یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۳
چرا ما به «بازی تاج و تخت» نیاز داریم؟

امروز فصل آخر سریال بازی و تاج و تخت پس از یک سال چشم‌انتظاری طرفداران این سریال آغاز به پخش شد، سریالی که بر اساس یک کتاب ساخته شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورک تایمز سریال «بازی تاج ­و ­تخت» که بر اساس رمانی با همین نام نوشته­ شده ­است، این یکشنبه برمی­‌گردد و همزمان با آن، ناگزیر بازار ساختن جوک‌هایی با جملاتی مثل «زمستان بالاخره از راه رسید» و شنیدن کلماتی مثل اژدها یا شوالیه نیز داغ خواهد ­شد. داستان بازی تاج و تخت، داستانی نیست که پیش از این حتی کسی داستانی شبیه به آن را نقل کرده­‌ باشد. بالا و پایین‌های این داستان تبدیل به موضوع بحث عوام و سرزمین خیالی داستان تبدیل به نمادی از آمریکا شده است.

این اولین باری نیست که یک داستان فانتزی با تم قرون وسطایی به چنین موفقیتی می‌رسد. پیش از این مجموعه کتاب ارباب حلقه‌ها که بر پایهٔ تجربیات دردآور یکی از سربازهای جنگ جهانی اول نوشته شده بود، بین سال‌های 1960 تا 1970 به محبوبیتی همه گیر بین مردم آمریکا دست یافته بود در حدی که گروه هیپی‌ها به شوخی گاندولف را به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب کردند و با پوشیدن تیشرت هایی که رویشان جملاتی مانند«فردو زنده است» نوشته شده بود همبستگی خود را با شادی و عموم مردم جامعه اعلام می‌داشتند.

بعد از حملهٔ یازده سپتامبر، یک بازی چند نفره گسترده به نام «دنیای وار کرفت» بازار بازی‌های دنیا را تسخیر کرد. این بازی روایتگر جنگی بین قبیله اورک ها و گروه متحدی از انسان‌ها بود که در فضایی محسور کننده که بازیکن را به واکنش وامی­داشت می‌گذشت. جی . کی رولینگ با نوشتن هری پاتر، قصهٔ قهرمانان جوانی را روایت کرد که به جنگ جادوگری می‌روند که می‌خواهد مانع از جریان دموکراسی شود، توانست در همان زمانی که بازی وارکرفت محبوب شده بود به صدر جدول نویسندگان پر فروش برود. در تمامی این دنیاها، این جادو بود که قوانین را تعیین می‌کرد، جنگ‌ها و کشمکش‌ها هم بر سر به دست آوردن افسون‌ها و طلسم‌ها بودند.

به نظر می‌رسد که هر موقع مشکلی روی زمین به وجود می‌آید، ذات قصه گو درونمان ما را به گذشته می‌برد و به ما پیشنهاد می‌کند که ریشهٔ مشکلاتمان را در افسانه‌های قدیمی که روایتگر داستان دنیاهای بدون کاپیتالیسم هستند بیابیم و به سمت آن‌ها فرار کنیم.
اما فرار کردن صرفا به معنا پرواز بر فراز واقعیت نیست. اورسلا له گوین، نویسندهٔ شهیر کتاب‌های فانتزی، خطاب به تولکین می­‌نوسید: " اگر سربازی توسط دشمن اسیر شود، آیا فکر نمی‌کنید که وظیفه‌اش فرار کردن باشد؟" و اینگونه سر اینکه فرار کردن به هر شکلی که باشد، همواره یک استراتژی نجات و راهی برای رها انگاشتن خود است بحث می‌کرد. در رمان‌های خانم له گوین، جادوگرها جادو را به واسطهٔ کلمات خواندند و در واقع سعی می‌کردند با نشان دادن واقعیت‌ها از همه گیر شدن یک بیماری وحشتناک جلوگیری کنند. اگر ما پناه بردن به دنیای فانتزی را به عنوان راه فراری از سرنوشت سیاه خود بدانیم، داستان فانتزی "بازی تاج و تخت " کلید فرار ما است.
در این مورد می‌خواهیم بدانیم که زندان ما چیست و چرا مغز ما همیشه به دنیای قرون وسطی پناه می‌برد؟
یکی از جواب‌های ممکن برای این پرسش این است که شاید داستان "بازی تاج و تخت" به هیچ وجه مربوط به گذشته نباشد. کتاب‌های زیادی وجود دارند که از احتمال اینکه آیندهٔ زمین شکل شمایلی مانند دنیاهای تاریخی و به دور از مدرنیته داشته باشد، سخن گفته‌اند. در رمان "شاهزادهٔ مریخ" که توسط ادگار رایس در سال 1912 نوشته شد، دنیای قرون وسطایی مارتین ما را یاد تکنولوژی های فوق پیشرفتهٔ قدیمی و دنیای پیچیده ای که تکنولوژی بر آن چیره است می‌اندازد. کتاب "زمین در حال مردن" اثر جک ونس که در سال 1950 نوشته شد، زمین پیری را به ما نشان داد که خورشیدش در حال محو شدن بود، ماهی در آسمانش دیده نمی‌شد و اتفاقا جادو بر آن حاکم شده بود. در همین اواخر هم دیوید میشل و ان.کی.جیمسین به ترتیب با نوشتن کتاب‌های محبوب "ابر اطلس" و سه گانهٔ "زمین شکسسته شده" آیندهٔ زمین را شبیه به گذشته‌های باستانی آن ترسیم کرده‌اند. هر دوی این نویسنده‌ها راوی سبک زندگی عصر حجری یا قرون وسطایی مردم آینده هستند چراکه مردم به مرور زمان اشتباهات زیست محیطی و سیاسی مصیب­باری را مرتکب شده بودند.

اینکه بخواهیم آینده دورمان را بدون داستان پیش‌بینی کنیم بسیار سخت است. ما کامپیوتر­هایی داریم که تاثیرات تغییرات آب و هوایی روی زمین را طی قرن‌ها نشان ما می‌دهند و باعث می‌شوند تصوراتی مبهم از آیندهٔ جامعه و سیستم اقتصادی خود داشته باشیم. اما وقتی که بحران‌های فعلی ما عمدتا ناشی از انتخابات ها و پسرفت‌های اقتصادی است ،به سختی می‌توان تصوری مدرن از آینده داشت.
شاید داستان بازی تاج و تخت نمایانگر دکمهٔ شروع مجدد فرهنگ ما است که ما را به تصور بنای دوبارهٔ تمدن بشری و صنعت در صورت داشتن شانس مجدد وا می‌دارد.چه می‌شد اگر ما دوباره وارد اثر مدرنیته می‌شدیم و این بار راه درست را انتخاب می‌کردیم؟ شاید این بار دیکتاتور ها دیگر رعیت‌ها را طی جنگ‌های ممتد نمی‌کوبیدند.
این عاملی است که باعث می‌شود افسانه‌های آمیخته به تاریخ، به شکل عجیبی ،تبدیل به کلید تفکر پیرامون آیندهٔ زمین شوند. آیا دیوار محکمی که اکنون ساخته‌ایم پس از تغییرات عمدهٔ آب و هوا همچنان به این شکل باقی می‌ماند؟  آیا در نهایت رقابت‌های سیاسی را کنار خواهیم گذاشت تا خودمان را نجات دهیم؟ اگر اعتراف کنیم که امکان این وجود دارد که مرتکب خطا شویم، آنگاه می‌توانیم گزینه‌هایمان را بررسی کنیم.
اکنون بازی تاج و تخت می‌تواند با زندگی ما تطبیق یابد، نه صرفا به خاطر اینکه می‌توانیم نماد شاه جوفری سادیسمی را در زندگی واقعی خود بیابیم و نه به خاطر اینکه می‌توانیم با تاثیر تغییرات آب و هوایی روی پژمرده کردن زمین به وسیله به حکومت رساندن امور ماوراطبیعه آشنا شویم.درست مانند هر داستان قرون وسطایی دیگری، بازی تاج و تخت نیز تاریخ را مو به مو برایمان روایت نمی‌کند اما عطش ما را برای یافتن روایتگری آینده­نگر فروکش می‌کند، روایتگری که به ما یادآوری می‌کند که دنیای آینده انسان هرچقدر هم دور باشد و در هر شکلی هم که باشد، امروز و توسط ما پایه­ریزی می‌شود.
در آیندهٔ نزدیک، زمانی که ما با فجایاع احتمالی رو به رو می‌شویم، نیاز به این داریم که تخیلمان را از بند برهانیم. ما به اینکه راه فرار خود را بیابیم احتیاج داریم.
ترجمه : محمد رضا چهارسوقی
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها