پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۰
بر مزار بودریار: مبادله نمادین فرجامین

کدام ایده‌های بودریار به حیات خود ادامه می‌دهند؟ کدام‌شان با مرگ او ناپدید می‌شوند؟ از قضا، بودریار به‌عنوان نظریه‌پرداز وانمود در یادها می‌ماند، اصطلاحی که او در 25 سال آخر زندگی‌اش به ندرش از آن استفاده کرد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ترجمه کامران برادران: آنچه در پی می‌آید ترجمه صفحات پایانی کتاب «ژان بودریار: علیه ابتذال» به قلم «ویلیام پاولت» استاد مطالعات فرهنگی در دانشگاه وولونهامپتون که یکی از آثار جالب‌توجه در زمینه بررسی ایده‌های بودریار است: 

«وقتی می‌نویسم حس نمی‌کنم که دست به عملی سیاسی زده‌ام. بیشتر به نظرم عملی نمادین می‌آید. این شاید خود یک استراتژی مرگبار باشد -‌یک استراتژی مرگبار نظری- و شاید اثرات نمادینی برای سرعت بخشیدن داشته باشد.» (بودریار، 1992، 300)
 
ناپدیدی
«حکم مرگ نیز اهمیت دارد، چراکه غیبت شما باعث می‌شود جهان به‌شکلی مشخص ارزش زیستن را نداشته باشد.» (بودریار، 2006، 10)
«کل ترفند این بوده که بدانید چگونه پیش از مردن و به جای جان باختن، ناپدید شوید.» (بودریار، 2006، 4)
 
ایستاده‌ام بالای تابوت بودریار. صبح زیبای بهاری در پاریس است. من که در لحظه آخر تصمیم گرفتم در مراسم تشییع جنازه‌اش شرکت کنم و در تلاش برای یافتن ورودی به قبرستان مونتپارناس بودم، انتظار داشتم که جمعیت فراوانی را در تشییع جنازه شاهد باشم. اما تعداد عزاداران آنقدر کم است که حتی فکر کردم نکند مراسم روز دیگری باشد یا محل برگزاری‌اش را اشتباه گرفته‌ام. نه خبری از دوربین‌ها است و نه رسانه‌ها. این نارویدادی فراواقعی نیست، بلکه مراسمی نمادین است برای خانواده، دوستان و دوستداران بودریار.  

اولین چیزی که توجهم را به خود جلب می‌کند تاج گلی بزرگ از طرف وزارت فرهنگ و ارتباطات فرانسه است: شیئی کنایه‌آمیز، مخصوصا اگر نفرت بودریار از فرهنگ («بر روی فرهنگ تف می‌کنم»، 1978، 81) و تاکید او را مبنی بر این‌که ارتباطات جایگزین اطلاعات شده در نظر بگیریم. حدود 200 عزادار جمع شده‌اند و ما در پس نعش‌کش، «مارین»، همسر دوم بودریار و دو فرزندش در امتداد خیابان تا قطعه هشتم آرامگاه راه می‌رویم. شماری از روشنفکران نامدار فرانسوی از جمله «مارک گیوم»، «سیلوره لوترینگه»، «ژاک دونزلو» و «میشل مافزولی»، در ادای احترام به بودریار و آثار او سخنرانی می‌کنند. یکی از حکایاتی که در این میان بیان شد مربوط به نخستین‌باری بود که بودریار با مارین ملاقات کرد. مارین که با آثار بودریار آشنایی داشت ازش پرسید که آیا خود را دموکرات می‌داند؟ و پاسخی که
بودریار داد این بود: «نباید چنین سؤال‌هایی از من بپرسی.»
در نهایت مبادله‌ای نمادین در کار است: پس از آن‌که تابوت روی زمین قرار می‌گیرد، حاضران به نوبت روی آن خاک می‌پاشند:


 
«ناپدیدی ممکن است این میل باشد به دیدن این‌که جهان در غیاب ما چگونه به نظر می‌رسد (عکاسی) یا دیدن آن‌سوی سوژه، آن‌سوی معنا، آن‌سوی افق ناپدیدی، دیدن این‌که آیا هنوز اتفاقی در جهان می‌افتد و آیا پدیداری برنامه‌ریزی‌نشده چیزها روی می‌دهد. حوزه‌ای از پدیداری ناب، از جهان (و نه دنیای واقعی که صرفا جهان بازنمایی است) که تنها می‌تواند از دل ناپدیدی تمامی ارزش‌های افزوده پدیدار شود.» (بودریار، 2006، 4)

«هیچ‌گاه به واقعیت باور نداشتم: آنقدر برایش احترام قائلم که حاضر نیستم باورش کنم. هیچ‌گاه تصوری از مرگ نداشتم: مرگ باید شگفتی باقی بماند.» (بودریار، 2006، 1)
 
کدام ایده‌های بودریار به حیات خود ادامه می‌دهند؟ کدام‌شان با مرگ او ناپدید می‌شوند؟ از قضا، بودریار به‌عنوان نظریه‌پرداز وانمود در یادها می‌ماند، اصطلاحی که او در 25 سال آخر زندگی‌اش به ندرش از آن استفاده کرد. مهم‌ترین ایده او، مبادله نمادین، به‌ندرت در خارج از حلقه متخصصان فلسفه او بر زبان آورده شده و احتمالا مبهم نیز باقی خواهد ماند، هرچند که من در این کتاب جایگاهی مرکزی به آن اختصاص دادم. با این حال، بودریار به خاطر اظهارات تحریک‌آمیز بی‌شمارش، به خاطر مبادلات نمادینش با دیگر متفکران و ایده‌ها و با خوانندگانش در یادها خواهد ماند. او را به خاطر هوش و ذکاوتش در حمله به امور عادی و ناآزموده به یاد خواهند آورد و همچنین برای به چالش کشیدن امور پذیرفته‌شده و بدیهی و همچنین به خاطر سرپیچی از خرد معمول. برخی ایده‌های او بدل به واقعیت شدند، برخی پیش‌بینی‌هایش محقق شدند و برخی دیگر همچنان ناهماهنگ و نگران‌کننده باقی مانده‌اند. این ایده‌ها همچنان در انتظارمان هستند، تله‌هایی برای افتادن در یک «واقعیت» ساده‌لوحانه.
 

منبع: 
William Pawlett, Jean Baudrillard: Against Banality, Routledge, P. 167-170

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها