مطالعه اخیر مجله مردم و طبیعت ادعا میکند که حیوانات با سرعت مشابه انقراض در دنیای واقعی، در رمانهای نوشتهشده محو میشوند. مرکز پژوهشهای تکمیلی تنوع زیستی آلمان کل بایگانی برخط پروژه گوتنبرگ را شامل 60.000 متن، بین 1705 تا 1969 بررسی کرد. آنها دریافتند که از سال 1835، استفاده از حیوانات در داستانها - غیر از جانوران اهلی مانند اسب و سگ یا حیوانات «تهدیدکننده» مانند خرس یا شیر - به کسری از گرایش قبلی مولفان کاهش یافته است. پروفسور کریستین ورث، نویسنده ارشد این مطالعه، معتقد است که این امر پیامدهایی را برای واکنش ما به بحران آبوهوا دارد: «ما فقط میتوانیم با تغییر اساسی آگاهی، از دست دادن تنوع زیستی را متوقف کنیم.»
پیرس توردی، برنده جایزه ادبیات داستانی کودک 2014 گاردین/ عکس لیندا نیلیند/ گاردین
من فکر میکنم او درست میگوید، اما نه به این دلیل که حیوانات از رمانها محو شدهاند. آنها فقط به اشتباه نوشته شدهاند. مانند همه مقالههای پژوهشی خبرساز، بافت و زمینه، همه چیز است. من مطمئن نیستم که فقط کتابهای مالکیت عمومی، و فقط انگلیسیزبان، و فقط از منظر غرب، امروز بهطور کامل نماینده جهان داستانی غنی و بهطور فزاینده متنوع بشر باشد. اما کاهش تنوع زیستی واقعی به طرز وحشتناکی حقیقی است. بر اساس آخرین گزارشهای سازمان ملل و بنیاد جهانی طبیعت، ما نه تنها 60 درصد جمعیت حیوانات را از سال 1970 از دست دادهایم، بلکه اگر در حال حاضر اقدامی انجام ندهیم، یکمیلیون گونه جانوری و گیاهی در خطر انقراض قرار دارند.
آیا این حس عمیق از دست دادن در واقع باعث جذابیت بیشتر حیوانات برای نویسندگان داستان شده است؟ مطمئناً در دنیای ادبیات کودک و نوجوان کمبود حیوان وجود ندارد. آخرین کتاب من، «پیشگاه وحش»، در مورد مقابله با کاهش تنوع زیستی، که طبق سنت کتابهایی مانند «تپه واترشیپ»، دارای خرگوش بهعنوان شخصیت اصلی و شخصیتهای فرعی حیوانی است. فقط در سال گذشته بهتنهایی شاهد کتابهای کودکان تحسینشده با نقشآفرینی یک خرس قطبی، یک کوسه گرینلند و یک گربه ولگرد جادویی بودم.
تصادفی نیست که «کتاب جنگل»، «باد در بیدها» و کتابهای «بئاتریکس پاتر»، کتابهای کلاسیک اولیه کودکان از انسانانگاری، از انقلاب صنعتی و اولین جهش عظیم تنوع زیستی بیرون آمدهاند. به نظر میرسد هرچه ارتباط ما با گونههای دیگر کمتر باشد، رمز و راز و جذابیت آنها بیشتر میشود. آیا این که جودیت کر یک ببر را برای چای دعوت میکند یا یان مارتل در حال قایقرانی در اقیانوس در زندگی پای، با آن موجودات در حال انقراض مواجه میشود امری همهجایی ست؟ آیا مخلوقات فانتزی کتابها، از ورگهای تالکین گرفته تا گرگهای وحشت جورج آر آر مارتین (که بر اساس یک گونه منقرضشده ساخته شده) تخیلات ما را تسخیر میکردند، اگر گرگهای واقعی در چشمانداز ما غایب نبودند؟
اما اگرچه من در مورد «پیشگاه وحش» خرگوشهای قهوهای را بهطور گسترده مورد بررسی قرار دادم - رفتار، محل زندگی، و رژیم غذایی آنها - و تمام تلاش خود را برای احترام گذاشتن به علایق آنها در صفحه انجام دادم، اما واقعیت این است: هر تلاشی برای خلق یک شخصیت داستانی برای هر حیوانی یک تصویر محض است. چه نویسندگان در ادبیات داستانی حیوانات را بهعنوان عوامل انسانانگارانه برای نگرانیهای انسانی، هیولاهای فانتزی یا استعارههای شاعرانه به کار میگیرند یا خیر، آیا ما بهطور جمعی فرصتی را برای یک داستان اساسی جدید از دست میدهیم؟
رماننویسان جدیدترین کشفیات علمی درباره آگاهیهای غیرانسانی را در ماجراهای خود نادیده میگیرند. کجاست رمانی که شامل کشفیات پیتر گادفری اسمیت در مورد ذهن حیوانات باشد که در کتاب پرفروش او «ذهنهای دیگر: هشتپا، دریا و ریشههای عمیق هوشیاری» آمده و کاوشی در آگاهی هشتپاست که «بدون انسانبودن به طرز شگفتانگیزی شخصیتمند است»؟ یا آشکارسازی این که چهگونه درختان ارتباط برقرار میکنند در کتاب «زندگی پنهان درختان» نوشته پیتر ولبهبن، یا قدرت ذهنگردانی قارچهای کشفنشده در کتاب «زندگی مرکب» از مرلین شلدراک؟ البته نشانههای امیدوارکنندهای هم وجود دارد - الف شفق اخیراً یک رمان با راوی درخت انجیر به جهان هدیه کرد (جزیره درختان گمشده)، و ریچارد پاورز قدمهای قدرتمندی در جهت تمرکززدایی از دیدگاه انسان در «داستان اضافی» برداشته است.
میلیونها کتاب درباره انسانها وجود دارد که شامل بسیاری از دیدگاههای انسانانگارانه است. اما هیچیک از ما آیندهای پایدار در این سیاره نداریم؛ مگر این که برای حفاظت از میلیونها گونه دیگر -که در کنار آنها زندگی میکنیم- اقدام کنیم. دانشمندان در مورد چگونگی تعامل و رفتار این موجودات به اکتشافات اساسی میپردازند. شاید زمان آن فرارسیده است که نویسندگان ادبیات داستانی خود را آموزش دهند و بیاموزند که چگونه صدای غیرانسانی را بهطور بنیادین و اصیل در صفحه نشان دهند.
منبع: گاردین
نظر شما