شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۷
«ابرقدرت خداست»؛ روایت‌گر حس و حال همدانی‌ها پس از شهادت حاج قاسم

نویسنده کتاب «ابرقدرت خداست» گفت: این کتاب به حس و حال همدانی‌ها پس از شنیدن خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی پرداخته و شامل خاطرات مردم همدان از سفر ایشان در سالروز عملیات رمضان به این شهر و سخنرانی معروفی است که به این مناسبت داشتند و به نام «ما ملت امام حسینیم...» شهرت یافت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، شهادت فرمانده سپاه قدس برای مردم همدان، یادآور شهدای روز قدس همدان بود، هم در اسم و هم در رسم: هر دو با قدس گره خورده و ارباً اربا شده بودند. تشییع پیکر حاج قاسم و همرزمانش همچون تشییع آیت‌الله معصومی همدانی زمینه‌ساز حیات اجتماعی سیاسی مجددی نه فقط در همدان که این‌بار در سراسر ایران و امت اسلامی شد. صدای «مرگ بر آمریکا»ی مردم تشییع‌کننده حاج قاسم و احساس غرورشان پس از سیلی سپاه به پایگاه عین‌الاسد، پژواک صدای بسیجی جوانی بود از بیابان‌های دزفول در دهه شصت که می‌گفت: «ابرقدرت خداست»!
 
کتاب «ابرقدرت خداست»، تلاشی برای به ‌تصویر کشیدن خاطرات مردم همدان از میزبانی از حاج‌قاسم و ایام شهادت این سردار پرافتخار اسلام است. برای تدوین این اثر، پس از مصاحبه با بیش از 130 نفر از اقشار گوناگون مردم همدان حدود 500 خاطره در دفتر تاریخ شفاهی همدان ضبط و ثبت شد و با توجه به حجم فراوان خاطرات مردمی، به ناچار بخش‌هایی از آن‌ها در این کتاب جمع‌آوری شده است. این موضوع بهانه‌ای شد تا با مجید یوسفی، نویسنده این کتاب، گفت‌وگویی داشته باشیم و درباره مراحل جمع‌آوری اطلاعات و نگارش اثر کمی بیشتر بدانیم.
 
توضیح مختصری در رابطه با روند نگارش کتاب «ابرقدرت خداست» بفرمایید.
کتاب «ابرقدرت خداست» درواقع مختص همدانی‌ها و شامل 6 فصل است که فصل اول با عنوان «داغ فراق یار»، به حس و حال همدانی‌ها پس از شنیدن خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی پرداخته و شامل خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم و سفر ایشان در سالروز عملیات رمضان به همدان است که سخنرانی معروفی به این مناسبت در همدان داشتند که به نام «ما ملت امام حسینیم و ما ملت شهادتیم» شهرت یافت.
 
در این اثر سعی کردیم از همه نوع قشر از دانش‌آموز تا سالخوردگان، افرادی که شغل اداری داشتند تا صاحبان مشاغل آزاد و بانوان خانه‌دار خاطره داشته باشیم. بخش دوم کتاب با عنوان «عهدی دوباره»، گوشه‌ای از موج خروشان و غم‌انگیز همدانی‌ها را در مراسم تشییع پیکر مطهر حاج قاسم سلیمانی بیان می‌کند. در مراسم تشییع شهید سلیمانی، برخی همدانی‌ها به قم، برخی به کرمان و عده‎ زیادی نیز به تهران رفتند. در همدان نیز تشییع نمادین انجام شد و خاطرات این افراد هم جمع‌آوری و ذکر شده است.
 
بخش سوم کتاب با عنوان «با سردار»، روایت‌هایی از همراهی همدانی‌ها با سردار سلیمانی را در دوران دفاع مقدس و دفاع از حرم اهل بیت(ع) بیان کرده است. زیرا آشنایی همدانی‌ها با حاج قاسم سلیمانی به عملیات رمضان برمی‌گردد که تعدادی از همدانی‌‌ها در قالب گردان 41 ثارالله تحت فرماندهی حاج قاسم سلیمانی در این عملیات شرکت می‌کنند و رشادت همدانی‌‎ها در این عملیات زبانزد می‌شود، به‌گونه‌ای که بعد از این عملیات که از 19 تا 23 رمضان سال 61 انجام شد، روز قدس همان سال، صدام به تقاص رشادت‌های همدانیان، شهر همدان را بمباران می‌کند که یکی از اهدافشان نماز جمعه این شهر بود که خیلی‌ها در آن روز کشته و زخمی شدند و سفر حاج قاسم سلیمانی به همدان به این دلیل بود که در عملیات رمضان، رشادت‌های مردم در ذهن ایشان نقش بسته بود و باعث شد به همدان سفر کنند و سخنرانی معروف را داشته باشند.
 
در فصل چهارم با عنوان «مهمان عزیز همدانی‌ها»، خاطرات مردم همدان از حضور حاج قاسم در این شهر و حس و حال مردم و خاطرات خانواده شهدایی مانند شهیدان خوشبخت، حجازی، حاج بابایی و خانواده شهدای مدافع حرم که حاج قاسم به دیدار آن‌ها رفتند ذکر شده و عنوان فصل پنجم کتاب «مکتب حاج قاسم» است که در این فصل گزیده‌ای از طریقه زندگی حاج قاسم، بخشی از سخنرانی ایشان در شهرستان ملایر و همچنین قسمتی از سخنرانی ایشان در مراسم اولین سالگرد حاج‌حسین همدانی که در شهرک محلاتی تهران برگزار شد، گردآوری شده و فرازهایی از وصیت‌نامه شهید سلیمانی نیز در این فصل از کتاب آمده است و بخش ششم نیز شامل تصاویر مرتبط با خاطرات ذکر شده است.


 
نوشتن درباره شهدا و مدافعان حرم کار سختی است، مخصوصا نوشتن از شخصیت ویژه‌ای مانند شهید سلیمانی. چطور شد که تصمیم گرفتید درمورد ایشان بنویسید؟
گفتن و نوشتن درمورد حاج قاسم سلیمانی، حتی در زمان حیات ایشان کار سختی بود. حاج‌قاسم جانباز شیمیایی بود و در بدنش ترکش داشت، اما این‌قدر فروتن بودند که خیلی‌ها نمی‌دانستند و این توفیقی شد که خدا نصیب ما کرد و عنایت خود شهید بود. درمورد نگارش این کتاب، با توجه به این‎که دفتر انتشارات راه یار، قبل از این کتاب، چندین جلد کتاب با موضوعاتی ازجمله خاطرات مردم مشهد، شیراز و مردم عراق درمورد حاج قاسم منتشر کرده بودند، یکی از دوستان پیشنهاد دادند که درمورد سفر حاج قاسم به همدان و همچنین مراسم تشییع پیکر مطهر ایشان اقدام به جمع‌آوری خاطرات کنیم و من هم اعلام کردم که می‌توانیم یک کلیپ چند دقیقه‌ای از خاطرات جمع‌آوری و منتشر کنیم. با این پیشنهاد موافقت شد و با توجه به اینکه سردار سخنرانی مبسوطی در همدان داشتند که قرار بود 45 دقیقه به طول بیانجامد و در آن سخنرانی خودشان اعلام کردند که شاید من دیگر به همدان نیایم، زمان سخنرانی من را دو ساعت درنظر بگیرید و این زمان اختصاص یافت و جالب این‌که مردم اصلا خسته نشدند و همین باعث شد به موضوع سفر ایشان به همدان به‌صورت گسترده بپردازیم و این کتاب تألیف شد.
 
چرا اسم کتاب را «ابرقدرت خداست» انتخاب کردید؟
«ابرقدرت خداست»، موضوع سخنرانی یک شهید همدانی در عملیات والفجر 8 بود. عناوین گوناگون برای کتاب مانند «ما ملت امام حسینیم»، «ما ملت شهادتیم» و ... به ذهنمان رسید که در نهایت به «ابرقدرت خداست» رسیدیم، چون حاج‌قاسم سلیمانی جلوه‌ای از قدرت خداست که با شهادت، قدرت ایشان نمایان شد.
 


نگارش آثار درباره زندگی‌نامه شهدا در برخی مواقع خيلی كليشه‌ای می‌شود. شما برای عبور از اين كليشه چه تلاشی كرديد؟
مشکلی که وجود دارد این است که گاهی شهدا را خیلی قدسی معرفی می‌کنیم، درحالی‌که این کار اشتباه است و شهدا را باید همان‌گونه که هستند به نسل جوان معرفی کنیم تا تأثیرگذاری خود را داشته باشد. در حین تدوین کتاب «ابرقدرت خداست» با توجه به این‎که حاج‎قاسم سلیمانی قبل از ایام فاطمیه به شهادت رسیدند، با یکی از روحانیان مصاحبه می‌کردم، ایشان خاطره‎ای تعریف کردند و گفتند در ایام فاطمیه پیشنهاد دادند که در یکی از مساجد معتبر همدان منبر بروم و فکر کردم درباره چه موضوعی صحبت کنم به این نتیجه رسیدم که نحوه زندگی و عبادت حضرت زهرا(س) را برای مردم تبیین کنم و در همین فکر بودم و خوابیدم و گوشه چشمی هم به حاج‌قاسم داشتم که ایشان تازه شهید شده بودند و در خواب دیدم که حاج‌قاسم به من گفتند درباره نماز تاکنون خیلی صحبت شده، شما درباره ولایت‌مداری و اطاعت از ولی و امام صحبت کنید. این خاطره ایشان را ابتدا در کتاب آوردیم، اما بعد حذف کردیم به دلیل اینکه احساس کردیم شاید برای برخی افراد قابل پذیرش نباشد، چون این کتاب ممکن است مخاطبان مختلفی داشته باشد.
 
اثر جدیدی در دست نگارش دارید؟
مشغول نگارش اثر جدیدی درباره یکی از شهدای مدافع حرم هستم که یک بسیجی اهل همدان بوده است. حاج‌مجید ثانی موفق، بسیجی، قهرمان ورزش‌های رزمی و صاحب سبک بوده، اما کارت بسیجی نداشته و خیلی اصرار داشته که به سوریه برود و رفت و شهید شد. زندگینامه این شهید تا یک ماه آینده به سرانجام می‌رسد و وارد بازار نشر خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها