جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۷
اساس بینش فردوسی بر ثقلین استوار است/ علت عهدشكنی سلطان غزنوی نسبت به فردوسی را شیعه بودن شاعر ذكر كرده‌اند

کامران شرفشاهی، شاعر و پژوهشگر ادبی تاکید دارد که اساس بینش و آفرینش فردوسی بر ثقلین استوار بوده كه طریق رهایی، رستگاری و نجات انسان از مذلت و گمراهی است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شاهنامه، اثر سترگ حكیم ‌ابوالقاسم فردوسی طوسی بی‌گمان شاهكاری عظیم و اعجاب‌انگیز است. این اثر گرچه به ظاهر روایت زندگی و دوران پادشاهان و پهلوانان كهن و اساطیری ایران را در بر می‌گیرد، اما در باطن این اثر گرانقدر، دریایی از معارف، حكمت‌ها و ارزش‌های عالی نهفته است.
فرارسیدن یکم بهمن، زادروز حکیم فردوسی بهانه‌ای شد تا دقایقی در گفت‌وگو با کامران شرفشاهی، شاعر، روزنامه‌نگار و پژوهشگر ادبی نگاهی بر تاثیرپذیری حکیم فردوسی از قرآن و تعالیم اسلامی داشته باشیم.

شرفشاهی با تاکید بر اینکه فردوسی سخنوری دیندار و دوستدار راستین خاندان پاک پیامبر عالی‌‌قدر اسلام (ص) و امام علی (ع) بوده و راه رهایی و رستگاری را در دینداری و كسب دانش و معرفت می‌دانسته است، توضیح داد: فردوسی شاعری یكتاپرست بود و سراسر شاهنامه سرشار از نام و یاد خداست، آنچنان كه این كتاب بزرگ با نام و یاد پروردگار بی‌همتا آغاز می‌شود:
به نام خداوند جان و خرد
كزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند كیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر...

وی ادامه داد: فردوسی در شاهنامه، یک دم از یاد خدا غافل نیست. «ایزد»، «كردگار»، «یزدان»، «خداوند» و غیره واژه‌هایی است كه اعتقاد شاعر را به توحید و ذات آفریدگار متعال دربردارد. در نگاه فردوسی، گرچه طریق دانش جستن از ارج و قرب فراوانی برخوردار است، اما اولویت در این راه شناخت خدا و كسب دانشی است كه در مسیر قرب الی‌الله باشد.
ز دانش نخستین به یزدان گرای
كه او هست و باشد همیشه به جای
زدانش نخست آنچه آید به كار
بهین هست دانستن كردگار

این پژوهشگر ادبی با اشاره به ستایش فردوسی از خرد نیز عنوان کرد: در اندیشه فردوسی، همه چیز از خداست و شاعر در بیان این نكته تاكید فراوان دارد تا جایی كه در ابتدای شاهنامه، هنگامی كه حتی به خرد اشاره می‌كند، آن را موهبتی الهی بر می‌شمارد.
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خرد را به از راه داد
همچنین اعتقاد به روز رستاخیز، موجودیت انسان و عظمت هستی از دیگر نكات قابل تاملی است كه در باب خداشناسی می‌توان در شاهنامه مشاهده كرد.
خرد رهنما و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای

فردوسی و خاندان پاک وحی
شرفشاهی با تاکید بر عشق و ارادت فردوسی به رسول گرامی اسلام (ص) و حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) افزود: این ارادت آنقدر بزرگ و شورانگیز است كه قلم را یاری بیان آن نیست. ایستادگی و اعتقاد این شاعر فرهیخته تا به جایی است كه در برخی از آثار علت عهدشكنی سلطان غزنوی و بی‌مهری وی نسبت به فردوسی را شیعه بودن شاعر ذكر كرده‌اند. فشار و حرمت‌شكنی نسبت به این شاعر گرانمایه تا حدی بود كه به نوشته نظامی عروضی سمرقندی، پیكر فردوسی را پس از درگذشت او- به لحاظ شیعه بودن وی- در گورستان عمومی شهر اجازه دفن ندادند و در نهایت در باغی كه ملک وی بوده به خاک سپرده شد. حكیم دانای توس در شاهنامه به صراحت از اعتقاد خود به آیین اسلام، پیامبر(ص)، امام علی‌ (ع) و اهل بیت آن حضرت سخن گفته است و از حدیث مشهور «انا مدینه العلم و علی بابها» كه رسول اكرم درباره مرتبه والای حضرت امیر‌المومنین(ع) فرموده، بهره جسته است.
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی
گواهی دهم كاین سخن‌ها ز اوست
تو گویی دو گوشم پرآواز است
كه من شهر علمم، علیم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاك پای وصی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان كه خاك پی حیدرم

نویسنده کتاب «حماسه جاودان» همچنین با بیان اینکه فردوسی بی‌هیچ شک و شبهه‌ای با قرآن مانوس بوده و آیات این كتاب انسان‌ساز بر اعماق روح و اندیشه وی اثر نهاده است، توضیح داد: تاثیرپذیری فردوسی از قرآن كریم، به شكل‌های متعددی در شاهنامه نمایان است. فردوسی اسلوب كار خویش را از قرآن كریم گرفته و از آنجا كه عربی، زبان علمی آن دوره بوده است و نظر به استفاده استادانه فردوسی در شناخت و به كارگیری واژه‌های فارسی، می‌توان نتیجه گرفت كه شاعر به زبان عربی مسلط بوده است و به همین دلیل ظرافت‌ها و سایر دقایق ادبی قرآن كریم را به طور عمیق درک كرده و به شدت تحت‌تاثیر آن قرار گرفته است. از سوی دیگر فردوسی همانند سایر حماسه سرایان تنها به شرح یک سلسله رخدادهای مهیج و پرحادثه بسنده نكرده است. بلكه در آغاز و پایان اكثر ماجراها و گاهی نیز در هنگام بیان صحنه‌هایی در اواسط داستان به طرح مسایل اخلاقی و ارزش‌های عالی انسانی پرداخته است و با ذكر مطالبی حكمت‌آموز و عبرت‌آور در خصوص سپری شدن عمر و بی‌اعتباری دنیا و بقای حیات اخروی و ضرورت اندیشیدن به روز جزا و لزوم رعایت تقوا و احترام به حقوق دیگران، سخنان قابل تاملی را ارایه کرده است و خیر دنیا و آخرت را در به‌كار بستن این رهنمودها دانسته است. تمام سخنان حكمت‌آمیز فردوسی بر پایه قرآن كریم و احادیث بوده است و به عنوان نمونه «دل آرام گیرد به یاد خدای» به آیه «الابذكر الله تطمئن القلوب» و «ز گهواره تا گور دانش بجوی» نیز به حدیث نبوی « اطلب العلم من المهد الی اللحد» اشاره دارد.

این پژوهشگر ادبی همچنین به تبیین برخی نقاط مشترک بین داستان‌های قرآن کریم و شاهنامه پرداخت و افزود: فردوسی شاهنامه را با الهام از آیاتی آغاز می‌كند كه درباره داستان آفرینش هستی و خلقت انسان سخن می‌گوید و مراحل پیدایش حیات را روایت می‌كند. شیطان رجیم در سرتاسر اثر او حضور دارد و آن‌چنان كه در قرآن كریم آمده، «اهریمن» در صدد گمراه كردن آدمی و به ضلالت كشیدن اوست. آن‌چنان كه در قرآن كریم آمده است، ابلیس می‌تواند به شكل‌های مختلفی درآید و آدمی را بفریبد. مشهورترین مورد این كار وسوسه شیطان درباره حضرت آدم (ع) است كه عقوبتی سخت در پی دارد. در شاهنامه نیز ابلیس با فریفتن ضحاک و بوسیدن شانه‌های او، زندگی‌اش را تباه می‌كند. باز در دیگر داستان‌های شاهنامه نیز ابلیس در داستان كیكاووس نیز به صورت نوازنده‌ای به دیدار شاه می‌آید و با توصیف‌های جذاب و اغواگرانه خویش شاه را می‌فریبد و او را به دردسر می‌اندازد.

 الهام شاهنام از داستان زندگی پیامبران
وی همچنین توضیح داد: فردوسی در شاهنامه، گاه به صراحت از پیامبران الهی و دین و آیین آنان نام آورده است. وی در چند جا با نام‌آوردن از حضرت عیسی مسیح(ع) فضایل آن حضرت را ستوده است و به خصومت جهود با آن حضرت اشاره كرده است. در گزارش «خرادبرزین» و در نامه «انوشیروان» به نگهبان مدائن پیرامون منش و سلوک حضرت عیسی(ع) به زیبایی هر چه تمام‌تر سخن گفته شده است. همچنین درباره حضرت ابراهیم(ع) نیز ابیاتی سروده است كه اشاره به مقام آن حضرت و خانه كعبه دارد. فردوسی در اشعار دیگری از حضرت موسی(ع) و حضرت محمد مصطفی(ص) نیز یاد كرده است كه آورنده دین پاكی است كه هوشمندان به آن می‌گروند. نگاه شاهنامه به تمام ادیان نگاهی آمیخته با احترام است و درباره پیامبران و پارسایان هر دینی با نهایت خشوع و خضوع سخن گفته كه این امر برخاسته از اندیشه دین باور اوست كه تمام این ادیان و پیامبران به تصدیق قرآن كریم از سوی خداوند مبعوث شده‌اند و تمام ادیان الهی دارای یک هدف و وحدت اساسی هستند كه همانا دعوت به پرستش پروردگار یكتاست.

شرفشاهی افزود: فردوسی در داستان «جمشید» به نحو آشكاری از داستان زندگانی حضرت سلیمان الهام گرفته است. از نظر نوع ادبی، هر دو داستان تراژیک است؛ یعنی با مرگ قهرمان یا شخصیت اصلی داستان پایان می‌پذیرد و در هر دو داستان سلیمان (ع) و جمشید شخصیت محوری و اصلی داستان به شمار می‌آیند. در داستان سلیمان، خداوند به او ثروت و دارایی فراوان، مقام و منزلت و جاه و جلال فراوانی می‌بخشد و سلیمان(ع) به اراده خداوند پس از چندی به قدرت بی‌رقیب روزگار خویش تبدیل می‌شود. سلیمان اقدام به ساختن قصرهای بزرگ و بی‌نظیری می‌كند، حكومت‌های دیگر را به اطاعت خویش در می‌آورد و لشكر مجهز و بی‌مانندی را تدارك می‌بیند و جان كلام آنكه حشمت و شوكت بی‌نظیری از سوی خداوند به این پیامبر ارزانی شد كه غیرقابل توصیف است. در داستان جمشید هنگامی كه او قصد دارد به جای پدرش «تهمورث» بر تخت سلطنت بنشیند، همچون سلیمان(ع) با فره ایزدی پیمان می‌بندد كه راه صلاح و صواب را طی كند و با پلیدی‌ها و پلشتی‌ها به مبارزه برخیزد. وی در طول دوران حكمروایی خویش اهتمام به ساختن بناها و عمارت‌های بسیار نمود و همچون سلیمان نبی(ع) جاه و جلال، و حشمت و قدرت فراوان یافت و كشورهای اطراف خویش را مطیع و منقاد کرد. داستان سخن گفتن حضرت سلیمان نبی(ع) با پرندگان و دیگر موجودات، در داستان‌های دیگر شاهنامه الهام‌بخش فردوسی بوده، چنان‌‌كه در داستان تولد «زال» كه سپید موی است و این نكته برای «سام» كه پدر اوست، خوشایند نیست. سیمرغ هنگام جدا شدن از زال، یكی از پرهای خود را به او می‌دهد تا در هنگام احتیاج و به وقت ضرورت آن را آتش زند تا سیمرغ به كمک او بشتابد كه در داستان نبرد رستم و اسفندیار این اتفاق روی می‌دهد و سیمرغ طریق غلبه بر اسفندیار را به رستم می‌آموزد.

مولف کتاب «رسول مهر» رویارویی پدر و پسر و غلبه پدر بر پسر را از دیگر نكات مشترک میان داستان‌های قرآن كریم و شاهنامه فردوسی دانست و گفت: در داستان پسر نوح (ع) و در داستان زندگی حضرت یوسف (ع) شاهد رودرویی پسر ناخلف حضرت نوح (ع) و پسران ناخلف حضرت یعقوب (ع) هستیم. نافرمانی پسران پیامبر تنها محدود به این پسران این دو پیامبر نمی‌شود و در دیگر داستان‌های قرآن كریم نیز باز به موارد اختلاف بین پدر و پسر برمی‌خوریم كه در تمامی این داستان‌‌ها در نهایت با آشكار شدن خورشید حقیقت یا ظهور غضب الهی،‌ حقانیت و اصالت راه و مرام پدران به اثبات می‌رسد. در شاهنامه فردوسی نیز با الهام از همین اصل رویارویی و جدال پدران و پسران، این كشمكش با پیروزی پدر خاتمه می‌یابد. در داستان رستم و سهراب با كیكاوس و سیاوش این پسران هستند كه در پایان داستان جان خویش را از دست می‌دهند. البته پسران شاهنامه همچون پسران انبیا از شخصیت منفی برخوردار نیستند. اما در رویارویی با پدران در هر صورت باید بازنده باشند.

وی به پدیده خواب نیز اشاره کرد و افزود:  ماجرای خواب حضرت یوسف یا خواب عزیز مصر كه پیشگویی آن قحطی است در شاهنامه نیز به شكل‌های دیگری مورد استفاده قرار گرفته كه از جمله می‌توان به خواب هولناک ضحاک و پیشگویی معبران مبنی برسقوط حكومت او و وقوع انقلاب، اشاره کرد. فردوسی از این مهم برای ایجاد حس كنجكاوی و نیز آمده كردن ذهن مخاطب برای درک آینده بسیار بهره گرفته است.

شرفشاهی در پایان گفت: شاهنامه اثری سرشار از آموز‌های اخلاقی و دعوت انسان به حق‌‌باوری و نوع‌دوستی است و اساس بینش و آفرینش فردوسی بر ثقلین استوار شده که تنها  طریق رهایی، رستگاری و نجات انسان از مذلت و گمراهی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها