در کتاب «شکلهای امروز غزل» به چه چیزی پرداختهايد؟
موضوع کتاب «شکلهای امروز غزل»، سبکشناسی و آسیبشناسی غزل امروز از سال 1300 هجری شمسی به بعد است. در این اثر سعی کردهام از دیدگاههای مختلف به غزل بپردازم و ویژگیهای سبکی و ساختاری غزل را در سبکهای مختلفی که اتفاق افتاده و جریانهایی را که در وجههای مختلف کار کردهاند، بررسی کنم. همچنین سعی کردهام در بخش پیوست کتاب از اغلب دوستان شاعری که در شهرهای مختلف ایران هستند، کار باشد؛ به نحوی که دوستان شاعر از اکثر شهرها و استانهای ایران در این بخش نمونه کار دارند.
در بخشهایی از کتاب به تفاوتها و شباهتهای غزل قدیم و امروز اشاره شده است. این تفاوتها و شباهتها را چگونه میبینید؟
برای یافتن شباهتها و تفاوتها، هم میتوانیم نگاه موضوعی به این مسئله داشته باشیم، هم دیدگاه ساختاری که در سطح زبانی و تکنیکها دیده میشود. من بیشتر از نظر ساختاری در این بخش کتاب کار کردم؛ اما اگر بخواهیم عمدهترین شباهتهایی را که بین غزل دیروز و امروز هست، بیان کنیم، باید به آن موضوعی نگاه کنیم. از نظر موضوعی در کنار مفاهیم اجتماعی دیگری که وجود دارد یا مفاهیم سیاسی که به آن پرداخته میشود، آن تغزلی که در غزل گذشته وجود داشته، همچنان در غزل جاری است؛ حتی میشود گفت نگاه عرفانی که از غزل عرفانی و از قرن هفت به بعد، یعنی از سنایی شروع شده است، همچنان در غزل امروز رد پای آن دیده میشود. یعنی در غزل عاشقانه امروز هم آن نگاه عرفانی هست، که این هم از ویژگیهای سنت و ساختار اندیشه سیاسی ایرانی است و کاملا طبیعی است.
اگر از نظر تکنیکی هم بخواهیم نگاه کنیم، رویکردی است که به خصوص این سالها خیلی از غزلسرایان جوان به گذشته داشتهاند؛ یعنی آن برگشتی است که به مدل نگاه سنتی در غزل داشتهاند؛ که ظاهرا مخاطب هم حتی این برگشت به سنت در غزل امروز را بیشتر ترجیح میدهد و به آن گرایش دارد.
فکر میکنم مهمترین ویژگی و خصیصه غزل توجه آن به مخاطب باشد؛ یعنی هم غزل امروز، هم غزل معاصر و هم غزل سنتی ما از بابت توجه به مخاطب، در مقایسه با شعر نو مقداری جلوتر است و بیشتر به عامپسند بودن توجه داشته است. یکی از دلایل برگشت خیلی از شاعرهای غزلسرای جوان امروز به سنت غزلنویسی هم شاید همین باشد که دریافتهاند، مخاطب فارسی هنوز همان شکل سنتی غزل را میپذیرد. مثلا فاضل نظری یکی از نمونههای خیلی موفق امروز این حوزه است.
در ادبیات ما از قدیم تا به حال قالبهای شعری فراوانی شکل گرفته، استفاده شده و منسوخ شده است، اما همچنان که میبینیم قالب غزل در ادوار مختلف موفق و ماندگار بوده است و همیشه مخاطب خود را داشته است. به نظر شما رمز موفقیت و ماندگاری غزل در چیست؟
من در کتاب «شکلهای امروز غزل» هم اشاره کردهام، به این مسئله هم میتوان از یک نگاه جامعهشناسی پرداخت و هم یک نگاه روانشناسی به آن داشت. اتفاقهای زیادی افتاده، یکی از دلایل آن این بود که بعد از انقلاب اسلامی غزل قالب موفقی بود برای آن فضای حماسی که باید در شعر جریان پیدا میکرد، که این یکی از دلایل ماندگاری و موفقیت غزل بود. یکی دیگر از دلایل آن هم آن پشتوانه سنتی بود که غزل داشت؛ مثلا در مشروطه از میان قالبهای سنتی شعر فارسی، غزل بازخورد بیشتری داشت، یعنی شانس بیشتری داشت که شاعر از آن استفاده کند. باز هم میتوان گفت که از دلایل موفقیت غزل این است که از استقبال بیشتری از سمت مخاطب برخوردار شده بود.
از طرفی اگر به ادبیات سنتیمان هم نگاه کنیم، رویکرد شاعرهای سنتی شعر فارسی هم به غزل بیشتر از سایر قالبهای دیگر مثل قصیده، مثنوی و... بوده است. مثلا قالب مثنوی را آن زمان هم برای داستانسراییها و حماسهسراییها استفاده میکردند و منسوخ شدن فرم داستاننویسی یا حماسهسرایی به نظم و جایگزین شدن آن با نثر نوین فارسی- مخصوصا از مشروطه به بعد- هم از دلایلی بود که قالبهای دیگر شعر سنتی فارسی حذف شوند و غزل همچنان باقی بماند. بعد از آن هم شاعرانی مثل بهار، سیمین بهبهانی و شاعران بعد از انها سعی کردند این رویه را همینطور حفظ کنند و غزل را زنده نگهدارند، که تاثیر زیادی بر باقیماندن غزل داشت.
در بخشی از کتاب «شکلهای امروز غزل» به مردانهنویسی و زنانهنویسی اشاره کردهاید و در مقدمه کتاب هم به چیرگی زبان مردانه در شعر زن اشاره شده است. کمی درباره این موضوع بگویید و اینکه اساسا منظور شما از زنانهنویسی یا مردانهنویسی چیست؟
من در این کتاب سعی نکردهام تعریف قطعی از مردانهنویسی یا زنانهنویسی ارائه دهم و هدفم از آوردن این بحث در کتاب هم این است که این نگاه در ادبیات که میگویند شعر زنانه یا شعر مردانه یا زبان زنانه و زبان مردانه، به چالش کشیده شود. واقعیتی که وجود دارد این است که تاریخ ما و به تبعیت از آن تاریخ ادبی ما، یک تاریخ مذکر است و قدرت در تاریخ ما همیشه جنبه مذکر داشته است؛ که این تاثیر خود را میگذارد؛ یعنی زبان به عنوان ابزار قدرت، روی شعر و ادبیات تاثیر دارد. این بحثی هم که به عنوان شعر زنانه است، خیلی از شاعران زن امروز ما، مخصوصا در غزل که موضوع بحث ما هم هست، از جنبههای زنانه استفاده کردهاند و این مسئله اغلب در آن خط جنسی باقیمانده است و نگاهی هم که وجود دارد، هنوز تحت تاثیر آن نگاه حاکم بر تاریخ که مذکر است، هم هست که این خود را آنجایی که شاعر به صورت رسمی مجموعهاش را چاپ کند، نشان میدهد و شاید مجبور به خود سانسوریهایی شود، که خودبه خود زیر سایه این قدرت مذکر قرار میگیرد.- البته منظور بنده اینجا وجود یک جامعه پدرسالارانه نیست، چون این دو خیلی با هم فرق دارند- بحثی که من در این کتاب داشتم این است که سعی کردهام این نگاه را به چالش بکشم و این پرسش مطرح بوده که آیا اساسا چیزی به اسم زبان زنانه یا زبان مردانه هست یا نه! خود من فکر میکنم چیزی با عنوان زبان مردانه یا زبان زنانه که از زیر یوغ زبان مردانه بیرون آید، نیست و جوابی که برای این پرسش داشتم، این بود که در اینجا دیدگاه شاعر تاثیر میگذارد. مثلا ما فروغ فرخزاد را در ادبیاتمان داریم که سعی کرد زنانگی را در شعر و ادبیات وارد کند، اما در شعر امروز و شاعران زن امروز ما، جنسیت عموما در سطح میماند. به هر حال ما باید بپذیریم که زبان ابزار قدرت است و شاعرها از نمادهایی که در زبان جاری میکند، به عنوان یک ابزار استفاده میکند؛ خیلی از شاعرهای مرد هم تحت تاثیر این قدرت قرار دارند و سلطهای که بر آنها است، راضی نیستند.
بنابراین در کتاب «شکلهای امروز غزل» من سعی نکردهام تعریفی درباره اینکه زبان زنانه یا زبان مردانه خوب هست یا نه! داشته باشم؛ بیشتر این پرسش را پیش کشیدم که اصلا چنین نگاهی وجود دارد یا خیر، از این دیدگاه به غزل نگاه کردم و ان را بررسی کردم.
در فصل دوم کتاب «شکلهای امروز غزل» بحثی با عنوان «عروضی فلسفیدن» دارید و به فلسفه در غزل پرداختهاید. به نظر شما جایگاه فلسفه و فلسفیدن در غزل امروز چگونه است؟
فلسفیدن بحثی است که در زندگی روزمره هم اتفاق میافتد و طبیعی است؛ یعنی اینکه فلسفیدن بخواهد اتفاق بیفتد صرفا مربوط به یک فیلسوف نیست که بخواهد به طور تخصصی دست به فلسفیدن بزند. ما در زندگی روزمره هم در لحظههایی از زندگی، فرد دچار پرسشهایی میشود که با چیستی و هستی فرد سروکار دارد و فرد را از آن ساحت روزمره فاصله میدهد. این پرسشها ممکن است پرسشهای ساده و کوچکی هم باشند، اما به هر حال فرد را وارد ساحت فلسفی میکنند و در واقع فرد در اینجا دست به فلسفیدن میزند. در ادبیات و شعر هم طبیعی است که شاعر دست به فلسفیدن بزند. ما در ادبیات سنتی و امروزمان هم این مسئله را داریم و خیام، حافظ یا مولوی از نمونههای آن است، مثلا حافظ و مولوی که به عنوان یک شاعر عارف مطرح میشوند؛ به این معنی نیست که آنها صرفا یک دیدگاه عرفانی دارند. ما در ادبیات عارفانه خودمان هم خیلی جاها داریم که شاعر دست به فلسفیدن میزند، اصلا همینکه با چیستی یا هستی انسان سروکار دارد، درواقع دست به فلسفیدن زده است. ولی نقدی که خود من به غزل جوان و عامهپسندتر امروز داشتم، شاید همین بود که جای فلسفیدن در غزل امروز کم شده است. حتی در شعر نو امروز هم اغلب فلسفیدن کم شده -مخصوصا در شاعرانی که در بازار پرفروشتر شدهاند- و متاسفانه خیلی کار را سانتیمانتال و سطحی کرده است.
کتاب «شکلهای امروز غزل» حدود چهار سال بود که آماده شده بود و به واسطه فضای حاکم بر بازار نشر، در قفسه کتابخانه شخصی من مانده بود؛ اما به لطف انتشارات کیانافراز منتشر شد. امیدوارم که کتاب «شکلهای امروز غزل» با استقبال خوبی از طرف دوستان شاعر روبهرو شود. نکته دیگری که لازم است ذکر شود این است که مقدمه این کتاب را دکتر علی تسلیمی نوشته است که حدود 30 سال است که ادبیات جهان را تدریس میکند و از استادان خوب این حوزه است. خود ایشان هم چندین کتاب در حوزه شعر دارد که خیلی خوب به مسئله شعر پرداخته و با استقبال خوبی هم مواجه شده است. جا دارد از ایشان هم تشکر کنم.
در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟
علاوه بر رمانی که مراحل اخر نگارش آن را پشت سر میگذارم؛ یک کار پژوهشی چند جلدی هم تحت عنوان «جمهور شعر فارسی» در دست تهیه دارم، که درواقع بررسی فلسفه سیاسی در شعر فارسی است. دو جلد این مجموعه را اماده کردهام، که جلد اول آن تحت عنوان «اتوپیای نیمایی» است که در آن نگاه آرمانگرایانه نیما را در شعرش بررسی کردهام؛ جلد دوم آن هم تحت عنوان «رمانتیسم غیرانقلابی» است که در واقع جریان شعر رمانتیک از نیما به بعد را با زمینههای سنتی آن بررسی کردهام. جلد سوم این مجموعه هم که با نام «زبان علیه قانون» کار شده، به ناهنجاریها و برجستگیهای زبانی از دیدگاه فلسفه سیاسی در شعر معاصر پرداختهام. در حال حاضر مشغول آماده کردن این کتابها هستم و احتمالا برای چاپ به انتشارات بینالمللی «سیب سرخ» بدهم؛ چون هشت کتاب جدیدم را به این انتشارات تحویل دادهام و در حال انتشار است.
کتاب «شکلهای امروز غزل» نوشته محمدرضا یار، در 374 صفحه با شمارگان 500 نسخه و بهای 45000 تومان از طرف انتشارات کیانافراز چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما