شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۵
بینش و جستجوگری شهید شعف الگوی مناسبی برای نسل امروز است

نویسنده زندگی‎نامه شهید عباس شعف گفت: شهید شعف حتی در اوایل انقلاب صرفا در سیر جریان قرار نمی‌گیرد و به دنبال بینش می‌رود، از این نظر الگوی خوبی برای جوانان است. بینش و جستجوگری شهید شعف می‌تواند الگوی مناسبی برای نسل امروز است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شهید عباس شعف، فرمانده گردان میثم یگان محمد رسول الله(ص) بود که در آستانه آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید و در روزی که خرمشهر آزاد شد و همه‌ ایران را شادی و شعف برگرفت، جای شهید شعف خالی بود.

زهرا آقازاده در جدیدترین اثر خود به زندگینامه این شهید پرداخته که به‌زودی از سوی نشر 27 منتشر می‌شود. در ادامه گفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌وگو با این نویسنده را درباره سیر تدوین و ساختار کتاب همچنین الزامات نگارش آثار درباره زندگی شهدا، می‌خوانیم.
 
ماجرای نگارش کتاب شهید عباس شعف از کجا آغاز شد؟ و چه شد که موضوع زندگینامه این شهید دفاع مقدس را برای نوشتن انتخاب کردید؟
شهید عباس شعف، فرمانده گردان میثم از زیرمجموعه تیپ محمدرسول‌الله(ص) است. وقتی پیشنهاد نگارش زندگی‌نامه ایشان ارائه شد، پس از مطالعه مصاحبه‌ها متوجه شدم این شهید جوان باهوش، زیرک و تحصیل کرده‌ای بوده‌ که مسئولیت شناسایی را در عملیات‌های بازی‌دراز، فتح‌المبین و بیت‌المقدس برعهده داشته‌ و خیلی زود استعدادهایش را به فرماندهان ثابت و مراحل بالا آمدن و گرفتن مناصب مختلف را طی می‌کند.
 
شهید شعف، اصالتا اهل جهرم شیراز بود. ابهاماتی در زندگی پدرش به‌عنوان فرماندار جهرم که فردی تحصیل‌کرده نیز بود وجود داشت. گویی پدرش فعالیت انقلابی داشته و تحت تعقیب ساواک بود و به همین دلیل به مشهد می‌روند، مدتی آنجا مقیم می‌شوند تا ساواک به آن‌ها کاری نداشته باشد و پس از مدتی به تهران می‌آیند و ساکن می‌شوند. پدر در زمان نوجوانی عباس مفقود می‌شود؛ یعنی یک روز از منزل خارج می‌شود و دیگر برنمی‌گردد. گمان‌ها این است که بالاخره ساواک ایشان را دستگیر کرده و یا اتفاق تلخی برایش افتاده است.
 
خانواده شهید شعف تنها می‌شوند و نقش پررنگ عباس از این به بعد مشهود می‌شود. عباس، پسر زرنگ و باهوشی است و بخشی از مسئولیت خانواده را برعهده می‌گیرد و چون پسر ارشد بوده و یک برادر و دو خواهر کوچکتر از خود داشته، دستفروشی می‌کرده تا مخارج خانواده را تأمین کند و مادرش نیز شاغل بوده است. فعالیت‌های انقلابی عباس هم از اوایل انقلاب شروع می‌شود و قبل از انقلاب در راهپیمایی‌های مختلف شرکت می‌کرده و در یکی از راهپیمایی‌ها گلوله‌ای به سمت ایشان شلیک و لبش زخمی می‌شود.
 
بعد از انقلاب هم عضو حزب جمهوری می‌شود و به‌خاطر علاقه‌ای که به شهید بهشتی داشته در حزب مشغول می‌شود و در کلاس‌های عقیدتی، سیاسی و علمی در تمام دوره‌ها شرکت می‌کند. جوان کنجکاو، باهوش و کم‌حرفی بوده و همواره سعی می‌کرده اندوخته‌های دانش خود را بالا ببرد. روزها به دانشگاه تهران رفته و در کنار حزب‌ها و گروهک‌های مختلف فعال اول انقلاب می‌نشست و کتاب‌های آن‌ها را مطالعه و مقایسه می‌کرد؛ یعنی شخصی نبوده که خودش را به جریان بسپارد، بلکه خودش تعیین‌کننده بوده و ابتدا سنجش، سپس انتخاب می‌کرده که چه تفکری داشته باشد.
 


بعد از گذراندن دوره‌های حزب، ظاهرا حزب جمهوری نیرو برای سپاه و آموزش و پرورش می‌پذیرفته و عباس انتخاب می‌کند که به سمت سپاه برود و بعد از آموزش‌هایی که می‌بیند به منطقه بازی‌دراز می‌رود و زیرنظر شهید محسن وزوایی در عملیات‌های بازی‌دراز شرکت می‌کند و آنجا قابلیت‌های خود را نشان می‌دهد. شهید به شدت اهل تلاش و کار بوده و هر مسئولیتی بر عهده‌اش می‌گذاشتند از زیر بار آن‌ها فرار نمی‌کرد. درحالی‌که جوان ظریف و لاغراندامی بود، اما بنیه خوبی داشت، چون از نوجوانی به شدت اهل روزه‌های مستحبی بوده و تأکید داشته که بدن من باید قوی باشد تا بتوانم کار بیشتری برای انقلاب انجام دهم. به همین دلیل تدارکات بازی‌دراز برعهده ایشان قرار داده می‌شود و با توجه به این‌که بازی‌دراز در منطقه کوهستانی و صعب‌العبور قرار دارد، این کار بسیار سخت بوده، اما ایشان اقلام را تهیه و به رزمنده‌ها می‌رساند.
 
بعد از آن مسائل شناسایی قبل از عملیات پیش می‌آید که عباس به‌خاطر هوش بالا، دیده شده و وارد کار شناسایی می‌شود که تا زمان شهادتش عملیات‌های شناسایی را انجام می‌داد. در عملیات اول بازی‌دراز چشمش مجروح می‌شود و به عقب برمی‌گردد و مداوا می‌شود، اما چشم راست خود را از دست می‌دهد. دوباره به بازی‌دراز باز می‌گردد و در عملیات شناسایی دیگر که نقطه عطف زندگی ایشان است و در کتاب سعی کردم به‌خوبی به این موضوع پرداخته شود، ایشان متوجه می‌شود که به کمین دشمن خورده‌اند و مدارکی که از شناسایی‌ها در دستش بوده به وسیله بی‌سیم‌چی که همراهش بوده به سرعت باز می‌گرداند و می‌گوید شما برگردید تا اطلاعات به‌دست دشمن نیفتد. به ایشان تیراندازی می‌شود و عراقی بالای سرش می‌آید و دو تیر خلاص به می‌زند. یکی به سر ایشان که کمانه می‌کند و فک ایشان را از بین می‌برد و تیرخلاص به سمت چپ سینه ایشان می‌زند که بعدا متوجه می‌شوند، عباس قلبش در سمت راست بدنش بوده و تیر خلاص کارگر نمی‌افتد و زنده می‌ماند. خودش در خاطراتش می‌گوید انگار خدا با من کاری داشته یا مأموریت من تمام نشده بوده که به شهادت نرسیدم.
 
به‌خاطر اینکه عباس برای فرماندهان خیلی مهم بوده، غلامعلی پیچک که فرمانده عملیات بازی‌دراز بوده همه تلاش خود را می‌کند که حتی جنازه عباس را بازگرداند درحالی‌که همه مطمئن بودند که عباس شهید شده، چون بی‌سیم‌چی تیر خلاص‌ها که به عباس زده بودند را از دور دیده بود. ولی شهید پیچک کوتاه نمی‌آید و هرطور شده می‌خواستند عباس را بازگردانند و با سختی عباس را برمی‌گردانند و ایشان زنده می‌ماند، اما صدمات جدی دیده بود و دوره درمان طولانی داشته که حتی عباس به فکر این می‌افتد که طلبه شود و در حوزه درس بخواند، اما باز هم ذوق و شوق جبهه رهایش نمی‌کند و به جبهه برمی‌گردد و در عملیات دیگر بازی‌دراز شرکت می‌کند.
 
پس از مدتی همراه شهید وزوایی به جنوب می‌روند. در آن زمان شهید پیچک به شهادت رسیده بود. بعد در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس شرکت می‌کنند. در مرحله اول، دوباره عباس تیر می‌خورد و ریه‌هایش آسیب شدید می‌بیند و برمی‌گردد، اما باز هم آرام و قرار نداشته، گویی عطر شهادت به مشامش رسیده بوده به جبهه بازمی‌گردد و بعد از دو عملیات شناسایی خیلی خوب که به عملیات کمک بسیاری می‌کند، قبل از فتح خرمشهر در دوم خرداد به شهادت می‌رسد . امروز مزار ایشان روبه‌روی مزار شهید وزوایی است.
 


مهمترین نکته‌ای که زندگینامه شهید شعف با مخاطبان در میان می‌گذارد چیست؟
زندگینامه و شخصیت شهید خیلی جالب بود. گاهی سختی‌ها از انسان‌ها افراد متفاوتی می‌سازد و کسانی که در کودکی سختی زیادی کشیده‌اند، شاید تبدیل به افرادی شوند که سخت با دیگران ارتباط برقرار کنند، ولی عباس با این سختی‌ها ساخت و به‌خاطر دشواری‌هایی که در کودکی تجربه کرده بود، مراحل را خیلی خوب طی کرد. از نظر من، لحظاتی که در زندگی ایشان بیش از همه اهمیت دارد، این است که در اوایل انقلاب در سیر انقلاب قرار نمی‌گیرد که فقط حرکت کند، بلکه به دنبال بینش می‌رود و با این‌که کارگر بوده، اما به دانشگاه می‌رود و با اشخاص مختلف گفت‌وگو می‌کند. از این نظر الگوی خوبی برای جوانان امروز است و تفکر و کم‌حرفی را می‌توان از دیگر ویژگی‌های برجسته ایشان برشمرد و چون تلاش زیادی داشت، خدا هم وی را در مسیر درستی قرار داد.
 
کتاب در قالب مستند نگاشته شده یا تخیل هم در آن به‌کار گرفته شده است؟
از تخیل، خیلی کم در حدی که سیر داستان تغییر نکند، در کتاب استفاده شده است. با توجه به این‌که مصاحبه‌ها برای من ارسال شده بود، خودم را موظف می‌دانستم که خاطرات عینا تکرار شود. ولی پرورش داستان، فضاسازی نیاز دارد. وقتی مصاحبه‌ها را نگاه می‌کنید، برخی خاطرات شاید در حد یک یا دو خط نقل شده باشد، اگر بخواهید همین را منتقل کنید، جذابیتی ندارد و اگر دست در آن ببرید، مستندبودن آن زیرسؤال می‌رود. من در حد فضاسازی و توصیف کردن به خودم اجازه دادم تخیل را به‌کار ببرم تا کار به فضای داستانی نزدیک شود و جذابیت داشته باشد. اما در مستندات کتاب و خاطرات اصلا تغییری صورت نگرفته است. بیشتر سعی کردم فضای قابل حس کردن به کتاب بدهم و به خاطرات شاخ و برگی دادم که به جذابیت کار کمک کند.
 
اگر بخواهیم از کلیشه‌ها دوری کنیم، به‌نظرتان چه نکاتی از زندگی شهید را باید بنویسیم تا برای مخاطب تازگی داشته باشد؟
وقتی می‌توانیم از کلیشه‌ها رهایی پیدا کنیم که منابعی که در اختیار ما قرار داده می‌شود، خودشان را از کلیشه رها کنند. منِ نویسنده که جنگ را ندیده‌ام، چیزهایی را از جنگ می‌دانم که به ما منتقل شده و فکر می‌کنم، نسل اول باید خودشان را از سانسورها، کلیشه‌ها و احتیاط‌ها رها کنند تا مطالب به‌صورت کامل به‌دست نویسنده‌ها برسد، زیرا جوانان امروزی از هرگونه سانسور، کلیشه‌سازی و اسطوره‌سازی‌هایی که قابل لمس نیستند، فراری هستند. من هم دوست دارم درباره کسانی بنویسم که چالش دارند و حس می‌کنم این کار را باید نسل خود جنگ انجام دهند.
 
بالاخره در جنگ هم ممکن است اشتباهاتی رخ داده باشد. شخصیت‌ها با هم تفاوت دارند و دلیل ندارد همه افراد را مثل هم توصیف کنیم. روایت‌های دفاع مقدس اگر صحیح باشد و صادقانه جنگ را روایت کنیم، نسل بعد دریافت درست‌تری از دفاع مقدس خواهند داشت. داستان یعنی چالش، به شرطی که افرادی که از جنگ تعریف می‌کنند، همه جنگ را بگویند و اگر این اتفاق بیفتد، کتاب‌های بهتری در حوزه دفاع مقدس و جنگ نگاشته می‌شود و جوانان نیز ارتباط بهتری با این آثار برقرار می‌کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها