چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۱
گرته برداری از چند کتاب هم اقتباس محسوب می‌شود

رامتین شهبازی مدرس و منتقد سینما گفت: این تفکر که چون از روی یک اثر بازآفرینی صورت نگرفته پس اقتباس نیست، غلط است‌. این در تعریف کلاسیک می‌گنجد اما این بینامتن است. امروز کسی نمی‌تواند بگوید من اورجینال خلق می‌کنم. کسی می‌تواند اورجینال خلق کند که در غار زندگی می‌کند.

رامتین شهبازی مدرس و منتقد سینما در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از گسترده‌بودن حوزه اقتباس سخن گفت و در مورد اقتباس در سینما نکات مهمی مطرح کرد که در سینمای امروز ایران نادیده گرفته‌ می‌شود. در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانیم.

نظرتان درباره تأثیر برنامه سینما کتاب که در جریان نمایشگاه کتاب امسال برگزار ‌شد چیست؟

من معتقدم هر برنامه‌ای که برگزار می‌شود همیشه باید یک عامل جانبی داشته باشد که بتواند متن اصلی را کمک کند. این‌جا متن نمایشگاه کتاب است. وقتی ما یک متن را برگزار می‌کنیم بعد از یک مدتی دچار روزمرگی می‌شود. نمایشگاه کتاب چند سال به خاطر کرونا برگزار نشد و مجازی بود، امسال خوش‌بختانه برگزار شد و همه کیفیت برگزاری آن را شاهد هستیم. هرچه برنامه‌های جانبی برگزار شود مخصوصاً در حوزه کتاب که بسیار عرصه آسیب‌پذیری است و هرچه بتوانیم به آن کمک کنیم بهتر است. ما به‌خاطر کتاب به نمایشگاه می‌آییم و چون شغل و مسئولیت فرهنگی داریم باید به این عرصه کمک کنیم. به همین خاطر این برنامه سینما کتاب جزو برنامه‌های جانبی است که افراد را ترغیب می‌کند کتاب‌های مربوط به فیلم‌ها را دنبال کنند. اگر حتی یک نفر هم کتاب را بخواند برنامه سینما کتاب کار خوبی بوده است. من با کار فرهنگی موافقم منتها باید هر سال چکش‌کاری و برنامه‌ریزی شده، کار را بهتر کرد و سینما کتاب می‌تواند تأثیر مثبت داشته باشد.

شما به فیلم غریب اشاره کردید که برگرفته از کتاب مسیح کردستان است. آیا این فیلم را اقتباسی می‌دانید؟

اقتباس از زندگی شخص یکی از شیوه‌های اقتباس است. این بحث جدیدی نیست. در همه‌جا، ایران و جهان بارها اتفاق افتاده است. در اقتباس از یک شخص اینکه او چه جایگاهی دارد و شخصیت کاریزماتیک به‌لحاظ دراماتیک است و مخاطب را به‌واسطه کاریزماتیک‌بودن با خود همراه کنیم و یا تا چه میزان به داستان جنبه دراماتیک اضافه کنیم، مسائلی است که در اقتباس پیش می‌آید. در مورد شهید بروجردی وقتی فیلم را دیدم ، دیدم چقدر شخصیت محبوبی بین مردم کردستان است. او به‌خاطر آن‌ها توانسته دست به یک عمل قهرمانانه بزند و در راستای زندگی آن‌ها کاری کرده که باعث نجات و تحول منطقه شده است. به خاطر همین وجه قهرمانی را در خودش دارد. حالا اینکه چگونه این روایت در بیاید و چگونه ترجمه به زبان سینما شود، عوامل مؤثری دارد. انتخاب بازیگر و کارگردانی همه بخشی از این عوامل و علت‌ها هستند. به نظر من کارگردان اثر تا حدی توانسته موفق عمل کند. فیلم پراکنده‌گویی‌هایی دارد و داستان متشتت است ولی فیلم قابل‌قبولی است و من دوستش داشتم. به نظر من لطیفی توانسته به جنبه‌هایی از شخصیت دست پیدا کند که جنبه‌های دراماتیک هم حفظ شود.

به نظر شما وقتی کتابی از روی زندگی شخصی نوشته شود اقتباس محسوب می‌شود؟ آیا اقتباس وارونه هم از فیلم به کتاب داریم‌؟ انواع اقتباس را لطفاً شرح دهید.

بله، اقتباس شاخه‌های مختلفی دارد و از نظر بحث نظری و در حوزه‌‌های جدید مطالعه، مثلاً در نشانه‌شناسی فرهنگی اصولاً ترجمه فرهنگی را اقتباس می‌گویند. شخصاً در حوزه اقتباس کتابی نوشته‌ام. در این کتاب برای حوزه اقتباس مشخصاً اشاره کردم که نباید سراغ واژه اقتباس رفت. اقتباس به‌معنی برگرفتگی است. در واقع در واژه فرنگی کالچرال ترنسلیشن به‌معنی ترجمه فرهنگی است؛ یعنی ما حتی از یک معماری، یک نقاشی، اگر یک ترجمه داشته باشیم با زبان و بیان خودمان، به آن اقتباس می‌گویند.

این در حوزه نشانه‌شناسی فرهنگی اتفاق می‌افتد که شاخه آن به دانشگاه تارتو برمی‌گردد. معمولاً این تلقی غلط وجود دارد که ما وقتی می‌گوییم اقتباس می‌گویند حتماً باید وفادار به متن باشد و اگر وفادار نباشد، این اقتباس، اقتباس خوبی نیست. در صورتی که این تلقی در دانش جدید کاملاً تلقی اشتباهی است.

شما ممکن است با نگاه انتقادی به متن اولیه نگاه کنید. این کلمه متن که می‌گویم، می‌تواند نقاشی باشد، معماری باشد. شما در حقیقت می‌توانید کنش انتقادی داشته باشید. درآمریکا تام استوپارد (Tom Stoppard) نمایشنامه‌ای دارد راجع به دو شخصیت حاشیه‌ای نمایشنامه هملت و جالب این است که از جانب این دو شخصیت حاشیه‌ای به شخصیت هملت می‌پردازد. بنابراین شما همه‌اش در جاهایی حضور دارید که در نمایشنامه هملت حضور ندارید. یعنی مثلاً وقتی نمایشنامه مرگ اجرا می‌شود شما داستان را از پشت صحنه می‌بینید. این‌ها همه شیوه‌هایی هستند که به‌ترتیب از هر داستانی می‌توانید اقتباس کنید. لزومی ندارد شخصیت اصلی‌اش را بگیرید. شما می‌توانید شخصیت فرعی را بگیرید. می‌توانید ببینید شخصیت فرعی چطوری می‌تواند به شخصیت اصلی نگاه کند. زاویه دید او به ماجرا چگونه است؟ اینجا اصل بحث زاویه دید به وجود می‌آید و در بحث فرهنگی مسئله عمیق‌تر می‌شود.
در نمایشنامه‌ای مثل «اتوبوسی به نام هوس» نوشته تنسی ویلیامز که فیلم «بیگانه» بهرام توکلی از روی آن ساخته شده است، با یک اقتباس ضعیف مواجه هستیم.

فیلم‌هایی ساخته شده‌اند که بعد، از روی آن رمان نوشته شده است. آیا این اقتباس حساب می‌شود‌؟

بله، بستگی به این دارد که شما چه چیزی را می‌گیرید. وقتی هست که متن بینامتن است. من یک موسیقی گوش می‌کنم و روی من تأثیری می‌گذارد که براساس آن داستان خلق می‌کنم. این ربطی به موسیقی ندارد. موسیقی شخصیت ندارد. این یک حس است. پس با این حس یک اقتباس انجام شده است.

ما در حوزه‌های جدیدی در مطالعات مخاطب داریم که بحث پساشناختی است. بحث شناخت درباره عقل و ذهن است. الان بحث‌های احساسی مطرح است که ما احساس را چگونه مطالعه می‌کنیم. شما می‌توانید رمان بخوانید و شما ممکن است از رمان یک حسی بگیرید که یک داستان جدید خلق کنید. این هم اقتباس است .

در جشنواره فجر امسال فیلم‌هایی بودند که مدعی بودند اقتباس نیستند؛ مثلاً فیلم «شماره ده». در پایان این فیلم در تیتراژ نوشته این اثر از روی ده کتاب که فیلم‌نامه‌نویس خوانده ساخته شده است و عوامل فیلم معتقد بودند چون از یک منبع مشخص نیست اقتباس محسوب نمی‌شود. تکلیف این آثار چیست؟ آیا اقتباس هستند؟

این تفکر که چون از روی یک اثر بازآفرینی صورت نگرفته پس اقتباس نیست غلط است‌. این در تعریف کلاسیک می‌گنجد اما این بینامتن است. امروز کسی نمی‌تواند بگوید من اورجینال خلق می‌کنم. کسی می‌تواند اورجینال خلق کند که در غار زندگی می‌کند.

شما در فضای مجازی می‌خوانید و آن‌قدر در معرض اخبار و تبلیغات و در معرض نشانه هستید که نشانه‌ها شما را اشباع می‌کنند. شما به آن فکر نمی‌کنید اما از آن الهام می‌گیرید. نکته‌ای که وجود دارد این است که ما الهام می‌گیریم و همین اقتباس است.

همین آقای تام  استوپارد (Tom Stoppard) چندین اقتباس از نمایشنامه هملت دارد. مثلاً یک داستان «هملت در ۱۵ دقیقه» هم دارد. نکتۀ مهم این است که شما جنبه‌های یک متن را چگونه می‌توانید کنار هم بچینید و یک متن جدید تولید کنید. بله این متن جدید را به‌اصطلاح ساختارگراها و فرمالیست‌های قدیمی می‌گویند یک ترجمه. این یک متن جدید است و شما نمی‌توانید کاملاً به متن قبلی وفادار بمانید.

مثلاً بعضی رمان‌های ایرانی هم هستند مثل «بوف کور» صادق هدایت، آن‌قدر در نوع خود کامل هستند که نمی‌شود ترجمه سینمایی از آن گرفت. به خاطر همین است که کسی سراغش نرفته و دوسه فیلمی هم که ساخته شده فیلم‌های مهجوری است. ابزارهای بیانی ما فرق می‌کند. شما ممکن است بیایید ۱۰ تا اثر صادق هدایت، آثار کافکا و  آثار دولت‌آبادی را بخوانید و براساس آن یک اثر جدید خلق کنید. این هم اقتباس محسوب می‌شود.

در انیمیشن «بچه زرنگ» یکی از پرسوناژها آهویی بود که امام رضا ضامنش شده بود؛ یعنی آهو در این انیمیشن زنده بود و حالا روح جنگل شده بود. آیا این هم اقتباس است؟

این هم اقتباس است بله، این‌ها بینامتن است. شما هر نوع الهام از یک اثر فرهنگی و هنری بگیرید اقتباس کرده‌اید. ما دائم در حال اقتباس‌کردن هستیم. کلام در این عصر اصالتش را از دست داده‌ است. امروزه قوام کلام ما سرشار از ناخودآگاه تجربه‌های زیستی مستقیم و غیرمستقیم ما است. اصلاً واژه‌ها بر اساس آن شکل می‌گیرند. ما چیزی به نام اصالت کلام نداریم.

مسئله حق اقتباس چه می‌شود؟

در ایران بحث حقوقی در هنر مطرح نیست و من تخصص آن را ندارم. وقتی از یک اثر به‌طور مستقیم اثری دیگر برگرفته می‌شود مسئله مشخص‌تر است؛ اما گاهی معطوف به یک اثر هم نیست یا در بحث بینامتنی بحث حقوقی مطرح نیست ولی یک حقوق‌دان باید نظر بدهد.

تاریخ شفاهی‌هایی که تبدیل به کتاب شده‌اند یا داستان‌هایی که بین نسل‌ها پیچیده، از این نوع ادبیات هم می‌توان اقتباس کرد؟

الان چیستی اقتباس مهم نیست؛ چگونگی اقتباس مهم است. در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که شاخه‌های روایت‌شناسی در حال تغییرکردن است. روایت‌شناسی عکس، فیلم، کلام. اینکه چگونه دارم می‌گویم مهم است. شما یک کتاب از زندگی شهید بروجردی دارید، یک فیلم از روی آن ساخته می‌شود. چیزی که در فیلم مهم و جذاب است این است که شهید بروجروی وقتی با یک شخصیت فیلم، منظورم نقشی است که مهران احمدی بازی می‌کند، معامله بر سر محل دفن کشته‌شدگان کرد، براساس اخلاق فایده‌گرا در حوزه اخلاق کار می‌کند. رزمندگانی که ما قبلاً در فیلم‌ها دیده‌ایم این‌گونه نیستند.

ما در حوزه فلسفه اخلاق چند نوع اخلاق داریم. فلسفه اخلاق وظیفه‌گرا، اخلاق فایده‌گرا و اخلاق پست مدرن داریم. شخصیت فایده‌گرا شخصی است که معامله می‌کند. در این فیلم شهید بروجردی دست به معامله می‌زند و این خصوصیت در شهید بروجردی این شخصیت و این فیلم را جذاب می‌کند.

چرا اقتباس با تمامی تعاریفی که از آن کردیم و به نظر ساده می‌آمد، تا این میزان در ایران کم است؟

یک اشتباه وجود دارد. ما می‌خواهیم اورجینال باشیم و بگوییم حرف من اصیل است. من هنرمند خوبی هستم. ما در اثر هنری دنبال اصالت نیستیم. هرکس بگوید اصالت دارد بازی را نمی‌شناسد.  
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها