یکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۳
رنگ‌ساز جسور، بین هویت‌ کارائیب و بریتانیا گیر افتاده است

کتاب‌ هوروین اندرسون کل آثار او از نقاشی‌های استخری که بلافاصله پس از ترک دانشگاه گرفته تا مجموعه‌های اخیر هتل جامائیکا را شامل می‌شود، اولین تک نگاری مهم هوروین اندرسون یک رنگ‌ساز جسور را نشان می‌دهد که بین هویت‌های کارائیب و بریتانیا گیر افتاده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛‌ کتاب هوروین اندرسون، اثر کاترین لمپرت، راجر رابینسون و کورتنی جی. مارتین در 320 صفحه توسط ناشر مطرح اروپایی ریزولی منتشر شده که 210 تصویر رنگی از آثار این هنرمند را به نمایش گذاشته است.

هوروین اندرسون اغلب در مورد حضور در یک مکان صحبت می‌کند در حالی که به مکان دیگری فکر می‌کند. همانطور که این حجم مجلل نشان می‌دهد، این حسی است که نقاش بریتانیایی به مدت 25 سال از طریق تصاویر حسی و باز که بین فیگوراسیون و انتزاع می‌لغزند، کاوش کرده است. در بوم‌ها و آثار پرشور او روی کاغذ، مضامین مهاجرت، شهروندی و هویت به درون و خارج از تمرکز تغییر می‌کنند و هرگز کاملاً مایل به برجسته‌ ​​شدن نیستند. از فضای داخلی نوستالژیک آرایشگاه‌های سیاه بیرمنگام گرفته تا مناظر سرسبز جامائیکا، هنر او که با غوطه‌ور شدن در فرهنگ بریتانیایی و آفریقایی-کارائیب شکل گرفته است و مکان‌هایی را بررسی می‌کند که تاریخ و حافظه با هم برخورد می‌کنند.

این اولین تک نگاری بزرگ اندرسون، کل آثار او را شامل می شود، از نقاشی‌های استخری که بلافاصله پس از ترک کالج سلطنتی هنر در اواخر دهه 1990 ساخته شد تا مجموعه اخیر هتل‌های جامائیکا، با الهام از ساختمان‌های متروکه‌ای که در اوراکابسا کشف کرد. با ورق زدن صفحات آن، می‌بینید که او یک رنگ‌ساز جسور است، آثاری را با رنگ‌های زنده دریای کارائیب اشباع می‌کند و در عین حال پالت خود را با تیرگی شهری بریتانیا می‌آمیزد. با این حال، هنگامی که صحبت از تمرین او می شود، اندرسون می تواند خجالتی باشد و ترجیح دهد نقاشی‌ها حرف بزنند. 



اندرسون که کوچکترین عضو از یک خانواده 11 نفری است، تنها عضو خانواده است که در جامائیکا متولد نشده است، جایی که والدینش در اوایل دهه 1960 از آنجا مهاجرت کردند. پس جای تعجب نیست که هنر او اغلب حس گیر افتادن بین دو جهان را منتقل می‌کند. این موضوع در طی یک اقامت در ترینیداد در سال 2002 تشدید شد: «من بریتانیایی بودم، اما جامائیکایی هم بودم. شما می‌توانید به نوعی بین این هویت‌ها به عقب و جلو حرکت کنید.»

نقاشی‌های او در این دوره با حس جدایی مشخص می‌شوند، همانطور که لامپرت در مورد کلوپ کشور: سیم مرغ (2008) می‌نویسد، که زمین تنیس را به خوبی نشان می‌دهد که از یک حصار مشبک دیده می‌شود: «سطح آن پوشیده از خورشید مکرر است. انعکاس اشکال شش ضلعی، تمایل دارد که حس طرد شدن و ناراحتی فوری را در بیننده ایجاد کند.

از نظر اندرسون، فضای آرایشگاه مانند یک تکه کوچک از دریای کارائیب بود.

همچنین میل این هنرمند به کار سریالی چشمگیر است و مکرراً به یک موضوع برمی‌‌گردد تا زمانی که تمام شود. نقاشی‌های آرایشگاه، آثار او را با نمایش در تیت بریتانیا در سال 2009 برجسته کردند.

از نظر اندرسون، این فضا مانند یک تکه کوچک از دریای کارائیب به نظر می‌رسد و عکس هایی که او در آن‌جا گرفته است، نقاشی‌های متعددی را به وجود آورده است. برخی از این نقاشی‌ها مشتری را در حال کوتاه کردن موهایش نشان می‌دهند، در حالی که برخی دیگر روی فضای صمیمی عاری از افراد تمرکز می‌کنند. آثار مرتبط به بررسی لوازم آرایشگر، پوسترهای چسبانده شده به دیوارها یا هندسه اتاق می‌پردازند. چندین تا به نقطه انتزاع محض تجزیه می‌شوند.

برای اندرسون، مجموعه آرایشگاه «مهر تاریخ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را دارد».

در مورد پرسش‌های مربوط به هویت سیاه‌پوستان، مجموعه‌ای از پوسترهای شخصیت‌های تأثیرگذار را به تصویر می‌کشد که به آینه آرایشگر چسبانده شده‌اند، از مارتین لوتر کینگ و مالکوم ایکس گرفته تا کارل لوئیس ورزشکار المپیک و محمد علی کلی. این نقاشی‌ها با تعریف انتزاعی‌تر، برخورد با این چهره‌های اخیر نشان‌دهنده بی‌ثباتی خاصی است. کیفیتی که در بسیاری از آثار بازتولید شده در این کتاب وجود دارد.

خوانش مورد نظر لمپرت از عملکرد اندرسون به شدت مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته و مملو از بینش‌هایی است که از مشاهدات دقیق او از آثار و مکاتبات او با هنرمند به دست آمده است. جزئیات فنی و تجزیه و تحلیل به طرز ماهرانه‌ای با زمینه اجتماعی-تاریخی، زندگینامه و توصیفات خاطره انگیز متعادل است. او در بخشی از کتاب می‌نویسد: «در یک لحظه، به نظر، او مسیری را طی می‌کند که از صافی تصویری و کیفیت ثابت عکاسی لذت می‌برد. در موقعیت‌های دیگر، یا حتی در همان نقاشی، او از پتانسیل آب و هوای سیال رنگ لذت می‌برد، به‌عنوان گودال‌ها، به‌عنوان حباب‌های روی سطح شیشه‌ای بوم، یا به‌عنوان شست‌وشوی شیشه‌ای جلو در فضای «خالی» این لذت را می‌توان درک کرد.

در حالی که بررسی اجمالی جذاب لامپرت آموزنده است، اگر لزوماً گفتمانی باشد، فقدان مقالات دیگری که جنبه‌های خاص رویکرد چند وجهی اندرسون را بررسی می‌کنند، عجیب است.

به عنوان مثال، نقل قولی از ادی چمبرز، استاد تاریخ هنر در دانشگاه تگزاس، اشتها را برای دیدگاه سیاه پوستان تحریک می‌کند. به جای آن، گاهشماری مصور از زندگی و حرفه این هنرمند با 15 شعر از راجر رابینسون، نویسنده و موسیقیدان بریتانیایی همراه است. این تأملات حساس در مورد مضامین اندرسون راه‌های جایگزینی را برای اندیشیدن در مورد آثار این نقاش برجسته ارائه می‌دهد، که شاید بیش از هر متن معمولی، نحوه عملکرد تصاویر معمایی او را آشکار کند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها