یکشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۶
به یاد مایک دیویس پیامبر فلاکت!

دیویس بیشتر به خاطر کتاب «شهر کوارتز» شناخته شده است. مارشال برمن زمانی گفت که این اثر ترکیبی است از «شهروندی رادیکالی که می‌خواهد کلیت زندگی شهرش را درک کند و چریکی شهری که از دیدن نابودی کل این جهان لعنتی ضربه می‌خورد».

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): مایک دیویس، نویسنده و فعال و متفکر رادیکال، پس از مبارزه طولانی با سرطان مری در 25 اکتبر درگذشت. او 76 ساله بود. دیویس بیشتر به خاطر کتاب «شهر کوارتز» شناخته شده است. مارشال برمن زمانی گفت که این اثر ترکیبی است از «شهروندی رادیکالی که می‌خواهد کلیت زندگی شهرش را درک کند و چریکی شهری که از دیدن نابودی کل این جهان لعنتی ضربه می‌خورد».

و البته، دو سال پس از انتشار کتاب، همه چیز منفجر شد. هنگامی که شورش های رادنی کینگ در لس آنجلس در سال 1992 آغاز شد، سفیدپوستان وحشت‌زده به خانه‌هایشان هجوم بردند، درها را قفل کردند و نشستند به تماشای اخبار تلویزیون. اما مایک دیویس در جهت مخالف پیش می‌رفت و دوست قدیمی‌اش «ران شنک» در کنارش بود. آن‌ها ماشین‌شان را پارک کردند، پیاده شدند و شروع کردند به صحبت با مردم در خیابان در مورد آنچه که در حال وقوع بود. وی سپس به خانه رفت و درباره کل ماجرا نوشت. 

مایک فردی بود برآمده از دهه 1960، اما از فاقد پیشینه لیبرال یا چپ بود. پدرش یک محافظه‌کار بود و مایک به عنوان یک وطن‌پرست جوان، برای مدت کوتاهی به نیروی دریایی سپاه پیشاهنگی پیوست. زندگی او توسط جنبش حقوق مدنی تغییر کرد. در سال 1962، زمانی که او در دبیرستان تحصیل می کرد، یک فعال سیاهپوست که با پسر عموی خود ازدواج کرده بود، مایک را به تظاهراتی که توسط جنبش «کنگره برای برابری نژادی» (CORE) سازماندهی شده بود، برد. 

همانطور که پیشتر گفته شد، «شهر کوارتز» شاهکار دیویس بود. این کتاب که در سال 1990 منتشر شد، با توصیف بازدید از خرابه‌های شهر سوسیالیستی «لانا دل ریو» (Llano del Rio) آغاز می شود که در سال 1914 در صحرای شمال لس آنجلس تأسیس شد. آنجا، در روز اول ماه مه 1990، دیویس دو کارگر ساختمانی بیست و چند ساله از السالوادور را می‌یابد که به امید کار در نزدیکی پالمدیل، اردو زده‌اند: «‌وقتی دیدم که آن‌ها در ویرانه‌های شهری سوسیالیستی مستقر شده اند، یکی از آن‌ها پرسید که آیا ‌افراد ثروتمند با هواپیما آمده‌اند و آن‌ها را بمباران کرده‌اند.‌ ازم پرسیدند که در لس آنجلس چه می‌کنم و نظرم راجع به این شهر چیست. ‌سعی کردم توضیح بدهم که به تازگی کتابی نوشته‌ام…‌» اینجاست که کتاب را ورق می‌زنید و می‌رسید به فصل محشر اول: «آفتاب و نوآر».

پس از شهر کوارتز بود که همه از اهمیت اندیشه دیویس آشنا شدند. اما او توجه چندانی به این شهرت نداشت و اکثر دعوت‌ها را برای سخنرانی رد می‌کرد. به یاد دارم که دخترش رویسین در سال 2014 به او گفت: «پدر، تو واقعاً باید به دعوت رئیس‌جمهور آرژانتین پاسخ بدهی» و مایک گفت: «اگر به پاپ پاسخ ندهم، به او هم پاسخ نمی‌دهم.» (دیویس پس از انتشار کتاب «سیاره زاغه‌ها» به واتیکان دعوت شده بود.)

مایک از اینکه او را «پیامبر فلاکت» خطاب کنند متنفر بود. بله، لس آنجلس دو سال پس از انتشار «شهر کوارتز» نابود شد. آتش‌سوزی‌ها و سیل‌ها پس از انتشار «بوم‌شناسی ترس» شدیدتر شدند و البته یک بیماری همه‌گیر جهانی پس از «هیولا وارد می‌شود» به وقوع پیوست. اما زمانی که او در مورد تغییرات آب و هوایی یا بیماری‌های همه‌گیر ویروسی می‌نوشت، مشغول «پیشگویی» بود، بلکه از آخرین تحقیقاتش پرده برمی‌داشت. 

وی زمانی گفت که درباره چیزهایی نوشته است که بیشتر از همه او را می‌ترساند. «بوم‌شناسی ترس» (1998) با زلزله‌ها، آتش‌سوزی‌های جنگلی، سیل‌ها و خشکسالی‌ها سروکار داشت. فصلِ «پرونده سوختن مالیبو» به بخشی کلاسیک از این کتاب تبدیل شد و استدلال کرد که بودجه‌های آتش‌سوزی بهتر است صرف حفاظت از محله‌های شلوغ درون شهر شود تا عمارت‌های بزرگ ساخته شده در مناطق دورافتاده در دامنه تپه. 

برخلاف بقیه چپ‌ها، مایک چپ قدیمی را رد نکرد؛ مربی او در دهه‌های 1960 و 1970، «دوروتی هیلی» بود، رهبر حزب چپ‌گرا در جنوب کالیفرنیا. دیویس یک مبارز بود و تا آخر به مبارزه ادامه داد و ماحصل این مبارزه نگارش بیش از 20 عنوان کتاب بود. 


منبع: 
https://www.thenation.com/article/culture/mike-davis-obituary/?utm_campaign=SproutSocial&utm_content=thenation&utm_medium=social&utm_source=twitter

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها