یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۶
بدون حمایت دولتی چشم‌انداز روشنی برای بازار کتاب کودک وجود ندارد

سحر ترهنده، میزان افت تولید کتاب حوزه کودک ناشی از شیوع کرونا، کمبود و گرانی دیگر ملزومات تولید کتاب را تا 50 درصد می‌داند که چشم‌انداز نشر در این حوزه را برای ناشران نامشخص کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا)، سال‌هاست که می‌گوییم برای ترویج کتاب‌خوانی باید از کودکی برنامه‌‌ریزی کرد، اما با وجود کاهش 20 درصدی تولید کتاب کودک در سال 1399 در مقایسه با سال 1398 به نظر می‌رسد، تا حد زیادی دچار شعارزدگی شده‌ایم. سحر ترهنده، که معتقد است کاهش تولید حتی تا 50 درصد می‌رسد و: «همه‌گیری کووید19، تیر ‌خلاصی به حوزه نشر بود.»

مدیر نشر «طوطی» که سال 2012 از ایران، به‌عنوان داور جایزه جهانی «هانس‌کریستن اندرسن» انتخاب شده بود، معتقد است؛ با وجود نظام آموزش و پرورش سنتی و کرخت ایران، در‌ِ مدارس به روی نویسندگان بسته است؛ در‌حالی‌که برگزاری تور‌های کتاب‌خوانی برای دانش‌آموزان کشور‌‌های پیشرفته با حمایت‌های دولت، سهم ناشر از پشت جلد را به بخش ناچیزی از محل درآمد آن‌ها تبدیل کرده است.   

وی چشم‌انداز نشر کتاب کودک را بدون حمایت‌های دولتی، روشن نمی‌بیند و معتقد است ناشران این حوزه با عشق و جنون پای کار ایستاده‌اند.     


همزیستی فعالان حوزه نشر با کرونا، در 17 ماه گذشته آثار قابل توجهی بر بازار کتاب داشته است؛ به‌طوری که  آمار‌ها از کاهش 20 درصدی میزان تولید کتاب در حوزه کودک خبر‌می‌دهند. در این مدت «نشر طوطی» چه وضعیتی را سپری کرد؟
با شیوع کرونا، میزان چاپ کتابِ «طوطی» در مقایسه با سال‌های گذشته به‌شدت کاهش پیدا کرد؛ ماه‌ها نیز کتاب جدید و چاپ نخست تولید نشد و آمار‌های تطبیقی نشان می‌دهد، تولید کتاب‌های جدید نشر طوطی در سال 1399 به یک‌دوم سال 1398 کاهش پیدا کرد. از ابتدای سال جدید نیز چهار عنوان جدید در طوطی منتشر شده است؛ در‌حالی‌که سال گذشته این میزان سه یا چهار برابر بود.

در این مدت، برای زنده نگه داشتن نشر و پیشگیری از تعدیل نیرو، تولید محتوا ـ تالیف و ترجمه ـ را ادامه دادیم اما غالبا در مرحله چاپ متوقف شدیم. به‌ تبع کاهش چاپ کتاب، در حوزه تعاملات خارجی نیز فروش رایت بیش از نصف افت پیدا کرد. عوامل دیگری از‌جمله انتظار برای کاهش قیمت کاغذ موجب شد در پیش‌بینی و برنامه‌ریزی حرفه‌ای ناتوان شویم؛ به‌ویژه اینکه ناشران کتاب کودک با مشکل تهیه کاغذ گلاسه نیز مواجه هستند ؛چراکه این نوع کاغذ، مشمول ارز دولتی نیست. به‌همین دلیل بسیاری از ناشران کودک، به استفاده  از کاغذ تحریر رو آوردند تا بتوانند از کاغذ دولتی بهره‌مند شوند؛ بنابراین کیفیت برخی کتاب‌های تصویری کودک، افت کرد. ناشران دیگر نیز برای حفظ کیفیت مجبور بودند از بازار آزاد که خود دچار کمبود شدید و تنوع اندک دچار بود، خرید کنند.

نتیجه همه مشکلات از کمبود کاغذ، تحریم تا تعطیلی کتاب‌فروشی‌ها دلسردی جامعه نشر است؛ البته مشکلات، چند سال پیش از شیوع کرونا، با نوسانات قیمت کاغذ آغاز شده بود و توقف فعالیت برخی کتاب‌فروشی‌ها و یا دفاتر نشر درپی همه‌گیری کووید19، تیر ‌خلاصی به حوزه نشر بود. در نشر طوطی، برای اینکه دچار آسیب‌های سنگین نشویم، همان‌طور که گفتم بر تولید؛ به‌ویژه تالیف، تمرکز کردیم. به پدیدآوران اعلام کردیم پذیرای آثار هستیم اما به‌دلیل مشکلات مختلف، در انتخاب‌ها سختگیر‌تر شده‌ایم. در حوزه بین‌الملل و خرید رایت به‌‌دلیل نوسان قیمت ارز نیز این سیاست را اعمال کردیم. برنامه‌ریزی اولیه در نشر طوطی رشد تصاعدی سالانه در تالیف و ترجمه بود؛ اما نه تنها محقق نشد؛ بلکه کاهش چشم‌گیر هم داشتیم. می‌دانیم هرچه عنوان‌های جدید بیشتر باشد بر افزایش فروش تجدید چاپ‌ها تاثیر‌گذار است؛ چراکه تازه‌های نشر، ناشر را در بازار نگه می‌دارد.

برای برون رفت از بازار‌ کرونایی کتاب، چه راهکاری را در بازار‌یابی پی گرفتید؟
سایت نشر را تقویت و بر فروش‌های اینترنتی تمرکز کردیم. پیش از شیوع کرونا، نشر طوطی با هدف حمایت از کتاب‌فروشِ‌های فیزیکی، به‌طور مستقل به شیوه فروش مجازی ورود نکرده بود اما به‌دلیل تعطیلی‌های مکرر کتاب‌فروشی‌ها و حتی تعطیلی کتاب‌فروشی‌ انتشارات فاطمی، چاره‌ای جز فروش اینترنتی نداشتیم. علاوه‌براین برای فروش رمان نوجوان با فروشگاه‌‌‌های کتاب‌های الکترونیک قرار‌داد منعقد کردیم. با توجه به کاهش فروش داخلی، تقویت بخش انگلیسی زبان سایت، بر فروش رایت بیشتر تمرکز کردیم. این سیاست موجب شد تا ظرف چند ماه گذشته رایت 10 عنوان کتاب را بفروشیم.
 
در کنار اتفاقات بد که کرونا رقم زد، یکی از اقدامات قابل توجه، طراحی «سامانه شاد» در نظام آموزش و پرورش بود. بسیاری از فعلان حوزه کتاب «سامانه شاد» را به‌عنوان یک ظرفیت برای تقویت و توسعه کتاب‌خوانی گروه سنی کودک و نوجوان تحلیل کردند؛ اما مدتی پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی براساس نتایج نظر‌سنجی از دانش‌آموزان نوجوان 15 تا 18 سال، اعلام کرد که 70 درصد دانش‌آموزان، کتاب غیر‌درسی نمی‌خوانند. به‌نظر می‌رسد با توجه به همه تفاهم‌نامه‌های همکاری که بین این دو وزارتخانه در زمینه کتاب و کتاب‌خوانی منعقد شده، از سامانه شاد برای این هدف استفاده نشده است. چطور می‌توان تفاهم‌نامه‌‌ها را به‌طور عملی، با توجه به ظرفیت‌های مختلف از‌جمله «سامانه شاد» در روزگاری که با کرونا درگیر هستیم -همچنین بعد از پایان شیوع- برای تقویت مطالعه کتاب‌های غیر‌درسی حفظ کنیم؟
تجربه آشنایی مستقیم با امکانات «سامانه شاد» را ندارم اما دور‌ادور در جریان بودم که دانش‌آموزان برای اتصال و حضور در کلاس‌های مجازی با مشکلات مختلفی مواجه بودند. در چند سال گذشته در بدنه نظام آموزش و پرورش چند‌باری تلاش شده تا به حوزه خواندن و ادبیات بها داده شود؛ اما این تلاش‌ها جدی نبود. متاسفانه نظام آموزش و پرورش ایران به‌شدت سنتی، حافظه‌‌محور است و بیماری تست‌زتی و توجه صرف به کنکور از این نظام به دانش‌آموزان و خانواده‌ها منتقل می‌شود. هرچند در سال‌های گذشته با افزایش ساعت کتاب‌خوانی اقدامات کوچکی انجام شد، اما شاهد بودیم که فعالیت کتابخانه‌های مدارس متوقف و شغل کتابداری از چارت آموزش و پرورش حذف شد. مطمئن باشید اگر مدارس همچنان صاحب کتابخانه و کتابدار بود، این دو حتما راه خودشان را در فضای مجازی ـسامانه شادـ پیدا می‌کردند. مدارس باید کتابدار و کتابخانه داشته باشند؛ اگر در مدارس این دو فعال بودند بی‌تردید در دوره شیوع کرونا، تعداد قابل‌ توجهی برنامه‌ آنلاین ترویج کتاب‌خوانی تولید می‌شد.

بسیاری از نهاد‌های خواندن، مانند شورای کتاب کودک، مادران امروز و یا جام باشگا‌‌ه‌های کتاب‌خوانی با وجود کرونا، با استفاده از ظرفیت فضای مجازی  و با وجود کاهش مخاطب، به تولید برنامه‌های کتاب‌محور و ترویجی ادامه دادند. متاسفانه بسیاری از فعالیت‌های کتاب‌خوانی به مناطق برخوردار شهر‌های کشور محدود شده است اما چند درصد از بدنه نظام آموزش و پرورش به این مدارس اختصاص دارد؟ ساعت‌ کتاب‌خوانی در سایر مدارس به کلاس‌های جبرانی مثل ریاضی اختصاص پیدا می‌کند؛ بنابراین بخشنامه دستوری برای برگزاری ساعت کتاب‌خوانی آن هم بدون پایش و معرفی شیوه صحیح کتاب‌خوانی و انتخاب کتاب، چندان موثر نیست.

آموزش و پرورش برای بهره‌وری بیشتر از ساعت‌ کتاب‌خوانی باید از کارشناسان استفاده کند. همچنین مدارس باید با متولیان «جشنواره کتاب رشد» که به‌عنوان مرجع معرفی کتاب‌های آموزشی و تربیتی مناسب شناخته می‌شود، متصل شوند. کیفیت ساعت‌ کتاب‌خوانی باید پایش، تا میزان تاثیر‌گذاری آن مشخص شود. مشکل عظیم نظام سنتی آموزش و پرورش در ایران، ناآشنایی با شیوه‌های نوین آموزش غیر‌داستانی مفاهیم علمی در قالب کتاب‌های جذاب است.
 
دو نتیجه این شیوه آموزش می‌تواند، ماندگاری مفاهیم علمی در ذهن دانش‌آموز و دیگری ضمانت بازار کتاب کودک و نوجوان باشد.
 بله؛ علاوه‌بر ضمانت بازار نشر، براساس این شیوه آموزش که با قصه همراه است، دانش‌آموزان، علم را کاربردی فرا می‌گیرند. نظام سنتی آموزش و پرورش ایران دانش‌آموزان را پرسشگر تربیت نمی‌کند؛ درحالی که باید تلاش کنیم این گروه سنی ذهن منتقد داشته باشند. مشکل دیگر بی‌توجهی به  کتاب‌های غیر‌درسی و کنکوزدگی، مساله نگارش است. دانش‌آموزان بسیار کم کتاب می‌خوانند و به‌نظر می‌‌رسد بعد از شیوع ویروس کرونا و بازگشایی مدارس، افت تحصیلی آشکار خواهد شد. دانش‌آموزان متاسفانه، در نگارش، روش تحقیق و استدلال‌های منطقی دچار ضعف هستند و بی‌تردید در دانشگاه با مشکل مواجه خواهند شد.

اگر به‌ کتاب‌های غیر‌درسی توجه شود، سواد دانش‌آموزان به سطح غلط املایی «عایا» ـ آیا ـ تنزل پیدا نمی‌کند. برای بهبود اوضاع می‌توان به راه‌های رفته در نظام آموزش و پرورش کشور‌های موفق توجه کرد؛ دنبال این نیستیم که چرخ را دوباره اختراع کنیم. به‌عنوان مثال در فنلاند 70 درصد ساعت حضور دانش‌آموزان به مطالعه کتاب‌های غیر‌درسی می‌گذرد؛ در‌حالی‌‌که کتاب‌ علمی ناشران در جشنواره رشد، رد می‌شود. با این استدلال که محتوای این کتاب‌ها با محتوای کتاب‌های درسی همخوانی ندارد. خب؛ همخوانی نداشته باشد. این کتاب‌ها مفاهیم علمی را کاربردی آموزش می‌دهد. با کمک ادبیات است که می‌توان به بچه‌ها مفهوم وطن، همدلی و صلح را آموزش داد به‌ویژه در دورانی که در معرض انواع خبر‌های ناخوشایند قرار دارند. ریشه این مشکل همان‌طور که گفتم حافظه‌محور، نتیجه‌محور بودن نظام آموزش و پرورش است و اینکه دانش‌آموز، پایان سال پاسخ تست صحیح را انتخاب و نمره قبولی را دریافت کند؛ همین.
 
با وجود همه مشکلات و عقب‌‌افتادگی‌ها در حوزه بازار کتاب کودک طی 17 ماه گذشته و آمار کاهش 20 درصدی تولید کتاب کودک، چه چشم‌اندازی را برای این بازار می‌بینید؟
به‌نظر می‌رسد تولید کتاب کودک، 50 درصد افت داشته است. بررسی کتاب‌های این حوزه در شورای کتاب کودک نشان می‌دهد، سال 1398 تنها در گروه کتاب‌های تصویری، نزدیک به 450 عنوان کتاب منتشر شده بود؛ در‌حالی‌که سال گذشته این میزان تقریبا 200 عنوان بود و پیش‌بینی می‌کنم در سال جاری این میزان بیش از این کاهش پیدا کند. شورای کتاب کودک هر آنچه از سوی ناشران تولید می‌شود، به‌غیر از کتاب‌های زرد و کتاب‌های کیوسکی را بررسی می‌‌کند.
 
به‌هرحال 20 یا 50 درصد، تولید کتاب کودک کاهش قابل توجهی داشته است. اگر فرض کنیم، مشکلات حوزه نشر به‌ویژه کاغذ تامین شود، توان اقتصادی مردم، گرانی دیگر ملزومات چاپ و کرونا به پایان برسد، برای آینده بازار نشر کودک چه چشم‌اندازی دارید؟
باید توجه داشته باشیم که همه مشکل بازار نشر مربوط به کاغذ نیست؛ بلکه قیمت زینک از ابتدای سال سه برابر شده است و دیگر ملزمات تولید کتاب نیز به همین ترتیب افزایش قیمت داشته است که موجب افزایش بهای شدید، کتاب شده است. بنابراین چشم‌انداز روشنی درباره بازار کتاب کودک ندارم. امید‌وار بودیم کرونا با تزریق عمومی واکسن کنترل شود. نمی‌دانیم آیا دولت توان کنترل بازار را دارد؟ آیا کاغذ وارد خواهد شد؟ بازار کتاب کودک به‌شدت از کمبود کاغذ لطمه دید؛ در‌حالی‌‌ که با تامین کاغذ دولتی ناشران حوزه بزرگسال کج‌دارو مریض به راه خود ادامه دادند. کاغذ گلاسه، کیفیت و چهار رنگ بودن قیمت تولید را به‌شدت افزایش داد. دنبال خواندن آیه یاس نیستم؛ دریافت متن‌ قوی از نویسند‌ه‌ها و همکاری با تصویر‌گران خلاق، مصداق کورسو‌های امید برای ناشر است که در نشر طوطی دیده می‌شود؛ اما چراغی در مسیر فعالان نشر روشن نیست تا پیش‌بینی آینده امکان‌پذیر باشد. گویا ناشران کتاب کودک متاثر از موج‌های مختلف بالا و پایین می‌روند؛ به‌ویژه ناشران خصوصی که درآمدی جزو از محل فروش کتاب‌هایشان ندارند. ناشران را فقط عشق و جنون پای کار نگه داشته است. به شخصه انسان نا‌‌امیدی نیستم و معتقدم باید تلاش کرد برای بهبود اوضاع. ناشران حوزه کودک و نوجوان، پیروان مکتب خانم مرحوم میر‌هادی و این جمله ایشان که «غم بزرگ را به کار‌های بزرگ تبدیل کنیم» هستند. بزرگان شورای کتاب کودک می‌گفتند اگر همه بزرگان و متفکران از ایران بروند و افرادی که کار خوب بلدند قهر کننده و در خانه بمانند چه می‌شود؟ فکر می‌کنم حداقل بر حلقه محدود اطراف خودمان تاثیرمثبت بگذاریم و کتاب‌های با کیفیت تولید کنیم و امید‌وار باشیم، مسئولان فرهنگی نیز دلسوز و آگاه باشند.
 
نویسنده کتاب کودک در کشور‌های اسکاندیناوی از سهم فروش کتاب براساس قیمت پشت جلد ارتزاق نمی‌کند؛ بلکه از راه برگزاری تور‌های کتاب‌خوانی در مدارس، کسب درآمد می‌کنند. هزینه برگزاری این تور‌های از سوی دولت تامین می‌شود و در اختیار مدارس قرار می‌گیرد. مدارس موظف‌اند، براساس تعداد دانش‌آموزان، حداقل با حضور چهار نویسنده در سال برنامه‌ کتاب‌خوانی داشته باشد و در پایان هر سال تاثیر‌گذاری تور‌ها را پایش می‌‌کنند. در جریان این تور‌ها، کتابدار است که براساس علاقه‌مندی دانش‌آموزان، نویسنده‌ و تصویر‌گران خلاق را دعوت می‌کند. تعامل نویسندگان با دانش‌آموزان، بی‌تردید بر کیفیت آثار بعدی آن‌ها موثر است در‌حالی‌که در کشور ما نویسنده‌ها راهی به داخل مدارس ندارند؛ گویا در‌های مدارس به روی آن‌ها بسته است. در ایران نیز متخصصان، انجام برنامه‌های مشابه وجود دارد، اما امکانات و بودجه کافی در اختیار ندارند. تکرار می‌کنم، نظام آموزش و پرورش کرخت، سنتی و به‌شدت مقام در برابر کوچک‌ترین تغییرات است. با وجود همه مسائل و مشکلات، یکی از اقدامات قابل توجه دولتی، تشکیل باشگاه‌های کتاب‌خوانی است.

اجرای این طرح با استفاده از افراد متخصص به نیرو‌های علاقه‌مند در شهر‌های کوچک و حاشبه‌ شهر‌های بزرگ انگیزه داد. تور‌های سفر نویسندگان و انتخاب مروجان برتر ازجمله نتایج تشکیل باشگاه‌های کتاب‌خوانی است؛ بنابراین هر زمان از افراد متخصص، نیرو‌های انسانی انجمن‌ها و تشکل‌‌‌های آشنا به کار بومی و غیر‌بومی استفاده شده است و به‌نظر می‌كسد بودجه‌های دولتی فارغ از هر شعار‌زدگی باید در این مسیر‌ها که افراد متخصص حضور دارند استفاده شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط