این قطعه باعث می‌شود سایر توصیف‌های معروف از سنگرهای جنگ، هنری و غیرواقعی به نظر برسند: همینگوی در «وداع با اسلحه» به طرز خودآگاهانه‌ای، شاعرانه می‌نویسد و «در جبهه غرب خبری نیست» اثر رمارک، به طرز ملایمی در این باره سخن می‌گوید.
قطعه آغازین این متن- موش‌ها، سر، جسد و همه چیز- از لویی فردینان سلین است، نویسنده‌ای که رمان تازه کشف‌شده‌اش با عنوان «Guerre» یا «جنگ» به تازگی از سوی انتشارات گالیمار در فرانسه منتشر شده است. این رمان، ناگزیر، بحث‌های جنجالی بر سر خوبی‌ها و بدی‌های آثار سلین پیش آورده است، از جمله اینکه آیا ارزش ادبی او را می‌توان از خط مشی سیاسی یهود‌ستیزانه او جدا کرد یا نه.

سلین یا لویی فردینان آگوست دتوش- نامی که با آن متولد شد و مدت‌ها با آن در حومه پاریس به طبابت پرداخت- نویسنده دو رمان دهه 1930 است که از رمان‌های اصلی داستان‌نویسی مدرن به شمار می‌روند: «سفر به انتهای شب» و «مرگ قسطی». نویسندگان مختلف، از کورت ونه‌گات تا فیلیپ راث، به خاطر رئالیسم روانشناختی برجسته سلین، به او ادای احترام کرده‌اند.

هیچ میل یا رفتار انسانی، هرچند شرم‌آور یا جسورانه، برای سلین، بیگانه و هیچ منبع زبانی، هرچند سطح پایین یا اهانت‌آمیز، برای او ممنوع نیست. به نظر می‌رسد او این نوع ناتورالیسم رادیکال را از امیل زولا- که مورد تحسین سلین بود- گرفته است، اما ناتورالیسم او، بر خلاف زولا، فاقد هرگونه عنصری از «اومانیسم» فرانسوی، به معنای دعوت به همدردی یا میل به اصلاح است. سلین می‌گوید زندگی همین‌طور است که هست، و به نظر می‌رسد این نوشته آنقدر شبیه زندگی است که ما نمی‌توانیم در برابر آن مقاومت کنیم.
اینکه رمان جدیدی از سلین از آسمان ظاهر شود، بعید به نظر می‌رسد. دست‌نوشته‌های این اثر جدید- دو کتاب دیگر، از جمله دنباله‌ای بر «جنگ» با نام «لندن» که پاییز امسال وارد بازار می‌شود- قطعا واقعی‌اند و تقریبا همزمان با رمان‌های معروف سلین نوشته شده‌اند. این دست‌نوشته‌ها در سال 1944، در اواخر جنگ جهانی دوم ناپدید شدند، زمانی که سلین که با دشمن همکاری می‌کرد و می‌دانست در فرانسه محاکمه خواهد شد، ابتدا به آلمان و سپس به دانمارک گریخت. در سال 2020 این دست‌نوشته‌ها به وسیله ژان پیر تیباودات، منتقد سابق تئاتر به روزنامه چپگرای لیبراسیون ارائه شد. (بیوه سلین، صاحب حق نشر این آثار، سال قبل از آن در صد و هفت سالگی درگذشته بود.)

هنوز مشخص نیست که چه کسی دست‌نوشته‌ها را به تیباودات- که ظاهرا از اواخر دهه 1980 آنها را در اختیار داشت- داده است. به نظر می‌رسد منبع، شخصی به نام اسکار روزمبلی باشد که احتمالا مدتی را در کالیفرنیا به عنوان یک معلم مذهبی گذرانده است. (سال گذشته مقاله‌ای در لوموند منتشر شد که تلاش می‌کرد به طور کامل، مسیر شغلی اسرارآمیز روزمبلی فقید را ردیابی کند.) سلین همواره روزمبلی را متهم می‌کرد که در هرج و مرج روزهای پایان جنگ، دست‌نوشته‌ها را از آپارتمانش دزدیده است.

بیشتر کتاب «جنگ» درباره جنگ نیست، بلکه درباره «پشت جبهه» است و با راوی، که به سادگی، فردینان شناخته می‌شود، می‌گذرد که زخم‌هایش در بیمارستانی در حال بهبودی است. وی با همدردی و همراهی یک پرستار درمان می‌شود، در حالی که با سربازان رنج کشیده و در حال مرگ، محاصره شده است. بیشتر مطالب زندگی‌نامه‌ای در کتاب «جنگ» به شکلی متفاوت و به یاد ماندنی‌تر در «سفر به انتهای شب» دیده می‌شود، جایی که راوی آن نیز در جنگ زخمی می‌شود، اگرچه لحن سلین در آن بسیار زیباتر و به واقعیت نزدیک‌تر است. کتاب «جنگ» این حقیقت را یادآوری می‌کند که جنگ، یک اشغال قهرمانانه انتزاعی نیست، بلکه یک وحشت غیرقابل تصور است که در آن، انسان‌ها در درد غرق می‌شوند تا بمیرند.

البته شهرت سلین از سرنوشت عجیب سیاسی او جدانشدنی است. سلین علاوه بر رمان‌نویس بودن، یکی از جدی‌ترین یهودستیزانی است که تاریخ به خود دیده است. نویسنده سه جزوه یهودستیزانه که در اواخر دهه 1930 و اوایل دهه 1940 منتشر شد. این جزوه‌ها که برای دهه‌ها به زبان فرانسوی چاپ نشده بودند، قرار بود چند سال پیش، به وسیله نشر گالیمار بازنشر شوند- طرحی که پس از خشم عمومی، به تعویق افتاد اما اکنون دوباره به جریان افتاده است. از آنجایی که این جزوه‌ها، طی 10 سال از حق چاپ خارج می‌شوند، یک نگرانی این است که توسط یک «نفی‌گرا»، به عنوان مثال یک انتشارات آشکارا ضد یهود، و بدون هیچ‌گونه اظهارنظر ناشر برای مصون‌سازی، منتشر شود.

مدافعان سلین اصرار دارند که رمان «جنگ» برای درک آثار بعدی او ضروری است، زیرا علت خشم نامحدود سلین را آشکار می‌کند. می‌گویند جنگ، سلین را دیوانه کرد، همانطور که تمدن او را دیوانه کرد. به هر حال جنگ جهانی، مجموعه‌ای از واکنش‌ها را در افرادی که آن را از سر گذراندند، ایجاد کرد. اشعار همدلانه و نامه‌های عاشقانه، به اندازه خشم، فراوان بود. به نظر می‌رسد خلق و خوی وحشی سلین، حتی پیش از اینکه جنگ آن را تایید کند، وجود داشته است.

چیزی که سلین را به نویسنده‌ای سخت تبدیل می‌کند این است که مانند مارکی دوساد، حقیقتی انسانی را گرفت و آن را به منشی غیرانسانی تبدیل کرد. ویژگی مهم سلین این است که او به طور سیستماتیک، ترسناک و بدون کورسوی امید است. چیزی که او در دو رمان معروفش به جای امید دارد، نوعی شادی شیطانی است که اغلب، غیرقابل مقاومت بوده و با دعوت از دیگر نویسندگان برای کنار گذاشتن رفتار خوب و در مقابل، گفتن سخت‌ترین حقایق انسانی، الهام‌بخش آنهاست. هیچ‌کس که نوشته سلین را درباره احساس واقعی یک سرباز زخمی خوانده باشد- درد بین گوش‌هایش در شب‌هایی که با کابوس سپری می‌شوند- نمی‌تواند آن را فراموش کند.

روایت او از انسان‌ها به‌عنوان ماشین‌های میل و آرزو، که برای تحمیل درد به آن‌ها، در یک کشتارگاه تغییرناپذیر زندگی می‌کنند- جایی که همه زندگی به مرگ ختم می‌شود، وحشتناک و واقعی است و معمولا چنان سیستماتیک سرکوب می‌شود که با حسی ارزشمندتر از همدردی، یعنی دریافت حقیقت، لرزه بر اندام خواننده می‌آورد. این بخش از سلین است که در «تئاتر سبت» شاد و انتقام‌جویانه او، الهام بخش فیلیپ راث می‌شود.

سلین از یک حقیقت انسانی استفاده کرد- اینکه ما تجربه خود را بی‌وقفه سانسور می‌کنیم تا از آن پیروی کنیم و اگر با واقعیت، آنطور که واقعا هست، روبه‌رو شویم، ما را به لرزه درمی‌آورد- و آن را به سبکی قدرتمند تبدیل کرد. راث اگرچه آشکارا از یهودستیزی سلین ناراحت بود، او را به عنوان نویسنده‌ای «اصیل، خشن و وحشی» تحسین می‌کرد. مرگ، جنایت، گناه، نارضایتی و دیوانگی، مواد اولیه آثار سلین است. نثر سلین، شبیه نوعی ماده مخدر است که پس از حل شدن در جریان خون، در طول مطالعه، چشمان ما را از توهم و خودفریبی پاک می‌کند و ما را همانگونه که هستیم به خودمان نشان می‌دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها