چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۴
تعزیه موسیقی را از حصار تحریم مذهبی بیرون آورد

اسماعیل مجللی، شبیه‌خوان و پژوهشگر حوزه تعزیه در ایران که با کتاب «مجلس‌نامه‌ی غم؛ تاریخ تعزیه در استان همدان» نشان برگزیده‌ی بخش ادبیات نمایشی «دوسالانه کتاب عاشورا» را از آن خود کرد، می‌گوید: با شکل‌گیری تعزیه در زمان قاجار مردم با پایه‌ی پله‌های نمایش آشنا شدند و تعزیه بنا بر این سیاست شکل گرفت که موسیقی را از حصار تحریم مذهبی بیرون بکشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در همدان، اخیرا در اختتامیه «دوسالانه کتاب عاشورا»، یکی از تولیدات حوزه هنری همدان با عنوان «مجلس‌نامه‌ی غم؛ تاریخ تعزیه در استان همدان» عنوان اثر برگزیده را در بخش ادبیات نمایشی از آن خود کرد. این کتاب جزو آثار موجود در مجموعه دانشنامه همدان نیز هست. به بهانه این موفقیت با اسماعیل مجللی نویسنده کتاب به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

اسماعیل مجللی که در تمام مدت مصاحبه بسیار با حرارت صحبت می‌کرد و به گرمی پاسخ سوالاتم را می‌داد، در آغاز خود را اینگونه معرفی کرد: اسماعیل مجللی هستم، متولد 1358 و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته ادبیات و کارشناسی ادبیات نمایشی. از 5، 6 سالگی تا الان در حوزه تعزیه‌خوانی مشغول فعالیت هستم، زیرا در خانواده‌ای به دنیا آمدم که در این عرصه فعال بودند و البته همچنان فعال هستند. در کنار فعالیت تعزیه‌خوانی به پژوهش در ادبیات هم علاقمند بودم به همین دلیل رشته تحصیلی خود را تئاتر انتخاب کردم و ادبیات نمایشی خواندم. بیش از 20 مقاله در این مورد نوشتم که در فصلنامه‌ها و نشریات معتبر کشور چاپ شدند. در کارگاه‌ها و نشست‌های تخصصی آموزشی هم در کشور برگزار کردم. چندین بار در استان‌های مختلف سوگواره‌های تعزیه را داوری کردم و درنهایت کتابی با عنوان «شبیه‌نامه» را چاپ کردم. «شبیه نامه» دربرگیرنده صفر تا صدِ تعزیه‌خوانی در کشور است. درواقع هر اطلاعاتی را که در زمینه هنر تعزیه داشتم، بررسی کرده بودم یا شنیده بودم، در این کتاب آوردم. در 1200 صفحه‌ی این کتاب، تعزیه‌خوانی در 31 استان را بررسی کردم در حالی‌که در برخی استان‌ها حتی یک خط نوشته هم درباره تعزیه وجود نداشت!

مجللی ادامه داد: کتاب دومم که در این جشنواره در بخش ادبیات نمایشی برگزیده شد، با حمایت حوزه هنری همدان به نحوه اجرای تعزیه در همدان می‌پردازد. تعزیه‌خوانی در همدان را از زمان قاجار که این هنر شکل گرفته بود، بررسی کردم تا زمان چاپ کتاب. با توجه به اینکه بخشی از همدان تُرک‌نشین است و برخی از شهرستان‌ها هم تُرک‌زبان و به همین زبان هم تعزیه را اجرا می‌کنند، در این کتاب تعزیه‌ی ترکی را هم بررسی و حتی شاعران این نسخه‌ها را هم شناسایی کردیم. درصورتی‌که در سطح کشور تقریبا یک دست است اما نسخه‌هایی که در همدان اجرا می‌شود، مربوط به شاعرانی است که شناسایی کردیم و در این کتاب به زندگینامه آنان پرداختیم.

نویسنده «شبیه نامه» افزود: در این کتاب به تعزیه سیار یا به قول همدانی‌ها تعزیه «گذر به گذر» هم پرداخته شده است. به‌رغم اینکه «مجلس‌نامه غم» یک کتاب بومی تلقی می‌شود؛ مواردی در آن آورده شده است که آن را به سطح ملی ارتقا می‌دهد. مثلا بخش «نقش و جایگاه زنان در قرن 19 در شکل‌گیری تعزیه» نیز در این کتاب گنجانده شده است. یا در بخش دیگری به نقش یهودیان زمان قاجار که اسلام آوردند، در هنر تعزیه پرداخته شده است. سه مجلس تعزیه (اسلام آوردن ابوذر، عزاداری موسی و تعزیه عباس هندو) از نسخه‌های قدیمی و نایاب را که مربوط به نسخه‌های تکیه دولت بودند، در این کتاب لحاظ کردیم. در کنار این سه مجلس، دو مجلس شهادت امام حسین و امام رضا را هم به زبان ترکی در کتاب گنجاندم. از همان اول که تعزیه در همدان شکل گرفته بود، تعزیه‌خوان‌هایی از همدان به تهران رفته بودند و در تکیه دولت در دربار ناصرالدین شاه، تعزیه اجرا کرده بودند که آن‌ها را نیز شناسایی کردیم و در کتاب آوردیم.
 
پس از این شرحی که نویسنده «مجلس‌نامه‌ی غم» ارائه کرد، از چگونگی همکاری نویسنده با «حسینعلی معصومی» پرسیدم که روی جلد کتاب هم نامی از ایشان برده شده است، مجللی توضیح داد که خودش با زبان ترکی آشنا نیست و دو مجلس شهادت امام حسین و امام رضا که به زبان ترکی هستند از طریق آقای معصومی (تعزیه‌خوان همدانی) به دست نویسنده رسیده است و صرفا دریافت این دو مجلس از ایشان سبب شده تا نامشان روی جلد نقش ببندد و محتوای علمی کتاب مربوط به نویسنده اصلی است و سپس اظهار کرد: در این کتاب از گروه‌های تعزیه از قدیم تا الان نام بردم و جزء به جزء تعزیه را در شهرستان‌های مختلف همدان از جمله در نهاوند و ملایر و تویسرکان بررسی کردم. بخشی از این کتاب با تحقیقات میدانی و مراجعه به شهرستان‌های مختلف و گفت‌وگو با تعزیه‌خوان‌های این شهرستان‌ها مکتوب شد.

از مجللی خواستم تا کمی بیشتر درباره تعزیه گذر به گذر برایمان توضیح دهد، جواب داد: تعزیه سیار که در استان‌های دیگر هم دیده می‌شود، به این صورت است که مردم در کنار خیابان جمع می‌شوند و تعزیه‌خوان‌ها بخشی از تعزیه را اجرا می‌کنند و به سمت مقصد بعدی حرکت می‌کنند، حال ممکن است در وقفه بعدی همان قسمت را دوباره اجرا کنند یا اینکه ادامه قسمت محل قبلی را به اجرا بگذارند. در کل یک تعزیه دو تا سه‌ساعته که فقط در یک مکان اجرا نمی‌شود؛ بلکه در خیابان‌های مختلف و در توقف‌های متعدد برگزار می‌شود. 

در جایی از توضیحات اولیه مجللی درباره نقش زنان در تعزیه گفت، کنجکاو شدم درباره این عنوان بیشتر بدانم، مجللی توضیح داد: در زمان قاجار جامعه ما مردسالار بود و زنان زندگی روزمره خود را هم نداشتند، در زمان قاجار به زنان جایگاهی داده شد. یعنی از خانه‌ها بیرون آمدند در عزاداری‌ها شرکت کردند و حتی در اصفهان تظاهراتی علیه ناصرالدین شاه برگزار کردند. در این زمان، زنان هنر تعزیه‌خوانی را که در دربار اجرا می‌شد، به‌صورت زنانه اجرا می‌کردند و در بخش دیگری کار زری‌بافی لباس‌ها و تزئینات تکیه را هم زنان انجام می‌دادند؛ چبیشترین تماشاگران هم زنان بودند. همچنین یک‌سری نقش‌ها در تعزیه اجرا شد که زن‌ها به عنوان شخصیت اصلی و لیدر آن مجلس معرفی شدند. مثلا در تعزیه عباس هندو که یک زن به سراغ جمعیت تعزیه‌خوان می‌رود و از آن‌ها می‌خواهد برایش تعزیه بخوانند، معین البکاء (کارگردان تعزیه) پاسخ می‌دهد «به شرطی اجرا می‌کنیم که خودت نقش حضرت زینب را بازی کنی». به این ترتیب زنان یک جایگاه اجتماعی پیدا کرده بودند؛ حتی از زیورآلاتی که زنان به دست خود می‌انداختند، به نحوی استفاده می‌شد. تمام این‌ها را ما بررسی کردیم و در کتاب آوردیم.
 
از این پژوهشگر هنر تعزیه پرسیدم به نظر شما نقش زنان در اجرای تعزیه کمرنگ نشده است؟ مجللی بدون هیچ‌ مکثی پاسخ داد: نه. اگر به عنوان تماشاچی نگاه کنیم، بیشتر زنان تماشاچی هستند. در مناطقی مانند بوشهر نقش بانوان را خود بانوان اجرا می‌کنند. در برخی نقاط دیگر کلا تعزیه‌های زنانه اجرا می‌شود. 

دوباره پرسیدم در جغرافیای استان همدان چه؟ و جواب شنیدم که در استان همدان تعزیه زنانه نداریم اما نقش زنان توسط مردان اجرا می‌شود. 

مجللی به بحث نقش زنان در تعزیه زمان قاجار بازمی‌گردد و می‌گوید: در همین دوران مجالس تعزیه‌ای مانند عروسی دختر قریش هم درست شد که خود عبدالله مستوفی هم می‌گوید به خاطر تجملاتی که در زندگی‌ها ایجاد شد، این تعزیه شکل گرفت؛ در این تعزیه برای دختر قریش عروسی به سبک ایرانی می‌گیرند و حضرت فاطمه (س) هم در آن دعوت است. حال فارغ از بحث تاریخی بودن آن و اینکه مثلا حضرت را به جشن دعوت می‌کنند و چون لباس فاخر و زیبایی نداشتند، از رفتن به جشن امتناع می‌کنند و جبرئیل برای ایشان یک لباس می‌آورد. به هر حال کمّ و کیف داستان تعزیه عروسی دختر قریش اینگونه است. من به صحت تاریخی داستان کاری ندارم اما زندگی قاجاری آن دوره را به این شکل در این تعزیه خلاصه کرده‌اند. 

از آنجایی‌که تحصیلات اسماعیل مجللی در رشته ادبیات نمایشی است، از این نویسنده خواستم درباره ارتباط سبک نمایش‌نامه‌نویسی مدرن و ارتباط و میزان نفوذ آن در تعزیه امروز سخن بگوید. او با بیان اینکه نسخه‌های تعزیه، اولین پله‌های آشنایی مردم ایران با نمایش به سبک امروزی بوده است، ادامه داد: ما در نمایش‌مان آیین‌هایی را داشتیم؛ چه در سوگ و چه در عزا که می‌توان به آن عنوان نمایش داد. اما نمایش با تعریف امروزی و داشتن نقشه راه مشخص و مثلا اینکه نقشی برای شخص مشخص شود و به او متن بدهند و بگویند بر اساس متن پیش برود، از زمان قاجار شکل گرفت. اولین نویسنده نمایش ما میرزا فتحعلی خان آخوندزاده است و پس از آن میرزا آقای تبریزی. قبل از این‌ها نسخه‌های تعزیه چند سالی بود که مرسوم شده بود. چون آشنایی ایرانی‌ها زمانی با نمایش شکل گرفت که یک سفیر روسی به نام «گریبایدوف» در تهران کشته شد؛ مسئولین وقت به روسیه رفتند تا عذرخواهی کنند و در همان گیر و دار به تماشاخانه‌ها رفتند و نمایش را دیدند و با خود به ارمغان آوردند.

مجللی ادامه داد: اولین پایه‌های ادبیات نمایشی ما در آن زمان شکل گرفت اما نسخه‌های تعزیه اولین متون نمایشی ما هستند. وقتی دقت می‌کنیم تعریف‌های نمایشی امروز را در تعزیه نمی‌بینیم. مثلا کارگردان تعزیه را معین البکاء می‌نامیدند؛ در صورتی که کار کارگردانی انجام می‌دهد. علت این نامگذاری هم استفاده این واژه از سوی ناصرالدین‌شاه برای کارگردان تعزیه تکیه دولت بود که او را معین البکاء می‌خواند. گرچه این واژه معادل کارگردان نیست؛ اما علت دیگر این بود که در آن زمان واژه‌ای برای کارگردان در زبان فارسی وجود نداشت و حتی بسیاری از تعریف‌های نمایشی را در آن مقطع زمانی نداشتیم. مثلا از واژه‌های تئاتر یا نمایش استفاده نمی‌کردند؛ بلکه از سیاه بازی و روحوضی -بر اساس اینکه شخصیت با چهره‌ای سیاه اجرا می‌کرد یا اینکه تخته‌ای را روی حوض می‌انداختند و اجرا می‌کردند- استفاده می‌شد. نکته جالب این است که در آن زمان تعزیه‌خوان با لباس‌های تعزیه، سیاه بازی و روحوضی هم اجرا می‌کرد، نقش شاه و وزیر را هم با همان لباس‌ها به اجرا می‌گذاشت. پس در نتیجه از طریق هنر تعزیه مردم با پله پایه‌های نمایش هم آشنا شدند.
 
از او پرسیدم به نظر می‌رسد در ابتدای آغاز اجرای تعزیه از عناصر و ابزار متفاوتی نسبت به امروزه استفاده می‌کردند، در این بحث چه سیر تحولی طی شده است؟ نویسنده «شبیه نامه» در پاسخ گفت: نمودهای تعزیه نسبت به زمان قاجار تغییری نکرده است. البته شاید تغییراتی در رنگ و لعاب دیده شود اما متنی که اکنون استفاده می‌شود، همان متنی است که در زمان قاجار استفاده می‌شده است. این موضوع برای ابزارها و شیوه کار نیز صادق است. حتی سازهایی که در آن زمان استفاده می‌شد، اکنون هم استفاده می‌شود. مثلا ساز ترومپت که در زمان ناصرالدین شاه وارد ایران شد و با دعوت از موسیو لومر فرانسوی یک کارگروه موسیقی شکل داده شد. موسیو لومر با سازهای ایرانی آشنایی نداشت و با ورود او سازهای بادی برنجی هم به ایران وارد شد. پس از استفاده موسیو لومر از این سازها، شاهزاده‌ها و درباریان هم از این سازها استفاده کردند و در زمان شادی و شیون از آن بهره‌برداری کردند. به این ترتیب ساز ترومپت هم وارد تعزیه‌ها شد، البته سازها در آن زمان به پیشرفتگی امروز نبودند و به مرور به پیشرفت امروز رسیدند. پس از آن ترومپت در ایران شد ساز تعزیه و در هر جایی که صدای ترومپت را می‌شنویم، تعزیه را به یاد می‌آوریم. البته در آن تا قبل از انقلاب زمان نوازندگان ترومپت هم کم بودند. نواختن ترومپت به صورت گسترده‌ای بعد از انقلاب گسترش پیدا کرد و علاقمندانی در سطح کشور پیدا شدند و آموزش دیدند.

وی ادامه داد: البته در زمانی در جایی مثل تکیه دولت پیشرفته‌تر اجرا می‌شد. از زیورآلات و سپرهای آنچنانی استفاده می‌کردند و حتی شیر و فیل زنده را برای اجرا می‌آوردند. هیچ شهر و استانی از نظر تعزیه جلوتر از تهران نیست؛ زیرا همانطور که پیش‌تر گفتم سرآغاز تعزیه در تکیه دولت بود. پس از آن در شهرها و روستاها به تبعیت از تهران آمدند و تعزیه اجرا کردند. در آن زمان امکانات چندانی نداشتند و حتی گاه با لباس شخصی خود اجرا می‌کردند. حتی امکانی فراهم شد و در بازی‌های سیاسی از آن استفاده می‌کردند؛ مثلا در اوایل انقلاب وقتی تعزیه اجرا می‌شد رنگ و لعاب چندانی نداشت و پیشرفتی نکرده بود. لباس ماموران شهربانی زمان طاغوت را به تن لشکر عمر سعد می‌کردند و پرچم جمهوری اسلامی ایرن را به عنوان علم به دست علمدار می‌دادند که تصاویر آن هم موجود است و می‌شود به آن استناد کرد. در واقع لشکر یزید را با حکومت قبلی مقایسه می‌کردند. در کل این روندها بر اساس سلیقه اشخاص، برخی تعزیه خوان‌ها  و معین‌البکاء بود که البته اینان زیرکی خاصی هم داشتند که باعث شد این هنر ماندگار شود و با گوشت و خون مردم آمیخته شود در حالی که سبک‌ها همچنان مانند 150 سال پیش باقی‌مانده است. 

پرسیدم پس با این تفاسیر تئاتر پس از تعزیه در ایران شکل گرفت؟، مجللی در جواب گفت: برخی از پژوهشگران سابق اصرار دارند که قدمت چندهزار ساله برای این امر فراهم کنند. اما درست نیست زیرا اگر بخواهیم تعزیه را به عنوان هنر یاد کنیم باید ببینیم به کدام بخش از کتاب هنری می‌توانیم ارجاع دهیم. اگر نسخه‌های تعزیه و شعرهای آن را به عنوان یک متن ادبی قلمداد کنیم و بگوییم بخشی از ادبیات ما محسوب می‌شود و بالاخره ادبیات ایران را شامل می‌شود، باید دید در کجای ادبیات ایران جای دارد. اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم خود به خود نه تنها به سال شکل‌گیری، بلکه به روز شکل‌گیری هم می‌توانیم دست پیدا کنیم. اگر تاریخ تعزیه هم مشخص نباشد، تاریخ هنرهای دیگر مشخص است. تاریخ ادبیات به ما می‌گوید از زمانی که صفویان به روی کار آمدند  تا زمان فتحعلی شاه قاجار، تعداد شاعران ما کمتر از انگشتان دست بوده است. چون شاعر نداشتیم و مردم با عنوانی به نام شاعر آشنا نبودند. در زمان فتحعلی شاه کسانی که شعر می‌گفتند در محفل‌ها گرد آمدند. در این محفل‌ها تعزیه هم شکل گرفت. در واقع اولین موتور تعزیه ما در زمان محمدشاه قاجار روشن شد و فتحعلی‌شاه اولین بانی برگزاری مجالس تعزیه بود.

وی افزود: علاوه بر این می‌بینیم در نهضت بازگشت ادبی، شاعران آمدند و بر اساس شعر شاعران کلاسیک شعر گفتند. به گمانم شفیعی کدکنی گفته بود یا شخص دیگری که در آن زمان تعدادی حافظ و سعدی و فردوسی دروغین در ایران رشد کردند. همین شاعران در دربار قاجار جایزه می‌گرفتند و این نسخه‌های تعزیه را هم سرودند. چون این سرایش‌ها به صورت خرد جمعی بود، نمی‌توانیم یک شاعر را برای مجلس تعزیه در نظر بگیریم، چون این‌ها را بر اساس خرد جمعی مکتوب می‌کردند.
 
این نویسنده اراکی اضافه کرد: هنر نمایش هم در همین برهه زمانی شکل گرفت و از همه مهم‌تر هنر موسیقی ما هم در همین برهه شکل گرفت. یعنی در زمان ناصرالدین شاه، میرزا عبدالله فراهانی این ردیف موسیقی‌های موجود را گردآورد، پیش از آن چیزی به نام موسیقی نداشتیم. حال اینکه می‌گویند بامشاد و دربار خسرو پرویز و خنیاگران و ... ما همه این‌ها را قبول داریم اما این‌ها کسانی نبودند که از موسیقی با تعریفی که امروز دارد استفاده کرده باشند. این هفت دستگاه موسیقی در زمان ناصرالدین شاه، توسط میرزا عبدالله فراهانی درست شد و همچنان ادامه دارد و تغییری نکرده است. نکته جالب اینجا است تا قبل از هنر تعزیه، موسیقی حرام و تحریم مذهبی بود. هنر تعزیه را ایجاد کردند تا بر اساس سیاستی، موسیقی را از حصار تحریم بیرون بکشند. می‌بینیم موسیقی از حصار تحریم مذهبی بیرون آمد و به خدمت مذهب درآمد که خود جای بحث دارد.

وی گفت: صفر تا صد تعزیه، در زمان قاجار شکل گرفت و تا زمان مشروطه ادامه داشت. زمانی که مظفرالدین شاه از دنیا رفت و قبل از آنکه مشروطه را امضا کرده بود، در کشور اتفاقاتی افتاد و این هنر با رکود مواجه شد، به گونه‌ای که در زمان محمدعلی شاه قاجار تعزیه‌خوان‌ها را دستگیر و زندانی می‌کردند و اینجا بود که تعزیه‌خوان‌ها از تهران فرار کردند و به شهرهای کوچک و روستاها پناه بردند. در آنجا هم این هنر را رشد دادند. این ممنوعیت ادامه داشت تا دهه 40 و اوایل دهه 50 که جشن جنجالی هنر شیراز برگزار شده بود، از تعزیه‌خوان‌ها هم استفاده کردند. در آنجا دوباره تعزیه رونق گرفت. پس از فتوای امام خمینی (ره) درباره تعزیه و پس از انقلاب هم رونق تعزیه بیش از پیش شد.

بحث که به ارتباط موسیقی و تئاتر با تعزیه رسید، پرسیدم آیا می‌توان تعزیه را یک نمایش موزیکال دانست؟ که نویسنده «مجلس‌نامه‌ی غم» در جواب گفت: ما باید بدانیم نمایش موزیکال به چه معنا است. اگر منظور تئاتری است که با موسیقی اجرا می‌شود، خُب بله، این هم با موزیک اجرا می‌شود و دیالوگ‌ها هم کاملا شعر است و آهنگین. طبیعتا این ویژگی‌ها در تعریف نمایش موزیکال می‌گنجد و باید آن را قبول کنیم و نباید هم آن را رد کنیم. اما اگر بخواهیم با نمایش موزیکال سایر جاها مقایسه کنیم، من با این مقایسه مخالفم. الان هم پژوهشگران نکاتی را مطرح می‌کنند، مثل فاصله‌گذاری که برشت گفته است. تعزیه یک هنرِ نمایشیِ ایرانیِ قرن نوزدهمی است که به هیچ عنوان با اندیشه‌ها و تفکرات و نظرات یک نمایشنامه‌نویسِ قرن بیستمیِ کمونیسمیِ آلمان ارتباط ندارد. این چیزی است که پژوهشگران درآورده‌اند. ما اصلا چنین چیزی نداریم. در بحث نمایش موزیکال اگر بر اساس تعاریف غرب بخواهیم نگاه کنیم، اصلا قابل مقایسه نیست. ولی از نظر معمولی که نگاه کنیم این کار به عنوان نمایش موزیکال تلقی می‌شود.

پرسیدم این کتاب اولین بار چه زمانی چاپ شد؟ در پاسخ گفت: کتاب «مجلس‌نامه‌ی غم» که برگزیده شد، با 350 صفحه در سال 1399 توسط حوزه هنری همدان از طریق نشر طلایی چاپ شد و کتاب 1200 صفحه‌ای «شبیه‌نامه» که با هزینه شخصی خودم توسط انتشارات فکر بکر چاپ شد و به سرعت به فروش رفت در سال 1397. تیراژ چاپ هر کدام 1000 نسخه بود.

به‌عنوان سوال پایانی پرسیدم چه شد که با وجود اینکه متولد و ساکن اراک هستید، این کتاب را که از مجموعه دانشنامه همدان است و اختصاصی درباره موضوعی از همدان است، نوشتید؟ که در پاسخ گفت: چون با بچه‌های حوزه هنری همدان دوست بودم و از من خواستند زیرا همانطور که گفتم قبلا هم اختصاصا به تعزیه در کل کشور پرداخته بودم و اسناد و مدارک لازم را هم از قبل جمع‌آوری کرده بودم و چند بار برای اجرای تعزیه به همدان رفته بودم و آنجا مصاحبه‌هایی میدانی با تعزیه‌خوان‌ها داشتم. نه‌تنها در همدان، حتی دورترین استان کشور هم بخواهد با توجه به اسنادی که گرد آورده‌ام می‌توانم درباره تعزیه آن استان به‌راحتی بنویسم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها