دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۸
بازار نشر از ترجمه‌ها و کتاب‌های بی‌ارزش پر شده است/ ترجمه خوراک ارزان‌تری نسبت به تالیف است

به گفته نویسنده «نقاشان چینی و رومی»، قانون کپی‌رایت رعایت نمی‌شود در نتیجه بازار نشر از ترجمه‌ها و کتاب‌های بی‌ارزش پر شده و این خلاف تصور کسانی است که معتقدند ترجمه و تالیف در یک رقابت نابرابر با یکدیگرند.

مرجان فولادوند در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) و در پاسخ به این که برخی نویسندگان معتقدند در جنگی نابرابر با مترجمان به سر می‌برند؛ چون مترجم‌ها بهترین کتاب‌ها را انتخاب و ترجمه می‌کنند گفت: من در جایگاه یک نویسنده نه تنها با این نظر مخالفم که آن را توهینی آشکار به کسانی می‌دانم که می‌کوشند بهترینِ خود باشند و آثار درخوری برای مخاطب خود بنویسند و تولید کنند.
 
به گفته نویسنده داستان «سیمرغ»، یک اثر ادبی به دانایی نیاز دارد؛ بنابراین یک نویسنده هم باید گذشته و میراث ارزشمند خود را بشناسد هم نسبت به آنچه در جهان اتفاق می‌افتد، آگاهی داشته باشد تا چیزی که می‌نویسد، بهترین باشد.
 
فولادوند، داشتن نگاه حذفی در مقوله کتاب و فرهنگ را ناپسند دانست و افزود: اگر باور داریم که مترجمان ما بهترین‌ها را انتخاب و ترجمه می‌کنند چرا نباید مخاطب با برترین‌های جهان آشنا شود؟ اصلا محدود کردن ترجمه به این جهت که مبادا به تالیف آسیب برسد نه تنها به بالندگی فرهنگ و نوشتن کمک نمی‌کند که آن را لاغر و لاغرتر هم می‌کند. اصلا اگر ترجمه نبود بسیاری از شاخه‌های ادبی چون رُمان و داستان کوتاه شکل نمی‌گرفت اما ترجمه باید هدفمند باشد.
 
نویسنده «آرش؛ حکایت تیرانداختن مرد قصه‌گو» در پاسخ به این‌که هدفمند بودن ترجمه به چه معناست گفت: ترجمه، خوراک به مراتب ارزان‌تری نسبت به تالیف است؛ از سوی دیگر قانون کپی‌رایت هم معنی ندارد و رعایت نمی‌شود در نتیجه بازار نشر از ترجمه‌ها و کتاب‌های بی‌ارزش پر شده و این خلاف تصور کسانی است که معتقدند ترجمه و تالیف در یک رقابت نابرابر با یکدیگرند.
 
به گفته فولادوند چطور در جامعه‌ای که مدعی اخلاق است، کپی‌رایت  رعایت نمی‌شود؟ وی در این راستا گفت: اصلا اولین اصلی که باید در موضوع هدفمند کردن ترجمه مورد توجه قرار بگیرد، رعایت کپی‌رایت است. وقتی ناشر مجبور می‌شود در ازای خرید کپی‌رایت، مبلغی پرداخت کند با وسواس و دقت بیشتری به سراغ کتاب می‌رود و هر چیزی را به اسم ترجمه منتشر نمی‌کند. در حال حاضر، انتشار ترجمه‌های متوسط و حتی ضعیف، موجب کمرنگ شدن و پنهان ماندن کتاب‌های خوب تالیفی می‌شود.
 
 
نویسنده «رستم و اسفندیار» در پاسخ به این‌که وظیفه نهادهای فرهنگی در حمایت از تالیف چیست بیان کرد: من نمی‌توانم وظیفه هر نهاد و سازمانی را یادآور شوم من تنها می‌توانم عوامل بسیاری اشاره کنم که به رشد و بالندگی تالیف کمک می‌کنند. مثلا رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی می‌توانند کتاب و نویسنده را معرفی و نقد کنند یا وزارت فرهنگ و ارشاد و ناشران دولتی می‌توانند حمایت مالی و معنوی از نویسندگان را در دستور کار خود قرار دهند؛ اما نقش وزارت آموزش و پرورش در این میان، پررنگ‌تر و مهم‌تر از هر نهاد فرهنگی دیگری است.
 
فولادوند به کاستی‌های سیستم آموزشی اشاره کرد و افزود: بچه‌ها از 6 تا 18 سالگی به مدرسه می‌روند و درس می‌خوانند؛ پس نمی‌توان نقش مهم و موثر سیستم آموزشی را در گرایش آنها به کتابخوانی منکر شد اما اتفاقی که در عمل می‌افتد کاملا برعکس است و گواه این مدعا، شمارگان بالای کتاب‌هایی است که برای خردسالان و بچه‌های پیش از دبستان منتشر می‌شود؛ چراکه خانواده‌های ما حتی اگر خود کتاب نخوانند برای فرزندانشان کتاب می‌خرند و کتابخوانی برای خانواده‌های ایرانی، یک فضیلت است؛ اما همین بچه‌ها وقتی به مدرسه می‌روند و سواد خواندن و نوشتن یاد می‌گیرند دیگر علاقه‌ای به خواندن داستان ندارند چون آموزش و پرورش ما به حافظه اهمیت می‌دهد نه تحلیل و داستان و رمان، قدرت تحلیل را بالا می‌برد.
 
نویسنده «من و یک گلدان خالی» بار دیگر با تاکید مطرح کرد: راه تقویت تالیف، نادیده گرفتن ترجمه نیست؛ اتفاقا باید دریچه‌های تازه به روی نویسندگان گشوده شود تا قد بکشند و بالا بروند. از سوی دیگر شبکه‌های مجازی، فضای مناسبی برای گفتن و نوشتن از رمان و داستان نیستند پس لازم است رسانه‌های ما تقویت شوند و به معرفی و نقد درست و منصفانه کارها بپردازند؛ درست مثل همان زمان که بسیاری از شعرها و داستان‌های کوتاه، ابتدا در نشریات منتشر می‌شدند و مجله‌ها بستر مناسبی برای حمایت از تالیف بودند. فراتر از همه این‌ها، فعالیت و پویایی حلقه‌های شعر و داستان ضرورت دارد. جامعه باید بانشاط و جاری باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها