دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۱
هزار و یکمین روز از کتاب‌فروشی هزار و یک شب خرم‌آباد

کتاب‌فروشان به عنوان آخرین حلقه اتصال صنعت نشر کشور نقشی مهم و حیاتی در خرید و فروش کتاب به عهده دارند و می‌توانند یکی از ارکان ترویج کتاب و کتاب‌خوانی در جامعه‌ باشند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در لرستان، کتاب‌فروشان اگر حرفه‌ای عمل کنند می‌توانند یکی از ارکان ترویج کتاب و کتاب‌خوانی در جامعه‌ باشند، یک معرفی درست و یک برخورد مناسب می‌تواند شخصی را برای همیشه به خواندن کتاب علاقه‌مند کند و برعکس، یک پیشنهاد بد می‌تواند شخصی را که مشتاق پیش می‌رود، متوقف کند.

اما اینکه آیا واقعا از دغدغه‌های این شغل چیزی می‌دانیم؟ اینکه کتاب‌فروش‌ها به چه حمایت‌هایی نیاز دارند؟ یا اینکه چه کسانی وارد این شغل می شوند و آیا واقعاً کتاب دغدغه اصلی زندگی آنهاست؟ یا اینکه تنها برای گذران زندگی به فروش کتاب روی آوردند؟

کتاب‌فروشان به‌عنوان آخرین حلقه اتصال صنعت نشر کشور نقشی مهم و حیاتی در خرید و فروش کتاب به عهده دارند؛ فروشندگی، حرفه‌ای سخت و پرمشقت است. از صبح تا شب افراد مختلف با فرهنگ‌ها و آداب گوناگون به کتابفروشی رفت و آمد می‌کنند. در این میان برخورداری از مهارت‌هایی مانند مدیریت استرس، کنترل خشم، تصمیم‌گیری، راهنمایی و قاطعیت‌ورزی ضرورتی است که هر کتابفروشی را به داشتن آن ملزم می‌کند. از سوی دیگر اطلاع از محتوای کتاب‌ یکی از ضروریات هر کتاب‌فروش است، برخی کتاب‌فروش‌ها نسبت به محتوی کتاب بی‌اطلاعند و در مقابل سؤالات مشتری شانه بالا می‌اندازند، در حالی که مطالعه‌ی مقدمه یا فصول آغازین کتاب می‌تواند اطلاعات خوب و مناسبی به کتاب‌فروش بدهد.


کتابفروشی مانند سایر حرفه‌های فروشندگی نیست و آگاهی از ظرایف و نکات ویژه در این شغل می‌تواند به موفقیت فرد منجر شود. یک کتاب‌فروش باید بداند زمانی که در فروشگاه ایستاده است، تنها با واژه‌ها با مخاطبان خود ارتباط برقرار نمی‌کند؛ بلکه حالات و رفتار او هم در شغلش نقش ویژه‌ای دارد.

با این مقدمه به سراغ زوج جوان خرم‌آبادی رفتیم که در هزار و یکمین روز از فعالیت خود در محل جدید کتاب‌فروشی هزار و یک شب خرم‌آباد برنامه افتتاحیه‌ای برای مکان جدید کتاب‌فروشی خود تدارک دیده بودند که با آنها به گفتگویی پرداختیم.


آقای ظهیر بهرامی و خانم بهار معظمی گودرزی، زوج جوان خرم‌آبادی -که از کتاب‌فروشان خوش‌ذوق و موفق این شهر هستند و در مدت فعالیت خود در عرصه کتاب‌فروشی توانسته‌اند فعالیت‌های ترویجی حوزه کتاب‌خوانی شامل نشست‌های کتاب‌خوانی، رونمایی کتاب، جلسات نقد و بررسی کتاب داشته باشند- برای افتتاح محل جدید کتاب‌فروشی‌شان از چند روز قبل برنامه‌هایی تدارک دیده بودند. با اینکه مهمان‌های برنامه افتتاحیه یکی پس از دیگری برای عرض تبریک می‌رسیدند، با گشاده‌رویی وقت خود را در اختیار ما قرار دادند.

بهار معظمی گودرزی نحوه راه‌اندازی کتاب‌فروشی را چنین بیان کرد: در سال 1397 در فکر راه‌اندازی شغلی بودیم که خیلی از فضای فکری و روحی ما دور نباشد و بتوانیم یک حرکت مثبت را انجام دهیم، قبل از آن در یک انجمن فرهنگی-اجتماعی فعالیت می‌کردیم و به واسطه آن با یک سری از دغدغه‌های سطح شهر بیشتر مواجه می‌شدیم به همین جهت به فکر افتادیم کاری که انجام می‌دهیم به جز منفعت مالی، جنبه‌ی اجتماعی مثبتی نیز داشته باشد؛ بنابراین در دی ماه 1397 تصمیم گرفتیم کتاب‌فروشی را تأسیس کنیم سرانجام در  7 بهمن 1397 در یک فضای 12 متری در خیابان دلفان خرم‌آباد این اتفاق افتاد.

وی گفت: ما حداکثر استفاده از فضا را برده بودیم؛ به‌گونه‌ای که اگر یک نفر وارد می‌شد، کسی از سمت مقابلش نمی‌توانست برگردد. خوشبختانه چون کار به خوبی پیش می‌رفت و ما ایده‌های زیادی مانند ارائه بن تخفیفِ کتاب در مدارس، برگزاری نمایشگاه کتاب در مدارس و همزمان در جلسات کتاب‌خوانی حضور داشتیم و دوستانی که در جلسات حاضر بودند، تمایل داشتند که در کتاب‌فروشی حضور داشته باشند؛ از همین رو با توجه به محدودیت فضا باعث شد در کمتر از یک سال (7 ماه) از آنجا نقل مکان کنیم و وارد فضای جدید دیگری شویم.

ظهیر بهرامی افزود: با توجه به ایده‌هایی که در ذهنمان بود، به‌عنوان مثال برگزاری جلسات کتاب‌خوانی و تفکیک فضای ارائه کتاب کودک از بزرگسال به همین دلیل از فضای کوچک 12‌متری به فضای بزرگتری نقل مکان کردیم.

بهرامی گفت: جلسات هفتگی‌ کتاب‌خوانی‌مان به صورت مرتب برگزار می‌شد، نمایشگاه‌های کتاب در سطح مدارس برگزار می‌کردیم تا اینکه بحران کرونا شروع شد و جلسات و نمایشگاه‌های ما در مدارس کنسل شد و و روند صعودی -که ما در دو سال و اندی داشتیم- با افت شدیدی مواجه شد.

وی افزود: مشکلات زیادی داشتیم و از طرف نهادهای مسئول نیز کارِ ما به عنوان کارِ آسیب‌دیده از کرونا شناخته نمی‌شد و تسهیلاتی بابت این مشکلات پیش آمده دریافت نکردیم و همچنان با سختی‌های زیاد به کارمان ادامه دادیم و تا اینکه موعد قراردادمان با محل قبلی به پایان رسید و باید قراردادمان را تمدید می‌کردیم اما با توجه به اینکه اجاره‌بهای محل با سطح درآمد ما و با وجود مشکلاتی که پیش آمده بود، امکان‌پذیر نبود، به فکر افتادیم که کتاب‌فروشی را کلاً تعطیل کنیم.


بهرامی گفت: در صفحات مجازی کتاب‌فروشی اطلاع دادیم که روزهای آخر کارمان است؛ چون واقعاً ادامه‌دادن با این شرایط برایمان دشوار بود؛ ولی در آن روزها چه حضوری چه در صفحات مجازی، بازخوردهایی از مردم دیدیم که افراد می‌آمدند و به ما دلداری می‌دادند و دوست داشتند که کار ما ادامه پیدا کند.

وی تصریح کرد: ما واقعاً به این کار دلبسته هستیم. کسی که به سراغ کتاب‌فروشی می‌آید، قطعاً اولویت اولش کسب درآمد نیست، مانند خیلی از شغل‌های دیگر دنبال شغل پردرآمد خاصی نیست؛ اما قرار هم نیست بابت انتخاب این شغل فدا شود، به‌هر‌حال نیاز است درآمد حداقلی فراهم شود و هم کار فرهنگی‌اش را ادامه دهد. استمرار این شغل مخصوصا در این دوران که با فشار و سختی فراوانی همراه است، نیازمند این است که مردم علاقه بیشتری به کتاب نشان دهند و مسئولین هم حمایت بیشتری داشته باشند.

بهرامی افزود: کتاب کالایی هست که خیلی زود از سبد خرید خارج می‌شود با کوچکترین افزایش قیمتِ کالاهای اساسی، کتاب از اولویت خارج می‌شود؛ به همین خاطر انتظار حمایت از مسئولین و مردم داریم.

پرسیدیم چرا هزار و یک شب به هزار و یک روز رسید و ادامه یافت؟
به فکر جمع‌کردن کتاب فروشی بودیم؛ اما حس همدردی که مردم با ما داشتند و حس خوبی که به ما دادند و وابستگی که خودمان در 1001 روزی که گذشت، باعث شد که نتوانیم از این کار دل بکنیم و تصمیم گرفتیم یک بار دیگر برای اینکه این کار حفظ شود تلاشمان را بکنیم.

بهرامی گفت: روز اول که کتاب فروشی را تأسیس کردیم، قفسه‌های ما با الهام از درخت و شبیه آن بود (پایه‌ها، قهوه‌ای و کفه‌ها، رنگ سبز)؛ و کتاب‌ها روی شاخه‌های تنه سوار بودند. حس این کتاب‌فروشی برای ما همین شکل است؛ انگار که ما یک نهال کاشتیم و الان سعی می‌کنیم این درخت پابرجا بماند و خشک نشود؛ بدیهی است که تنهایی نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم و به حمایت نهادهایی که کار ما با آنها مرتبط هست و مردم نیاز است. ما تا توان آخرمان برای نگهداری کتاب‌فروشی‌مان تلاش می‌کنیم و هرچه پیش بیاید بستگی به شرایط دارد.
  
در ادامه نظر دو تن از مشتریان را جویا شدیم:
سروش -که از مشتریان دائمی هزار و یک شب است- می‌گوید: ویروس کرونا به خیلی از مشاغل ازجمله کتاب‌فروشان آسیب رساند. فارغ از بحث کرونا بازار کتاب در ایران متأسفانه چندان مورد استقبال نبود و این ویروس هم دلیلی شد که اوضاع کتاب‌فروشان نامساعدتر نیز شود.


هزار و یک شب یک کتاب‌فروشی متفاوت از همه جای شهر است.
وی افزود: ما خاطرات زیادی با هزار و یک شب داریم؛ به نظر من هزار و یک شب یک کتاب‌فروشی متفاوت از همه‌جای شهر است؛ هم فضا و هم مدیریتش؛ با مشتری به‌گونه‌ای برخورد می‌کنند که شما احساس می‌کنید فضا و مکان متعلق به خود شماست و واقعاً محیط فرهنگی است. اینک ما خوشحالیم این نهال سرپاست و امیدوارم شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که ادامه پیدا کند و هزار و یک شب، هزار و یک سال ادامه داشته باشد.

سروش درباره خرید کتاب خود افزود: کتاب در سبد خرید همیشگی من هست و صادقانه روزی بیست دقیقه حداقل مطالعه دارم.
 

نرگس گفت: هزار و یک شب را از وقتی که در خیابان دلفان بودند، می‌شناسم. یک کتاب‌فروشی کوچک را با سرمایه شخصی خود راه‌اندازی کردند و کم‌کم جان گرفت و در شهر شناخته شد و به جای بزرگتری رفتند و بچه‌ها تأثیر فرهنگی خوبی در شهر داشتند؛ با اینکه کتاب‌فروشی‌های بزرگی در شهر داشتیم؛ اما کتاب‌فروشی هزار و یک شب فضای فرهنگی خوبی را برای مردم به وجود آورده است. کتاب‌های زیادی را برای ما تأمین می‌کردند. کتاب‌هایی که در بازار نبود را سعی می‌کردند برای مشتریان پیدا کنند. بخش کتاب امانی داشتند و این خیلی جالب بود؛ نشست‌های کتاب‌خوانی برقرار بود.

هزار و یک شب چیزی بیشتر از یک کتاب فروشی است.
وی افزود: هزار و یک شب چیزی بیشتر از یک کتاب فروشی است. وقتی که قرار بود جمع شود، مایه افسوس بود؛ نه‌فقط برای شخص من؛ بلکه برای هر شهری که یک کتاب‌فروشی قرار است بسته شود، جای تأسف دارد. خوشحالم که اینجا هنوز هست و امیدوارم که استقبال شود و کتابخوان‌های ما اینجا را بشناسند و آقای بهرامی و خانم معظمی‌ گودرزی بتوانند در این حرفه بمانند و حرفه‌شان عوض نشود.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها