یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۰
کودکان مرکز دنیا هستند

زهرا موسوی گفت: علت عمده ناکامی این کتاب‌های -متاسفانه- پرتیراژ، شخصیت‌پردازی‌های ضعیف، دیالوگ‌های فاقد درام، ناتوانی در ایجاد کشمکش و تنش، پیرنگ‌های سست، فقدان ضرباهنگ، زاویه دید تکراری، استفاده از کلیشه‌های نخ‌نماشده، نبود درونمایه‌های جذاب و پیش‌برنده، وجود استعاره‌های برون‌متنی فراوان و ... است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) زهرا موسوی، نویسنده‌ای است برای کودکان که از کودکی علاقه بسیار زیادی به نویسندگی و شعر داشت؛ و از همان زمان کارش را شروع کرد. اولین کتاب او به نام پدر در سن پانزده‌سالگی چاپ شد؛ مجموعه‌ای از شعرهای کودکانه درباره پدر. از این نویسنده تا کنون بیش از هفتادوهشت عنوان کتاب منتشر شده است. از میان این آثار پرشمار می‌توان به مجموعه‌های ۱۲جلدی «مهارت‌های زندگی» و 9جلدی «ترانه‌های بارداری» و «تق‌و‌تق‌و‌تق رو چوبه، نجاره میخ می‌کوبه» (شعر)، «این تبر اجق‌وجق» (شعر) از انتشارات فنی ایران (نردبان) و «تقصیر رعد و برق است» از انتشارات علمی و فرهنگی اشاره کرد.

رمان کودک «بچه‌ای که نمی‌خواست آدم باشد» از آثار تازه ایشان، داستان شتری است که عاشق خاطره‌جمع‌کردن است؛ اما دوستش آدی فقط دنبال بازیگوشی است. بچه لابه‌لای خاطراتش از مرد مهربان و قصه غدیر هم می‌گوید. این کتاب داستانی جذاب است که درون‌مایه دینی دارد و کودکان را هم با تاریخ اسلام آشنا می‌کند و هم کمک می‌کند تا خلاقیت‌شان تقویت شود.

آثار زهرا موسوی برگزیده جایزه هشتمین جشنواره شعر فجر، اولین جشنواره بین‌المللی شعر کودک و اولین جشنواره ادبی سپیدار شده است. به بهانه انتشار رمان کودک یادشده در نشر مهرستان با زهرا موسوی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 استفاده از عناصر فانتزی در قصه‌های دینی و قرآنی تا چه‌حد محدودیت و تا چه‌اندازه آزادی برای نوشتن در اختیار نویسنده قرار می‌دهد؟
استفاده از فانتزی نه‌تنها در ادبیات دینی که در همه ژانرهای ادبی ساختار و چهارچوبی دارد که با توجه به موضوع داستان مورد استفاده قرار می‌گیرد. ورود به ادبیات دینی به لحاظ ساختارهای ذهنی برخی از متولیان که متاسفانه خودشان را سنگ محک و معیار قرار داده‌اند، کمی دشوار می‌نماید؛ اما به زعم بنده، این ساختارها باید شکسته شود و فرم و محتوا متناسب و در خور تا جایی که توهین و جسارتی نسبت به موضوع مورد بحث پیش نیاید، به‌روز و جذاب و خواندنی شود تا مخاطب به خواست خود و با سلیقه خود یک کار دینی را انتخاب کند.
 
کتاب‌های زیادی در ژانر دینی و مذهبی به چاپ رسیده است؛ اما ایده این کتاب نو و خاص است شما چطور به این ایده رسیدید؟
توجه به چند نکته خاص در مورد ایده‌پردازی برای کودکان من را به این ایده رساند. اولین نکته نزدیک‌شدن به دنیای کودکان است و در نظر داشتن این موضوع مهم که کودکان مرکز دنیایند؛ دنیایی که در آن هستند و عموماً در لحظه زندگی می‌کنند. همه اتفاقاتی که برای آن‌ها می‌افتد، باعث واکنش مثبت یا منفی می‌شود و آن‌ها کمتر به وقایع پیرامونشان بی‌تفاوت‌اند.

نکته دوم که فکر می‌کنم همه نویسنده‌ها باید به آن توجه داشته باشند، استفاده‌نکردن و نرفتن سراغ چیزهایی است که کودکان دوست ندارند؛ مثل لحن موعظه‌گونه و آمرانه و شخصیت‌های حوصله‌بر بی‌مزه و بالغ.

و اما نکته سوم استفاده از متد فعالیت تداعی آزاد و فهرست‌کردن بیشترین متضادها است؛ چراکه بخش عمده‌ای از بار دراماتیک داستان از کشمکش و تناقض ناشی می‌شود که اغلب در اثر برخورد بین متضادها ایجاد می‌شود.


 
بازی زبانی و لحن بامزه بچه‌شتر از ویژگی‌های این رمان است. به نظر شما استفاده از بازی‌های زبانی در نثر برای کودکان تا چه حد در علاقمندکردن آن‌ها به مطالعه تاثیر دارد؟
در دنیایی شیرین، منحصر‌به‌فرد و خیال‌انگیز کودکان هر موجودی با هر شکل و شمایلی و با هر نوع گویشی می‌تواند وجود داشته باشد؛ حتی بچه‌شتری که گویشی خاص دارد و غلط‌غولوط حرف می زند. نکته مهمی که همه نویسندگان دنیا به آن واقفند، این است که در گفت‌وگوها کودکان بسیار متفاوت‌تر از بزرگسالان هستند. به طور مثال پس‌وپیش‌کردن کلمات و افعال، ساختن کلمات جدید، استفاده از کلمه‌های ناقص و گاهی آهنگین‌کردن کلمات، مواردی است که می‌توان به آن اشاره کرد. رعایت این نکات بسیار مهم و کلیدی در همذات‌پنداری بیشتر کودک با شخصیت‌های داستان قطعاً او را به خواندن کتاب علاقه‌مند کرده و کتاب را برایش جذاب می‌کند.
 
شما از ادبیات دینی به عنوان یک ژانر صحبت کردید؛ آیا می‌توان همه کتاب‌های مذهبی چاپ‌شده برای کودکان را در این قالب ادبی گنجاند؟
قطعاً و مسلماً خیر؛ چه در بحث مفاهیم اعتقادی؛ چه در مقوله سبک زندگی اسلامی و چه در بحث احکام و اصول و معرفی ائمه اطهار علیهم‌السلام و بزرگان دینی، بیشتر آثار مذهبی، مستقیم‌گویی و آموزش صرف است. محتوایی که در این گونه کتاب‌ها ارائه می‌شود، تقریباً هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارد و بیشتر آن‌ها حالتی تبلیغ‌گونه دارند که در این تبلیغات نیز کمتر خلاقیتی به چشم می‌خورد.

 علت عمده ناکامی این کتاب‌های متاسفانه پرتیراژ، شخصیت‌پردازی‌های ضعیف، دیالوگ‌های فاقد درام، ناتوانی در ایجاد کشمکش و تنش، پیرنگ‌های سست، فقدان ضرباهنگ، زاویه دید تکراری، استفاده از کلیشه‌های نخ‌نما‌شده، نبود درونمایه‌های جذاب و پیش‌برنده، وجود استعاره‌های برون‌متنی فراوان و ... است. نوشته‌ای بدون در نظر گرفتن این موارد مهم در هیچ ژانری نمی‌گنجد که البته شاید دانش دینی کودکان را افزایش دهد؛ اما هیچ بینشی در آن‌ها ایجاد نمی‌کند و دانش بدون بینش، تاثیری بر زندگی و تفکر آن‌ها نخواهد داشت؛ چنان که می‌بینم و می‌بینید‌.
 
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها