جمعه ۱۴ آبان ۱۴۰۰ - ۰۵:۰۰
ابن‌سینا الگوی تمدن‌ساز بشریت

ابن‌سینا به‌تنهایی یک الگوی تمدن‌ساز است. او نمی‌خواست پزشک مخصوص و یا دانشمند دربار پادشاه ستمگری همچون سلطان محمود غزنوی شود که شیعه­‌کشی به راه انداخته بود و به همین جهت هم برای فرار از وی شهر به شهر و کوی به کوی می‌گریخت.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ابن‌سینا، ابوریحان بیرونی، زکریای رازی، جامی، پروفسور حسابی و دیگر دانشمندان از دوران کهن تا عصر حاضر، نام‌هایی هستند که شاید نسل‌های آتی تنها برای به‌کاربردن یا نامیدن اماکن و خیابان‌ها آن‌ها را به زبان بیاورند. گفتنی است، آشنایی با مشاهیر علم و ادب در نسل جدید برای ثبت هویت هر کشوری امری لازم است؛ به گونه‌ای که در بسیاری از کشورها برای حفظ میراث انسانی علمی و ادبی خود برنامه‌های چندساله ویژه‌ای را مدنظر قرار می‌دهند؛ اما در چند دهه اخیر کشورمان سیاستمداران فرهنگی و علمی فعالیت ارزنده‌ای در باب حفظ این میراث به‌ویژه در عرصه علم نداشتند یا بسیار محدود بوده است.
 
درست است که هرساله اول شهریورماه، سالروز تولد ابن‌سینا را به روز پزشک اختصاص دادیم و این روز را به پزشکان تبریک می‌گوییم؛ اما در نسل جدید ما، شاید کمتر کسی بداند که ابن‌سینا فیلسوفی بوده است که تاثیر زیادی بر دیگر دانشمندان عصرهای بعد خود ازجمله دکارت گذاشته است.

به مناسبت انتشار کتاب «پژوهش‌هایی درباره آثار علمی و فلسفی ابن‌سینا» -که اخیراً از سوی انتشارات رمز منتشر شده است- و در باب اهمیت شناخت مشاهیر علمی برای نسل جدید، با جعفر آقایانی چاوشی، پژوهشگر، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف و پدیدآور این اثر به گفت‌وگو پرداختیم. 
 
ابتدا اندکی درباره این کتاب توضیح دهید و بگویید آیا این اثر با آثاری که پیش از این در ایران منتشر شده‌­اند، تفاوت ماهوی دارد یا خیر؟
سؤال خوبی است؛ اما برای پاسخ به آن ذکر چند نکته ضروری است. نکته اول: اینکه ما ایرانیان -چنان­که باید و شاید- بزرگان علمی و فلسفی خود را عموماً و ابن‌سینا را خصوصاً نشناخته‌ایم و همین عدم شناخت موجب شده تا نتوانیم متاع ارزشمند خود را در بازار جهانی عرضه کنیم؛ درحالی‌که غربیان، در این زمینه به‌شدت از ما پیشی گرفته‌اند. مثلاً اگر کارهایی که انگلیسی‌ها درباره‌ی نیوتون، ایتالیایی‌ها در مورد لئوناردو داوینچی و فرانسویان در مورد دکارت کرده‌اند را با کارهایی که ما در مورد ابن‌سینا کرده‌ایم، مقایسه کنید؛ آن‌وقت متوجه می‌شوید که ما چقدر از آنها فاصله داریم. آنها از تولید فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی گرفته تا چاپ کتاب و برپایی سمینارها برای بزرگ­داشت بزرگانشان به نحو احسن بهره برده‌اند؛ ولی ما یک فیلم سینمایی هم که درباره ابن‌سینا ساخته‌ایم، از واقعیات به دور است و به افسانه شباهت دارد.

اگر هم هالیوود در سال‌های اخیر فیلمی از ابن‌سینا را ساخته است، نه برای بزرگ­داشت این فیلسوف ایرانی، بلکه به خاطر ضربه‌زدن به او و ایران بوده است. بنابراین اگر ما خودمان تلاش نکنیم، دشمن تاریخ علم، ما را هم خواهد نگاشت و آن­‌هم با انبوهی از تحریفات! و در این صورت ما هیچ‌­گاه قادر به اصلاح آن و مقابله با این تحریفات نخواهیم بود.

با این­ حال ابن‌سینا به جهت گستردگی ابعاد و غنای آثارش، همواره چه در شرق و چه در غرب مطرح و به قول امروزی‌ها مد روز بوده است و این هم باز به برکت دانشمندان منصف و برجسته غربی است که شب و روز خود را برای پژوهش درباره آثار این اعجوبه‌ی همه اعصار گذاشته‌اند تا از پرتو آن بتوانند به برخی از مسائل علمی و فلسفی روز پاسخ دهند.

تقریباً در اغلب کشورهای مهم جهان از آمریکا، انگلستان و فرانسه گرفته تا الجزایر، هند و پاکستان و غیره همایشی در مورد ابن‌سینا برگزار شده است. مقالاتی که در برخی از این سمینارها ارائه شده، اصلاً قابل مقایسه با آنچه که ما در ایران نوشته‌ایم، نیستند؛ بنابراین در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که انگیزه اصلی من از تدوین این کتاب، ترجمه و چاپ برخی از این‌گونه مقالات بوده است و شما هم با مروری در مقالات این کتاب با من هم‌عقیده می‌شوید.
 
آیا رشته تحصیلی جنابعالی سبب این گرایش شد یا عوامل دیگری در آن مؤثر بودند؟
برای پاسخ به این سال باید حدود چهل سال به عقب برگردم؛ یعنی اوایل انقلاب و زمان جنگ تحمیلی که من در فرانسه و در دوره کارشناسی ارشد در دانشگاه ژوسیو (پاریس ۷) به تحصیل اشتغال داشتم. یکی از درس‌های اجباری ما درباره فلسفه دکارت بود. استاد ما هم آقای دکتر دومینیک لوکور از دکارت‌شناسان برجسته فرانسه بود که این درس را ارائه می‌داد. چند سالی است که از وضع زندگی او بی‌خبرم؛ ولی با خاطره خوبی که از این درس داشتم باید بگویم:
گر بمردست، روانش پرنور
              ور بُوَد زنده، خدا یارش باد
درس‌های استاد بسیار جالب و کلاس هم مملو از دانشجویان فرانسوی و از دیگر ملیت‌ها بود. من برای اینکه درس‌ها خوب در حافظه‌ام جایگزین شوند، آنها را ضبط می‌کردم. هنوز هم نوارهای کاست قدیمی از این درس‌ها را دارم. در روز اول درس که استاد قصد معرفی دکارت را داشت، سؤالی را برای دانشجویان بدین گونه مطرح کرد: «چرا دکارت با فلاسفه دیگر فرانسوی -چه قبل و چه بعد از او- فرق دارد و در واقع تافته‌­ای جدابافته است؟» این مطلب را در پرانتز بگویم که فرانسویان همواره خود را عقل‌گرا معرفی می‌کنند و این عقل‌گرایی خود را هم به دکارت نسبت می‌دهند.

با طرح این سؤال سکوتی بر کلاس حاکم شد. برخی از دانشجویان پاسخی بر زبان آوردند که مورد قبول استاد واقع نشد. بعد خود استاد، کلاس را با پاسخ عجیب خود -که برای من هم شگفت‌انگیز بود- از تعلیق بیرون آورد. همان‌گونه که گفتم، آن روزها مصادف با روزهای آغازین انقلاب و جنگ تحمیلی بود و رسانه‌های فرانسه نیز روز و شب اخبار جنگ و انقلاب ایران را با جزئیات پخش می‌کردند؛ و به‌تفصیل درباره آن‌ها به مباحثه می‌نشستند. استاد گفت: «اگر عوامل انقلاب ایران را ریشه‌یابی کنید، به مذهب تشیع می‌رسید که بر خلاف مذاهب دیگر اسلامی، انقلابی است و همواره با شاهان و حاکمان سر ستیز داشته و آنها را به رسمیت نشناخته است. ابن‌سینا فیلسوف بزرگ ایرانی هم که غربِ قرون وسطایی، وام‌دار دانش و فلسفه اوست، متعلق به همین مذهب انقلابی شیعه است. او هم به دلیل وابستگی به همین مذهب انقلابی بود که در زمانش با حاکمان قدرت در افتاد و آواره‌ی شهر و دیار شد»؛ و بعد هم چنین ادامه داد: « به نظر من دکارت -که یکی از خوانندگان آثار فلسفی ابن‌سینا به زبان لاتینی بوده- نه‌تنها در علم و فلسفه، بلکه در شیوه زندگی نیز از سلف ایرانی‌اش تأثیر پذیرفته است.» بعد هم گفت:

گفتنی است، بنیان فلسفی دکارت که در جمله «من می‌اندیشم؛ پس هستم» خلاصه می‌شود، متأثّر از یک اثر فلسفی ابن‌سینا درباره انسان معلق است. گذشته از این بهره‌گیری علمی و فلسفی، می‌بینیم که دکارت در طول زندگی‌اش آرام و قرار نداشت؛ از این شهر به آن شهر و از این کشور به آن کشور می‌گریخت تا منزل امنی بیابد و در سایه آن به کار پژوهشی بپردازد و چنین به‌نظر می‌رسد که در این رفتار هم خواهی‌نخواهی از ابن‌سینا الگو پذیرفته است.

 من در کلاس درس بسیار خوشحال بودم که استاد این همه از ابن‌سینا تجلیل می‌کند؛ ولی متأسف بودم که ما ایرانیان نمی‌توانیم نمونه‌ای از کارهایی که فرانسویان در مورد دکارت کرده‌اند را درباره ابن‌سینا انجام دهیم. همین باعث شد که تألیف کتابی در مورد ابن‌سینا را با نگاهی نو در برنامه پژوهشی خود در آینده قرار دهم.
 

 
آیا همین درس استاد فرانسوی و نگاه انقلابی‌­اش به ابن‌سینا شما را به نگاهی انقلابی در پژوهش درباره کارهای اندیشمند بلندآوازه ایرانی واداشت؟
بله، من بعد از پایان تحصیلاتم به ایران برگشتم، و هم­زمان با تدریس در دانشگاه صنعتی شریف، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هم کار تحقیق درباره دانشمندان اسلامی ایران را نیز دنبال می‌کردم. در این زمان دکتر مهدی گلشنی، ریاست پژوهشگاه را برعهده داشت و من هم چند ویژه‌نامه درباره خیام و خواجه نصیر را منتشر کردم. پس از این کار، پروژه ابن‌سینا را به دست گرفتم و از داخل و خارج ایران درخواست مقاله کردم. متأسّفانه اندکی پس از آغاز کار، دکتر گلشنی از ریاست پژوهشگاه برکنار شد و فعالیت در دوره رئیس جدید برایم امری دشوار و طاقت‌‌فرسا بود؛ تا حدی که نمی‌ توانستم با خیال راحت به پژوهش خود ادامه دهم و بدین سبب مجبور به استعفا شدم. بعد هم برای چاپ همین کتاب به سراغ مؤسسه حکمت و فلسفه رفتم؛ ولی مسئول انتشاراتش به این دلیل که اغلب این مقالات ترجمه است، از چاپ آن عذر خواست! با میانجی‌گری دکتر گلشنی کتاب را به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قم سپردم؛ به امید آن‌که در آنجا به زیور چاپ آراسته شود. مدیر انتشارات آنجا هم پس از یک سال که مرا با بهانه‌های واهی معطل کرد، سرانجام از من خواست که آن قسمت از مقدمه -که رنج­نامه نامیده‌ بودم- حذف کشود. من هم جواب ردّ دادم و کتاب را از آنها پس گرفتم و با این اندیشه خود را تسلی می‌دادم که سرانجام ناشری که قدر این اثر را بداند، پیدا خواهد شد و با خود می‌گفتم:
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهرشناس قابلی
در نهایت مدیرمسئول انتشارات رمز با موافقت و همراهی کتاب را چاپ کرد.
 
اکنون مختصری درباره‌ی تفاوت این اثر با کارهای گذشته در مورد ابن‌سینا بگویید.
البته باید از تلاش‌های بزرگانی که در این عرصه قلم زده‌اند؛ به‌ویژه شادروانان آیت‌‌الله شهید مطهری، استاد حسن ملکشاهی، آیت‌الله حسن‌زاده آملی و آیت‌الله مصباح یزدی قدردانی کرد که پیشکسوتان ابن‌سیناشناسی‌­اند؛ با این حال این بزرگان توجه خود را بیش­تر به مباحث متافیزیکی و عرفان ابن‌سینا معطوف کرده بودند؛ در صورتی که در غرب ابعاد دیگری از ابن‌سینا مورد مطالعه قرار می‌گرفت که عبارت بودند از ریاضیات، نجوم، کیهان‌شناسی، موسیقی و غیره من هم مایل بودم که با ارائه ترجمه این‌گونه کارها، تلنگری به ابن‌سیناشناسی معاصر در کشورم بزنم. البته نمی‌دانم تا چه حد توانسته­‌ام به هدف خود نزدیک شوم.
 
کمی درباره نویسندگان مقالات و نگرشی که درباره ابن‌سینا داشتند، بگویید. آیا نگرش آن‌ها با آن هدفی که شما دنبال می‌کردید، همخوانی داشته‌ است؟
هم نویسندگان و هم مترجمان کتاب از نویسندگان برجسته و متخصص در حوزه پژوهشی خود هستند. متأسفانه در طول مدتی که این کتاب دست به دست می­‌چرخید، دکتر ساسان سپنتا، نویسنده ایرانی و آقای مورو زونتا (Mauro Zonta) نویسنده فرانسوی بدرود حیات گفتند و نتوانستند انتشار مقاله خود را شاهد باشند. آقای قسام فینیآنوس (Ghassam Finianos) نویسنده سوری یکی از مقالات هم، بر اثر حمله داعش و گروه‌های تروریستی به سوریه محل قبلی خود را ترک کرده و من اکنون اثری از او ندارم. یکی از مقالات خوب این کتاب متعلّق به آقای دکتر گلشنی و شاگرد ایشان آقای دکتر جمالی است که درباره آگاهی و رابطه ذهن و مغز از نگاه ابن‌سینا است. خود من هم دو مقاله درباره کارهای نجومی ابن‌سینا (یکی به فارسی و دیگری به فرانسه) نوشته‌ام که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. مقالاتی هم درباره منطقِ موجهات از نگاه ابن‌سینا توسط منطق‌دانان خارجی داریم که توسط استادان ایرانی به فارسی ترجمه شده‌اند و این مقالات نیز نگاهی تازه به مباحث منطقی ابن‌سینا دارند.

 با توجه به عنوان کتابتان، پیداست این دومین مجموعه مقالات درباره ابن‌سیناست که شما تدوین کرده‌­اید، لطفاً فرق آن را با مجموعه پیشین بیان کنید؟
حق با شماست. نصف مقالات مجموعه پیشین متن سخنرانی‌­های همایش ابن‌سینا در همدان بود که چند سال پیش برگزار شده بود؛ و نصف دیگر هم مقالاتی بودند که خود من سفارش آن‌ها را به نویسندگانشان داده بودم. بنابراین مجموعه حاضر -که مقالاتش همگی به سفارش خود من نوشته و یا ترجمه شده‌­اند- فرق بسیاری با مجموعه قبلی دارد که خوانندگان با مطالعه آن به‌خوبی آن را احساس خواهند کرد.


 
چرا باز هم به ابن‌سینا پرداختید؛ نمی‌­شد این مجموعه را به دانشمند دیگری اختصاص دهید که کمتر به آن پرداخته شده است؟
 علت این انتخاب تنها دانش ابن‌سینا نبود؛ بلکه نقشی بود که این نابغه بزرگ در تمدن اسلامی ایفا کرده بود. او به‌تنهایی یک الگوی تمدن‌ساز است؛ از هر نظر که به مسئله نگاه کنید! مثلا اگر شما شرح حال اکثر دانشمندان (چه در شرق و چه در غرب) را مطالعه کنید، می‌­بینید که آنان برای پیش­برد اهداف علمی خود در مواقعی ناچار بودند از بعضی خواسته­‌های قلبی خود چشم بپوشند و از اوامر سلاطین و یا حکام جور متابعت کنند. ما در تاریخ نمونه‌­های زیادی داریم که من نیازی به ذکر نام آنان نمی­‌بینم. بعضی هم که تنها علم داشتند و از اخلاق و دین بی‌بهره بودند، به‌خاطر دلبستگی به زندگی مادی و جاه و مال دنیوی، علم خود را در خدمت دشمنان بشریت به کار می‌­بردند. نمونه بارز چنین دانشمندانی را ما در آمریکا و در خلال جنگ جهانی دوم مشاهده می­‌کنیم. در این هنگام که پروژه ساخت بمب اتمی پا گرفت و این بمب با همکاری صدها فیزیکدان و شیمی‌دان و با سر پرستی اوپنهایمر ساخته شد. وقتی هم که نتایج کار این دانشمندان به‌صورت سلاحی اهریمنی و بدون هیچ دلیل موجهی بر سر صدهاهزار زن و مرد و پیر و جوان بی‌گناه در هیروشیما و ناکازاکی فرود آمد و آنها را نابود و شهرهای آبادشان را به تلّی از خاک بدل کرد، از آن همه دانشمند سازنده این بمب‌­ها تنها اوپنهایمر بود که از شدت ناراحتی و عذاب وجدان دچار استرس شدید شد و به مواد مخدر پناه آورد و آشکارا اعتراف کرد که دست‌هایش به خون بی­‌گناهان رنگین است! دانشمندان هسته‌­ای دیگر سازنده این بمب‌ها کک­شان هم نگزید.

اکنون هم در آزمایشگاه‌­های علمی برخی از ابرقدرت­‌ها همانند آمریکا، پزشکان، شیمی‌دانان و فیزیکدانانی هستند که شب و روز خود را به ساختن سلاح‌­های مخرب و بسیار پیشرفته از قبیل سلاح­‌های میکروبی صرف می­‌کنند تا با آنها دشمنانشان را در اندک مدتی به زانو درآورند. علت این­که اوپنهایمر هم اندکی پس از فاجعه ناکازاکی و هیروشیما دق کرد و مرد، آن بود که او یک یهودی معتقد بود و افزون بر دانش فیزیکی خود، در ادیان هندی و دگر ادیان به پژوهش مشغول بود تا نقش دین را در زندگی آدمی بررسی کند.

بنابراین همه شواهد حاکی از آن بود که او به هنگام سرپرستی برای ساختن بمب اتمی، چنین کاربرد غیرمسئولانه را از سوی ارتش آمریکا تصور نمی­‌کرد و به همین دلیل هم با دولت آمریکا در افتاد و این دولت هم برای مقابله با او، برچسب کمونیست بر او زد که کذب محض بود. آری این اخلاق و دین­داری‌اش بود که او را از دیگر همکارانش در سازمان اتمی آمریکا متمایز می­‌کرد. این عده به‌علت بی‌­بهره‌بودن از دین و اخلاق به ربات تبدیل شده بودند و کشتن انسان­‌ها برایشان در حکم کشتن مور و ملخ درآمده بود!

همچنین در همین ایران خودمان به چشم خودمان دیدیم که یکی از متخصصان شاغل در مرکز هسته‌ای کشور به طمع وعده‌­های دولت آمریکا دایر بر ازسرگیری یک زندگی توأم با رفاه و آسایش در آن کشور، به بهانه سفر حج از کشور خارج شد و بعد هم با یک سناریوی از پیش طراحی‌شده‌­ای، پس از ورود به مکه معظمه ناپدید و سرانجام از آمریکا سر بر آورد و در حالی که اطلاعات هسته‌­ای کشور را به دشمن تسلیم کرده بود؛ آمریکا هم در قبال این خوش‌خدمتی نه‌تنها به وعده­‌هایش عمل نکرد؛ بلکه او را همچون مهره سوخته‌­ای رها کرد تا در ایران به مجازات عملش برسد.

باز هم دیدیم که جاسوسی یک پزشک هسته‌­ای برای اسرائیل -و به طمع اقامت در یک کشور غربی- چگونه جان چند دانشمند برجسته هسته‌­ای ما را گرفت. معتقدم، علم بدون ایمان می‌­تواند آدمی را به سقر أسفل ببرد؛ درحالی‌که شخص دین­دار را اگر قطعه‌قطعه هم بکنند، به کشورش خیانت نمی­‌کند. بنابراین اگر من باز هم این مجموعه دوم را به ابن‌سینا اختصاص داده‌­ام، به‌خاطر التزام اخلاقی و پاسداری از دین این دانشمند بوده است. او نمی‌خواست پزشک مخصوص و یا دانشمند دربار پادشاه ستمگری همچون سلطان محمود غزنوی شود که شیعه‌کشی راه انداخته بود و به همین جهت هم از دست او و عمالش شهر به شهر و کوی به کوی می‌گریخت. سرانجام هم قربانی این جنگ و گریز شد و در میان­سالی -و در حالی که فرصت ازدواج هم نیافت- براثر اضطراب و استرس ناشی از خانه‌به‌دوشی به قولنج مبتلا شد و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.

ما باید این­‌گونه دانشمندی را برای نسل آینده و تمدن نوین اسلامی تربیت کنیم.

آیا ابن‌سینا غیر از آنچه که گفتید، ویژگی دیگری هم برای الگوپذیری دارد؟
ویژگی دیگر ابن‌سینا، در احاطه‌داشتن بر بسیاری از دانش‌­های زمانش بود. امروزه به علّت گستردگی علوم و به‌وجود‌آمدن دانش‌های نوین، بعضی بر آنند که باید برخلاف گذشته فقط در یک علم متخصص شد. عمر انسانی کفاف مطالعه چند علم را برای پژوهشگر معاصر نمی­‌دهد؛ اما همین­‌ها، اغلب در همان زمینه تخصص خود هم قادر به ابتکار و اکتشاف نیستند. من خود با برخی از این­‌گونه استادان -چه در دانشگاه صنعتی شریف و چه در دانشگاه‌­های دیگر- برخورد داشتم و متوجه شده­‌ام که آنها نه‌تنها در مباحث اولیه ادبیات، دین، فلسفه و سیاست کشور خود نا آگاهند؛ بلکه در زمینه تخصص خود نیز از ابتکار بی‌­بهره‌اند. مثلا استادی در دانش ریاضی را می‌­شناسم که جبردان است؛ ولی در مباحث هندسی وارد نمی­‌شود؛ و برعکس. حال اگر شما ابن‌سینا را مورد مطالعه قرار دهید، از احاطه‌­اش در علوم مختلف شگفت‌زده می­‌شوید.

 اگر ممکن است اندکی نیز از زحمات خود در گردآوری مقالات و کارهای دیگر مربوط به این کتاب بگویید؟
اگر عشق به فرهنگ و دانش کشورم نبود، قطعاً چنین اثری پدید نمی‌آمد. شما شاید به‌ندرت کسی را سراغ داشته باشید که خواب و آسایش را برای تدوین کتابی بر خود حرام کند و پس از آماده‌سازی کتاب هم دوازده سال آزگار، خود را برای چاپ و انتشارش به آب و آتش بزند؛ بدون این­که هیچ­‌گونه چشم­‌داشت مالی داشته باشد! درحالی‌که امروزه کسانی هستند که در پوشش استاد و پژوهشگر و با ترفندهای مختلف پول­‌های هنگفتی به جیب می‌­زنند و گذشت آن زمانی که دانشمندان به نان شب خود هم محتاج بودند.

اجازه دهید برای روشن‌شدن مطلب خاطره‌­ای برایتان تعریف کنم. چند سال پیش در مرکز نجوم حضرت عبدالعظیم (سلام الله علیه) در شهر ری همایشی درباره محمدبن‌زکریای رازی برپا شد که من دبیر علمی آن بودم. رئیس همایش اصرار داشت که از رازی‌شناس معروفی -که در نظر گرفته بود- برای سخنرانی در این همایش دعوت شود. من هم به‌ناچار با این استاد تماس گرفتم و از او برای سخنرانی دعوت کردم؛ اما او به‌جای تشکر بلافاصله برای این سخنرانی نرخ تعیین کرد و مبلغ هنگفتی را پیشنهاد کرد. با چانه‌زنی بسیار به یک‌میلیون تومان رضایت داد، بعد هم در روز همایش برای 20 دقیقه سخنرانی فی‌البداهه و تکراری، این مبلغ را گرفت و رفت. درحالی‌که به‌علت کهولت شدید نای راه‌رفتن هم نداشت و به کمک دو نفر و به‌زحمت، خود را به تریبون رسانید. این یک نمونه از کاسبی­‌های استادان معاصر است. در چنین روزگاری دوازده سال کار برای چاپ و انتشار کتابی بدون چشم‌­داشت مادّی، در نظر این‌گونه استادان به دیوانگی شباهت دارد!


اگر ممکن است اندکی هم از تأثیر ابن‌سینا بر دکارت بگویید؟
در این باره مقالات متعددی به زبان­‌های مختلف نوشته شده که علاقه­‌مندان می­‌توانند با جستجو به آنها دست یابند. به‌هرحال بحث فلسفی پیچیده را نمی­‌شود در یک مصاحبه خلاصه کرد.

در گزینش این مقالات چه روشی پیش گرفته‌­اید؟
من بارها گفته‌­ام که روش من در گزینش مقالات آن است که مقاله مورد نظر، علاوه بر مستندبودن و رعایت اصول مقاله‌نویسی، باید حرف تازه­‌ای را مطرح کند و خوانندگان این کتاب با مطالعه مقالات با روش من در گزینش بیش­تر آشنا خواهند شد.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها