جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۰
کتاب‌بازی برای مغز

سفر به دنیای مغز در چند کتاب، از شناخت ماهیت آن تا شگفتی‌هایی که شاید تاکنون نمی‌دانستیم. باید گفت، فهم بهتر مغز سبب می‌شود که بهتر دریابیم چگونه می‌توانیم در روابط شخصی خود واقعی‌تر باشیم و رعایت چه نکاتی در زندگی اجتماعی ضروری‌تر است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در سکوت و تاریکی درون جمجمه هر انسانی مغز فعالی وجود دارد که شرحی از واقعیت جهان را ارائه می‌دهد و داستانی از هویت او را روایت می‌کند. اساسا مغز این ماده یک و نیم کیلوگرمی بدن انسان دنیایی از شگفتی‌ها را با خود همراه دارد. شگفتی‌هایی که بسیاری از آن‌ها برای دانشمندان سر به مهر باقی مانده و بسیاری دیگر هم فاش شده است. اما باید گفت هنوز دانشمندان سوالاتی را در ذهن دارند که تنها سرنخ‌هایی از آن‌ها را پیدا کردند و در جستجوی پاسخی دقیق و منظقی هستند.
 
از این رو به مناسبت هفته آگاهی از مغز، به معرفی و پیشنهاد کتاب‌هایی پرداخته‌ایم که نگرش شما را نسبت به مغز و آگاهی از آن تغییر می‌دهد. کتاب‌هایی که به شما می‌گوید آنچه که درون جمجمه شما فعال است و دارای میلیاردها رشته و نورون عصبی است، دارای توان محاسبه بسیار بالا و نوعی ماشین ادراکی است. در کل این کتاب‌ها می‌تواند بسیاری از سوالات شما را پاسخ دهد.
 
لازم به ذکر است که دانش بررسی و شناخت مغز دارای اهمیت زیادی است. این ماده عجیب که درون جمجمه ما قرار دارد، همان چیزی است که تصمیم‌های ما از آن برمی‌خیزند و تخیل ما با آن جان می‌گیرد. زندگی ما در خواب و بیداری از کنش سریع و بی‌وقفه میلیاردها سلول آن پدید می‌آید. در حقیقت فهم بهتر مغز سبب می‌شود که بهتر دریابیم چگونه می‌توانیم در روابط شخصی خود واقعی‌تر باشیم و رعایت چه نکاتی در زندگی اجتماعی ضروری‌تر است و اینکه چگونه مبارزه کنیم؟ چگونه عشق بورزیم؟ چه چیزی را درست بدانیم؟ چگونه تحصیل کنیم ؟ چگونه خط ‌و مشی اجتماعی بهتری را دنبال کنیم؟ و چگونه به طراحی جسم خود در سده‌های آینده بپردازیم؟
 
داستانی از مغز
اگر بخواهیم در دنیای علم از پنج دانشمند که در این عرصه به فعالیت پرداخته‌اند نام‌ ببریم، قطعا دیوید ایگلمن یکی از این دانشمندان خواهد بود. وی در کتاب «مغز داستان شما» تلاش کرده همه فرصت‌ها و تصورهایی را که از مغز  داریم، زیر ذره‌بین بگذارد. این دانشمند در اثرش از شیوه معمول نوشتن کتاب‌های درسی دوری کرده تا بتواند به سطوح عمیق‌تری از پژوهش دست پیدا کند و روشن کند که چگونه تصمیم می‌گیریم و چگونه واقعیت را درک می‌کنیم؟ ما کیستیم و زندگی ما چگونه پیش می‌رود؟ چرا به دیگران نیاز داریم؟ و به‌عنوان گونه‌ای که تازه دارد رشته امور و فعالیت‌های خود را به‌دست می‌گیرد، داریم به کجا میرویم؟ وی در این مسیر می‌کوشد تا بین نوشته‌های دانشگاهی و زندگی عملی پلی بزند. بنابراین رویکرد وی به این موضوع با شیوه‌ای که در نگارش مقاله‌های خاص مجله‌های دانشگاهی و سایر کتاب‌هایی که در زمینه علوم اعصاب نوشته است، فرق می‌کند.
 

 
کتاب «مغز: داستان شما» در 6 فصل با عناوین «من‌ کیستم»، «واقعیت چیست»، «فرمانده کیست»، «چگونه تصمیم می‌گیریم»، «آیا من به شما نیاز دارم» و «ما به چه کسی تبدیل خواهیم شد» به رشته نگارش درآمده است.
 
ایگلمن در فصل نخست این کتاب می‌خواهد با مخاطبانش موضوعاتی را در میان بگذارد که تقریبا همه ما با آن درگیر هستیم. در واقع تمام کارهایی که در زندگی انجام می‌دهیم از یک گفت‌وگوی ساده گرفته تا فعالیت‌های فرهنگی در مقیاس گسترده بیانگر ویژگی‌های مغز ما هستند. از دیدگاه عصبی اینکه ما کیستیم وابسته به آن است که در کجا حضور داریم. مغز ما مدام در تناسب با موقعیتی که در آن هستیم، تغییر می‌کند و مدارهای الکتریکی آن به‌طور پیوسته در حال شکل‌گیری هستند. چگونه تجربه‌های زندگی هر فرد بی‌همتا هستند، پس الگوهای موجود در شبکه‌های عصبی نیز بسیار متنوع هستند. این الگوها به‌طور مداوم زندگی ما را متحول می‌کنند و بنابراین هویت ما نیز موضوعی دستخوش حریق حرکت و تغییر مداوم است و این داستان پایانی ندارد.
 
ایگلمن در این کتاب معتقد است وقتی به دلیل آسیب سلول‌های عصبی یا مصرف مواد و دارو کنش این سلول‌ها تغییر کند، من شما نیز بی درنگ عوض می شود. برخلاف سایر بخش‌های بدن در مورد مغز اگر بخش کوچکی از آن نیز آسیب ببیند، شخصیت فرد به‌طور بارزی دگرگون می‌شود. برای درک این نکته باید داستان مغز را از همان ابتدای زندگی بخوانیم.
 
بنابراین اگر می‌خواهید بدانید صفر تا صد داستان مغز شما از کجا شروع می‌شود و تا کجا به پایان می‌رسد، کتاب «مغز داستان شما» نوشته دیوید ایگلمن را بخوانید. این اثر از سوی محمداسماعیل فلزی ترجمه و توسط انتشارات مازیار راهی بازار کتاب شده است.
 
عجایب یک مولکول
اگر جزو آن دسته از مخاطبان علم‌دوستی هستید که کتاب «مغز داستان شما» را خوانده‌اید، بهتر است کمی فراتر برویم و به عجایب عضو درون جمجمه خود بپردازیم. بیایید از یک مولکول بسیار ساده اما مهم آغاز کنیم. دوپامین نوعی پیام‌رسان عصبی است که نقش مهمی در حرکت، حافظه، پاداش، لذت، رفتار، شناخت، توجه، خواب، تغییرات خلقی و یادگیری در انسان برعهده دارد. این مولکول برای مغز آدمی وسیله چندمنظوره مهمی است که از راه‌های بسیار ما را وادار می‌کند از قلمرو لذت صرف بگذریم و به جستجوی انبوه فرصت‌ها و امکاناتی برویم که به مدد تخیل در ذهن ما جا نمی‌گیرند. این ماده هم برکت است، هم نفرین، هم محرک هست و هم پاداش. ماده‌ای است متشکل از کربن هیدروژن و اکسیژن به‌علاوه یک اتم نیتروژن ساختاری ساده دارد، ولی نتایجی بسیار پیچیده به‌بار می‌آورد. این ماده همان دوپامین است و داستان آن داستان رفتار آدمی است.
 

 
«دوپامین مولکولی با خواص شگفت‌انگیز» عنوان کتابی است که از سوی دانیل لیبرمن و مایکل لانگ نوشته شده است. نویسندگان برای نوشتن این کتاب از جالب‌ترین بررسی‌های علمی که در دسترس بود بهره گرفته‌اند. آن‌ها در مواردی نیز برای سهولت درک، مطلب را ساده گفته‌اند. مغز به اندازه‌ای پیچیده است که حتی دقیق‌ترین دانشمندان علوم اعصاب نیز ناگزیرند، برای ساختن مدلی قابل درک آن‌را ساده کنند.
 
از آنجایی که قلمرو علم بسیار آشفته است، گاهی مطالعاتی انجام می‌شوند که نتایجی متناقض با مطالعات دیگر دارند و زمان می‌برد تا حقیقت مشخص شود، اما شرح و تفسیر همه شواهد برای خواننده خسته‌کننده است، بنابراین در این اثر مطالعاتی انتخاب شده که در عرصه موردبحث اثرگذار بوده‌اند. «عشق»، «داروها»، «تا کجا می‌خواهید ادامه دهید»، «خلاقیت و جنون»، «سیاست»، «پیشرفت» و «هارمونی» هفت فصل این کتاب را تشکیل داده‌اند.
 
اگر می‌خواهید بدانید که چرا وقتی به کسی می‌رسیم که عمری انتظارش را کشیده‌ایم، دوران وصال این اندازه کوتاه است، حتما فصل نخست این اثر را بخوانید. نویسندگان در این فصل به بررسی آن دسته از مواد شیمیایی پرداخته‌اند که ما را به سوی ارضای نیازهای جنسی و عشق می‌رانند و نیز این نکته را بررسی می‌کنیم که چرا دیر یا زود همه‌چیز به حالت نخست برمی‌گردد.
 
نویسندگان در این کتاب با تکیه بر آمار و تحقیق‌های علمی، درباره تأثیر این ماده بر جنبه‌های گوناگون زندگی انسان ازجمله عشق، ورزش، اعتیاد، سیاست، خلاقیت، مهاجرت و پیشرفت بحث می‌کنند.
 
محمداسماعیل فلزی مترجم این اثر به خبرنگار ایبنا گفت: «دوپامین یک ماده آلی از خانواده کاتکول آمین‌هاست که از پیش‌سازهایش در مغز و کلیه ساخته می‌شود. افزایش آن در ایجاد اسکیزوفرنی و کمبود آن در ایجاد پارکینسون دخالت دارد. بنابراین در درمان اسکیزوفرنی از داروهای ضد دوپامین و برای درمان پارکینسون از داروهای مشابه دوپامین استفاده می‌کنند. خود دوپامین به‌عنوان یک ماده دارویی به شکل تزریقی وجود دارد و همه‌روزه در بیمارستان‌های کشور از آن برای افزایش خون‌رسانی کلیه و بهبود کارکرد قلب در موارد اورژانس استفاده می‌کنند. نقش دوپامین در اعتیاد بسیار بارز است. دوپامین می‌تواند مراکز پاداش مغز را فعال کند. بنابراین اگر ماده‌ای موجب افزایش آن در مغز شود به فرد احساس سرخوشی و شعف و لذت دست می‌دهد. همین باعث شده تا از زمان‌های قدیم ترکیب‌های مختلفی را برای افزایش دوپامین مغز استعمال کنند و به این ترتیب معتاد شوند. موادی مانند کوکائین، افدرین و آمفتامین.»
 
این دو اثر از سوی محمداسماعیل فلزی، ترجمه و توسط انتشارات مازیار راهی بازار کتاب شده‌اند.
 
مغز یک ماشین زمان
آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که زمان همان چیزی است که در ذهن یا بهتر بگوییم در مغز شما شکل گرفته است. دین بونومانو، عصب‌شناس آمریکایی در کتاب «مغز شما یک ماشین زمان است» از زیست‌شناسی تکاملی، فیزیک و فلسفه بهره گرفته تا بتواند نظریه تأثیرگذار خود را درباره نحوه درک و تشخیص زمان ارائه کند. وی مغز را سیستم پیچیده‌ای می‌داند که نه تنها زمان را تشخیص می‌دهد، بلکه احساس گذر زمان را در ما به‌وجود می‌‌آورد؛ هرچند این حس هم می‌تواند مانند بسیاری دیگر از تجربیات ذهنی ما، دستخوش توهم و اختلال شود.


 
دی بونومانو در کتاب «مغز ما یک ماشین زمان است» درباره ممکن یا غیرممکن بودن سفر در زمان بحث نمی‌کند؛ بلکه به این موضوع اشاره دارد که مغز بهترین ماشین زمانی است که تاکنون خلق شده است. او می‌گوید: «فکر می‌کنم در فیزیک تمایل به پذیرش جاودانگی وجود دارد و شاید نظریه نسبیت باعث شده است که این تمایل به وجود بیاید. من تمایل دارم از این نظریه که گذشته و آینده وجود ندارد طرفداری کنم و بگویم که گذشته و آینده واقعی نیستند و زمان کاملا نسبی است و زمان حال من و شما متفاوت است.»
 
درست است، شما بهترین ماشین زمانی هستید که خلق شده‌اید، ماشینی که نه تنها زمان را تفسیر و آینده را پیش‌بینی می‌کند، بلکه به ما امکان می‌دهد به شکلی ذهنی، خود را در زمان جلو ببریم. انسان‌ها حس آگاهانه‌ای از زمان دارند این یعنی ما می‌توانیم گذر زمان را درک کنیم. در اصل این همان چیزی است که درون مغز ما اتفاق می‌افتد و وجود خارجی ندارد.
 
دین بونومانو معتقد است، مغز با یادآوری گذشته می‌تواند حوادث آینده را پیش‌بینی کند؛ برای مثال اگر لیوان بلوری از روی میز سقوط کند به طور قطع خواهد شکست و ما خودمان را برای گرفتن آن آماده می‌کنیم، درحالی‌که هنگام سقوط یک کاغذ چنین واکنشی نداریم.

مغز شما زمان را می‌شناسد. دین بونومانو می‌گوید که برای مثال، شما می‌دانید که حرکت بعدی شطرنج چیست؟ یا موسیقی که در حال گوش کردن به آن هستید، چه ریتمی خواهد داشت، این دومین دلیل است برای اینکه ثابت شود مغز یک ماشین زمان است.

ابتدای هر فصل این کتاب نظرات دانشمندان مختلف درباره ماهیت زمان آورده شده است و نویسنده با اشاره به این اعتقادات به تشریح یافته‌های خود پرداخته است؛ در واقع وی تلاش کرده با مثال‌های عینی و با زبانی ساده پیچیدگی‌های زمان و ساختار حیرت‌انگیز مغز را توضیح دهد. بنابراین اگر علاقه‌مندید که بدانید مفاهیمی چون گذر زمان، حس ششم و اینکه چه رابطه‌ای میان گذشته و آینده وجود دارد، خواندن این اثر را از دست ندهید.

این اثر با ترجمه یاشار مجتهدزاده از سوی انتشارات سبزان راهی بازار کتاب شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها