شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۶
نگاه سنت‌گرایانه مانع آفرینش ادبی آزادانه شاعران زن است

«سهیلا پارسائی‌مهر» شاعر ارومیه‌ای معتقد است نگاه سنت‌گرایانه، مانع از آفرینش ادبی آزادانه شاعران زن در جامعه امروزی شده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در آذربایجان‌غربی، در فرهنگ ما ایرانیان، زندگی با شعر آغاز و با شعر بدرقه می‌شود. این آمیختگی ما با شعر و تأثیری که شعر بر فرهنگ و روحیات و رفتار ما می‌گذارد، ضرورت پرداختن به آن و ضرورت پاسداری از حریم این عنصر اعجازآفرین را بیشتر روشن می‌سازد.

سهیلا پارسایی‌مهر، شاعر ارومیه‌ای است که اولین غزل خود را در سال ۱۳۶۶ مصادف با فوت مادرش سرود. به نظر این شاعر ارومیه‌ای کتاب برای یک شاعر حکم سند، تثبیت هنر و قابلیت شاعری او را دارد و این یکی از دلایل اصلی عدم نشر کتاب اوست. درباره رمز و رموز شعر و شاعری و کم و کیف اشعار این شاعر و دلایل چاپ‌نکردن مجموعه شعرهایش در قالب یک کتاب، با وی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

خانم پارسایی مهر قبل از هرچیز برایمان بگویید که از چه زمانی و چگونه به شعر و شاعری علاقه‌مند شدید و در این وادی قدم گذاشتید؟

شروع علاقه بنده به شعر و ادبیات از دوران ورود دبیرستان آغاز شد که با فوت زودهنگام مادرم مصادف بود و سرچشمه اولین غزل وزن‌دارم پدیدار شد. بعد از اخذ دیپلم با علاقه وافری که به کتابخوانی و نویسندگی نثر و شعر داشتم، دو سال کتابدار کتابخانه‌ای بوده‌ام و شروع به خواندن کتاب‌های متعدد و سرودن شعر، غزل و حتی داستان کردم و از سال ۹۲ رسما به غزل‌سرایی و شعر سپید و شرکت در انجمن‌های ادبی پرداختم؛ و اما آن سوگ‌سروده در شانزده سالگی:
(س) سرم دارد هوای کوی مادر
بمیرم از فراق روی مادر
(ا) الهی عشق او در دل نهادی
منم عاشق به عطر و بوی مادر
(ج) جدایی بین ما آتش به پا کرد
شبم گشته سیه چون موی مادر
(د) دو چشمانم دگر سویی ندارند
که تا بینم رخ نیکوی مادر
(ه) همی نامش دهد زینت به شعرم
رسد آرامشی از سوی مادر

برای اینکه یک شاعر برای شروع کند به سرودن، نیاز به اتفاق خاصی هست؟

به نظر من یک شاعر برای خلق آثار زیبا و ماندگار به دغدغه‌مندی در قبال اتفاقات اجتماعی، طنز، حتی عاشقانه و مناسبتی اطراف خود و البته استعداد بالقوه نیازمند است؛ که در این زمینه‌ها جرقه ایجادشده در اتفاق‌های گوناگون هم بی‌‌تاثیر نیست و موجبات الهام و خلق آثار مخاطب‌پسند و ماندگار را فراهم خواهد کرد.

موضوعی که بعضا به عنوان معیار یک شعر و شاعر خوب موردتوجه قرار می‌گیرد، بحث جوششی یا کوششی‌بودن آن است. نظر شما در این باره چیست؟

موضوعی که به‌عنوان معیار یک شعر خوب جدا از دستورات صحیح ادبی باید مد نظر قرار داد، جوششی از درون احساس و حس لطافت، نوآوری و حتی نوع‌‌دوستی یک نویسنده یا شاعر است که از هیجانات، شادی‌ها و مسائل روز و اتفاقات خوب و بد خانواده، اطرافیان و جامعه منشأ گرفته و به‌صورت کوششی شاعر را وادار به نوشتن، خلق شعر، متن و داستان در زمینه‌های عام‌پسند و مطابق با فضای موجود می‌کند که مطمئنا شعری که از دل براید بر دل‌ها خواهد نشست.

جدا از مسائل فنی شعر، برای سرودن یک شعر ناب چه ویژگی‌های دیگری نیاز است؟

جدا از مسائل فنی، نکات لازم دستوری، رعایت و به‌کارگیری آرایه‌ها، صُوَر، ایهام، بدعت‌آوری و ... یک شعر خوب باید عامه‌پسند بوده و حوادث ملموس و چه در زمان گذشته و چه حال، دغدغه و حرف دل مردمی را در بر بگیرد که شاعر با قلم زیبا و رسای خود آنها را به تصویر می‌کشد. فرقی ندارد در چه موضوعی باشد؛ شاید حتی با دیدن یک منظره یا گل زیبا که همگان به وجد می‌آیند، شاعر با استفاده از توانایی خود اثری زیبا خلق کند که لذت این منظره برای بیننده و خواننده اشعار، مضاعف شود.

یک شعر برای خوب‌بودن و خوب‌ماندن نیاز به نوآوری و ایجاد تصاویر بکری دارد که زیاد تکراری نبوده و مخاطب را به چالش، تفکر و لذت‌بردن از جملاتی وادار کند که برایش تازگی داشته و اشتیاق به دنبال‌کردن و خواندن اثر یک شاعر خاص را به دنبال داشته باشد. مسلما یک شاعر خوب کسی است که قبل از خواننده‌هایش از خلق اثر خودش لذت ببرد و به قابلیت قلم خودش اعتقاد داشته باشد تا در مواقع نیاز از آثار خودش حفظ و نگهداری کند و حتی در صدد دفاع و بها‌دادن به سروده‎‌ها و نوشته‌هایش برآید و نباید این استعداد جوششی و هم کوششی خود را صرف اهانت یا تحقیر و هجو و یا خدای‌نکرده بدگویی در قالب طنز یا هر قالب شعری دیگر در معرض مطالعه عامه قرار دهد که موجبات رنجش عده‌ای را خواسته یا ناخواسته فراهم سازد.
 

مشکلات بانوان شاعر را در چه می‌بینید؟

نگاه سنت‌گرایانه یک سد فرهنگی است و اغلب مانع آزادی آفرینش ادبی شاعران زن در جامعه امروز می‌شود و به‌خصوص در فضای مجازی به‌نوعی با اُفت شعر بانوان مواجه می‌شویم. ناگفته نماند که سیر صعودی حضور و فعالیت بانوان در حوزه هنر، شعر و نویسندگی نسبت به سنوات قبل افزایش یافته؛ ولی متاسفانه قلم بانوان هنوز جایگاه واقعی و‌ متناسب خودش را در عرصه فرهنگی، ادبی و شخصیتی جامعه امروزی پیدا نکرده است. ای‌کاش نگرش عموم مخاطبان ادبیات و فعالان عرصه فرهنگی و ... براساس انسان‌مداری عادلانه و شایسته‌سالاری بود؛ نه تبعیض و تفکیک جنسیتی؛ که قطعا فعالیت بانوان شاعر را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.

چرا تا حالا کتابی از شعرهای خودتان چاپ نکرده‌اید؟

اولین کتاب برای یک شاعر حکم سند، تثبیت هنر و قابلیت شاعری او را دارد و برای به‌ثمررساندن یک اثر خوب نباید سرسری اقدام کرد تا بقیه آثارش هم مشتاقان خرید و خواهان‌های زیادی داشته باشد. من به‌دنبال زمان مناسب هستم. صدالبته هزینه چاپ و نشر کتاب، یکی از معضلات و موانع تکثیر هنر و اشعار یک نویسنده است و باید چاره‌ای اندیشید؛ نه در حد شعار؛ که «به عمل کار برآید».

اگر سخنی با مسئولین دارید، می‌شنویم.

سخن و یا بهتر بگم خواهشی که از مسئولین دارم، حمایت از شاعران و نویسندگان برای حل مشکلات مالی و معنوی آنها و چاپ و نشر آثارشان است که انگیزه مثبتی برای ادامه و خلق آثار بهتر و جدیدتر باشد و همچنین ایجاد تسهیلات مناسب با توجه به گرانی کاغذ و مشکلات اقتصادی خانواده‌ها داشته باشد. گاهی دیده می‌شود که دستمزد بسیاری از مشاغلِ به‌قولی ضعیف، خیلی بیشتر از فروش کتاب یک نویسنده است متاسفانه به‌علت نبود توانایی در نشر کتاب، یک شاعر خوب یا شعرهای خوب او همیشه ناشناخته باقی می‌ماند. خواهش دیگر از مسئولان ایجاد فضای مناسب برای ارائه شعرخوانی و کارگاه‌های رفع اشکال و آموزشی شعرا است که حتی‌المقدور به‌صورت رایگان برگزار شود که مسلما برای ارتقای رشد فرهنگی و هنری شعرا، نویسندگان و ایجاد انگیزه فعالیت بی‌تاثیر نخواهد بود.

در پایان اگر مایلید ما را مهمان یکی از جدیدترین سروده‌های خود کنید.

زن به دنیا آمدی با غصه ناشادت کنند
یا که طعنه بر تن و جنسِ خدادادت کنند

شمعِ جانت را به پشت پرده‌ای آتش زنند
شعله‌ی دردی مگر این‌گونه بر بادت کنند

نابرابر گشته‌ای در باورِ ناباوران
ابتدا باید به انسان‌بودنت عادت کنند

صید نااهلان شدی در چارچوبِ شأنِ خود
چون اثاثی جزئی از خانه قلمدادت کنند

در حصارِ ذهنِ خود درگیر کج‌اندیشی‌اند
در خیالِ خامشان حاشا که آزادت کنند

قربِ تو آن‌قدر والا بوده؛ حی لم یزل
جنتی در زیر پایت داده تا یادت کنند

در سکوتِ مطلقی همواره با بغضی خموش
وقت آن هم می‌رسد با درد فریادت کنند

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها