شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۹
«کشکول مفتون» منبع خوبی برای بازنمایی بسیاری از ناگفته‌های تاریخی زادبوم مفتون است

مجید عابدی، شاعر، منتقد ادبی و مصحح «کشکول مفتون بردخونی» با اشاره به دشواری‌های تصحیح این اثر، تاکید کرد: این کتاب می‌تواند منبع و مرجع خوبی برای بسیاری از ناگفته‌های تاریخی زادبوم مفتون، حوزه‌ دشتی و استان بوشهر باشد. علاوه بر این، نگاه مفتون به تاریخ اسلام نیز نگاهی خاص و قابل تأمل است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر، «کشکول» یکی از گونه‌های ادبی است که ظاهرا در دوره صفوی در میان صوفیان و دراویش به تاسی از مراوداتی که میان آن‌ها با دروایش هند شکل‌ می‌گیرد، نوشتن آن رایج می‌شود.

همان‌طور که سیدقاسم یاحسینی، در مقاله‌ای درباره سیر کشکول‌نویسی در ایران و بوشهر نوشته، در بازتعریف کلمه کشکول آورده: «آنچه در ایران به‌عنوان کشکول می‌شناسیم، کاسه‌ای است که از پوسته میوه درختی به‌نام کوکودومر که در مجمع‌الجزایر سیشل در اقیانوس هند می‌روید، ساخته می‌شود که در گذشته در میان درویشان محبوب بوده و به نوعی از ملزومات آن‌ها محسوب می‌شده‌است. کشکول در دوره صفویه دچار دگردیسی شد و به یک شی باارزش و هنری تبدیل شد و در حال حاضر یک شی تزئینی و دکوری است.»

به گفته همین مورخ اجتماعی، نوشته‌هایی اغلب دو زبانه به‌صورت نثر و نظم و بدون ترتیب خاصی در دوره صفویه با عنوان کشکول در ایران به‌وجود آمد که معمولا نوشته‌های شاعران و نویسندگان دیگر و گاه برخی از نوشته‎‌های خود مولف را در برمی‌گرفت که نمونه مثالی آن کشکول شیخ بهایی است. بر اساس پژوهش‌هایی که در حوزه ادبیات ایران صورت گرفته، با وجود اینکه سیر کشکول‌نویسی در ایران موردغفلت واقع شده اما آنچه مشهود است، این است که این گونه ادبی در دوره صفویه رواج یافته و در دوره قاجار از نظر ساخت و کاربرد و زیبایی به اوج رسیده است.

این گونه ادبی در منطقه جنوب و به‌ویژه استان بوشهر در دوره قاجاریه مورد استقبال برخی از ادیبان قرار گرفته و کشکول‌هایی را پدید آورده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به کشکول آیت‌الله سیدعبدالله مجتهد بلادی بوشهری، کشکول «جام جم در آثار عجم» میرزا محمدحسین جمی متخلص به «فاضل»، کشکول «مُشوّش‌نامه» محمدعلی سدیدالسلطنه کبابی، کشکول مدام دیّری و کشکول مفتون بردخونی اشاره کرد.

در میان این کشکول‌ها، کشکول مفتون دشتی که پس از فایز دشتی مهم‌ترین دوبیتی‌سرای جنوب کشور است، سال گذشته از سوی مجید عابدی، منتقد ادبی و شاعر بوشهری تصحیح شد. این کشکول دو زبانه (فارسی و عربی) هرچند دربردارنده مطالب ادبی مختصری است اما سند مهمی در حوزه جامعه‌شناختی و تاریخ‌شناسی منطقه دشتی به‌شمار می‌رود که داده‌های خوبی را در خصوص برخی از بیماری‌ها، جنگ‌های محلی و آداب این منطقه ارائه کرده است. از دید برخی از زبان‌شناسان، این اثر منبع خوبی برای گویش‌شناسی منطقه دشتی نیز به‌شمار می‌رود.

مجید عابدی که این اثر را در دو بخش متن و تعلیقات به همت انتشارات «شروع» منتشر کرده، شش سال از عمر خود را صرف تصحیح این کشکول کرده که خود مفتون بردخونی نام «کشکول حسینی» را بر آن نهاده است. در خصوص چند و چون تصحیح این اثر کهن با مجید عابدی به گفت‌وگو نشستیم. این گفت‌وگو با همکاری سیدقاسم یاحسینی، مورخ اجتماعی و روزنامه‌نگار جنوبی انجام شد.

چطور شد که کشکول مفتون را شناسایی و برای تصحیح انتخاب کردید؟

وقتی به مطالعه‌ آثاری که تاکنون از اشعار مفتون چاپ و منتشر شده، مشغول بودم، گاه در مقدمه‌ها و پیش‌گفتارها، به نام «کشکول » هم برمی‌خوردم. گردآورندگان سروده‌های مفتون، معمولا با یاد مختصری از این اثر، تنها به تبارنامه‌ای که مفتون از خود در آن ذکر کرده، اشاره‌هایی داشتند. حتی برخی پژوهشگران ارجمند این اثر را چندان سزاوار توجه و عنایت جدی ندانسته بودند. همواره برآن بودم که هرطور شده، باید این اثر نثر از مفتون را بیابم و از کم و کیف آن بییشتر بدانم.

برای من که از کودکی با نام مفتون و در زادگاه مفتون زیسته‌ام، یافتن هر اثر و نشانه‌ای از او و پرداختن به آنها نوعی ادای دین و وظیفه بود. به لطف خداوند و همت مرکز ایران‌شناسی، در سال 1395 اصل نسخه‌ی کشکول به خط خود مفتون در اختیارم قرار گرفت و با ولع تمام به خواندن و یادداشت‌برداری و... آن نشستم.

وضعیت متن خطی کشکول چطور بود؟ آیا افتادگی هم داشت؟

منحصر‌به‌فرد بودن این نسخه آن هم با نگارش خود صاحب اثر، این حسن را داشت که در اصالت آن تردیدی باقی نمی‌ماند؛ اما با مطالعه‌ چندین و چندباره‌ آن مشخص شد که سه صفحه از متن، از نسخه جدا و مفقود شده است. علاوه بر این، پریدگی‌ها، مخدوش شدن برخی واژه‌ها و... بر اثر اهمال در نگاهداری نسخه (پیش از تحویل به مرکز ایران‌شناسی)، کار خوانش علمی و یافتن ترتیب و نظم و نسق نوشتار را – به‌ویژه در بخش‌های تاریخی آن - دشوار کرده بود.

در بازنویسی متن این کشکول با چه مشکلاتی مواجه شدید؟

خوشبختانه با پیدا شدن دو صفحه‌ اسکن‌شده از سه صفحه‌ مفقودشده که اشاره کردم (و اثبات اصالت آن دو صفحه )، تا حدودی دشواری‌های طولی و خطی روابط واژگانی و معنایی متن، در بخش‌های مورد نظر حل شد؛ اما یکی از دشواری‌های کار بازنویسی هنگامی احساس شد که می‌خواستم شیوه‌ی نوشتاری (رسم الخط) مفتون را به شیوه‌ی امروزی برگردانم. از آنجا که این کار تنها به یک‌سری تغییرات فنی یا صوری در رسم‌الخط خلاصه نمی‌شد و با نحو کلام مفتون که برگرفته از نحو گویش دشتی است، در پیوند بود، لازم بود ظرافت و حساسیت بسیار در دستور کار قرارگیرد، تا مفاهیم اصیل نوشته‌ها با این تغییرات به ظاهر ساده، خدشه‌دار نشوند.

دشواری دیگر کار تصحیح و بازنویسی این اثر، نبودِ نسخه‌های دیگری از متن بود تا بشود با تکیه بر آنها پاره‌ای واژه‌های ناخوانا را بازخوانی کرد. به همین سبب باید بگویم که اگر پژوهشگری ناآشنا با گویش دشتیاتی می‌خواست این کار را به انجام برساند، بسیار دچار مشکل می‌شد؛ چراکه لازمه‌ی کار این بود که صد درصد بر پیچ و خم‌ها و ظرافت‌های گویش دشتیاتی و ساختار و ژرفناهای معنایی درآمیخته با فرهنگ زادبوم مفتون تسلط داشته باشد.

آیا در تصحیح آن مطلبی را حذف هم کردید؟

یکی دو جمله و تعبیر کوتاه را بنا بر ملاحظاتی از متن کنار گذاشتم که در مقدمه‌ کتاب دلایل آن را مفصل آورده‌ام. مختصر اشاره کنم که اگر آن یکی دوجمله کنار گذارده  نمی‌شدند، برای چاپ و انتشار دچار مشکلاتی می‌شدیم. یکی دو جمله‌ حذف شده حاوی الفاظی رکیک و در مورد اشخاصی بود که از خویشان وی بوده‌اند؛ مفتون متاسفانه موردی برگرفته از یک ناراحتی خانوادگی را ناخودآگاه در میان متنی آورده بود که سطر سطر آن از دیدگاه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... ارزشمند است.

 

در بخش تعلیقات این اثر که به شرح و تصحیح شما در نهایت تنظیم شد، چه مشکلاتی شما را درگیر خود کرد؟

 پس از بازخوانی و بازنویسی متن، نیاز دیدم که نام‌ها، نشان‌ها و ترجمه‌ شواهد و اشعار عربی متن را با متن همراه کنم. این کار در بدایت امر آسان می‌نمود؛ اما به قول خواجه‌ شیراز بعد «افتاد مشکل‌ها!». حدود بیست شعر فارسی و عربی را مفتون در کتاب خود بدون ذکر نام شاعرانشان آورده بود. برخی اشعار و سخنان را نیز به کسانی نسبت داده که صاحبان اصلی آن اشعار و سخنان نیستند. تقریبا تمام این موارد بررسی و روشن شدند و در تعلیقات تقدیم خوانندگان شدند.

 اگرچه دستیابی به پاره‌ای از منابع نوشتاری اصیل در فضای اینترنت میسر بود؛ اما برای یافتن بسیاری از منابع و مآخذ، لازم بود به کتابخانه‌ها و مراکز اسناد و... مراجعه‌ی حضوری داشته باشم. برای مثال، برای شرح همان رویای مورد اشاره‌ مفتون به سختی توانستم آن دعای موزون «یا من لطیف لم یزل...» (شرح شماره‌ی 176 کشکول) را در میان «دعانامه‌»‌های دوران عثمانی بیابم که نسخه‌های آن و تصاویر مرتبط با آن در کتابخانه‌ی باواریا در شهر مونیخ و نیز موزه‌ سلطنتی شهر کپنهاک دانمارک نگاهداری می‌شوند. می‌دانید که سفرهایی از این دست، آن هم با قلت ذات‌الید یک معلم چه دشواری ‌هایی دارد. جز شور عاشقانه و دیوانگی برای کار فرهنگی، کدامین پشتیبان تو را یاری می‌کند؟!

در داخل کشور- حتی درون استان و منطقه – نیز برای جست‌و‌جوهای میدانی سختی‌های بسیار دیدم که بماند.

شما پیش از این اشاره کردید که شش سال زمان گذاشتید تا این اثر را تصحیح کنید؛ کدام بخش کتاب موجب شد که این کار زمان‌بر شود؟ چون طبق گفته‌های شما، این‌گونه به‌نظر می‌رسد، نسخه اصلی این کشکول، نسخه‌ای کم‌حجم بوده!

 بله؛ حدود شـش سال، البته به‌طور متناوب درگیر کار کشکول مفتون بودم. اگرچه بازنویسی و تصحیح را در مدت زمان نسبتاً کوتاهی انجام دادم و بیشتر زمانم صرف تعلیقات شد؛ اما تا پایان این شش سال، گاه دستیابی به نکته‌ای یا کشف ابهامی هنگام پژوهش در کار تعلیقات، گره‌هایی را از متن هم باز می‌کرد و باعث می‌شد تا دوباره کنکاش‌هایی پیرامون متن هم داشته باشم.

آیا قصد تجدید نظر در ویراست نخست این اثر هم دارید؟

اگر عمر وفا کند و زمینه و توان لازم را خداوند عنایت فرماید، قطعاً چنین خواهم کرد. نقطه نظرها، پیشنهادها و عیب و ایرادهایی را که دوستان اهل قلم از سر لطف ارزانی داشته‌اند، بسیاری از آنها را باید در ویراست دوم اعمال کنم. همچنین معدود عیب و ایرادهای مطبعی و نگارشی نیز در کتاب هست که باید رفع شوند.

با توجه به اینکه فرزند مفتون در قید حیات هستند، آیا در تکمیل تصحیح کشکول با شما همکاری کردند؟

سید علی اکبر، مرد زلال و نازنینی است. از نخستین روزهایی که او را درجریان کار قرار دادم، با آغوش باز و صمیمانه از هیچ همراهی و محبتی دریغ نورزید. بارها و بارها در بندر دیّر خدمتش رسیدم و بی‌دریغ، هرچه در چنته‌ خاطر داشت، ارزانی‌ام کرد؛ هرچه دست‌نوشته و سند از پدر در دست و بالش مانده بود، در اختیارم گذارد.

این کشکول چه ویژگی‌هایی داشت که شما را این‌گونه شیفته‌ خود برای تصحیح کرد؟

 در مقدمه‌ کتاب به‌طور مختصر از کم و کیف متن و ویژگی‌های آن گفته‌ام و پیرامون ارزش تاریخی، ادبی، اخلاقی، علمی و شیوه و سبک نوشتار آن هم نکاتی را به تفصیل بیان کرده‌ام؛ اما آنچه بد نیست در اینجا اشاره کنم، این است که این کتاب می‌تواند منبع و مرجع خوبی برای بسیاری از ناگفته‌های تاریخی زادبوم مفتون، حوزه‌ دشتی و استان بوشهر باشد. علاوه بر این، نگاه مفتون به تاریخ اسلام نیز نگاهی خاص و قابل تأمل است. به گونه‌ای که می‌توان صرف نظر از اطلاعات تاریخی صرف، به جامعه‌شناسی اقلیم مفتون در روزگار او نیز از مسیر نقل‌های تاریخی او دست یافت.

انتشار آن چه انعکاسی در جامعه فرهنگی بوشهر داشت؟

خوشبختانه هم فرهیختگان و اهل پژوهش و هم عموم علاقه‌مندان به حوزه‌های فرهنگی از انتشار این کتاب استقبال خوبی داشتند. از ابراز لطف‌ها و محبت‌های بسیاری که پس از انتشار کتاب به من شد که بگذریم، نقد و بررسی‌ها و نوشتارهای متعدد پژوهشگران و منتقدان ارجمند نیز نشان از آن داشته و دارد که گویا جای این اثر در مجموعه‌ی کشکول‌ها در سطح کشور خالی بوده است.

علاوه بر این، بسیاری از نکته‌ها و نوشته‌های مفتون در این اثر، سوژه و دستاویز پژوهشگران ارجمندی شده‌است که پیرامون آنها قلم بزنند و حاصل کار آن‌ها در قالب کتاب و مقالاتی ارزشمند به جامعه‌ی ادبی و فرهنگی تقدیم شود. برای نمونه سید قاسم یاحسینی، مورخ هم‌استانی از تاریخ رونمایی کتاب تا کنون حدود هفت- هشت مقاله پیرامون نکات گوناگون طرح شده در این کتاب به رشته تحریر درآورده‌اند. همچنین یک کتاب با عنوان «در باب کشکول و کشکول‌نویسی در ایران» هم آماده چاپ کرده‌اند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها