شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۴
«شاکه» و «خان منصور» سرآمد شاعران کُرد با گویش کلهری هستند

علیرضا خانی، پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات کردی در ایلام می‌گوید: «شاکه» و «خان منصور ایوانی» را می‌توان سرآمد شاعران کرد کلهر به حساب آورد و دیوان اشعار آنها می‌تواند به عنوان منبعی در زمره ادب کردی كلهر برای پژوهشگران، دانشجویان و تدریس زبان و ادبیات کردی در دانشگاه‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران  (ایبنا) در ایلام، علیرضا خانی در سال 1348 در شهرستان ایوان از توابع استان ایلام به دنیا آمد و از سال‌های نوجوانی به شعر و شاعری علاقه‌مند شد. انجمن ادبی نیما در ایوان را در سال 1372 با همراهی دوستانش راه‌اندازی کرد. تحصیلات عالی را در رشته زبان انگلیسی تا مقطع کارشناسی و در رشته ادبیات فارسی تا مقطع دکتری ادامه داده و هم‌اکنون در مراكز دانشگاهی استان تدریس می‌کند. خانی به دو زبان کردی و فارسی شعر می‌گوید و در حوزه ادبیات و تاریخ ادبیات تحقیق و پژوهش می‌کند. او تحقیقات و پژوهش‌هایی انجام داده که به صورت مقالات علمی در مراکز مختلف، مجلات علمی پژوهشی، جشنواره‌ها و کنگره‌های متعدد داخلی و خارجی ارائه کرده است. در راه حفظ و ترویج زبان و فرهنگ کُردی کلهری تلاش جدی داشته و مجدانه اقدام به گردآوری اشعار، ضرب‌المثل‌ها و ادبیات عامه کرده است.

نمونه‌هایی از پژوهش‌هایی که انجام داده و آثاری که منتشر کرده، به قرار زیر است: دیوان کردی کامل شاکه و خان منصور ایوانی، انتشارات صلاح‌الدین ایوبی ارومیه، 1379 با محمدعلی قاسمی، تاریخ ادبیات کردستان در چند جلد پیوسته آماده چاپ، «ما به صبح می‌رسیم.» (مجموعه شعر فارسی)، انتشارات اهل قلم، 1376، حرف نزن (مجموعه شعر فارسی)، انتشارات عابد تهران، 1379، اصطلاحات ادبی در سه زبان انگلیسی، فارسی و کردی آماده چاپ، نیشتمان (مجموعه شعر کردی)، رسم الخط کردی گویش کلهری، «اریوحان»، «تاریخ مفصل ایوان»، مجموعه شعر فارسی «دار، برنو، آتش»، اشعار متقدم ایوان(گردآوری)، اشعار فولکور کردی، مقالات: خوانش تطبیقی سازه‌های رمانتیسم در سروده‌های عباس محمود العقاد و سهراب سپهری، عطار نیشابوری و پرندگان سمبولیک (با تکیه بر منطق الطیر)، بررسی اصطلاحات و واژه‌های مربوط به اسامی خاص در زبان کردی گویش کلهری گونه ایوانی، بررسی کنش کلامی در برخی اشعار جان دان و پروین اعتصامی، خوانش سنجشی و تاثیر ادب و هویت ایرانی بر شعر کردی، پژوهشی در افکار شاکه و خان‌منصور، ادبیات امروز کردستان، شیرکو بی‌کس بر قله شعر امروز کردستان، نقد و بررسی شعر ایلام، زمزمه گنگیر (بررسی اشعار کردی استان ایلام)، زندگی و اندیشه محمدامین شیخ‌السلام (هیمن)، تراژدی حلبچه، ریشه تاریخی زبان کردی و گویش‌های آن، ایلام در ترکیب اقتصادی نامناسب، اصلاح نگرش، هوره نخستین آواز بشری، تحلیل وضعیت فرهنگ عمومی استان ایلام، پلکان شعرواره‌ها بر دیوار کوتاه شعر، اصطلاحات خویشاوندی در زبان کردی گویش کلهری، اسامی خاص در گویش کلهری گونه ایوانی و نگاهی به بسیاری از دیوان‌ها و دفترهای شعری مناطق کردنشین که در مطبوعات داخل و یا خارج از کشور چاپ شده‌اند.

در حوزه ترجمه او هم ترجمه 30 ماده‌ای حقوق بشر به زبان کردی، ترجمه داستان کوتاه متهم اثر آنتوان چخوف به زبان کردی، ترجمه داستان کوتاه گردنبند اثر گی دو مو پاسان به زبان کردی، ترجمه داستان کوتاه یک آدم چقدر زمین می‌خواهد؟ اثر لئو تولستوی، ترجمه بعضی از اشعار شیرکو بی‌کس به زبان فارسی، ترجمه مسخ کافکا به زبان کردی را در کارنامه خود دارد.

پژوهش‌هایی که او به عنوان مجری و یا همکار مجری طرح تحقیق بوده، به قرار زیر است: ایلام در گستره ادب(دانشگاه پیام‌نور ایلام)،بررسی و گزارش همه سویه دیوان شاکه و خان منصور (دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه)، فرایند‌های واجی و نقش آن در شعر فارسی (دانشگاه تهران)، آرایه‌های ادبی در شعر کردی گویش کلهری (دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه)، مکتب‌های ادبی در شعر فارسی (دانشگاه تهران) و ده‌ها تحقیق و پژوهش دیگر در نسخ خطی...

به بهانه چاپ کتاب «شنه‌ی وای شه‌مال» (بررسی همه سویه دیوان شاکه و خان منصور) که به تازگی از سوی نشر باشور ایلام منتشر شده و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته، با علیرضا خانی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

کتاب «شنه‌ی وای شه‌مال(بررسی همه سویه دیوان شاکه و خان منصور) به همراه ترجمه، تازه‌ترین اثر پژوهشی شما در حوزه ادبیات شفاهی منطقه کلهرزبان و شهرستان ایوان است که به تازگی در کیفیتی مناسب منتشر شده است. لطفاً از ویژگی‌ها، جهان‌بینی، جغرافیا و اندیشه‌های شخصیت‌های اصلی این دو کتاب (شاکه و خان منصور) بگویید.

شاکه‌و خان منصور ایوانی را می‌توان سرآمد شاعران کرد کلهر به حساب آورد. این دو شاعر فرزانه و فرهیخته زمان از مناطق كلهرنشین، سده‌هاست که صدای شعرهای شان از كوه‌های مانشت و بانكول به گوش می‌رسد و آوای دل‌انگیز كلام‌شان، روح مردمان کرد به ویژه كلهرنشین را آرامش می‌بخشد. خان منصور بزرگ بود از ایل كلهر ایوان و شاکه از اهالی بولی همجوار ایوان، آنها به همدیگر عشق می‌ورزیدند و با همین عشق، زبان مادری‌شان را از هجوم سیل‌های ویرانگر نجات دادند تا به ما كردهای كلهر امروزی برسد و یادگاری باشد تاریخی، كه با آن نه گزند حوادث و نه دست بی‌رحم روزگار تاب مقابله نخواهد داشت. روز به روز واژگان زیبا و دلنشین آنها دل زمان را می‌نوردند و به آستان كلهر كه می‌رسند، بر این بوم و بر زینت می‌گردند. موفقیّت این دو شاعر در قدمت آنان و تدوین زبان مادری‌شان است، آنان در عالم خود (گویش كلهری) برجسته‌ترین شاعران هستند، به گونه‌ای كه می‌توان گفت این دو شاعر اگر تنها یك منظومه هم می‌داشتند باز هم مایه توفیق و اشتهار آنان می‌شد، اینان به عنوان پیشكسوت شعر كردی كلهری و پرچمدار ادبیّات این گویش، دارای شهرت زیادی هستند. مفاهیم بلند و استوار خان‌منصور و همدم غار او، شاكه را قلمرویی از اندرزگویی اخلاقی همراه با اطلاعات تاریخی، جغرافیایی می‌یابیم، در زیباشناسی امروز ماندگاری یك اثر از اهمیت و ارزش والای آن اثر خبر می‌دهد. به هر روی، آشنایی با اشعار این شاعران با غنای درونی و مفاهیم وزین خویش می‌توانند مرهمی بر دردهای بی‌درمان نسل جدا مانده از نیاكان خود باشد.
 
 

با توجه به نقش و جایگاه این دو شاعر در فرهنگ و ادبیات کردی، مختصری از زندگی‌نامه و نَسَب این دو شاعر بزرگوار منطقه و جغرافیای محل زندگی شان بیان کنید.

خان‌منصور در سال 1105 هـ.ق در منطقه ایوان پا به عرصه وجود گذاشت وی پسر میرمیدان پسر منصورخان اول پسرمحمدجعفر گپو (دو پسر به نام‌های منصورخان و شهبازخان داشته است) (منصور بیگ و یا شهباز بیگ) که نویسنده شرفنامه هم به این اسامی (منصورخان و شهبازخان) اشاره کرده است. محمدجعفر گپو پسر محمدحسن خان پسر اسدخان است که بعدها ایل و طایفه «مه‌سوری» را که ایوانی هستند، به خود اختصاص داده‌اند و از نژادگان ایل دلیر و شهیر کلهر و حاکم منطقه ایوان در اواخر دوران صفویه و حکومت نادرشاه بوده است. زادگاه خان‌منصور منطقه سراب ایوان بوده و در دو نقطه سراب‌ بازان و سراب خوران و زمستان‌ها هم در گرمسیر ایوان در منطقه بانمیل و بیجار سکونت داشته است. در بین سال‌های 1175 ه.ق 1177 ه.ق دارفانی را وداع می‌گوید. چون وصیت می‌کند که در جایی دفنم کنید که هم سراب خوران و هم سراب ایوان از چشم دور نباشد، به قولی در نزدیکی یکی از روستاهای ایوان مابین این دو نقطه او را به خاک می‌سپارند. اما حقیقت این است که اطلاعات زیادی راجع به زندگی شاكه در دست نیست اما از افواه چنان استنباط می‌شود که: «بین سال 1115ه.ق در پا قلعه دهستان بولی از بخش چوار(ایلام) متولد شد. مردم پاقلعه به شاکه ارادت داشته‌اند چنانکه تا سال‌ها پیش نام پسران‌ شان را شاکه می‌گذاشتند و در مورد شیوه زندگی وی گفته می‌شود که شاکه تا پیش از آشنایی با خان‌منصور زندگی را با رنج و سختی می‌گذرانده و شغل نمک‌ فروشی داشته است.او در درگاه خان‌منصور تشکیل زندگی داده ولی صاحب فرزندی نشده است. ذوق سرشار و طبع روان شاکه در شعرهایش زبانزد خاص و عام بوده است. پس از مرگ خان‌منصور او به منطقه خود بولی و از آنجا به عراق می‌رود. از ادامه زندگی او اطلاعی در دست نیست. مرگ شاکه را بین سال‌های 1195-1190 در بغداد و مرگ او را 15 سال بعد از خان منصور ذکر کرده‌اند.

بخشی از این کتاب، پایان‌نامه همسرتان خانم «بهناز دلشاد» بوده است. لطفاً از نوع همکاری ایشان و سایر عوامل در تدوین و گردآوری اثر بگویید.

بسیاری از علاقه‌مندان به ادبیات کردی در این سال‌ها سراغ دیوان شاکه و خان منصور ایوانی را از من گرفته‌اند و به این فکر افتادم تا دیوان شاکه و خان‌منصور را همچون دیگر دواوین شعر بررسی، شرح و تصحیح نمایم. آرام آرام این کار را با همکاری همسرم خانم دلشاد انجام دادیم. ابتدا برای اینکه این اثر در کوره نقد و نظر اساتید برجسته دانشگاه قرار گیرد، بخشی از آن را به عنوان پایان‌نامه کارشناسی ارشد ایشان قرار دادیم. در کش و قوس‌های آن پایان‌نامه و اظهار نظر اساتید برجسته دانشگاه که یکی از آنها دکتر میرجلال‌الدین کزازی بود، ما با کم و کاستی‌های این اثر مواجه شدیم و سعی در برطرف کردن آنها کردیم. آن پایان‌نامه کمک شایانی کرد تا بتوانیم چنین اثر پژوهشی و دانشگاهی از دیوان شاکه و خان‌منصور ایوانی را به سرانجام برسانیم. علاوه بر اساتید دانشگاه از افراد دیگر که نامشان در مقدمه کتاب آمده است، بسیار کمک گرفتیم. با بعضی از اساتید مستقیماً در ارتباط بودیم و بسیاری از شخصیت‌های علمی، فرهنگی، ادبی و هنری در این امر راهنما و یاریگر مؤلفین بوده‌اند، وظیفه خود می‌دانیم که سپاس و قدردانی‌مان را آراسته وجود نازنین‌شان کنیم. لازم می‌دانم از بزرگی و سخاوتمندی این بزرگواران تشکر فراوان کنم البته نام بزرگشان زینت‌بخش صفحات اول این اثر هست. خدا را شاکریم که فرصتی به ما داد تا این کتاب که حاصل دو سال و اندی تلاش مستمر و طاقت فرسا بود، به سرانجام برسد. بی‌شک قلم زدن در وادی ادبیات و شرح و تصحیح دواوین نیز از کم و کاستی‌هایی برخوردار است که امیدوارم مورد لطف عزیزان و علاقه مندان فرهنگ و ادب قرار گیرد و کم و کاستی‌های این اثر را به طور مکتوب در اختیار مولفین قرار دهند تا از راهنمایی‌ها و نظرات ارزشمند عزیزان در چاپ‌های بعدی بهره گیریم. بی‌شک این اثر خالی از کاستی نیست و حد و توان ما در بررسی و شرح این دیوان در این اندازه بوده است.

گردآوری، تدوین، شرح معانی، مقابله و ترجمه متون و مجموعه اشعار و آثار ادبیات شفاهی کاری بسیار طاقت‌فرسا، سنگین، زمانبر و تخصصی و دارای حساسیت‌ها و ظرافت‌های خاص است. لطفاُ از آغاز، انجام و فرجام کتاب «شنه‌ی وای شه‌مال» بگویید. اصلاٌ در انجام و فرجام این کار چه اهدافی در نظر داشتید؟

وظیفه‌ی ما به عنوان كسانی كه در وادی ادبیات قدم گذاشته و طی طریق می‌كنیم، شناختن و شناساندن ادبیات و در محدوده‌ای كوچكتر شعر ناب است، حال این شعر به زبان كُردی باشد یا هر زبان دیگری. البتّه جایگاه زبان ایرانی‌تبار كاملاً ارزشمند و آشكار است، امّا در كنار ادبیات كهن فارسی، ادب كُردی و شعر کُردی نیز جایگاهی بسیار ارزشمند دارد كه پرداختن بدان ضرورتی انكار ناپذیر است.

آنچه ما را بر آن داشت تا تحقیق و پژوهش خویش را در موضوع «دیوان شاكه و خان‌منصور» انتخاب کنیم، احیای ادبیات كُردی به ویژه ادبیات كُردی گویش كلهری بود و نیز معتقدیم كه مضامین بكر و تعابیر و تصاویر در این دیوان می‌تواند به عنوان میراثی از ادب كُردی برای نسل‌های متمادی باقی بماند. معرفی و شناختن این شاعران بی‌بدیل در ادب كردی به هم وطنان، از دیگر اهداف کتاب بود، نیز شرح و تحلیل بسیاری از واژگان سخت و تركیبات و مضامین ناشناخته و مهجور كه امروزه كاربردی در گویش کلهری ندارند و تقریباً به تاریخ پیوسته‌اند از اهداف مورد نظر بوده است. در بحث تاریخ و ازمنه تاریخ منطقه نیز زوایای پنهانی از تاریخ كرد و كردستان و خصوصاً تاریخ ایل كلهر و ایوان و معرفی این شهر باستانی (آریوحان) كه بی‌شک از مهم‌ترین مطالب این کتاب است، مورد نظر بوده است، معرفی شاكه و خان‌منصور به عنوان دو فرزانه ادب كردی كلهری و جایگاه خان منصور هم در مقام شاعری و هم در مقام یك حاكم و سردار (به قول کلیم‌الله توحدی) اهل سیف و قلم، می‌تواند حائز اهمیت باشد.
 

من کتاب‌های «دیوان اشعار و زندگی‌نامه شاکه و خان‌منصور» (علی‌محمد سهراب‌نژاد در سال 79) و «دیوان کامل شاکه و خان‌منصور» (محمدعلی قاسمی با همکاری شما در سال 80) و البته تصحیح و ویرایش جدید در 233 صفحه توسط نشر باشور (1399) را خوانده‌ام. این کتاب سومین چاپ و کامل‌ترین چاپ در این موضوع است. لطفاً به ویژگی‌های محتوایی، غنایی ساختاری و تفاوت‌های ساختار و کیفی و کمی آن با کتاب‌های یادشده، این کتاب بگویید.

این چاپ می‌تواند جهت روشن شدن بسیاری از مطالب تاریخی و ادبی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین از جنبه زبان‌شناسی مورد توجه و قابل اعتنا است. راهنمای رسم‌الخط كُردی كلهری آن می‌تواند به هر كرد زبانی چگونه خواندن و نوشتن را بیاموزد. انتقال مضامین و صناعات ادبی این دیوان به زبان فارسی نمایانگر پربار بودن ادب کردی است.

چاپ حاضر مجموعه‌ای است برای آشنایی علاقه‌مندان از هر گروه و در هر سنی با اشعار كردی كلهری، با شرح و تفسیر ابیات به زبان فارسی و یادآوری ظرایف آنها به نوعی كه بتواند انگیزه‌ی مطالعه و تتبع بیشتر را در این زمینه فراهم آورد و سبب انس بیشتر با این دیوان شود.

بخش اصلی این اثر شرح و بررسی اشعار شاکه و خان‌منصور است که به روش تقسیم‌بندی و بررسی تک‌ تک ابیات از سه جنبه واژە‌شناختی، معنی و زیباشناختی به آن پرداخته‌ایم. در طول این سال‌ها نسخ متعددی به دستمان رسید، تمام تلاشمان را کرده‌ایم تا ظن قوی در رابطه با اشعار را ملاک و معیار قرار دهیم، تا حدودی اشکالات را اصلاح کرده و اقوال مختلف را در بخش توضیحات آورده‌ایم. در قسمت واژه‌شناختی به معنای فارسی واژگان كردی و حتی‌‌المقدور به آوردن ریشه باستانی واژە‌‌ها به شیوه لاتین‌نگاری پرداخته و سعی کرده‌ایم کلماتی را که نیاز به ریشه‌یابی دارند، ریشه‌یابی کنیم، بسیاری از اسامی، اصطلاحات، ضرب المثل‌ها و جای نام‌های منطقه کلهر و ایوان را که در اشعار شاکه و خان‌منصور آمده، مفصل توضیح داده و در قسمت معنی سعی كرده‌ایم معنا و مفهوم را به زبان فارسی بیان كنیم و در پایان نیز به بررسی زیبایی‌ها و آرایه‌های ادبی هر بیت پرداخته‌ایم. تمام سعی مان بر آن بوده تا در حد توان زیبایی‌های ادبی این اثر گرانبها را بشناسیم و بنویسیم تا جایی که از 650 بیت اشعار شاکه و خان منصور حدود 950 آرایه ادبی استخراج کرده‌ایم. این نشان‌دهنده شناخت شاکه و خان منصور از زیبایی‌های شعر و توانمندی آنها در پرداخت مضامین بکر شعری است.
 
برای آشنایی بیشتر مخاطبان، نمونه ای از کار انجام شده در متن اصلی ارائه نمایید.

بله.حتماً
شنه‌ی وای شه‌ماڵ شنه‌ی وای شه‌ماڵ / له لای دووسه و تێای شنه‌ی وای شه‌ماڵ
شه‌ماڵ وه‌و لێ و پڕ وه خه‌نه‌وه / وه‌و عه‌تر و عه‌بیر پڕ چه‌مه‌نه‌وه
شه‌ماڵ وه‌و شنه‌ی ئێڵاخیه‌وه / وه‌و عه‌تر و عه‌بیر گوڵباخیه‌وه
که‌م که‌م و ده‌م ده‌م له کاوان سه‌ر دا / بوو هه‌ناسه‌ی یار له دۊر خه‌وه‌ر دا
له کاوان‌هاته‌و، ده‌روه‌ن وه ده‌روه‌ن / وه باخان ڕه‌سی وه لای یاسه‌مه‌ن
وه لای ئه‌و یاس سه‌روه‌ن جه‌ڵاوه / سه‌ونز دێز په‌ل زریه ته ڵاوه
من چۊ خار پای قونچه‌ی خاتر ته‌ڕ / عه‌تر وای شه‌ماڵ مه‌کیشامه‌و سه‌ر
مه‌کیشامه‌و سه‌ر بوو هه‌ناسه‌ی یار / له دڵ مه‌سووزیام وێنه‌ی پیره دار
واژه‌شناختی
1- شنه: نسیم در سورانی «شنو» گفته می‌شود، باد ملایم صبحگاهان // وای: باد  // دووس: دوست // تیای: می‌آید، صرف این فعل اینگونه است: تیه‌م، تیام «می‌آیم» تیه‌ی، تیای «می‌آیی»، تیه‌ێ، تیای «می‌آید»، تیه‌یم، تیایم«می‌آییم»، تیه‌ید، تیاید «می‌آیید»، تیه‌ین، تیاین «می‌آیند»
*معنی: نسیم باد شمالی، نسیم باد شمالی از طرف دوست می‌آید نسیم شمال‌‌.
زیباشناختی
بیت دارای تشخیص است‌‌.
واژه‌شناختی
2- لێو: لب//خه‌نه: خنده// عه‌تر: ماده‌ی خوشبوی،بوی خوش، ماده‌ی روغنی خوشبوی که در اندام‌‌های مختلف غالب گیاهان وجود دارد (فرهنگ معین)// عه‌بیر: نوعی خوشبوی مرکب از مشک، گلاب و صندلی و زعفران و غیره (فرهنگ معین)
*معنی: نسیم شمال با آن لب پر از خنده (با نشاط) و با آن بوی خوش عطر و عبیر چمنزارها از کوی یار می‌آید.
زیباشناختی
بیت دارای آرایه‌ تشخیص است//شه‌ماڵ، عه‌تر، عه‌بیر، چه‌مه‌ن:دارای آرایه‌ی تناسب است.
مگر از زلف دلدارم صبا بویی به باغ آورد
که از باغ و گل و گلزار بوی یار می‌آید (سعدی)
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین (سعدی)
واژه‌شناختی
3- ئێلاخ: ییلاخ:ییلاق، جای باش تابستان، منطقه‌ی خوش و آب و هوا که هنگام تابستان بدان جا روند (فرهنگ معین) // گوڵباخی: نام عمومی ‌برای گل (باشور)
*معنی: نسیم خنک باد شمال آهسته و نرم نرمک از کوهساران ییلاقی با آن عطر و عبیر گلستان‌‌ها از راه رسید.
واژه‌شناختی
4- ده‌م ده‌م: لحظه به لحظه // کاوان:کوهساران // سه‌ردا: آشکارشد، آغازشد // هه‌ناس: نفس // دۊر: دور
*معنی: نسیم باد شمال کم کم و لحظه لحظه از کوهساران سر رسید و بوی نفس معشوقه‌ی مرا به همراه دارد.
که‌م که‌م و ده‌م ده‌م: جناس ناقص اختلافی // بیت تشخیص دارد
واژه‌شناختی
5- ‌‌هاته‌و:برگشت // ده‌روه‌ن: دره در اوستا (reven رڤن) نوشته شده (باشور)، به دره ای در کوه گفته می‌شود که دو طرف آن کوهها و صخره‌های سنگی بزرگ تشکیل داده و عبور از آن سخت است//یاسه‌مه‌ن: گل یاسمن، درختچه‌ای از تیره‌ی زیتونیان دارای گونه‌های برافراشته و یا بالارونده است، گل‌‌های درشت و معطر و به رنگ‌‌های سفید یا زرد یا قرمز باشد، گل‌‌هایش گاه منفرد و گاهی به صورت آرایش در انتهای شاخه قرار می‌گیرند (فرهنگ معین)
*معنی: نسیم شمال از کوهساران دره به دره می‌گذرد و در بوستان‌‌ها به یاسمن و گل‌‌ها می‌پیوندد.
زیباشناختی
بیت دارای آرایه‌ی تشخیص است // یاسه‌مه‌ن استعاره از معشوق است.
واژه‌شناختی
6- وه ‌لا: در کنار، نزد // یاس: درختچه‌ای زینتی از تیره‌ی زیتونیان که در باغ‌‌ها کاشته می‌شود و ارتفاعش بین 2 الی 3 متر است برگ‌‌هایش متقابل و قلبی شکل است و گل‌‌هایش دارای یک جام چهار قسمتی به شکل صلیب است که به یک لوله‌ی نسبتاً طویل منتهی می‌شود اصل این گیاه را از ایران می‌دانند و از اینجا به سایر نقاط دنیا برده شده است، گل‌‌های یاس بسیار معطر و برنگ قرمز و سفید یا زرد یا بنفش است (فرهنگ معین) // جه‌ڵا: روشن کردن، افروختن، صیقل دادن (فرهنگ معین) // سه‌ونز دێز: سبزه تیره // په‌ل: شاخه، شاخه درخت  // زریه ته‌ڵا: ضریح  از طلا
*معنی: من در کنار آن معشوق و زیباروی مانند گل یاس، به سربند خیره‌کننده‌اش و در برابر آن گیسوان بلند طلایی گرفتار شده‌ام.
زیباشناختی
بیت دارای استعاره‌ی مکنیه و استعاره‌ی مصرحه است // په‌ل زریه ته‌ڵا: تشبیه مجمل است // زریه ته ڵا می‌تواند استعاره از سکه‌های طلایی سر بند باشد.
واژه‌شناختی
7- قونچه: غنچه // خاتر ته‌ڕ: (صفت مرکب) با نشاط، شاداب // مه‌کشیامه و سه‌ر: (فعل مرکب) سر می‌کشیدم.
*معنی: من مانند خاری در پای غنچه‌ی تازه روییده‌ای، بوی خوش باد شمال را استشمام می‌کردم.
زیباشناختی
خار، قونچه، عه‌تر، شه‌ماڵ دارای تناسب هستند // بین واژگان «پای و وای» جناس ناقص اختلافی است // شاعر خود را به خار و یار را به غنچه تشبیه می‌کند // خار و غنچه تضاد هستند // شاعر به صورت پوشیده‌تر خود را حافظ و نگهبان آن زیبا روی می‌داند زیرا این خار است که از چیده شدن غنچه جلوگیری می‌کند‌‌.
واژه‌شناختی
8- مه‌سووزیام: سوختم، می‌سوختم // وێنه: مانند// پیره دار:درخت پیر// دار: درخت
*معنی: بوی معطر نفس دوست را استشمام کردم و از درون مانند درخت پیر می‌سوختم‌‌.
زیباشناختی
شاعر خود را به درخت پیر تشبیه می‌کند.

تا چه میزان می‌توان ادعا کرد که ابیات این کتاب کاملاً متعلق به این دو شاعر است با توجه به این که صدها سال از زمان آنان می‌گذرد؟ دیدگاه شما در این خصوص چیست؟

آنچه از اشعار این دو شاعر بزرگ باقی مانده است قطعاً نه کل آثار آن‌‌ها و نه دقیقاً عین آثار آن‌‌ها است. اشعارشان سخت مورد توجه مردم بوده است و «گورانی» خوانان و «هوره چِران» غرب کشور، اشعارشان را به مناسبت‌‌های مختلف می‌خوانند، شهرت و آوازه‌ی اشعار شاکه و خان‌منصور از تنگنای ایوان و حلقه ایل کلهر گذشته، پُشتکوه و کرمانشاه و کردستان و لرستان و نواحی کردنشین عراق خاصه خانقین و مندلی را در نوردیده و البته طبیعی است که شعر‌‌هایی از این دست که از صدها صافی ذوق و ضمیر می‌گذرند، به مرور زمان از اصالت‌شان کاسته شده و به رنگ راویان درآمده باشد. عنوان کتاب از این شعر شاکه و خان منصور گرفته شده است.
 

تدوین و شیوه و تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده‌های گردآوری شده در این کتاب بر چه اصولی بوده است؟

در روش مطالعاتی اسنادی و كتابخانه‌ای (توصیفی - تألیفی) بر اساس منابع مكتوب و مدارک معتبر و در روش مطالعاتی میدانی از طریق مصاحبه با افراد آگاه و مطلع، اطلاعات مربوطه جمع‌آوری شده است. شیوه‌ی تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع‌آوری شده به این صورت بوده است كه ابتدا به مطالعه و بررسی آثار مكتوب پرداخته و سپس به برداشت مطلوب و مربوط به موضوع به روش فیش‌برداری اقدام شده است. در بخش تحقیقات میدانی پژوهش از طریق مصاحبه نسبت به ضبط و ثبت اقوال و روایات شفاهی افراد آگاه و مطلّع و مطابقت و مقایسه آن‌ها برای به دست آوردن صحت و سقم مطالب پرداخته شده است و مطالب جمع‌آوری شده به ترتیب و با رعایت تقدیم و تأخیر مطالب، تهیه و تنظیم و نسبت به پاكنویس یادداشت‌ها اقدام كرده‌ایم در ضمن همه‌ی اشعار كردی به زبان فارسی برگردان و تدوین شده است. در صورت علاقه به آشنایی با زبان کُردی (گویش‌كلهری) دیوان شاكه و خان‌منصور می‌تواند در زمره ادب کردی كلهر و به عنوان منبع و ماخذی برای پژوهشگران، دانشجویان، منبع تدریس زبان و ادبیات کردی در دانشگاه‌ها و تحقیقات آتی مورد استفاده قرار گیرد.

آیا ممکن است در آینده ابیات دیگری متعلق به این دو شاعر پیدا شود؟ از مخاطبان چه انتظاراتی دارید؟

شاکه و خان‌منصور قدیمی‌ترین شاعران کرد کلهر و استان ایلام هستند که متاسفانه به علت مکتوب نبودن آثارشان و نداشتن سواد و شناخت کافی از این اشعار، بسیاری از آثار آنها از بین رفته و بعضی از شعرهایشان هم از سر بی‌توجهی به دیگران نسبت داده‌اند. در طول این پژوهش افراد دلسوزی هم وجود داشتند که اشعار شاکه و خان‌منصور را نگه داشته و در اختیارمان قرار دادند و به قول دوست عزیزم دکتر سیدآرمان حسینی [آب باریکی] اشعار «نویافته» را که حدود 100 بیت هستند، در آخر کتاب آورده‌ایم، یک از صد آنها را در آخر کتاب آورده‌ایم و انشاءالله در چاپ بعد بدان‌ها خواهیم پرداخت. توضیح جداول چند صفحه‌ای از اثر هست که با زبان آمار، دیوان را بررسی کرده‌ایم. منابع و ماخذ معتبری که یاریگرمان بوده‌اند، پایان بخش کتاب هست. نکته حائز اهمیت این است که از مردم فهیم کُرد به ویژه کلهر انتظار داریم چنانچه اثری، نسخه‌ای، بیاضی یا دست‌نوشته‌ای از ادب کردی پیشینیان در دست دارند، رونوشتی از آن را در اختیار اهالی پژوهش قرار دهند. فرهنگ و ادب سرزمین مادری ما پایه‌های محکم و سترگی داشته که امیدواریم کلهرنشینان در این راه یاریگرمان باشند. این کتاب می‌تواند مرجع تدریس زبان و ادبیات کردی در بخش گویش کلهری در دانشگاه مورد استفاده قرار گیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها