سه‌شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۱
شپرد پیرزن بی‌خانمانی است که سیاستمداران انگلیس را راهنمایی می‌کند

مزدک بلوری، مترجم کتاب «بانویی در وَن» اثری از آلن بنت درباره موضوع این داستان گفت: بنت در این روایت، به شرح زندگی جسورانه پیرزنی می­‌پردازد که شخصیتی قدرتمند دارد و پای عقایدش با جسارتی تعصب‌­آمیز می‌­ایستد، خودش را هم­‌سنگ سیاستمداران تراز اول انگلستان می‌­بیند و گاهی به آن­ها نامه می‌­نویسد و راهنمایی­‌شان می‌­کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ بعضی آدم‌ها کارهای عجیبی انجام می‌دهند که بدجور اعصابت را بهم می‌ریزند؛ ولی طوری هم هستند که نمی‌شود از آن‌ها به بدی یاد کرد. مثل خانم شپرد که پیرزنی است عجیب با اخلاقی اعصاب‌خردکن که برای خواننده جذاب و دوست‌داشتنی هم است. اَلن بِنِت در داستان «بانویی در وَن» روایت واقعی مواجهه خود با این زن را نوشته که با ترجمه مزدک بلوری از سوی نشر نی در ایران منتشر شده است. در ادامه گفت‌وگوی ایبنا با این مترجم را می‌خوانید:

بانویی در وَن کیست و چه قصه‌ای دارد؟
کتاب، روایت داستان پیرزن بی­‌خانمانی است که در خیابان محل زندگی نویسنده کتاب در یک ون قراضه زندگی می­‌کند. داستان بر مبنای شخصیت و اتفاقی واقعی در زندگی نویسنده نوشته شده است. خانم شپرد با ونش به خیابان کرسنت لندن، محل زندگی نویسنده، می‌­آید و تصادفاٌ مقابل خانه او پارک می‌­کند و آن ون قراضه می‌­شود خانه­‌اش. پس از مدتی، همسایه‌­ها و رهگذرها با او درگیر و مأموران شهرداری هم دائماً مزاحمش می­‌شوند و از او می‌خواهند ماشین را بردارد؛ چراکه پارک بودنش در آن محل غیرقانونی است. در نتیجه، نویسنده کتاب به او اجازه می‌­دهد موقتاً ماشینش را در حیاط کوچک خانه او پارک کند؛ اما خانم شپرد آن­جا ماندگار می‌­شود و 15 سال در حیاط خانه نویسنده زندگی می­‌کند. ون، با پرده­‌های پاره­‌پوره و خرت‌وپرت‌­های داخلش و کیسه­‌های نایلونیِ پر از آت‌­وآشغال در زیر و اطرافش ظاهر ناخوشایندی به خانه می‌­دهد. خودِ خانم شپرد هم که به هیچ صراطی مستقیم نمی­‌شود و دائم با صاحب‌خانه جدیدش که از سر لطف او را در خانه پذیرفته است درگیر می­‌شود و بگومگو می­‌کند.
کتاب روایت طنزآمیزی است از اتفاقات زندگی این پیرزن عجیب­‌وغریب و کارهای خنده‌­دار و رویارویی‌های همیشگی­‌اش با نویسنده کتاب؛ اما چرا این زن سال­‌ها با این وضع در این ون بدبوی کثیف زندگی می‌­کند؟ چرا از خدمات اجتماعی مخصوص سالمندان استفاده نمی‌­کند و در خانه‌هایی که در اختیارشان می‌­گذارند ساکن نمی­‌شود؟ این‌­ها پرسش­‌هایی است که نویسنده در پایان داستان پاسخ­‌شان را پیدا و برای خواننده بازگو می­‌کند. چندسال بعد از انتشار کتاب هم پی‌‌نوشتی به انتهای آن اضافه می­‌کند و شرح می­‌دهد که چطور به رازهای زندگی پیرزن پی برده است. همه این­‌ها با قلم شیرین الن بنت و قدرت نویسندگی او، یک کتاب کوتاه و جذاب خلق کرده است که خواننده می‌­تواند یک بار بنشیند و آن را تا آخر بخواند.

همان‌طور که گفتید، این اثر روایت طنزآمیز دارد. طنز اثر در لابه‌لای کلمات و دیالوگ‌ها پنهان شده است یا به‌طور مستقیم می‌فهمیم که این یک کتاب طنز است؟
هر دو. طنز این کتاب را هم می‌توان در جای‌جای آن لابه‌لای دیالوگ‌ها و کلماتش پیدا کرد هم در موقعیت‌های خنده‌داری که توصیف می‌شود. خانم شپرد زنی بسیار جدی است و خنده او را کمتر کسی تا به حال دیده است؛ اما کارهایش خنده‌دار است. مثلا درباره سیاست نظر می‌دهد، به سیاستمداران انگلستان، از جمله مارگارت تاچر، نخست‌وزیر کشور، نامه می‌نویسد و راهنمایی‌شان می‌کند، به بنت که فیلمسازی مطرح است یاد می‌دهد که چطور باید فیلم بسازد، درباره ساختن یک برنامه تلویزیونی با حضور خودش پیشنهادهایی می‌دهد و همه این حرف‌ها را بسیار جدی به زبان می‌آورد، انگار خودش کاملا به آن‌ها باور دارد. نویسنده هم همه این‌ها را با زبانی سرد و عاری از هر گونه احساس توصیف می‌کند و نتیجه‌اش می‌شود خلق موقعیت‌های خنده‌دار در داستان. توصیف بنت از نحوه لباس پوشیدن خانم شپرد هم خیلی طنزآمیز است. لباس‌هایش هیچ تناسبی با هم ندارند، یک تکه نارنجی، یک تکه سبز و تکه دیگری به رنگ آبی است. کلاه آفتاب‌گیری از جنس مقوا برای خودش درست می‌کند و روسری‌ای دور آن می‌بندد؛ اما خودش خیال می‌کند شیک‌ترین لباس‌ها را تن کرده است. 


بنت در جایی از کتاب می‌گوید: «کلاه‌هایش همیشه متمایز بود: کلاه مشکی کارگران راه‌آهن با لبه بلند که آن را اندکی کج به سر می‌گذاشت طوری که به سوزن‌بانی مست یا سرباز گارد فرانسوی دهه 1880 شباهت پیدا می‌کرد؛ یا کلاه بیس‌بال چارلی براون؛ و در ژوئن 1977 یک زیربشقابی حصیری هشت‌ضلعی را با روسری شیفون به سرش می‌بست و یک تکه مقوا به جای لبه‌اش می‌گذاشت. به کلاه‌های آفتاب‌گیر سبز هم علاقه داشت. دامن‌هایش شبیه به وسایل تاشو بود؛ زیرا غالباً پارچه‌ای اضافی دور لبه‌شان می‌دوخت و با این تدبیر ساده هر بار دامن‌ها را بلندتر می‌کرد، گو این که هیچ تلاشی نمی‌کرد تا این پارچه اضافی با بقیه دامن جور باشد.» بعد ادامه می‌دهد: «هر وقت با مسئولان در می‌افتاد آن را به حساب لباس‌هایش می‌گذاشت. یک‌بار اواخر شب پلیس از تانبریج ولز به من زنگ زد. او را در ایستگاه سوار کرده بودند و فکر می‌کردند لباس خواب به تن کرده است.» خانم شپرد حسابی عصبانی می‌شود و فکر می‌کند پلیس‌ها هستند که با مد لباسی که او پوشیده آشنا نیستند: «آیا این شبیه لباس خواب است؟ خیلی‌ها را می‌بینی که لباس‌های این‌جوری پوشیده‌اند. فکر نمی‌کنم این مُد هنوز به تانبریج ولز رسیده باشد.» در مورد هر چیز دیگری، از بوی بد ون گرفته تا آت و آشغال‌های اطرافش همین‌طور جدی حرفش را به کرسی می‌نشاند و همیشه از نویسنده طلبکار هم می‌شود یا مثلا هر یکشنبه صبح زود بیدار می‌شود و ون را روشن می‌کند و نیم‌ساعت تمام به آن گاز می‌دهد، به این خیال که باطری‌اش خالی نکند و همسایه‌های بیچاره را که صبح تعطیل می‌خواهند بخوابند کلافه می‌کند. کتاب پر از این‌طور موقعیت‌های خنده‌دار است.
 
باتوجه به حضور یک پیرزن با رفتارها و ظاهر عجیب، عنصر توصیف می‌تواند به تصویرسازی بهتر این شخصیت در ذهن خواننده کمک کند. توصیفات بنت را چه‌طور ارزیابی می‌کنید؟
بنت این کتاب را در قالب صفحات دفتر خاطراتش می‌نویسد و اتفاقاتی را که در هر روز یا تاریخ مشخص رخ می‌دهد برای خواننده بازگو می‌کند. توصیف‌های او کوتاه و ساده هستند و تصویر روشنی از رویدادهای داستان به خواننده ارائه می‌دهند و به او کمک می‌کنند رفتارهای پیرزن را در ذهن مجسم کند. در عین حال، تیزبینی نویسنده در نمایاندن شخصیت اصلی داستان، چه در دیالوگ‌های داستان چه در توصیف رویدادها، به گونه‌ای است که خواننده اثر می‌تواند وضعیت پیرزن را به خوبی درک کند و دنیایی را که در آن زندگی می‌کند بهتر ببیند و با او همدلی نشان دهد.

آیا بنت «بانویی در ون» را با دغدغه خاصی نوشته است که بخواهد پیامش به مخاطب برسد؟
بنت در این کتاب به شرح زندگی جسورانه پیرزنی می­‌پردازد که شخصیتی قدرتمند دارد و پای عقایدش با جسارتی تعصب‌­آمیز می‌ایستد. او خودش را هم­‌سنگ سیاستمداران طراز اول انگلستان می‌­بیند و گاهی به آن­‌ها نامه می‌­نویسد و راهنمایی­‌شان می‌­کند. آدم اعصاب­‌خردکنی است؛ آن­قدر اعصاب­‌خردکن که نویسنده می‌­گوید «اصولاٌ نمی‌­توانستی به او کمکی بکنی و به خفه کردنش فکر نکنی.» یک‌دنده و لجباز و خودرأی است و از خواسته‌­هایش کوتاه نمی­‌آید. با این حال، او شخصیت دوست‌­داشتنی و جذاب داستان است و همدلی خواننده را برمی‌­انگیزد. با وجود زندگی ساده و فقیرانه­‌اش، از چیزهای ساده­‌ای مثل ویلچرسواری یا رانندگی، لذتی کودکانه می‌برد. داستان تصویری گویا از مهربانی، پیری و تنهایی ارائه می­‌دهد و شاید مهم­ترین مضمون آن دشواری کنار آمدن با آدم­‌های بدقلقی مثل خانم شپرد است. بنت همه این­‌ها را بر اساس یادداشت‌­هایش طی 15 سال اقامت خانم شپرد در حیاط خانه­‌اش نوشته است.
 
چطور شد این داستان را ترجمه کردید؟
الن بنت نویسنده‌­ای است که آثارش برایم جذابیت دارد. تیزبینی او در ارائه تصویری گویا و واقعی از زندگی شخصیت­‌هایش با زبانی طنزآمیز فوق‌العاده است. پیش از این داستان، نمایش­نامه «جنون جورج سوم» را از الن بنت ترجمه کرده بودم که در مجموعه «جهان نمایش» نشر نی منتشر شد. نمایش­نامه را خیلی دوست داشتم؛ روایتی بود هنرمندانه و جذاب از ماجرای بیماری یا جنون جورج سوم، پادشاه انگلستان. ترجمه‌­اش هم خوب درآمد. فیلمنامه فیلم «جنون شاه جورج» را هم که بر اساس این نمایشنامه ساخته شد خودِ بنت نوشته بود و این فیلمنامه نامزد جایزه اسکار شد. کلاً آثار این نویسنده را خیلی می­‌پسندم. از «بانویی در ون» هم خوشم آمد. فیلمی را هم که بر اساس این داستان با هنرمندی مگی اسمیت ساخته شده بود دیدم. طنز اثر و شخصیت‌­پردازی آن به نظرم فوق­‌العاده بود. این بود که تصمیم گرفتم این اثر کوتاه را هم از این نویسنده ترجمه کنم.

مشخصات کتاب:
«بانویی در ون» به قلم الن بنت با ترجمه مزدک بلوری در 85 صفحه و به بهای 48 هزار تومان از سوی نشر نی منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها