پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۴
ادبیات جنگ باید برای مخاطب نوجوان قابل درک و باور باشد

مصطفی محمدی تمنایی گفت: آن چیزی که می‌خواهیم از جنگ و ادبیات دفاع مقدس به نوجوان ارائه دهیم، در مرحله اول باید برای نوجوان قابل‌ درک و باور باشد، دوم اینکه بتوانند با آن همذات‌پنداری کنند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «دختر میرزاعلی آقا» که به‌تازگی از سوی نشر شاهد منتشر شده، در بستری از واقعیت و تخیل نوشته شده است.
 
این کتاب به ماجرای یک پسری 9 ساله به نام «ایمان» می‌پردازد که برای اولین‌بار اجازه پیدا می‌کند که برای خرید خانه از منزل خارج شود و برای خانواده خرید کند. در طول این مسیر، برای او اتفاق‌های معمولی رخ می‌دهد. هم‌زمان، دایی این پسربچه که در تیم فوتبال بازی می‌کند، در یک مسابقه شرکت کرده و این مسابقه در حال پخش‌شدن از تلویزیون مغازه‌ای است که پسربچه از او در حال خرید است. به همین بهانه گفت‌وگویی میان او و مغازه‌دار که همان «میرازعلی آقا» است شکل می‌گیرد.
 
معما‌هایی در این مکالمه به‌وجود می‌آید و پسر بچه طی ماجرای این داستان متوجه می‌شود که او پسر واقعی خانواده‌اش نیست و خانواده اصلی‌اش را در زلزله بم از دست داده است. متوجه می‌شود که مادر فعلی‌اش هم در جریان مقاومت دزفول در برابر تهاجم عراق و بمباران این شهر خانواده‌اش را از دست داده و میزاعلی‌آقا سرپرستی او را برعهده داشته است. در خلال داستان هم غار نیاسر که میرزاعلی‌آقا پیش از آغاز جنگ تحمیلی، بلیط‌فروش آن بوده به مخاطب نوجوان معرفی می‌شود.

در ادامه گفت‌وگو با مصطفی محمدی تمنایی؛ نویسنده کتاب «دختر میرزاعلی آقا» را می‌خوانیم.
 
موضوع کتاب چقدر واقعی و مستند است؟
«دختر میرزا علی آقا» هیچ بستر واقعی ندارد. یعنی داستان محض است، همراه با تخیل و فضاسازی ذهنی و به‌هیچ عنوان تجربه زیستی نویسنده نیست. خلاصه داستان این است که خانواده‌ای در یک شهر ساحلی زندگی می‌کنند که یک فرزند پسر دارند که به سنی رسیده که می‌تواند خرید روزانه انجام دهد و وارد جامعه شود و ارتباطش با آدم های اطراف مخاطب را برمی‌انگیزد که به هویت واقعی و رابطه خونی و با پدر و مادرش حساس شود. بنابراین معما به‌وجود می‌آید و این معما در بخشی از داستان این‎گونه حل می‌شود که مخاطب متوجه می‎شود ایمان فرزند این خانواده نبوده و این پسر بازمانده زلزله بم است که نزد این پدر و مادر نگهداری می‌شود.
 
ارتباط این موضوع با ادبیات دفاع مقدس در مرحله دوم داستان مشخص می‌شود. آنجا که مخاطب متوجه می‌شود که مادر این پسر، مادر واقعی وی نیست و بازمانده جنگ تحمیلی در یکی از بمباران‌های شهر دزفول است که پدر و مادرش را از دست داده و تحت سرپرستی یک پیرمرد قرار گرفته و آن پیرمرد بلیط‌فروش غار رئیس در شهر نیاسر نزدیک کاشان بوده است.
 
همچنین بخشی از داستان درباره بازدید دانش‌آموزان از این غار است. در حقیقت در دل داستان این غار را هم معرفی کرده‌ام و نقدی هم به تاریخ زده‌ام. ویژگی‌های غار و جغرافیای آن‌را به خواننده معرفی کرده‌ام.
 
درباره چگونگی ارتباط داستان «دختر میرزا علی آقا» با کودک و نوجوان می‌توان به ویژگی‌های این داستان اشاره کرد. نخست اینکه متن آن طولانی و خسته‌کننده نیست، ویژگی دیگر این است که عناصر و شخصیت‌های داستان بیشتر نوجوانان هستند و نکته سوم اینکه جامعه هدف نوجوانان هستند، یعنی هم برای نوجوانان و هم از نوجوانان نوشته شده است و نهایت سعی خود را به‌کار گرفتم تا این دربرگیری را در داستان لحاظ کنم.
 
درست است اصل موضوع این داستان درباره دفاع مقدس است، اما سراغ جنبه‌های خشن آن نرفتم، غیر از فضایی که ناچار بودم. مثل بمباران‌های شهر دزفول که جزئی از تاریخ است و در تخیلات هم نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت و یا حتی آن‌ها را تلطیف کرد. بالاخره جنگ بوده و نمی‌شود آن را از تاریخ حذف کرد.


کار نوشتن کتاب چقدر طول کشید؟
نگارش این داستان یک کار سفارشی نبود، بنابراین آن را به میل خودم پیش بردم و زمان زیادی تقریبا دو سال طول کشید تا آماده چاپ شود و تا روزی که تصمیم گرفتم ناشر را انتخاب کنم در نظر داشتم که کتاب را نگه دارم تا به پختگی کامل برسد.
 
نیاز مخاطب کودک و نوجوان در حوزه کتاب دفاع مقدس به چه نوع کتاب‌ها و در چه قالب‌هایی است؟
نمی‌توانیم جای بچه‌ها و قشر نوجوان تصمیم بگیریم و بگوییم چه کتاب‌هایی مناسب است و برای آن‌ها نیاز تعریف کنیم و خود را به زحمت بیندازیم که نیاز فکری و کنجکاوی ذهنی آنها را برآورده کنیم. نوشتن برای نوجوانان یک‌سری پارامترهای اولیه دارد، اگر آن‌ها را رعایت کنیم، خودبه‌خود نوجوانان مخاطب ما خواهند شد. یکی از آن ویژگی‌های عمده این است که کتابی که می‌نویسیم هم درباره نوجوان و هم برای نوجوان باشد.
 
آنچه اکنون به‌عنوان رمان یا داستان کوتاه ویژه نوجوانان به دستمان می‌رسد، ولو برای کارشناسی، وقتی مطالعه می‌کنیم، متوجه می‌شویم، نویسنده کل زندگی آن شهید یا رزمنده را خلاصه کرده و با نثر ساده و روان در حدود 80 صفحه از به‌دنیا آمدن تا شهادتش نوشته و فقط نکات اولیه از جمله اینکه حجم کتاب زیاد نباشد و واژه‌ها پیچیده نباشد را رعایت کرده است. درست مانند اینکه کاری کنیم که شعر حافظ را نوجوانان هم بخوانند. درحالی‌که شعر حافظ برای نوجوان نیست، حتی اگر کلمات را سبک کنیم، جز اینکه به اشعار ضربه بزنیم کار دیگری نکرده‌ایم. بنابراین مخاطب نوجوان آنچه از جنگ و گفتمان جنگ می‌خواهد بداند باید مرتبط با مقطع سنی خود، حال و هوای خود و از همه مهم‌تر برای خودش باشد.
 
برای ارائه خوراک فکری گنجینه دفاع مقدس، ادبیات پایداری و ادبیات انقلاب اسلامی به نوجوان، اولین کاری که باید بکنیم این است که بحث کشتن، خون‌ریزی و واژه‌هایی که زندگی نمی‌دهد را حذف کنیم. خیلی جاها طنز می‌تواند خلأها و حلقه‌های مفقوده بین نوجوان و نویسندگان را پرکند.
 
آن چیزی که می‌خواهیم از جنگ و ادبیات دفاع مقدس به نوجوان ارائه دهیم، در مرحله اول باید برای نوجوان قابل درک و باور باشد، دوم اینکه احساس همذات‌پنداری کنند. نوجوان باید خود را در داستان پیدا کند، درغیراینصورت احساس می‌کند با کاری شعاری مواجه است و آن را کنار می‌گذارد. متأسفانه باید بگویم نه‌تنها از گنجینه دفاع مقدس برای نوجوانان بهره‌برداری نکرده‌ایم، بلکه خروجی هم که داشته‌ایم، اشتباه بوده است.
در هر جنگ عده‌ای تلاش می‌کنند تا عده‌ای را برای اثبات آرمان خود از بین ببرند و بکشند، اما انگار که در داستان شما مسأله کشف زندگی در چالش جنگ است.
دو معما در داستان وجود دارد. یکی هویت مادر و دیگری فرزند. میرزا علی آقا همان کسی است که بلیط‌فروش است. دخترش هم مادر این بچه است که بازمانده بمباران دزفول است و ایمان هم بازمانده زلزله بم هست و زندگی در این داستان بسیار مشهود است. انگار که یک مسابقه فوتبال در لابه‌لای کتاب گزارش می‌شود.
 
با توجه به توضیحات شما این‌گونه برداشت می‌شود که روندی که در موضوع روایت‌گری دفاع مقدس در حوزه کودک و نوجوان طی شده، روند درستی نبوده، روند درست به‌نظر شما چیست؟
روایت درست این است که نویسنده و پژوهشگر به هیچ چیز غیر از حس درونی خود متعهد نباشند. متأسفانه به قشری که به‌عنوان نویسنده حوزه ادبیات دفاع مقدس در جامعه فعالیت می‌کنند، پروبال نمی‌دهند و بیشتر آثار، سفارشی است. درحالی‌که اگر خود را در جنگ تحمیلی برحق می‌دانیم و باور داریم که مظلوم واقع شدیم و جنگ به ما تحمیل شد، دیگر نباید نگران افشا شدن حقایق باشیم و باید اسناد در اختیار نویسندگان قرار داده شود. این برحق‌بودن در جنگ تحمیلی را مردم خیلی خوب باور دارند و نویسندگان هم از قشر مردم هستند. 40 درصد نویسندگان کسانی هستند که در جنگ حضور داشتند و خودشان به حس درونی خود پایبندند، زیرا کسانی هستند که جنگ را از نزدیک لمس کرده‌اند. اما متاسفانه اسناد در اختیار نویسنده‌ها قرار نمی‌گیرد و دست آن‌ها در زمینه تحقیق و پژوهش خالی گذاشته می‌شود.
 
 از طرفی نویسندگان هنوز از آموزش‌های لازم بهره‌مند نشده‌اند. خیلی‌ها هنوز نمی‌دانند که بعد از فروپاشی رژیم بعث عراق، ما دیگر نباید بگوییم سرباز عراقی و عراقی‌ها را همچنان دشمن خطاب کنیم، باید بگوییم سربازان بعثی، چون ما با عراقی‌ها مشکلی نداریم. دیگر اینکه باید از شعاری‌نویسی، بیانیه و تبلیغ دوری کنیم. متأسفانه متولیان فرهنگی در حدی که خواسته‌هایشان برآورده شود از نویسندگان توقع دارند و به همین دلیل ادبیات جنگ پیشرفت نمی‌کند و نویسندگان منتظر هستند تا سفارشی به‌دست آنها برسد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها