چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۰
نویسنده ایرانی هنوز به پوآرو و شرلوک هولمز فکر می‌کند

مهرداد مراد، پژوهشگر و نویسنده رمان‌های پلیسی تاکید دارد که نویسنده ایرانی اگر هم بخواهد برای نوشتن داستان پلیسی اقدامی انجام دهد، هنوز به پوآرو و شرلوک هلمز یا کمیسر مگره فکر می‌کند و توقع دارد در ایران هم کارآگاه خصوصی وجود داشته باشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ژانر جنایی با داشتن قدمتی 200 ساله در ادبیات داستانی جهان، محبوب‌ترین و سرگرم‌کننده‌ترین کتاب‌ها را به مخاطبان اهل مطالعه هدیه داده است و گذشت این همه سال نتوانسته از علاقه خوانندگان و علاقه‌مندان به این ژانر داستانی بکاهد. ژانر جنایی به عنوان محور و سکان اصلی به زیر شاخه‌های مختلفی تقسیم می‌شود و انواع گوناگونی دارد که همین تنوع سبک‌های داستانی باعث شده تا طرفداران کتاب‌های پلیسی هرگز پایبندی خود را از دست ندهند.

فرارسیدن روز نیروی انتظامی بهانه‌ای شد تا دقایقی در گفت‌وگو با مهرداد مراد، نوینسده رمان‌های پلیسی «مرا به فردا برسان»، «قلب‌های بی‌تپش»، «الفبای مرگ» و «رازهای شبانه من» به بررسی وضعیت رمان‌های جنایی و پلیسی در جهان و ایران بپردازیم.

این نویسنده و پژوهشگر رمان‌های جنایی با اشاره به اینکه دو قرن پیش، رمان‌های جنایی با محوریت و زندگی یاغی‌های ضد دولتی در انگلستان پا گرفتند، توضیح داد: نویسنده‌ها به زندان نیوگیت می‌رفتند و از ماجراهای محکومان داستان می‌ساختند. اکثر جنایی‌نویسان بریتانیایی آن دوران از محبوسان زندان نیوگیت لندن الهام می‌گرفتند و زندان نیوگیت لندن تا سال ۱۹۰۴ بازداشتگاه قاتلان، جانیان و مجرمانی بود که گاه سرگذشت‌های عجیبی داشتند و می‌توانستند منشا یک داستان اجتماعی جنایی قرار گیرند. آوازه این زندان تا آنجا پیش رفت که انتشاراتی با همین اسم تاسیس شد و چاپ کتاب‌هایی با موضوع‌هایی از یک سبک مشخص جنایی مورد توجه ناشر قرار گرفت.

مراد از ادگار آلن‌پو و کانن دویل به عنوان پایه‌گذاران داستان‌های کارآگاهی نام برد و افزود: در زمان آگاتا کریستی با همراهی نویسندگانی چون مارجری آلینگهام، نایو مارش و دوروتی سایر رمان‌های کارآگاه خصوصی به شهرتی جهانی رسید. در اواسط قرن بیستم کارآگاهان دولتی هم به جرگه ژانر پلیسی پیوستند و حلقه این شاخه محبوب را کامل کردند.

وی با اشاره به تنوع زیرشاخه‌های ژانر جنایی گفت: ژانر جنایی به شاخه‌های متعددی از جمله ژانر نوآر، کارآگاهی (کوزی میستری و هاردبویلد)، پلیسی، جاسوسی، حقوقی، تریلر (پلیسی، جاسوسی، روانشناختی)، سرنخی و اتاق‌های دربسته تقسیم می‌شود و درباره تعریف هرکدام از این زیرشاخه و قواعد مربوط می‌توان یک کتاب نوشت.

مراد در بیان تفاوت رمان‌های کارآگاهی و پلیسی عنوان کرد: محور در رمان کارآگاهی، کارآگاه خصوصی و در رمان پلیسی، پلیس دولتی است. 

وی با بیان اینکه مشهورترین زیرژانرِ داستان‌های جنایی بین جنگ‌های جهانی اول و دوم، سه گونه کلاسیک، عصر طلایی، سرنخ و معما را شامل می‌شد، افزود: به گفته استفان نایت، روزنامه‌نگار و نویسنده رمان‌های پلیسی، رمان‌های معمایی عصر طلایی، برای خوانندگان آن دوران، ترکیب بسیار پیچیده‌ای از لذت و نگرانی و همچنین آزمون و خطا بودند. ماجراهای پلیسی در رمان‌های کلاسیک عصر طلایی، بسیار پیچیده بود. گاه چندین قتل در آنها رخ می‌داد و شخصیت‌های فراوانی در داستان حضور داشتند که اکثرشان هم مظنون بودند. ساختارهای اجتماعی و جغرافیایی صحنه جنایت بسیار ارزشمند بود و با جزییات کامل مورد توجه قرار می‌گرفت. این رمان‌ها بر مبنای تفاصیلی از افراد، شهر، دهات، خانه، اثاث، غذا، دانشگاه، بازار و غیره نگاشته می‌شد، غالب ماجراها در طبقه ثروتمند جامعه رخ می‌داد و حتی خود کارآگاه نیز یک جنتلمن نجیب‌زاده، با عاداتی مربوط به رده مرفه اجتماع، معرفی می‌شد. طبقات فرودست معمولا به عنوان خدمتکار نقش داشتند و هرگز به جنایت آلوده نمی‌شدند. در واقع، قتل در این گونه از رمان‌های پلیسی، نه یک جنایت که تخطی از نظم اجتماعی تلقی می‌شد و وظیفه کارآگاه این بود که بدون خشونت و تنها با انجام تحقیقات، به وسیله دستگیری قاتل، نظم را به جامعه بازگرداند. جزییات قتل یا شکنجه هرگز در این گونه ادبی جایی نداشت و نویسندگان با مهارت خاصی از صحنه جنایت دوری می‌کردند.

مراد در معرفی زیرشاخه «هاردبویلد» گفت: این زیرشاخه به نوعی داستان کارآگاهی اطلاق می‌شد که در ایالات متحده رواج پیدا کرده بود. کارآگاه خصوصی این گونه پلیسی برای اولین بار در نقش نیک کارتر و به وسیله نویسنده‌‌ای با نام جان کوریل در سال ۱۸۸۰ ظاهر شد؛ اما قهرمان‌بازی کارآگاه دیگری با اسم ریس ویلیامز در سری آثار جان دیلی باعث شد تا این سبک جان بگیرد و ثبات پیدا کند. ریس ویلیامز کارآگاه تنومند، خشک و خشنی بود که به عنوان نماد ژانر هاردبویلد پذیرفته شد و به تبعیت از وی فیلیپ مارلو، سم اسپید و مایک هامر این گونه پلیسی را توسط خالقان خود در سراسر دنیا معرفی کردند. تکنیک اجرایی این سبک در آثار ادبی بر مبنای کنش‌های سینمایی یعنی صحنه‌‌های پرشتاب و دیالوگ‌های کوتاه بود و قهرمان داستان فقط زمانی از همه توان عقل خود بهره می‌‌برد که با دشمنش روبه‌رو شده باشد. آنها مبارزانی خشن بودند که از برخورد مستقیم با تبهکاران نمی‌‌هراسیدند، ضرب و جرح برایشان عادی بود و از هیچ خشونتی ابا نداشتند. معمولا زنان زیبا نقشی اساسی را در این داستان‌‌ها بازی می‌‌کردند؛ اما عشقی در میان نبود و جایی در دل قهرمان نداشتند. جنایت‌های سازمان‌یافته و گانگسترها یکی از ارکان اصلی داستان را تشکیل می‌دادند و نقش اول رمان‌ های هاردبویلد را کارآگاهانی خصوصی به‌ عهده می‌گرفتند که برای رسیدن به اهداف خود هیچ قانون یا خط قرمزی را رعایت نمی‌‌کردند. بنابراین می‌‌توان این سبک از داستان را زیرمجموعه رمان‌‌های پلیسی دانست.

وی با تاکید بر اینکه با توجه به تنوع زیرشاخه‌ها و عدم منابع کافی برای نویسندگان امکان کمی برای رشد این ژانر داستانی در کشور ما وجود دارد، عنوان کرد: سال‌های زیادی در کشور ما تنها دو نویسنده  یعنی آگاتا کریستی و کانن دویل  مشهور بودند و خواننده‌ها نمی‌‌دانستند صدها و شاید هزاران نویسنده دیگر در سراسر جهان وجود دارند که با سبک دیگری داستان پلیسی و جنایی می‌نویسند. امروزه نویسندگان دنیا زیرشاخه خاصی برای الگوبرداری ندارند و اغلب می‌کوشند تا با ترکیب آنها اثر جدیدی ارایه دهند؛ در حالیکه نویسنده ایرانی اگر هم بخواهد برای نوشتن داستان پلیسی اقدامی انجام دهد هنوز به پوآرو و شرلوک هلمز یا کمیسر مگره فکر می‌کند و توقع دارد در ایران هم کارآگاه خصوصی وجود داشته باشد.

این نویسنده با بیان اینکه پدید آوردن یک اثر پلیسی نیاز به مطالعه زیاد دارد، گفت: خوشبختانه با توجه به اقبال ناشران در این دهه اخیر، رمان‌های پلیسی خوبی ترجمه شده که با مطالعه همین تعداد می‌توان در زمینه نشر آثار پلیسی به دستاوردهایی رسید.  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها