یکشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۰
تاریخ‌­نامه یوحنا ​​​​​​​تاریخ پارسیان را بازگفته تا به هخامنشیان رسیده است/ داستانی از ریشه قوم پارس

محمود فاضلی‌بیرجندی می‌گوید:‌ کتاب گزارشی دست اول از لشکرکشی کمبوجیه به مصر دارد که اکنون با این ترجمه از کتاب، تنها گزارش از آن ماجراست که یک قبطی نوشته و در دست پارسی زبانان قرار داده شد. تاریخ‌­نامه یوحنا داستانی از ریشه قوم پارس دارد و تاریخ پارسیان را بازگفته تا به هخامنشیان رسیده است. 

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- کتاب «تاریخ­نامه یوحنا سکوپای نیکیو» اثر یوحنا، تاریخ‌­نگار مصری سده هفتم است. این کتاب تاریخ عمومی دنیاست که آغاز آفرینش تا به زمان صدر اسلام را گزارش کرده است. نویسنده این تاریخ، نامش یوحنا و سکوپای شهر نیکیو در سرزمین قبطیان بوده است. یوحنا گزارش خودش را از تاریخ به پیش آورده تا به روزگار یورش‌های عرب‌ها به مملکت قبطیان رسیده است. از زدوخوردهای عرب‌ها با قبطیان که بر آیین ترسایی بودند گزارش کرده و هم از همدستی برخی قبطیان با مهاجمان خبرها داده است. این کتاب را محمود فاضلی‌بیرجندی، مترجم و پژوهشگر تاریخ ایران به فارسی برگردان کرده و به تازگی از سوی نشر برسم منتشر شده است. 

وی پیش از این کتاب‌های «نمایندگان بیرجند در مجلس شورای ملی»، «از بازرگان تا روحانی: کابینه‌ها در جمهوری اسلامی ایران» و «تاریخچه‌ای از فرمانروایان خراسان از آغاز قاجار تا پایان پهلوی» را منتشر کرده است. ترجمه‌های فاضلی بیرجندی بیش از پژوهش‌هایش شناخته شده است. «پارت‌ها و روزگارشان»، «شاهنامه و پژوهش‌های تازه»، «تذکره اربیل»، «یادداشت‌های محرمانه کنسولگری انگلستان در سیستان و قاینات»، «تاریخ سبئوس» و «تاریخ تئوفیلاکت سیموکاتا » برخی از ترجمه‌های وی را شامل می‌شود. با فاضلی‌بیرجندی گفت‌گویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید: 

در گام نخست از بخش‌های مختلف «تاریخ‌نامه یوحنا» بگویید؟
«تاریخ­‌نامه یوحنا سکوپای نیکیو» تاریخی همگانی است از دنیا، از آغاز آفرینش تا به روزگار زندگانی نگارنده­ قبطی آن. تاریخ‌نامه در 120 فرگرت (فصل) تنظیم شده و نگارش یافته است. هر فرگرت هم جمله‌هایی دارد که با شماره آغاز می­‌شود. از شماره یک تا مثلا ده یا بیست یا هفتاد و هشتاد. این سبک نگارش در میان مورخان فارسی یا عرب رواج نداشته و ندارد. سبکی است که در چند کتاب تاریخی کلاسیک دیده‌ام. چون تاریخ تئوفیلاکت سیموکاتا که ترجمه فارسی آن را قبلا به چاپ رسانده‌ام، یا تواریخ آگاثیاس که همین روزها زیر چاپ است. از نکات برجسته این تاریخ‌نامه یکی داستان آفرینش قبطیان است که گزارش آن چیزی است جز از داستان آفرینش عبریان. در پی آن افسانه‌های ترسایان عالم است، تا برسد به دوره تاریخی. در آن دوره از جمله، گزارش‌هایی از قوم آشور دارد و حکومت آنان. داستانی از ریشه قوم پارس دارد و تاریخ پارسیان را بازگفته تا به هخامنشیان رسیده است. در این جا گزارشی دست اول از لشکرکشی کمبوجیه به مصر دارد که اکنون با این ترجمه از کتاب، تنها گزارش از آن ماجراست که یک قبطی نوشته و در دست پارسی زبانان قرار داده شد.

یوحنا سکوپای نیکیو کیست و چه نقشی در تاریخ این سرزمین داشته است؟
یوحنا اسقفی در شهر نیکیو از سرزمین قبطیان بوده که در روزگار برآمدن دین اسلام و ورود مسلمانان به زادبوم او می‌­زیسته است. این اسقف قبطی دست به نگارش تاریخی زده تا چنان که خود نوشته گزارش‌­هایی از رخدادهای نخستین روزگاران بدهد. گزارش‌­هایی که آن­ها را از تاریخ­نامه‌­های پشت­‌های پیشین فراهم آورده است: از (رخدادهای) دنیا از آدم و حوا و نخستین آدمیان و نخستین پیشه­‌ها و نخستین رخدادها. در این جای کتاب که فرگرت­‌های نخستین است وارد گزارش داستان آفرینش می­‌شود چنان که قبطیان بدان باور داشته‌­اند. این فرگرت‌­ها هم از جنبه داستانی و ادبیات دلپذیر است. هم از جنبه جهان‌شناختی و فلسفه و فلسفه تاریخ. چون نگاهی به هستی دارد که دست کم من مترجم آن را نشنیده یا نخوانده بودم. گزارش تاریخی کتاب ادامه پیدا می­‌کند تا برسد به رسیدن مسلمانان به پیرامون سرزمین قبطیان و شکست دادن رومیانی که در آن بوم­وبر می­‌بودند. ورود عرب‌ها به مملکت قبطیان در پیرامون سال‌­های زندگانی مورخ بوده و بدین روی او گزارش‌­هایی بیشتر از آن زمان را به دست داده است.

نمونه آن گزارش از نخستین پیکار عَمرو، فرمانده عرب‌ها با رومیان در شهر اون (هلیوپولیس) است. در پی آن باز هم بیشتر از زدوخوردهای عربان با قبطیان بازمی‌گوید. از شماری از قبطیان می‌­گوید که به عرب‌ها پیوستند و به روی هم­‌میهنان خود ایستادند، شماری که جان باختند و فرمان­بردار مهاجمان نشدند، و شماری که گریختند. مال و داشته‌­های همه اینان را مهاجمان به چنگ درآوردند. یوحنای نیکیو از مهاجمان به بوم­وبر خویش دل خوش ندارد و این را به قلم آورده است. یوحنا دریغ روزگاران خوش سرزمین و مردمش را می‌­خورد که پس از تازش‌­ها سپری شده است.

دیگر از بخش‌­های کتاب که باز هم دست کم برای من مترجم نو و دلپذیر است، گزارش­‌هاست از لشکرکشیدن کمبوجیه شاهنشاه پارس به بوم­وبر قبطیان. اندک آگاهی­‌هایی که تا کنون در این باره داشته‌­ایم همه از نگاه ایرانی بوده است، یا از نگاه مورخان باختری. در این کتاب نخستین بار خبرهای لشکرکشی پارس­ها را به مصر از نگاه یکی از باشندگان آن سرزمین گزارش شده است. آشنایی با این نگاه برای من مترجم بسیار ارزنده بود و نگاه مرا به کلیت تاریخ را تکان داد. چیزی از جنس انقلاب در نگاهم به تاریخ رخ داد. نگاهی دیگر که در آن جای دیگران و انیرانیان بهتر نموده باشد و هم سهم آنان و حق آنان در شکل­دادن به تاریخ بیشتر دیده شود. به عبارتی به تکثر در نگاه تاریخی خودم نزدیک‌تر شدم.

همان‌گونه که در کتاب آمده یوحنا از پارسیانی که به بوم او تاخته‌­اند و هم از نفس این مساله ناشاد است؟ در این کتاب گزارش‌­های سه تازش بزرگ به بوم قبطیان آورده شده است، درباره این تازش‌ها بگویید؟
نخستین تازش پارسیان است به سرزمین قبطیان، تازش کمبوجیه. دومین تازش مسیحیان است که در سنجش با تازش پارس‌­ها پردامنه­‌تر بوده و پیکربندی دنیای قبطیان را دیگرگون کرده است. خبرهایی که از تازش پارس‌­ها به بوم قبطیان آمده نیمه­‌کاره رها شده و از پس از بازگشتن آنان از بوم قبطیان گزارش مفصلی نیامده که آثار آن لشکرکشی را بازگوید. اما گزارش از تازش امپراتوری روم بسیار مفصل است و بیشتر نوشته‌­های کتاب به بیان آن گذشته است. چنان که گفتم تازش رومیان، سرزمین قبطیان را زیروزبر کرد و هم مردم آن سامان را به دین ترسایی درآورد. در بخش‌­های پایانی کتاب عربان به بوم قبطیان می­‌آیند و خبرها از برخورد قبطیان مسیحی با عربان مسلمان آمده است. یوحنا عربان را در آغاز به نام اسماعیلیان می‌­شناسد. فرزندان اسماعیل، پسر ابراهیم پیامبر. و پس که چندی برمی­‌آید آنان را به نام مسلمانان می‌­خواند. آثار مسلمانان بر بوم قبطیان بیشتر از آثار رومیان مسیحی گزارش شده و هم پردامنه­‌تر است. آنان نام بوم قبطیان را هم دیگر می­‌کنند و آن جا را به نام مصر می‌خوانند. مورخ از تازش عربان که آثار بیشتر بر بوم و برش گذاشته ناشادتر است و از عربان آشکارا به کین یاد می­‌کند. از جنگجوی ساده آنان تا بزرگ عربان در سپاهی که بدان جا آمده و تا بزرگ­تر عربان که خلیفه عرب باشد. این بخش­‌ها برای آشناشدن با آنچه بر سرزمین مغلوب می­‌گذرد و هم برای مطالعه تطبیقی بسیار ارزنده است.



نگاه یوحنا به تاریخ‌نگاری چگونه است؟

نگاه یوحنا به تاریخ و رخدادها نگاهی سنتی است که بر پایه تقدیر و کنش و واکنش آسمانی است. بر پایه این نگاه آدمی نمی‌­تواند تاریخ را بسازد و فعالیتی کند که در شکل یا محتوای آن اثر بگذارد. آسمان است، و نیروهای طبیعی، که رویدادها را شکل می­‌دهد و تیره‌­بختی آدمی بهره نافرمانی او به آرای آسمانی است و پس حقی است، سزاوار نافرمانی­‌هایش، که به او رسیده است. و هم باید بگویم که یوحنا سکوپا بوده. اسقفی از ترسایان. کتاب او و گزارش تاریخی او بر پایه نگاه ترسایی و فلسفه و جهان­‌نگری ترسایان استوار است. دنیا در نظر او که مومنی استوار است به ترسایان و غیر ترسایان بخش شده و رخدادها در هر یک از این دو بخش به وقوع می‌­پیوندد. یوحنا تاریخ‌­نگاری قبطی است و جهان در نزد او قبطی هم دیده شده است. و آن زمانی است که از آفرینش و آغاز جهان می­‌گوید. باید بگویم که آهنگ خرده‌­گیری بر نگاه و فلسفه او ندارم. او در جایی از تاریخ و در جایی از باورمندی ایستاده است. و همین پایه جهان­‌نگری اوست. شرح احوال سرزمین و مردم قبطیان را اگر یکی از قبطیانی می‌­نوشت که هم­‌پیمان با مهاجمان بود، البته گزارشی دیگر می­‌شد، جز این که یوحنا نوشته است.

از جایگاه تاریخ‌­نامه یوحنا نیز بگویید.
تاریخ‌­نامه یوحنای نیکیو از کتاب­‌های سترگ تاریخ است که بر دست مورخی قبطی نوشته شده و ارج ویژه آن در جایی است که مورخ خود در روزگاری زیسته که از آن گزارش می­‌داده است. این خیلی مهم است که گزارش عینی و مستقیم باشد، یا چنان که بیشتر مورخان ما کرده‌اند روایت از قول فلانی از قول فلانی و... باشد، تا برسد به سرچشمه رویدادی که قرار است از آن سخنی گفته شود، پس از آن که خبر یا سخنی، چهل یا پنجاه زبان گشته است. درآوردن این کتاب‌­ها به فارسی برای آشناترشدن ایرانیان با تاریخ بسیار بسیار لازم و بگویم سازنده است. زیرا منابع تاریخی فارسی زبان در تاخت و تازهای بیگانگان از میان برده شده و فقر تاریخی ما چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. گرداندن این کتاب و همانندان آن را به فارسی خدمتی می­‌دانم به تاریخ و فرهنگ ایران.  

تاریخ‌نامه یوحنا به چه زبانی نوشته شده است؟ آیا متن تاریخ‌نامه یوحنا کامل به دست ما رسیده یا بخش‌هایی از آن از بین رفته است؟
متن تاریخ­‌نامه یوحنا درست بر جا نمانده و بخش­‌های زیادی از آن از میان رفته است. پاره‌­ای از دستبردها هم در هنگام گردانیده شدن کتاب به زبان عربی رخ داده است. برای نمونه گزارش یوحنا را از جنگ­‌های پارس‌­ها، از درآمدن گیپتوس­بوم به دست پارس‌­ها، و باز از راندن آنان از این سرزمین به زور هراکلیوس و پیروزی او بر پارس‌­ها را در دست نداریم. تاریخ‌­نامه­ یوحنای نیکیو به زبان گیزی نبشته شده که از زبان­‌های اتیوپی است، و سپس به زبان­‌های انگلیسی و هم عربی درآورده شده اما چنان که زوتنبرگ می‌­گوید، دور نمی­‌نماید که برخی فصل‌های کتاب که به قبطیان پیوند دارد به زبان قبطی نبشته شده باشد. گواه این رای نگارش قبطی نام‌­ها است در نسخه اصلی که به دست او رسیده است. نسخه­ انگلیسی که پایه ترجمه کتاب به فارسی بوده از نسخه‌­های یونانی و اتیوپیایی به انگلیسی درآمده است. من این کتاب را از روی نسخه انگلیسی به فارسی درآورده‌­ام. و در ضمن ترجمه، کارم را با نسخه عربی هم تطبیق داده و سنجیده‌­ام. اگر ترجمه عربی را در دست نداشتم جاهای زیادی از متن درست دریافته نمی­‌شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها