دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۹
نسل جوان امروز با «دَه طراح صحنه» تاریخ طراحی صحنه تئاتر را می‌شناسد/ جماعت تئاتری در مراوده باهم خیلی غُرغُرو هستند!

مؤلف کتاب «دَه طراح صحنه» که با موضوع طراحان صحنه برجسته تئاتر ایران نوشته‌شده، با حضور در اتاق خبر خبرگزاری کتاب ایران ضمن تشریح دلایل و روند تألیف این کتاب گفت: «اهالی تئاتر نیاز فراوانی به مطالعه دارند و باید هر کتابی را که آنها را باهم مهربان‌تر خواهد کرد مطالعه کنند. در حال حاضر مهم‌ترین مساله برای تئاتر ما مهربانی است. باید روانشانسی، جامعه‌شناسی، فلسفه و چیزهایی که بتوان به‌واسطه مطالعه آن‌قدر را در حوزه اخلاق بیشتر درک کنند مطالعه کنند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ رضا استادی. مرتضی فتحی: «پیام فروتن» از هنرمندانی است که در عرصه‌های مختلفی همچون روزنامه‌نگاری، طراحی صحنه تئاتر، سینما و تلویزیون فعالیت کرده و کتاب‌هایی درزمینه طراحی صحنه در تئاتر و ساخت ماکت را نیز در کارنامه کاری خود ثبت کرده است. «کتاب دَه طراح صحنه» که با همکاری مژگان ابطحی به بازار نشر عرضه‌شده، آخرین اثر او در عرصه مکتوب است. این اثر مجموعه‌ای از «انتشارت ایده خلاقیت» است که هر بار به سراغ 10 چهره مطرح در عرصه‌ای خاص می‌رود. پیش‌ازاین کتاب «ده کاریکاتوریست» منتشرشده و قرار است این مجموعه ده‌گانه با موضوع هنرمندان دیگری در عرصه‌های مجسمه‌سازی، تصویرگری، معماری، عکاسی، طراح گرافیک، طراح تبلیغات، نقاش و طراح پویانمایی ادامه یابد. گفت‌وگوی ایبنا با نویسنده‌این کتاب پیش روی شما است. فروتن در این کتاب به تشریح روند نگارش این اثر، جنبه‌های مختلف طراحی صحنه و همچنین مشکلات تئاتر امروز می‌پردازد.
 
منابع مکتوب درباره رشته‌هایی همچون طراحی صحنه و لباس، گریم، صدابرداری و... در تئاتر و سینمای ایران بسیار اندک است و در مقایسه با کتاب‌های منتشرشده درباره کارگردانی، فیلم‌نامه و نمایشنامه‌نویسی و بازیگری بسیار اندک است. حالا کتاب شما منبعی تازه درزمینه طراحی صحنه محسوب می‌شود. برای آغاز گفت‌وگو بد نیست ارزیابی مختصری از آثار منتشرشده در این حوزه داشته باشیم.
اصولاً کتاب درباره طراحی صحنه و لباس در دنیای غرب هم زیاد نیست. حداقل در حوزه تئوری زیاد نیست اما در حوزه حیطه یابی، فرایند و تئوری طراحی صحنه آثار اندک است. علت هم این است که این بخش بیشتر جنبه عملی دارد. طراحی صحنه یک‌رشته بینا رشته‌ای است و در دانشگاه هم رشته مستقلی به این نام وجود ندارد و تجمیع رشته‌هایی همچون: تاریخ معماری، تاریخ مبلمان، پرسپکتیو، نقاشی، رنگ و... این رشته را می‌سازد و دانشجو با خواندن این مباحث به فردی تبدیل می‌شود که برای ورود به حوزه حرفه‌ای آماده است.
همین وضعیت در بخش کتاب هم وجود دارد. در ایران از آغاز دهه 80 نگارش کتاب‌هایی با موضوع طراحی صحنه آغاز شد. چندتایی من نوشتم. یکی دو کتاب «مهدی ارجمند» نوشت. چند کتاب هم در این زمینه از سوی انتشارات نمایش منتشر شد. الآن ازنظر منابع مکتوب در این عرصه خیلی فقیر نیستیم.
 
اما قابل‌مقایسه با منابع موجود در فیلم‌نامه‌نویسی نیست.
بله. قاعدتاً همین‌طور است چون کتاب‌هایی همچون فیلمنامه‌نویسی وابسته به منابع تئوریک و رشته‌هایی همچون ادبیات است و به همین دلیل در آن عرصه آثار مختلف وجود دارد.
 
در فیلمنامه‌نویسی آثار نویسندگانی همچون سید فیلد نوعی مرجع محسوب می‌شوند. آیا در طراحی صحنه نیز چنین است؟
بله. چندتایی هست.
کتابی هست به نام «from page to Stage» که توسط نویسنده‌ای به نام «رز مری اینگهام» که یک طراح صحنه انگلیسی است نوشته‌شده است. در این کتاب فرایند طراحی صحنه و ایده یابی تشریح شده اما این کتاب به فارسی ترجمه نشده است. من نیمی از این کتاب را ترجمه کرده‌ام. کتاب «طراحی صحنه» مهدی ارجمند نیز اثر قابل تاملی است که در آن به کتاب «Stage Design» نوشته «تونی دیویس» استناد شده است و در آن به معرفی آثار و ایده‌های طراحان صحنه بزرگ دنیای امروز پرداخته‌شده است.
 
به ارتباط این رشته با معماری اشاره کردید. درزمینه معماری کتاب‌های زیادی منتشر می‌شود. در این کتاب‌ها ردپایی از طراحی صحنه دیده‌اید؟
من همه این کتاب‌ها را ندیده‌ام اما کتاب‌های معماری بستر بسیار مناسبی برای تألیف کتاب‌های طراحی صحنه است. در این آثار تئوری‌هایی مطرح می‌شود که کاملاً قابل انطباق با طراحی صحنه است و فقط نیاز است تا یک نفر این تطبیق را انجام دهد. من کتابی به همین روش نوشتم و آراء چند تن از معماران مطرح را با حوزه طراحی صحنه منطبق کردم.
 
 


با این مقدمه وسوسه نشدید به‌جای آن‌که به سراغ 10 طراح صحنه وزندگی آنها بروید، کتابی با عنوان «چگونه طراحی صحنه بیاموزیم» منتشر کنید؟ بازار این شکل از کتاب‌های خودآموز این روزها خیلی داغ است!
این کتاب اثری سفارشی است. انتشارات ایده قصد دارد مجموعه‌ای از 10 هنرمند در هر رشته را منتشر کند که کتاب من دومین اثر آن است. البته ایده کتاب هم جذاب است. بد نیست افراد علاقه‌مند و یا فعال در این عرصه هم با دیگر چهره‌های فعال در این عرصه آشنا شوند.
 
در مقدمه کتاب هم به این مساله اشاره‌شده که طراحان صحنه اسمی زیادی وجود دارند اما در کتاب به سراغ آنها نرفتید و علت انتخاب این افراد، پیشینه تئاتری آنها بوده است.
دقیقاً. اصلاً عنوان کتاب 10 طراح صحنه تئاتر است. چهره‌های شاخص هم گهگاه طراحی صحنه تئاتر انجام داده‌اند. سیامک احصایی در سینما کارکرده و بازی هم کرده است اما در افواه او را طراح صحنه تئاتر می‌شناسند. برای انتخاب این اسامی بیشتر عرف را در نظر گرفتیم.
 
فهرست اولیه که از میان آنها این تعداد انتخاب شدند چند نفر بود؟
حدود شانزده نفر.
 
پس تعداد افراد فعال و شناخته‌شده در این حرفه خیلی پُرتعداد نیست؟
بله اما بسیار پُرحاشیه است و متأسفانه حاشیه آن از متنش قوی‌تر است.
 
این‌که هیچ هنرمندی کار هنرمند دیگر را قبول ندارد؟
این مساله که عمومیت دارد اما در این حرفه نوعی حرف درآوردن و دلخوری وجود دارد.
 
البته شما تمهیدی به خرج دادید و برای جلوگیری از بروز حاشیه نام خودتان را حذف کردید!
اتفاقاً خیلی از افرادی که برای نگارش این کتاب با آن‌ها مشورت کردم، تأکید داشتند حتماً خود من هم باید در میان این 10 نفر حضورداشته باشم اما من نمی‌خواستم به‌عنوان نویسنده کتاب، خودم را هم در این کتاب مطرح کنم. فکر می‌کنم این مسئله به کاهش حواشی خیلی کمک می‌کند.
 
در عرصه طراحی صحنه نگرش‌ها و ایده‌های تازه‌ای هم وجود دارد. مثل «پرده سبز» و «پرده آبی» که در سینما سال‌هاست رواج یافته است. آیا در تئاتر هم‌چنین نگرش‌های فنی وجود دارد؟ اخیراً تئاترهایی به روی صحنه رفته که در حین اجرای نمایش، تصاویری توسط ویدئو روی پرده پخش می‌شد. آیا می‌توان این فعالیت‌ها را نیز در زیرمجموعه طراحی صحنه به‌حساب آورد؟
می‌شود آنها را هم طراحی صحنه دانست اما من شخصاً تئاتر را معماری می‌دانم و قائل به حضور فنّاوری در تئاتر نیستم. هرقدر ما فنّاوری را وارد حوزه هنر کنیم، بیشتر از وجه هنری فاصله گرفته و وارد علم شده‌ایم. من قائل به «تئاتر به‌مثابه تئاتر» هستم نه «تئاتر به‌مثابه سینما». البته عکس، پروجکشن، فیلم، جلوه‌های ویژه و... هم وارد تئاتر شده که به‌عنوان تجربه قابل‌قبول است اما تبدیل‌شدن آن را به مُد نمی‌پسندم.
در تئاتر برادوی که بسیار معتبر است، هنوز هم باوجود پیشرفت فنّاوری چاپ و طراحی، همچنان پرده‌های تئاتر را نقاشی می‌کنند. هنوز هم پرده تئاتر باز و بسته می‌شود و بین فواصل پرده‌ها کاتالوگ و شکلات نمایش فروخته می‌شود و سنت قرن نوزدهمی و اوایل قرن بیستمی تئاتر همچنان ادامه یافته و تئاتر با این مقولات جذاب است.
 



در ایران این سنت در تئاترهایی که به روی صحنه می‌رود وجود دارد؟ یعنی به همان سبک و سیاق برادوی؟
خیر. علتش این است که تئاتر ما بسیار فقیر است. بابت به کار بردن این واژه عذر می‌خواهم اما تئاتر ما هم ازلحاظ مالی و هم روحیه تئاتر بسیار گدایی شده و متأسفانه این روحیه در حال رواج است که عوامل اجرایی به فکر 100 تا 200 هزار تومان است. البته من مشکلات اجرایی را درک می‌کنم اما به‌هرحال ما در حال اجرای هنری هستیم که هم پُرخرج است و هم لوکس. در دنیا هم حتی در تئاترهای تجربی اصولی مراعات می‌شود که متعلق به طبقه خاص و الیت جامعه است و از سلیقه این طبقه اجتماعی تبعیت می‌کند. متأسفانه تئاتر ما روزبه‌روز فقیرتر می‌شود و این مسئله اصلاً خوشایند نیست.
 
کتاب شما جایی برای طرح چنین مشکلات و آسیب‌هایی نبود؟
خیر. این کتاب اثری زندگینامه‌ای و تاریخ نگارانه است. ترجیح دادم در این کتاب کمتر غُر بزنم. غُر زدن برای کتاب نیست و در اثر مکتوب تلاش می‌شود وضعیت و افق‌های بهتری ترسیم شود. غٌر زدن برای مصاحبه است.
 
کتاب نگرش تحلیلی ـ انتقادی نسبت به طراحی صحنه ندارد و اشاره‌های سیاسی ـ اجتماعی کتاب هم بسیار محدود است. مثلاً این‌که بعد از کودتای 28 مرداد تئاتر با رکود مواجه می‌شود و...
خیلی خوب می‌شد اگر این کتاب نگاهی تحلیلی داشت اما متأسفانه در دوره‌های ابتدایی تئاتر اصولاً عکاسی از تئاتر وجود نداشت و ما هیچ مدرک تصویری از طراحی این هنرمندان نداریم. هیچ مطلب نوشتاری هم درباره آثارشان وجود ندارد. تنها چیزی که از بسیاری نمایش‌ها وجود دارد، پوستری کم کیفیت است. به همین دلیل نمی‌توان مطلب زیادی نوشت و فقط به تاریخ‌نگاری می‌توان بسنده کرد.
البته هنرمندانی چون ناصح کامکاری، سیامک احصایی، نرمین نظمی و... وضعیت بهتر می‌شود و تصویر هست. «ملک جهان خزاعی» هم در زمان نگارش کتاب فرانسه بود و فقط به برخی مطالبی که درباره او نوشته‌شده بسنده کردیم.
 
این مشکل درباره تله‌تئاترهای تلویزیونی هم وجود دارد و در کتاب «فرهنگ تئاترهای تلویزیونی» نوشته «عباس جهانگیریان» هم منابع تصویری بسیار محدود بوده است. آیا نمی‌شد به‌جای تصویر از «اسکیس» استفاده کرد؟
تا جایی که امکان داشت از منابع تصویری این‌چنینی استفاده کردیم. اسکیس های مرحوم خاکدان از طرف فرزند وی در اختیار ما قرار گرفت. تفاوتی فرهنگی بین مردم غرب و شرق ـ به‌خصوص مردم ایران ـ وجود دارد و ای‌کاش ما این خصیصه را از دنیای غرب بهره می‌گرفتیم.
در فضای مجازی سایتی وجود دارد به نام yelp.comشما دم غروب می‌خواهید به رستوران بروید. در این جست‌وجو می‌کنید و رستورانی به شما معرفی می‌شود. در زیر آن مطلب، نظرهای مختلفی وجود دارد و شما می‌توانید با خواندن آن نظرها متوجه شوید رستوران خوب است یا خیر؟! فرهنگ مکتوب و نوشتن بسیار خوب است. چند سال قبل با هزینه شخصی خودم تصمیم گرفتم اولین مالتی مدیای تئاتر ایران را درست کنم و مشخصات، تئاترهای اجراشده و دیگر ویژگی‌های سالن‌های تئاتر را ثبت تصویری کنم. همه عوامل فراهم شدند اما عوامل تئاتر شهر حتی حاضر نشدند چراغ سالن چهارسو را روشن کنند تا ما بتوانیم تصمیم بگیریم. به همین دلیل پروژه روی زمین ماند. اصولاً فرهنگ مستندسازی در کشور ما وجود ندارد و هیچ‌کس قدمی در این زمینه برنمی‌دارد و حتی مثل مثالی که گفتم مانع هم می‌شوند.
 
علت مهم وجود چنین وضعیتی این است که در کشور ما اغلب امور در دست دولت و حاکمیت است و این بخش هم برای ثبت و ضبط چنین مسائلی انگیزه لازم را ندارد. قطعاً سایت مورداشاره شما دولتی نیست!
بله اما بحث ما کلان است. حتی در پایین‌ترین جزء کشور هم فرهنگ مستندسازی، مکتوب کردن تجربیات و مشاوره نداریم.
 
برای نگارش چنین آثاری نویسنده‌ها معمولاً خیلی وسواس به خرج می‌دهند که چیزی را از قلم نیندازند چراکه ممکن است این کتاب اولین و آخرین اثر در آن عرصه باشد. شما برای نگارش این کتاب چه مسیری را طی کردید؟ به سراغ چه آرشیوهایی رفتید تا چیزی از قلم نیفتد؟
در نگارش این کتاب دو نگاه داشتم. اول اینکه با توجه به سابقه مطبوعاتی‌ام، کتاب راکمی ژورنالیستی دیدم و دوست داشتم خواننده عادی هم از خواندن کتاب لذت ببرد. تصمیم نداشتم کتاب را تخصصی و علمی کنم. معتقدم در چنین مواقعی اگر بخواهیم خیلی وسواس به خرج دهیم پروژه تمام نمی‌شود و به همین دلیل در یکجا باید کار را متوقف کرد.

بیشترین منبع ما در نگارش این کتاب «نشریات» آن دوره بوده است. البته نه نشریات خاص تئاتر بلکه نشریات سینمایی و یا نشریات عامی که گاهی هم مطلبی درباره تئاتر می‌نوشتند.
کتاب‌خانه مجلس و کتاب‌خانه ملی از محل‌های مورد مراجعه من بود و زمان زیادی را در آنجا صرف کردم.
اما بسیاری از تصاویر و اسناد مکتوب تئاتر الآن در خانه هنرمندان ما است. برخی پیشکسوتان ما عکس‌ها و تصاویری بی‌نظیر از تئاترهای پیش از انقلاب دارند. نمی‌دانم چطور می‌شود این تصاویر و اسناد را جمع کرد. این کار نیاز به بودجه‌ای زیاد وهمتی بالاتر دارد.
من افراد زیادی را می‌شناسم که تصاویر بی‌نظیری دارند اما باید این عکس‌ها خریداری شود. دلیلی ندارد هنرمندی که عکسی از تئاتر نصر در 60 سال قبل دارد، این تصویر را رایگان در اختیار جایی قرار دهد.
 
در سینما فضایی به نام «موزه سینما» وجود دارد که علاوه بر جمع‌آوری آثار مکتوب و تصویری، کتاب‌هایی نیز در این زمینه منتشر می‌کند. آیا چنین وضعیتی در تئاتر کشور هم وجود دارد و بخش یا نهاد خاصی متولی جمع‌آوری تصاویر و اسناد هست؟
در مقطعی قرار بود یکی از تئاترهای لاله‌زار تبدیل به موزه شود اما متوقف ماند. در سینما نهادی به نام «خانه سینما» وجود دارد که از قدرت اجتماعی ـ سیاسی برخوردار است اما در تئاتر چنین تشکلی نداریم.
 
یعنی تشکلی مانند «خانه تئاتر» که هم‌طراز با خانه سینما فعالیت می‌کند، این ویژگی‌ها را ندارد؟
به نظر من خانه تئاتر صرفاً یک اسم است. من چیزی در این خانه نمی‌بینم. زمانی که اعضای خانه تئاتر برای رأی‌گیری جمع می‌شود، اتفاق‌های عجیبی رخ می‌دهد حالا چه کسی می‌تواند به این مجموعه اعتماد کند. من قاطعیتی در این تشکل صنفی نمی‌بینیم.
 
اصلاً ثبت و ضبط اسناد و مدارک مربوط به تئاتر و تبدیل آن به کتاب چقدر مساله مهمی است که بخواهیم درباره آن چنین حساسیتی به خرج بدهیم؟ تئاتر هنر کم مخاطبی نسبت به سینما و تلویزیون است و این مساله هم تشکیک در چنین امری را بیشتر می‌کند.
اهمیت این مساله زمانی مشخص می‌شود که شما با نسل جوان تئاتر مواجه می‌شوید. یعنی با بچه‌هایی روبه‌رو می‌شوید که برخی از آنها سرشار از انگیزه‌اند ولی شناختی از پیشینه و تئاتر جهان ندارند. کاری را اجرا می‌کنند و ترفندهایی را در آن به کار می‌برند که نام «آوانگارد» را بر آن می‌گذارند و اعتقاددارند کاری نو انجام داده‌اند حال‌آنکه این کارها 110 سال قبل در تئاتر اروپا و 70 سال قبل در تئاتر دهقان انجام‌شده است. تئاتری‌های جوان‌تر می‌توانند قدم‌های محکم‌تری را بردارند مشروط بر آن‌که گذشته خود را بشناسند.
 
البته در مواقعی هم این تقلیدها بدون ذکر منبع انجام می‌شود حال‌آنکه ممکن است در نقطه‌ای از دنیا این کار انجام‌شده باشد.
متأسفانه بله. الآن با گسترش اینترنت و فراهم بودن بسیاری از فیلم‌های اجرای تئاتر دنیا درسایتی مانند «یوتیوب» امکان تقلید وجود دارد و این مساله تجربه کردن نیست و کمی غیراخلاقی است.
 
البته اهمیت دیگر تئاتر هم این است که بخش عمده‌ای از نیروی متخصص موردنیاز سینما و تلویزیون توسط این بخش تأمین می‌شود. در سال‌های اخیر حضور بازیگران موفق تئاتری در سینما همچون امیر جعفری، محسن تنابنده و... بسیار مثبت بوده است.
دقیقاً. تئاتر کارخانه صادرکننده بازیگر، فیلم‌نامه‌نویس، طراح صحنه و... به سینما و تلویزیون است.
 
در حین پژوهش برای نگارش این کتاب، با دست‌نوشته و خاطراتی از این هنرمندان مواجه نشدید؟
برخی چهره‌ها همچون میرسیف الدین کرمانشاهی سال‌ها قبل فوت کرده‌اند و هیچ رسانه‌ای با او مصاحبه نکرده است. برخی دیگر مانند مرحوم ولی‌الله خاکدان و ناپل سروری سال‌ها قبل فوت کرده‌اند اما افرادی بوده‌اند که با وی همکاری کارکرده بودند. مثل مرحوم علی‌اصغر گرمسیری. اما محسن صانعی در کتاب تاریخ طراحی صحنه تئاتر ایران با مرحوم گرمسیری مصاحبه کرده بود و تنها منبع ما همین بوده است. البته به این موضوع در مقدمه کتاب هم اشاره‌کرده‌ام. درباره طراحان جدیدتر مثل «خسرو خورشیدی» منابعی بود که استفاده کرده‌ام. البته کتاب مستقلی درباره وی نوشته‌ام که به‌زودی آماده انتشار خواهد شد.
 
 

مرحوم خاکدان در کتاب یکی از ویژگی‌های مهم طراح صحنه خوب را «خرید کتاب به مقدار زیاد» دانسته‌اند. آیا این روحیه در میان طراحان و هنرمندان جوان وجود دارد؟
سؤال سختی است و من نمی‌توانم پاسخ دقیقی به آن بدهم.
 
در اندازه‌ای که شما با آنها رابطه دارید؟
نمی‌توانم به این سؤال جواب بدهم اما نظر مرحوم خاکدان بسیار درست است. بخش اندکی از طراحی صحنه تکنیک و بخش کمی از آن‌هم ایده است اما بخش بسیار بزرگ آن بینش است. یعنی طراح به عمقی رسیده باشد که طرح‌ها از عمق نگاه او تراوش کند. برای کسب این بینش نیاز به دانستن فلسفه، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و... است. طراح باید در تمامی این حوزه‌ها مطالعه کند و من نمی‌دانم نسل فعلی تئاتر چقدر مطالعه می‌کند.
 
 
ویژگی مهم دیگر کتاب این است که صرفاً به هنرمندان و طراحان خاصی که در حوزه تئاترهای اصطلاحاً روشنفکری فعالیت می‌کنند محدود نشده و چهره‌هایی همچون «اسماعیل ارحام صدر» را نیز موردتوجه قرارداده که در تئاترهای مردمی فعالیت داشته است.
تصور من این بود که در حوزه تئاتر ایران به ویژه در دو دهه اخیر دچار بدفهمی شده‌ایم. گاهی در سر کلاس‌هایم شاگردانم را مجبور می‌کنم تا برای یک‌بار هم که شده حتماً تئاترهایی مانند «قهوه‌خانه زری خانم» را ببیند. یا در تئاتر گلریز حتماً یک تئاتر ببینند. به نظرم تئاتر حوزه وسیعی از رسانه را شامل می‌شود که از «قهوه‌خانه زری خانم» و «فیس پوک» آغاز و حتی روشنفکری‌ترین نگاه‌ها را هم دربرمی گیرد. ما معمولاً یا تئاتر را به دلیل روشنفکری بودن و ارتباط با قشر اندکی از جامعه لعنت کرده‌ایم و یا به دلیل اینکه هزل، هجو و طنز است آن را مور عتاب و خطاب قرارداده‌ایم حال‌آنکه همه این‌ها مخاطب خودشان رادارند و هر مخاطبی قابل‌احترام است. تئاتری که ما به آن می‌پردازیم اصلاً نیاز نیست تا تماشاگر عام هم
پای آن بنشیند. تئاتر به مفهوم نمایشی آن متعلق به طبقه خاص است و در هر اجتماعی اقشار و طبقاتی وجود دارند که هنرنمایشی باید پاسخ همه این اقشار را بدهد.
 
اما در ایران همیشه توجه رسانه‌ای معطوف به تئاترهای روشنفکری است و میزان محتوای تولیدشده درباره کارهای هنری و روشنفکری، قابل‌مقایسه باکارهای مخاطب پسند نیست و حتی هنرمندان به دلیل فعالیت و عرضه کارهای عامه‌پسند، موردانتقاد هم قرار می‌گیرند.
در دانشگاه سوره دانشجویی داشتم که کارگردانی می‌خواند و بعد از فارغ‌التحصیلی روی تئاتر تخته حوزی کارکرد و الآن یکی از بهترین سیاه بازهای ایران است. او می‌داند که ما در آینده در این بخش دستمان خالی است و به همین دلیل به سراغ این عرصه رفت. جماعت تئاتر در تعامل با یکدیگر و مراوده باهم چندان راحت نیست و خیلی غُرغُرو است و باید کمی این دیدگاه را تعدیل کند و باهمدیگر راحت‌تر باشند.
 
در بخشی از کتاب به تلاش‌های خسرو خورشیدی در تأسیس دانشکده هنرهای دراماتیک اشاره‌شده است. با توجه به تحصیلات وی در خارج از کشور، آیا می‌توان نقش بده بستان‌های فرهنگی با خارج از ایران را عاملی مهم در رشد این حرفه دانست؟
اولین فردی که در ایران آغاز به تدریس تئاتر کرد «میرسیف الدین کرمانشاهی» است. او حتی طراحی صحنه را هم‌درس داده است اما آن فعالیت مثل کار آموزشگاه‌های آزاد است اما جریان دانشگاهی در این عرصه مدیون خسرو خورشیدی و ملک جهان خزاعی است. خورشیدی آورده‌ای ایتالیایی و خزاعی آورده‌ای انگلیسی به ایران آورد که این دو هنرمند به نگاه و رواج طراحی صحنه در تئاتر خیلی کمک کردند.
از سال 1375 تا دوران رکود فعلی که از سال 1387 آغازشده، با 10 سال بسیار درخشان مواجهه هستیم که در این دوران ‌هم طراح صحنه، هم بازیگر و هم کارگردان‌های بسیار حرفه‌ای وارد تئاتر ایران شدند. محمد یعقوبی، حسین کیانی، نغمه ثمیمی، کیومرث مرادی، پانته‌آ بهرام و... محصول این دوران هستند. اگر طراحی صحنه بخواهد رشد کند، همه اجزاء دیگر باید رشد کنند. در سال‌های اخیر شاهد این جریان مستمر و هنگام نبودیم.
 
«بینوانایان» با کارگردانی «بهروز غریب پور» یکی از تئاترهای مورداشاره شما در این کتاب است که خسرو خورشیدی طراح صحنه آن نیز از این کار ابراز رضایت کرده است. این تئاتر که در سال 1375 با حمایت مالی شهرداری تهران اجرا شد، از کارهایی است که پشتوانه مالی خوبی داشته است. به نظر می‌رسد این حرفه وابستگی زیادی به میزان بودجه و پول داشته باشد!
نمایش بینوایان یک اتفاق در تئاتر ایران بود. قبل و بعدش هم‌چنین اتفاقی رخ نداد. طراحی صحنه به مقوله بودجه وابستگی زیادی دارد اما الآن مشکل طراحی صحنه ما این است که گاهی حتی نمی‌توان یک مبل مناسب پیدا کرد یا چهار عدد لته روی صحنه درست کرد. گاهی ساختن یک حجم ساده بر روی صحنه هم ممکن نیست. متأسفانه طراحی صحنه هیچ‌گاه دیده نشده است. البته سطح سلیقه و تقاضای مخاطب هم تقلیل پیداکرده است. ما اگر 30 هزار تومان بابت خرید یک کیلو گوشت بپردازیم و قصاب 200 گرم کمتر به ما بدهد، به او اعتراض می‌کنیم اما اگر به تماشای تئاتری برویم که به ما کم‌فروشی می‌کند، اعتراضی نمی‌کنیم و می‌پذیریم. فاجعه اینجاست که اگر تئاتری طراحی صحنه نداشته باشد و فقط دو تا مکعب درصحنه باشد، از سوی مخاطب پذیرفته می‌شود. متأسفانه طراحان صحنه جوانی هم که وارد تئاتر شده‌اند باکمال وقاحت نام خود را در برشور به‌عنوان «طراح صحنه» ذکر کرده و برای آن توجیه می‌آورند و می‌گویند: «این کار مینی مالیستی است»! گاهی با این هنرمندان صحبت می‌کنم و از آن‌ها می‌پرسم: «اگر بودجه کار یک میلیارد تومان بود بازهم طراحی شما به همین شکل بود؟» پاسخ می‌دهند: «خیر»! پس معلوم می‌شود این کار مینی مالیستی نیست!
 
 
در فصل‌های مختلف کتاب به آنچه هر یک از این هنرمندان به طراحی صحنه اضافه کرده‌اند هم اشاره‌شده است. مثلاً این‌که یکی از آن‌ها عنصر «نور» را به طراحی اضافه کرد و دیگری از سبک واقع‌گرایانه فاصله گرفت و یا دیگری که به معماری هم توجه نشان داد. این مساله نشان می‌دهد که هرکدام از این هنرمندان ایده‌هایی جدی داشته‌اند و این حرفه را ترقی داده‌اند.
تا 10 سال قبل تئاتر ما نظم و قاعده داشت اما متأسفانه الآن این هنر و تمام اجزای آن در حال فروپاشی و گسسته شدن است. حتی در حوزه کارگردانی و نمایشنامه و بازیگری. در دو سال اخیر دانشگاه آزاد حدود 800 نفر دانشجوی تئاتر می‌گیرد. چهار سال بعد هرکدام از این افراد با مدرکی تحصیلی از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند و می‌خواهند وارد عرصه حرفه‌ای شوند اما همه آن‌ها نمی‌توانند در این فضا فعالیت کنند. اصلاً در هیچ کجای دنیا سالی 800 نفر دانشجوی تئاتر وارد این حرفه نمی‌شود! به نظرم در سال‌های آینده با سونامی تئاتر مواجه خواهیم بود. این سونامی در اثر بازنشستگی زودهنگام هنرمندان و ورود تعداد فراوانی هنرمند به این عرصه اتفاق خواهد افتاد. در چنین شرایطی یک نیروی حرفه‌ای صرفاً می‌تواند یک سال کار کند و سال بعد نیروی جدیدی وارد خواهد شد و فردی که یک سال کارکرده، به خیل افسردگان تئاتری خواهد پیوست.
 
اما همه فارغ‌التحصیلان که مستعد نیستند؟!
بله اما همه مدعی اجرای تئاتر حرفه‌ای هستند و می‌خواهند بابت سال‌هایی که برای تحصیل در این رشته صرف کرده‌اند، ارتزاق کنند.
 
در دنیا خروجی نیروی حرفه‌ای تئاتر از دانشگاه چقدر است؟
اجازه بدهید مثالی درباره امریکا بزنم. یکی از بهترین دانشکده‌های تئاتر دنیا دانشگاه «دراما» واشنگتن سیاتل است که خودم هم در آنجا ورک شارپ داشتم. امسال استادان این دانشگاه جلسه‌ای تشکیل دادند تا این معضل را بررسی کنند که چرا تعداد دانشجویان این رشته به چهار نفر برای سال تحصیلی جدید تقلیل پیداکرده است؟! البته این دانشگاه پولی است. نکته جالب این است که آنها هم با بحران تئاتر سردر گریبان‌اند. آنجا هم تئاتر وضعیت مالی خوبی ندارد اما در ایران باوجود بحران و مشکلات جدی، علاقه‌مندان این رشته زیاد است. البته خروجی آن دانشگاه بسیار شگفت‌انگیز است. مثلاً در رشته بازیگری و کارگردانی هنرمندان مقطع فوق‌لیسانس آنها کارهای عجیبی ارائه می‌کنند. البته در طراحی صحنه چنین نیست و دانشجویان ایرانی خیلی موفق‌ترند. ما ایده‌های خوبی داریم اما با مشکل سخت‌افزار مواجه هستیم. دانشجوی طراحی صحنه ما اغلب پولی برای خریدن رنگ ندارد. این مشکل به بخش‌های دیگر قابل‌تعمیم است.
 
در کتاب برخی عکس‌ها با زیرنویس و توضیح اشتباه درج‌شده است؟
 تا پیش از چاپ کتاب، سه بار متن بررسی شد اما متأسفانه این مشکل در زمینه عکس‌های خسرو خورشیدی رخ داد و زیر عکس‌های مربوط به سریال سربداران این هنرمند اسم نمایش بینوایان درج شد که همین‌جا از این استاد گرامی عذرخواهی می‌کنم.
 
در کنار اغلب عکس‌های کتاب فضای خالی زیادی وجود دارد. آیا نمی‌شد در این بخش توضیحاتی درباره هر عکس و نحوه طراحی آن قرارداد؟
برای خیلی از عکس‌ها به دلیل فقر منابع و اطلاعات امکان درج این توضیح وجود نداشت و کتاب دودست می‌شد و به همین دلیل مجبور بودیم شکلی یکدست را برای کتاب رعایت کنیم.
 
بسیاری از طراحان صحنه تئاتر پس از فعالیت در تلویزیون و سینما موردتوجه قرار گرفتند. اغلب طراحان موفق نیز پس از فعالیت در پروژه‌های تاریخی بیشتر دیده شدند. ظاهراً طراح تا وقتی در کارش فعالیت فاخر، عظیم، حجیم و پُرخرج انجام ندهد، کارش دیده نمی‌شود؟
بخشی از این موضوع طبیعی است. وقتی آمار طراحی صحنه‌های اسکار گرفته را مشاهده می‌کنید متوجه می‌شوید اغلب پروژه‌ها اصطلاحاً «بیگ پروداکشن» بوده‌اند. در تئاتر هم این مساله صدق می‌کند. طراحی صحنه وابسته به پول است اما به حجم وابستگی ندارد. ممکن است من به‌عنوان طراح صحنه متنی بخوانم و باوجود داشتن پول زیاد، تشخیص دهم اقتضاء این نمایش صرفاً یک نیم سِت مبل است. اما متأسفانه گاهی حتی امکان خرید همان نیم ست هم نیست و مجبوریم دو نیمکت داخل صحنه قرار دهیم. به نظرم تئاتر باید آن‌قدر بودجه داشته باشد که بتواند همان حداقل را فراهم کند. اگر این اتفاق رخ دهد، طراح صحنه دیده می‌شود.
 
از دهه 80 تاکنون سریال‌های تاریخی زیادی ساخته شد اما باوجود بودجه و زمان کافی که در اختیار این پروژه‌ها بوده، هیچ‌گاه آموزه‌ها و یا تجربیات این آثار در بخش صحنه و لباس مکتوب نشده است. آیا این تجربه قابل‌انتقال نیست یا اینکه طراحان صحنه نمی‌خواهند تجربیات خود را به دیگران منتقل کنند؟
در سینمای هالیوود با ساخت پروژه‌هایی مانند جنگ ستارگان، اواتار و... انبوهی از کتاب تولید و از کنار آن درآمد کسب می‌شود. اما متأسفانه در ایران فرهنگ مستندسازی نیست و البته هزینه نشر هم بسیار بالا است. اگر قرار باشد درباره سریالی کتاب طراحی صحنه منتشر شود، حتماً باید رنگی باشد، روی کاغذ گلاسه منتشر شود و بالای 400 صفحه باشد. طبیعی است هیچ ناشری به سراغ چنین کتابی نیاید و البته پروژه هم نگاهش در هزینه کردن معطوف به هزینه‌های جاری است.
 
اغلب این پروژه‌ها متعلق به تلویزیون است اما چرا تلویزیون وارد این عرصه نمی‌شود؟
به این دلیل که تلویزیون هم پول ندارد و مشکل مالی دارد و نمی‌تواند دستمزد عوامل خودش را به‌موقع بدهد.
 
 
به نظر شما نام‌های بزرگ طراحی صحنه جایی برای انتشار کتاب مستقل با نگاهی نقادانه دارند؟
می‌شود این کار را کرد اما نویسنده احتمالاً باید از جانش سیرشده باشد. متأسفانه ما در ایران فرهنگ نقادی نداریم و من شخصاً بارها ضربه این مسئله را خورده‌ام. البته منتقدان می‌توانند این کار را انجام بدهند چون تولید تئاتر ندارند و در عرصه حرفه‌ای فعالیت ندارند اما هر منتقدی دانش طراحی صحنه ندارد که بتواند از این زاویه به اثر نگاه کند.
 
به نظر شما کتاب تا چه حد به هدفی که داشته رسیده و توانسته طراحان برجسته این عرصه را معرفی کند؟
به نظرم 60 درصد.
 
در مصاحبه اشاره کردید که تئاتر الآن در دوره رکود است. به نظر شما جامعه تئاتری برای خروج از این رکود به چه نوع مطالعه‌ای نیاز دارد؟
هر کتابی که آنها را باهم مهربان‌تر خواهد کرد! الآن مهم‌ترین موضوع برای تئاتر ما مهربانی است. باید روانشانسی، جامعه‌شناسی، فلسفه و چیزهایی که بتوان به‌واسطه مطالعه آن‌قدر را در حوزه اخلاق بیشتر درک کنند. اول هم خودم را می‌گویم. ما نیاز داریم باهم مهربان‌تر باشیم.
 
دستاورد کتاب برای مخاطبی که آن را مطالعه می‌کند چیست؟
بزرگ‌ترین هدف من این است که خواننده حس کند طراحی صحنه مقوله‌ای جدی است.
 
در کتاب نام شما در کنار «مژگان ابطحی» آمده است. بد نیست درباره حضور وی نیز توضیح دهید.
«مژگان ابطحی» دانشجوی سال آخر طراحی صحنه من در دانشگاه تهران است. وی وظیفه جمع‌آوری بخشی از منابع و انجام برخی مصاحبه‌ها را به عهده داشت.
 
در همین زمینه بخوانید:

معرفی واردکنندگان «طراحی صحنه» به تئاتر ایران/ نگاهی به کتاب «ده طراح صحنه»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها