چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۰
کهنه‌کارترین دست‌فروش کتاب در مهاباد می‌خواهد تغییر شغل دهد

«عبدالله آتش‌پوش»، کهنه کارترین دست‌فروش کتاب در مهاباد بعد از حدود 37 سال که در پیشه‌ی کتابفروشی مشغول بوده است، می‌گوید: اگر کسی کتاب‌هایم را یک‌جا بخرد، تغییر شغل می‌دهم؛ دیگر دخل و خرج‌ام با هم نمی‌خواند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در آذربایجان‌غربی، هر روز کمد جادویی‌اش را در نبش چهارراه آزادی باز می‌کرد تا در اصلی‌ترین و شلوغ‌ترین چهارراه شهرش مهاباد، مهمان دل رهگذران شود. «عبدالله آتش‌پوش» که دوستداران کتاب او را به «کاک شه‌پول» می‌شناسند، هر روز درِ جعبه آهنی خود را باز می‌کرد، کتاب‌ها را در عناوین مختلف، تازه و قدیمی داخل جعبه روی هم می‌چید تا زینت‌بخش سکوی نیم‌متری نبش چهار راه آزادی باشد.

از فلسفه گرفته تا تاریخ، جامعه‌شناسی، ادبیات، کتب علمی، رمان‌های ایرانی و خارجی و کتاب‌هایی که به جرئت می‌توان گفت هیچ کجای دیگر نمی‌توان امثالشان را پیدا کرد، در چنته «کاک شه‌پول» پیدا می‌شود. بیشتر کتاب‌ها چاپ قدیم‌اند اما کتاب‌های تازه هم پیدا می‌شود. «کاک شه‌پول» بعد از چیدن کتاب‌ها به ردیف، می‌نشست و شروع به کتاب خواندن می‌کرد. اما الان دیگر خبری از این دوستدار کتاب نیست.

این دستفروش قدیمی کتاب در شهرستان مهاباد درباره کسب و پیشه خود به خبرنگار ایبنا گفت: اگر بخواهم دقیق حساب کنم، 37 سال است که کارم کتابفروشی است. دیگر با کتاب‌ها انس گرفته‌ام، هزاران جلد کتاب دارم که بیشترشان را خوانده‌ام. کتاب‌هایم را بیشتر از انتشاراتی‌ها می‌گیرم. بعضی‌ها را به‌عنوان کتاب دست دوم از مردم می‌خرم یا معاوضه می‌کنم. در حال حاضران صاحب هزاران جلد کتاب مختلف هستم که هر کدام خواهان خودش را دارد. قبلا وضعیت فروش کتاب قانع‌کننده بود، اما دو سال است فروش راکد شده است.

عبدالله آتش‌پوش، با بیان اینکه بساط کتاب‌هایم را جلوی مدارس و یکی از میادین اصلی شهر می‌چیدم و هر غروب آنها را جمع می‌کردم، افزود: به‌صورت امانت به مغازه کتابفروشی «مرحوم موفقی» که از اولین کتابفروشان مهاباد بود، می‌سپردم و صبح از نو آغاز به کار کتابفروشی سیار می‌کردم، تا اینکه به اینجا در نبش چهارراه (آزادی) آمدم و الان 32 سال است که در اینجا مستقر شده‌ام و حالا چند کتابفروش دیگر هم به اینجا آمده و مشغول کاراند.

«کاک شه‌پول»، در پاسخ به این سوال که چگونه به حوزه کتاب‌های دست دوم وارد شدید؟، گفت: در ابتدا عکس و پوستر مشاهیر و بزرگان را می‌فروختم و کارم را با 15 تا 20 جلد کتاب آغاز کردم. روستا به روستا می‌گشتم. 32 سال پیش مردم روستا بیشتر خواهان پوستر و آدامس محلی بودند، تا کتاب. کمتر پیش می‌آمد تا بتوانم کتابی را بفروشم؛ هرچند کتب شعر کُردی آن زمان طرفداران زیادی داشت. اشعار مامۆستا هێمن، نالی و قانع را مردم دوست داشتند.
 

این دست دوم فروش کتاب در مهاباد در پاسخ به این سوال که استقبال خریداران از کتاب‌های دست دوم چگونه است؟، ادامه داد: قیمت کتاب‌های قدیمی‌ام پایین‌تر است و این شاید دلیلی باشد که مردم به من مراجعه می‌کنند. اما کتاب‌های چاپ جدید را به‌قیمت روی جلد می‌فروشم. کتابهای تاریخی، کتاب‌های به زبان کُردی و شعر بیشترین خریدار را دارند.

وی با اشاره به اینکه گاه پیش آمده که کسی به من مراجعه کرده اما پول کافی برای خرید کتاب در جیب نداشته است و این مسئله برای من بسیار آزاردهنده بوده است، گفت:  سود حاصل از فروش کتاب‌ها زیاد نیست و نمی‌صرفد که من مغازه اجاره کنم. تنها عشق و علاقه به کتاب و دنیای کتابخوانی است که موجب شده من تا الان در این شغل باقی مانده‌ام و ابتکارات فراوانی در شغل خود انجام داده‌ام.
 
شه‌پول ادامه داد: همین حرفه نیز به من کمک کرده تا قلم در دست بگیرم و بنویسم، درحالی‌که سوادم کم است ولی همیشه به کتاب علاقه داشته و سعی کرده‌ام تا بعدها به صورت متفرقه به تحصیل بپردازم. با این حال از مطالعه آزاد دست نکشیدم و توانستم در امر ترجمه و شعر هم، تالیفاتی داشته باشم.
 
عبدالله آتش‌پوش در پاسخ به این سوال که درآمدتان چطور است و چه خطری شغل شما را تهدید می‌کند؟، گفت: در ابتدای کار وضع فروش رضایت‌بخش بود، به‌همین خاطر به‌دنبال شغل دوم و یا منبع درآمد دیگری نبوده‌ام، اما الان دو سال است که با رشد و ترویج فضای مجازی و کتاب الکترونیکی در میان مردم از جمعیت کتابخوان کاسته شده و از طرف دیگر، مشکلات اقتصادی به مردم اجازه نمی‌دهد پولی را صرف خرید کتاب کنند.

وی افزود: در مدتی که به این شغل مشغول بودم بارها فراز و نشیب‌هایی را تجربه کرده‌ام و می‌خواستم به شهر دیگری نقل مکان کنم، اما حضور انسان‌های شریف و دلسوز در مهاباد باعث دلگرمی من شد و این یکی از دلایلی بود که من در این شهر ماندگار شدم. ولی اکنون می‌خواهم تغییر شغل بدهم.

این دست دوم فروش کتاب در مهاباد نظرش را هم درباره دستفروشان کتاب و کسانی که در کنار خیابان مبادرت به فروش کتاب می‌کنند، اینگونه بیان کرد: امروز کتاب‌فروشان نبش چهارراه (آزادی) چهره‌ای فرهنگی به مرکز شهر بخشیده‌اند. هرچند گاه برای آنها مزاحمت‌هایی ایجاد می‌شود اما نمی‌توان منکر این قضیه شد که کار آنها با دستفروشی کاملا مجزا است و سد معبری هم ایجاد نکرده‌اند غیر از تشویق مردم به کتاب و کتابخوانی، چرا که رهگذران ترجیح می‌دهند حین عبور از خیابان نگاهی هم به کتاب‌ها بیاندازند.

 
«کاک شه‌پول» به اثرات شیوع ویروس کرونا بر کسب و کارش هم اشاره کرد و گفت: این کرونا موجب شده تا من یک ماه نتوانم کتابفروشی بکنم و فروش اینترنتی هم جوابگو نبوده و سه یا چهار روز یک بار به‌زور یک کتاب بتوانم بفروشم؛ این اصلا خوب نیست.

آتش‌پوش، با بیان اینکه من بابت کتاب‌هایی که الان خریده‌ام، بدهکار هستم، افزود: اگر کسی حاضر شود تمام کتاب‌های من را یک‌جا بخرد، من حاضرم آنها را بفروشم و به شغل دیگری بپردازم، چراکه دیگر فروش کتاب در این زمان جوابگوی مخارج زندگی و هزینه درمان کودک بیمارم نیست.
 
این دست دوم فروش کتاب در مهاباد در پاسخ به این سوال که انتظارات شما از متولیان صنف کتابفروشی چیست؟، گفت: من تا حالا به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان مراجعه نکرده‌ام و دلیلی هم نمی‌بینم به آنجا بروم، بلکه مسئولین خودشان باید وضعیت را بسنجند و پیگیر باشند. در این اوضاع که اقساط و چک‌های من در حال برگشت خوردن است، حداقل می‌توانند با کمک‌های مالی از ما حمایت کنند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۲۳:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۷
    از ایبنا باید تشکر کرد که این گزارش را منتشر کرد. جای دارد از مدیران فرهنگی این شهر هم بپرسید که برای ادامه کار این کتابفروش چه کاری انجام می دهند؟
  • ۰۰:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۸
    چه ادم های شریف و آزاداندیشی در این مرز و بوم چوب عاشقی می خورند. عاشق کتاب
  • ۰۰:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۸
    کاک شه پول زیادند در گوشه و کنار ایارن به سراغ همه شان بروید و حرف شان را به گوش مدیران برسانید. همه اش نگران این نباشند که ناشارن گردن کلفت تهرانی از برگزار نشدن نمایشگاه کتاب ضرر کردند به فکر این مرد کرد باشید که روشنگری می فروشد و در خرج خانواده مانده است.
  • اقبال زاده ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۸
    گزارش خوبی بود خانم صمد زاده. درود بر شما که ما را به فکر مردی کتابفروش انداختی که این روزها حال و روزش خوب نیست و باید به او کمک کرد. اگر امکان دارد بفرمایید چطور می توان به این کتابفروش کمک کرد؟
    • ۱۲:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۲
      سلام، ممنون از همه دوستان بابت نظرات خوبشون، میتونین با این ایمیل باهام در تماس باشید تا شماره تماس و آدرس رو خدمتتون اعلام کنم fatisamadzadeh@yahoo.com سپاس فراوان
  • یونس بوکه ۱۳:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۸
    اگر دستفروشان کتاب ساماندهی شوند و برای خودشان صنف هم داشته باشند ان وقت می توان بجای تحقیر و مزاحمت برای آنها در این وقت ها از آن ها حمایت هم کرد و جلوی قاچاق کتاب را هم گرفت.
  • ۲۰:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۸
    ین دست دوم فروش کتاب در مهاباد نظرش را هم درباره دستفروشان کتاب و کسانی که در کنار خیابان مبادرت به فروش کتاب می‌کنند، اینگونه بیان کرد: امروز کتاب‌فروشان نبش چهارراه (آزادی) چهره‌ای فرهنگی به مرکز شهر بخشیده‌اند. هرچند گاه برای آنها مزاحمت‌هایی ایجاد می‌شود اما نمی‌توان منکر این قضیه شد که کار آنها با دستفروشی کاملا مجزا است و سد معبری هم ایجاد نکرده‌اند غیر از تشویق مردم به کتاب و کتابخوانی، چرا که رهگذران ترجیح می‌دهند حین عبور از خیابان نگاهی هم به کتاب‌ها بیاندازند.
  • رمضانی ۲۲:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۸
    از خانه کتاب انتظار می رود به این کتابفروشان هم توجه داشته باشد. لطفا به آقای حسینی پور بگویید که این مرد را دریابد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها