یکشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۳
رشد اخلاقی-اجتماعی مخاطب، هدفی که هیچ وقت تغییر نکرد

ششم شهریورماه زادروز سیدمهدی شجاعی، نویسنده ادبیات بزرگسال و کودک و نوجوان معاصرمان است؛ نویسنده‌ای که امروز 62 ساله می‌شود. به این بهانه، در این گزارش چند اثر کودک‌ونوجوان او را مرور کرده‌ایم که می‌توانید در این مطلب بخوانید.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ سیدمهدی شجاعی را با موهای سپیدش می‌شناسیم که شاید هر تار آن حامل خاطره‌ای باشد. خاطره‌ای از روزی که ایده کتاب «کشتی پهلو گرفته» در ذهنش ایجاد شد یا شاید شبی که خواست ما را سوار بر اسبی کند که شبیه‌ترین فرد به پیامبر خدا (ص) بر آن سوار می‌شد و در صفحات «پدر، عشق و پسر» راه برویم و فکر کنیم. موهای سپید این نویسنده معاصر کشورمان می‌تواند خاطره‌های بلند و مفصلی درباره نگارش آثار بزرگسالش داشته باشد و به وقت نشستن در کنارش یکی‌یکی آن‌ها را وا کند و برای‌مان بگوید؛ اما حتما لابه‌لای آن‌ها، تارهایی را هم پیدا می‌کنیم که نشان از روزهایی دارند که نبض ذهن شجاعی برای کودکان خلاق و نوجوانان کنجکاو سرزمین می‌تپید و ایده‌ها را یکی‌یکی واردش می‌کرد. ممکن است کمتر از یک‌درصد و حتی فقط یک‌نفر از خوانندگان این مطلب ندانند که سیدمهدی شجاعی هم برای کودکان و نوجوانان کشور داستان نوشته و هم ترجمه کرده است. پس حتی اگر یک‌نفر در این‌باره اطلاعاتی ندارد همراه‌مان باشد تا گریزی بزنیم بر چند اثر تألیفی و ترجمه از این نویسنده فرم‌دان و محتوادوست.

«فصل خوب پیوستن»
بیایید چندلحظه به عنوان کتاب نگاه کنیم؛ چه می‌بینیم؟ سه کلمه‌ی فصل، خوب و پیوستن. سومین کلمه را بهتر ببینیم؛ پیوستن. سوال همین‌جاست، قصه در همین کلمه پنهان شده است. پیوستن به چه؟ پیوستن به چه دلیل؟ پیوستن از چه طریق؟ سیدمهدی شجاعی کتاب «فصل خوب پیوستن» را برای نوجوانان نوشته است در قالب زندگی‌نگاری، آن هم به سبک روایت خودش. وی از راه خطرناک و پرفراز و نشیبی می‌گوید که کمترین غفلت، ممکن است به سواران آسیب وارد کند، از دروازه‌های شهر می‌گوید که در کنترل شدید نیروهای حکومتی است و سواران ناگزیر شده‌اند سخت‌ترین راه‌ها را انتخاب کنند. یکی از آن سواران که سردسته‌شان هم است، مسلم بن عوسجه است. او کیست؟
سیدمهدی شجاعی با همین پرسش‌های پشت‌سرهمی که در ذهن مخاطبانی مثل من و شما ایجاد می‌کند باید حق مطلب کارش را اداشده بداند؛ زیرا داستان یعنی همین، قصه‌گویی یعنی همین. سوژه‌ات را روایت کنی و سوال‌های تازه در ذهن مخاطبت بکاری. مثلا مسلم بن عوسجه کیست؟ همین کافی‌ست تا دست‌کم چندخط درباره این شخصیت کربلایی واقعه عاشورا جست‌وجو و بر دانش دینی-تاریخی‌مان اضافه کنیم.

 
اما وی به صِرف زندگی‌نگاری به سبک خودش نیست که در طرح پرسش ذهنی برای مخاطبش موفق است؛ بلکه او موفق‌تر هم می‌شود وقتی‌که می‌بینیم خط به خط و صفحه به صفحه اطلاعات مستند تاریخی جلوی چشم‌مان نمی‌گذارد و اذیت‌مان نمی‌کند؛ زیرا می‌دانیم که خواندن چندین و چند مبحث تاریخی در یک قصه و داستان، چه‌قدر می‌تواند ضرب‌آهنگ را کُند و مخاطب را خسته کند. مخاطبی که باید وقتش را غنیمت بشماری و در همان تمایل اولیه‌اش به مطالعه کتاب، حرفت را به او بگویی. رسم سیدمهدی شجاعی در «فصل خوب پیوستن» به نظر می‌رسد این‌گونه است و قصه‌گویی برایش مهم‌تر بوده است.

«قصه پلنگ سفید»
تا به حال به این فکر کرده‌اید که حیوانی به سراغ‌تان بیاید و از شما بخواهد کمکش کنید؟ احتمالا حیوانات کوچک و بزرگی با همان زبان بی‌زبانی بارها از ما طلب کمک کرده‌اند؛ یا پاسخ داده‌ایم یا نداده‌ایم؛ اما دیگر یک پلنگ بیاید دم خانه‌تان و از شما چیزی بخواهد کمی عجیب است. سیدمهدی شجاعی در کتاب «قصه پلنگ سفید» که برای کودکان و نوجوانان نوشته است، داستان این پلنگ را روایت می‌کند که از وحشی‌بودن خسته شده است و می‌خواهد در کنار انسان‌ها به عنوان یک حیوان اهلی زندگی کند. تصورش هم عجیب و درعین‌حال بامزه است. فکر کنید بروید به دوستان‌تان بگویید حیوان خانگی من پلنگ است! بامزه است دیگر. این پلنگ به سراغ هر کسی که می‌رود با نیت بد آن شخص مواجه می‌شود؛ از نجار بگیر تا قصاب و خلاصه می‌رسد به نویسنده داستان. پلنگ از او می‌خواهد الّا و بلّا من را برگردان به حیات وحش ولی چه می‌شود؟ نویسنده او را برمی‌گرداند؟

 

سیدمهدی شجاعی که گفتن از احساسات عمیق انسانی را خوب بلد است و در آثار متعددش شاهد آن بوده‌ایم؛ در این اثر احساسات حیوانات درباره خودشان، درباره ما و احساسات ما درباره این آفریده‌های خداوند را نشان می‌‌دهد. شاید شبیه به یک یادآوری؛ زیرا باوجود اینکه جانوران حقوق مشخصی ندارند، ولی هم خداوند و هم سرشت‌مان به ما می‌گویند که باید با آن‌ها خوب باشیم و اذیت‌وآزار نرسانیم. و شجاعی خوب این نکته را در کتاب «قصه پلنگ سفید» به بچه‌ها می‌آموزد.

«دوستی گم نمی‌شود، دشمنی هم»/ بر اساس قصه‌ای از کلیله و دمنه
سیدمهدی شجاعی نوشتن از دنیای حیوانات را دوست دارد و خوب فهمیده است که راویان غیرانسانی هم می‌توانند جذاب باشند و راهگشا برای پیشبرد بهتر داستان. «پدر، عشق و پسر» را یادتان است؟ شاید گفتن آن ماجراها آن‌قدر سخت بوده که از پس راوی انسانی برنمی‌آمده و اسب حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام این مهم را برعهده گرفته است. چه فداکاری‌ای! 

این نویسنده در کتاب «دوستی گم نمی‌شود، دشمنی هم» دوباره به سراغ قصه حیوانات رفته است. او بازنویسی‌ای از حکایت جهانگرد و زرگر در کلیله و دمنه به مخاطبان ارائه می‌دهد تا با فرم امروزی محتوای دیروز را دوباره بخوانند و نگذارد آن قصه‌ها فراموش شود. قصه، قصه ببری است که داشت آرام آرام راه می‌رفت و ناگهان زیرپایش خالی می‌شود و به داخل گودال عمیقی می‌افتد و با شدت به کف اتاق می‌خورد و از سر خشم و درد نعره می‌کشد. بعد کم‌کم چشم‌هایش را باز می‌کند و با تعجب یک مرد، یک مار و یک میمون را در اطرفش می‌بیند. باقی ماجراها‍‍ را بروید در کتاب بخوانید؛ چرا که فرصت خواندن قلم شجاعی را نباید از دست داد؛ به‌خصوص وقتی‌که داستان‌ها از زبان حیوانات گفته می‌شوند. به بچه‌هایتان هم بدهید بخوانند؛ زیرا به خوبی در قالب یک داستان کودک و نوجوان، از قدرشناسی می‌گوید و بدبودن خیانت و از طبیعت می‌گوید و حیوانات. مطالعه این داستان را به کودکان 10-11 سال‌تان بسپارید و بدانید که سیدمهدی شجاعی به خوبی می‌تواند با قلمش به رشد اخلاقی-اجتماعی بچه‌هایتان کمک کند؛ زیرا او دغدغه دارد، دغدغه‌هایی انسانی و رشددهنده.

«خرس کوچولو! اهل کجایی؟»
این نویسنده معاصر کشورمان، قدمی هم در کوچه‌پس‌کوچه‌های ترجمه زده است. برای مثال کتاب «خرس کوچولو! اهل کجایی؟» نوشته هانس دوبیر را که شجاعی ترجمه کرده است خوانده‌اید؟ دوبیر از تعلق‌داشتن، مهربانی و کمک به هم‌نوع نوشته و سیدمهدی شجاعی هم که قلمش را در همین مسیر چه در حوزه بزرگسال و چه کودک به حرکت درآورده، آن را برای بچه‌های ایرانی ترجمه کرده است. 

چرا شجاعی چنین کتابی را ترجمه کرده است؟ احتمالا یکی از دلایل مهمش این است که به موضوع نیکوکاری و محبت‌کردن به یکدیگر می‌پردازد. مساله‌ای که از بدو تولد با آن آشنا می‌شویم؛ زیرا دین‌مان، دین مهربانی‌کردن به همدیگر است؛ چه محبت انسان به انسان و چه انسان به دیگر موجودات. این کتاب، قصه خرس کوچولویی است که در قطب و سرما زندگی می‌کند و در اثر یک اتفاق با قطعه یخی، از خانواده‌اش دور می‌شود و به سمت جزیره‌ای گرم می‌رود. تحمل مکان جدید برای خرس کوچولو بسیار سخت و دشوار است؛ اما کمک حیوانات دیگر این سختی و غربت را برای او کم‌رنگ می‌کند. دوستی حیوانات با هم سبب می‌شود تا خرس کوچولو بتواند دوباره به خانه‌اش برگردد و تا آخر عمر کمک‌های دوستانش را فراموش نکند.
می‌بینید؟ شجاعی کتاب خوبی را برای آموزش مفاهیم اخلاقی به کودکان و نوجوانان از طریق کلمات داستانی انتخاب کرده و انتخاب هوشمندانه‌ای هم بوده است؛ زیرا نوع زندگی حیوانات، خوراک، محل و شرایط زندگی و غیره از نکاتی است که کودکان دوست دارند درباره‌اش بدانند. سرمای قطب و حیوانات آن، گرمای جزایر و اهالی آن و ارتباط آن‌ها با یکدیگر به خوبی در این داستان گنجانده شده و چه روش خوبی است برای گفتن از دغدغه‌های مهم لابه‌لای این کلمات.

کتاب «درختی به نام افرا»
اثر دیگری در کارنامه فعالیت ترجمه سیدمهدی شجاعی دیده می‌شود که به همان زنجیره آثار دغدغه‌مندش متصل است؛ کتابی به اسم «درختی به نام افرا». این کتاب از لطمه‌ای می‌گوید که به محیط‌زیست‌مان وارد شده و مخاطب را هم کودکان قرار داده است؛ زیرا باوجود اینکه این قشر خود قربانی ناهنجاری‌های محیط‌زیستی‌ هستند و ما باید طبیعتی سالم به آن‌ها تحویل می‌دادیم، اما این اتفاق رخ نداده است؛ با این حال این قشر، بهترین گروه در جامعه‌اند که آموزش این مسائل را بهتر و درست‌تر درک می‌کنند و فرامی‌گیرند. از این رو، اگر حفاظت از محیط زیست برایشان به یک باور ذهنی تبدیل شود، دیگر می‌توانیم خیال‌مان راحت باشد که طبیعت زیبا و شاداب به نسل‌های بعدتر و بعدتر بشریت هم خواهد رسید. 


این کتاب به قلم ایوان کانچیو است که از زبان یک درخت سخن می‌گوید؛ از لحظه پیدایش و کوچکی‌اش تا زمانی که پربار می‌شود و موارد استفاده و اهمیت وجودش را روایت می‌کند. می‌بینید؟ سیدمهدی شجاعی دوباره به سراغ راوی غیرانسانی رفته است و این به ما نشان می‌دهد او واقعا علاقه‌مند است دنیاهای جورواجور را درک و لمس کند؛ دنیای یک درخت، یک ببر، خرس قطبی و اسبی که خاک کربلا را با همه وجود حس کرده است.

داستان «درختی به نام افرا» به خوبی بچه‌ها را با درختان، نوع زندگی، کاربرد و اهمیت حضورشان بر جای‌جای کره زمین آشنا و این حس را در آن‌ها ایجاد می‌کند که باید از این موجودات زیبا و مؤثر مراقبت کنند و مهربان باشند، برخلاف بزرگترهایی که جز به منافع خود به چیز دیگری فکر نمی‌کنند. مثلا همین سیلی که چند روز پیش، در سطح کشور اتفاق افتاد را ببینید؛ اگر انبوهی از درختان در مقابل هجوم سیل وجود داشت، قطعا آسیب و خسارت به این حد نمی‌رسید؛ زیرا درختان نگهبان ما و خانه‌هایمان هستند؛ نگهبانانی باستانی. سیدمهدی شجاعی با دست گذاشتن بر این کتاب و ترجمه روانی که ارائه داده است یک‌قدم بچه‌های ایرانی را به داشتن درک درست درباره زندگی درختان و زندگی مسالمت‌آمیز با سایر موجودات نزدیک کرده است.

و . . .
اگر بخواهیم درباره آثار شجاعی بنویسیم، شاید نیاز باشد که ماه‌ها بخوانیم و روزها بنویسیم؛ از این رو سعی کردیم در این گزارش به تعدادی از آثار او بپردازیم؛ به هر حال این نویسنده، فیلمنامه‌نویس و مترجم کشورمان امروز 62 ساله می‌شود، نویسنده‌ای که تاکنون آثار متعددی را وارد بازار نشر ایران کرده است؛ آثاری که وقتی به موضوعات آن‌ها نگاه می‌کنیم به یک نکته می‌رسیم؛ از اولین تا آخرین اثر، شجاعی یک دغدغه دارد و آن رشد اخلاقی-اجتماعی مخاطب است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها