سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۹
ماوراء‌النهر مادرشهر فرهنگی ایران بزرگ است

ابراهیم خدایار، عضو هیات مدیره انجمن نقد ادبی ایران در سمینار «شعر و ادب فارسی در جهان ایران‌شناسی» تاکید کرد که سرزمین ماوراءالنهر را به حق باید مادرشهر فرهنگی ایران بزرگ دانست که الهام‌بخش تمام مردمان فلات ایران بوده و در همیشه تاریخ پیشتازی خود را در جهان ایران‌شناسی و حفظ و پاسداشت زبان و ادب فارسی ادا کرده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، به مناسبت روز شعر و ادب فارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار، عصر دوشنبه (28 شهریورماه) با میزبانی خانه کتاب و ادبیات ایران و با همکاری انجمن علمی ایران‌شناسی، سمینار «شعر و ادب فارسی در جهان ایران‌شناسی» با سخنرانی جمعی از شهریارشناسان و صاحب‌قلمان از جمله  محمود جعفری دهقی، ابراهیم خدایار، محمد زیار، علی‌اکبر سام خانیانی، احسان‌الله شکرالهی، سید سعید فیروزآبادی و علیرضا قیامتی برگزار شد.

آغازگر این نشست، خیر مقدم و تبریک روز شعر و ادب فارسی و بزرگداشت مقام شهریار از سوی ابراهیم اسماعیل اراضی، سرپرست معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران بود. در ادامه، محمود جعفری دهقی، رییس انجمن علمی ایران‌شناسی و دبیر سمینار در سخنانی به بیان دیدگاه‌های خود درباره برخورد مغرب‌زمین با فرهنگ و ادب پارسی پرداخت و گفت: توجه به فرهنگ و تمدن ایران سابقه‌ای بسیار کهن دارد. نخستین بار در هزاره اول پیش از میلاد ایرانیان مکتب خاصی از فلسفه، نجوم و پزشکی و مباحث فرهنگ و ادب را در این سرزمین بنیاد نهادند که از ترکیب سه تمدن ساکنان فلات ایران (تمدن‌های شهر سوخته، کاسی‌ها، ایلامی‌ها، اورارتوها و ...) و مهاجران آریایی به فلات ایران و تمدن همسایگان میانرودانی تشکیل شد. مغان ایرانی این مکتب را به‌ویژه در عصر هخامنشی به مغرب‌زمین انتقال دادند. فلاسفه آتن از این مکتب و جهان‌بینی ایرانیان گزارش داده‌اند. موضوعات یکتاپرستی، آفرینش به دو شکل مینوی و مادی، جدال خیر و شر، فرشکرد و جهان پسین از اندیشه‌های ایرانی نشات گرفته بود. این احتمالا نخستین برخورد با فرهنگ و تمدن ایرانی بود. برخورد دوم مغرب زمین افزون بر آشنایی رومی‌ها با آیین‌های مهری زمانی بود که در عهد خسرو اول انوشیروان گروهی از فیلسوفان رومی به دربار او پناهنده شدند و خسرو با تشکیل حلقه‌های فلسفی به معرفی حکمت‌های ایرانی پرداخت. در همین روزگار آیین مانوی نیز مخفیانه ترویج می‌شد؛ اما برپایی دانشگاه جندی شاپور فرصت دیگری بود تا جهانیان با فرهنگ و ادب ایرانی آشنا شوند.

جعفری دهقی با بیان اینکه در ایران دوران اسلامی، برپایی بیت‌الحکمه‌ها و ترجمه آثار علمی و ادبی از زبان‌های سانسکریت، یونانی، سریانی و پهلوی به زبان عربی و ظهور دانشی مردانی چون بوعلی سینا، فارابی، بیرونی و شاگردان آنها نظیر سید اسماعیل جرجانی موجب شد که آثار ایرانی به زبان های لاتین و دیگر زبان‌ها شود، افزود: این مرحله‌ای دیگر از برخورد تمدن غرب با فرهنگ و تمدن ایرانی بود.  اما از حدود قرن هفدهم نگرش تازه‌‌ای از سوی ایران‌شناسان نسبت به ایران و ادبیات و تاریخ آن ایجاد شد.  این نگاه با توجه به نگرش فلاسفه عصر روشنگری در سده‌های هجدهم میلادی روشن‌تر و مثبت تر بود. توجه به زبان فارسی و یادگیری آن و نیز فرهنگ و ادب فارسی حاصل همین دوران است. توجه به خانواده زبان‌های هند و اروپایی و متعاقب آن زبان‌های ایرانی و نیز ادیان و سنت‌ها و فرهنگ ایران دوباره احیا شد و کسانی نظیر تاورنیه و شاردن آن را به تحسین نگریستند. از سوی دیگر، ترجمه هزار و یکشب در آغاز قرن هجدهم توسط گالان و تالیف نامه‌های ایرانی منتسکیو به جذابیت ایران و ایرانیان در نگاه ایران‌شناسان افزود. از همین زمان شعر و ادبیات فارسی به جهان غرب به گونه‌ای تازه معرفی شد و موجب تحسین و حیرت جهانیان شد. 

وی با اشاره به اینکه دیرینه‌ترین آشنایی ایران‌شناسان با آثار ادبی زبان فارسی با ورود مسیونرهای مسیحی به مشرق زمین و از جمله در عصر صفوی به ایران آغاز شد، توضیح داد: بدیهی است که نخستین گام در جهت آشنایی با فرهنگ و اندیشه ایرانیان آموزش زبان فارسی بود. در همین دوران نمایندگان سیاسی سرزمین‌های اروپایی و سیاحان و تاجران نیز روانه ایران شدند. در طی سده‌ها روابط فرهنگی با اروپا، متفکرین آن سامان با ادبا و شعرای بزرگ ایرانی آشنا شدند؛ اما روانی و شیوایی آثار سعدی موجب شد که به عنوان نخستین و برجسته‌ترین شاعران جهان در سراسر این کره خاکی مورد توجه و علاقه خاص و عام شود و او را به عنوان شاعر همۀ انسان‌ها با هر زبان و فرهنگی معرفی کند. با این حال آشنایی ایرانشناسان انگلیسی با ادبیات فارسی از راه هند گسترش یافت، دورانی که زبان فارسی به‌عنوان زبان رسمی دربار هند به کار می‌رفت و گردانندگان کمپانی هند شرقی برای شناخت بیشتر هند ناچار به آموزش زبان فارسی بودند. در این زمان آثار شاعران فارسی در هند منتشر می‌شد. پس از  آشنایی با این آثار، ترجمه و تحقیق در ادبیات فارسی از سوی کسانی چون ماهان و لمسدن آغاز شد و چندی بعد راه آن به انگلستان گشوده شد و اهمیت شاعران و بزرگانی چون فردوسی و دیگر شاعران ایرانی برای آنها آشکار شد. سر ویلیام جونز در سال ۱۷۷۱ دستور زبان فارسی را تالیف کرد و در آن به نمونه‌ای از اشعار سعدی اشاره کرد.

به گفته جعفری دهقی، به این ترتیب، در سده‌های هفده و هجده میلادی توجه ایران‌شناسان به ادبیات فارسی نخست به گلستان سعدی، کلیله و دمنه، رباعیات خیام، غزلیات حافظ، شاهنامه فردوسی و در مرحله دوم به مثنوی مولوی و خمسه نظامی و منطق‌الطیر عطار معطوف شد. در این دوره، آثار سعدی به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و فرانسه ترجمه و منتشر شد. 

وی از سرویلیام جونز به‌عنوان نخستین کسی یاد کرد که در انگلستان راجع به فردوسی و شاهنامه سخن گفت و توضیح داد: وی داستان رستم و سهراب را به انگلیسی ترجمه کرد. در پی نهضت ایران‌شناسی، ایران‌شناسان این سامان به ترجمه، تصحیح و معرفی شاهنامه فردوسی پرداختند. جوزف چمپیون شاعر انگلیسی در سال 1875 بخش‌هایی از آغاز شاهنامه را به شعر ترجمه کرد و در کلکته منتشر کرد. لومسدن نیز نخستین شخصیت تاریخ است که با استفاده از ماشین چاپ به کمک حروف سربی، اقدام به چاپ متن شاهنامه در ۱۸۱۱ میلادی کرد. ترنر ماکان اهل ایرلند نیز مترجم و زبان‌شناس زبان فارسی بود که تصحیح او از شاهنامه فردوسی نخستین تصحیح در اروپا بود که بر پایه ۱۷ نسخه خطی کامل و چهار نسخه ناقص خطی از شاهنامه تهیه شده است. جیمز اتکینسون محقق زبان و ادبیات فارسی و مترجم رستم و سهراب فردوسی و لیلی و مجنون نظامی بود که در سال 1810 ترجمه منظوم خود را از داستان رستم و سهراب آغاز کرد. او و گروه هم‌عصرش غالبا شاهنامه را با آثار حماسی یونان باستان چون ایلیاد هومر و شاعرانی همچون شکسپیر مقایسه می‌کردند.

جعفری دهقی همچنین به سروده‌های آرنولد انگلیسی از رستم و سهراب اشاره کرد و گفت: ادوارد براون در جلد دوم تاریخ ادبیات خود اهمیت شاهنامه را در سرزمین‌های ایرانی که زبان فارسی در آن رواج دارد، مبتنی بر غرور ملی ایرانیان نسبت به این کتاب می‌داند که نماینده مجد و عظمت قومی ایرانیان است. بروان با وجود ترجمه خوبی که از مقدمه رستم و سهراب به دست داده اما برآن بود که شکوه شاهنامه را نمی‌توان به زبان دیگر ترجمه کرد.

رییس انجمن علمی ایران‌شناسی همچنین عنوان کرد: ساموئل رابینسون افزون بر انتشار کتاب زندگی و آثار فردوسی در سال 1867 در لندن در سال 1873 کتاب زندگی و آثار شاعر ایرانی نظامی و تحلیل قسمت دوم اسکندرنامه ترجمه ویلیام باخر را از آلمانی به انگلیسی ترجمه کرد. ادموند و آرتور وارنر دو برادری بودند که در سال 1923 ترجمه کاملی از شاهنامه را به نظم آزاد انگلیسی درآوردند.

وی همچنین به تشریح سابقه ترجمه شاهکارهای ادب فارسی از جمله آثار مولانا، عطار و حافظ پرداخت.

برداشت ازلی‌انگارانه مترجمان تفسیر طبری از حضور زبان فارسی در ماوراءالنهر
همچنین در این سمینار، ابراهیم خدایار، عضو هیات مدیره انجمن علمی نقد ادبی ایران و سردبیر فصلنامه رودکی در سخنانی به بررسی جهان ایران‌شناسی در آسیای مرکزی در سایه‌سار زبان فارسی پرداخت و ضمن قرائت بخش‌هایی از شعر «تا بیشه‌زاری ریشه در آب است» سروده عبدالله سبحان، شاعر فارسی‌زبان ازبکستان توضیح داد: شاعر در این شعر نیمایی زبان پارسی را عطای پاک یزدان و گنج گرانقدر نیاکان خطاب کرده است و زندگی بدون این دو زبان را در تمام فصل‌ها برای هموطنان هم‌زبانش زمستان دانسته، زبانی که از آغاز یک صبح تا پایان صبحی دیگر که باید آن را میان ازل و ابد نامید پیوسته از زبان مرغی خوش‌خوان شنیده می‌شود.

خدایار با بیان اینکه مترجمان ماوراءالنهری تفسیر کبیر طبری به فارسی با برداشتی ازلی‌انگارانه که از حضور زبان فارسی در ماوراءالنهر داشته‌اند، گویا آبشخور اصلی شاعر در سرایش این شعر بوده اند، افزود: بر اساس مقدمه این تفسیر منصور بن نوح سامانی، علمای ماوراءالنهر را جمع می‌کند و با هدف رنگ دینی بخشیدن به این کار از آنها برای ترجمه قرآن کریم از عربی به فارسی فتوا می‌گیرد و به این ترتیب تمام تفسیر به فارسی ترجمه می‌شود. یک دلیل دیگر برای ترجمه آن بوده که این زبان پارسی از قدیم آشنا بوده است. از روزگار آدم تا روزگار اسماعیل (ع) همه پیامبران و ملوکان زمین به فارسی سخن می‌گفتند و اولین کسی که به زبان عربی سخن گفت حضرت اسماعیل بود.

وی همچنین با اشاره به خرده‌گیری آنتونی اسمیت، نظریه‌پرداز بریتانیایی ناسیونالیسم بر نظریه شکل‌گیری ملت‌های مدرن و توسعه مراحل آن در غرب و نیز انتقال این مفهوم از طریق استعمار اروپا به آسیا گفت: اسمیت با تاکید بر آداب و رسوم مقدس ملت‌ها به مثابه رمز استمرار ناسیونالیسم چهار آداب و آیین مقدس شامل اعتقاد به برگزیدگی قومی، دلبستگی به سرزمین مقدس، خاطرات مشترک از دوره‌های طلایی و کیش و ازخودگذشتگی را در بازتولید، حفظ و استمرار هویت ملی مدرن تمام ملت‌ها مهم دانسته است.

خدایار تاکید کرد: از این منظر سرزمین ماوراءالنهر که باید به حق آن را مادرشهر فرهنگی ایران بزرگ دانست، الهام‌بخش تمام مردمان فلات ایران بوده و در همیشه تاریخ پیشتازی خود را در جهان ایران‌شناسی و حفظ و پاسداشت زبان و ادب فارسی ادا کرده است.

ارتباط ایرانیان و اعراب سابقه پیش‌اسلامی دارد
علی‌اکبر سام‌خانیانی، دانشیار دانشگاه بیرجند نیز در ارتباط مجازی با این سمینار به بیان دیدگاه‌های خود درباره برخورد تمدن فارسی و عربی پرداخت و گفت: ما بیشتر با ارتباط ایرانیان و اعراب پس از اسلام آشناییم در حالی که این ارتباط پیش از اسلام نیز در ارتباط هخامنشیان با یمن و مصر سابقه داشته و در تونس نیز اعراب و ایرانیان در مقابله با یونانیان هم‌پیمان بوده‌اند. پس از اسلام نیز نهضت ترجمه آثار فارسی پهلوی از فارسی به عربی شکل گرفت و بسیاری از عناصر فرهنگی ایرانیان به اعراب انتقال یافت.

سام‌خانیانی با بیان اینکه دین اسلام که مبنای عربی دارد امروز از ارکان تمدن ایرانی است، افزود: میان حماسه‌سرایی و تشیع ارتباط وجود دارد و نخستین حماسه سرایان شاعران شیعی بوده‌اند. همچنین از طریق دانشمندان عثمانی علمای ایران به غربیان معرفی شده‌اند.

دانشیار دانشگاه بیرجند با اشاره به وجود استادان فرهیخته فراوان در کشورهای عربی تاکید کرد: دانشگاه‌ها باید خارج از روابط سیاسی رابطه فرهنگی خود را با کشورهای عربی تقویت کنند.

وی با اشاره به ظرفیت‌های علمی موجود در دانشگاه‌های مصر بر ضرورت گسترش ارتباط فرهنگی دانشگاه‌های ایران و مصر در حوزه ایران‌شناسی و زبان فارسی تاکید کرد.

توجه مغرب‌زمین به ادبیات فارسی در عصر روشنگری
در این سمینار همچنین سیدسعید فیروزآبادی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و صاحب ترجمه‌های متعدد به زبان آلمانی در سخنانی با اشاره به اینکه در عصر روشنگری توجه مغرب زمین به ادبیات فارسی جلب شد، عنوان کرد: در عصر روشنگری اروپاییان خواستند آن دیگری خود را بشناسند و به دنبال شناخت خود علاقه‌مند به مطالعات ایران‌شناسی شدند.

فیروزآبادی با تاکید بر زیبایی‌های زبان و ادب فارسی که ناشی از جهان زیبای ایرانیان است، گفت: جهان ایرانی به مثابه حکایت فیل در تاریکی در مثنوی مولاناست که گروهی در تاریکی دست به آن می‌کشیدند و هرکس تصوری از آن داشت. هریک از دانشمندان اروپایی برداشتی مستقل از فرهنگ و زبان ایران دارند و از سرویلیام جونز تا دیگران شناخت‌شان از ایران بیشتر به واسطه عثمانیان بوده است. در بازه زمانی 900 سال، شاعران عثمانی و هند به فارسی شعر می‌سرودند و قلمرو زبان فارسی از چین تا اروپا ادامه داشت که نشان‌دهنده غنای فرهنگ ماست.

وی سابقه آشنایی آلمانی‌ها با زبان فارسی را به سفرنامه‌ها مربوط دانست و افزود: از قرن 16 آلمانی‌ها سفرنامه‌هایی نوشتند.

فیروزآبادی به علاقه خاص آلمانی‌ها به ترجمه آثار سعدی اشاره کرد و توضیح داد: دلیل این امر جهان‌شمولی و طنز فاخر سعدی است که در دورانی که آلمانی‌ها گرفتار جنگ و بدبختی بودند، اشاره وی به فانی بودن و این نیز بگذرد مرهمی بر دردشان بود. اولئاریوس اولین مترجم گلستان سعدی به آلمانی بود و پس از وی شاهد ترجمه‌های متعدد از کتاب‌های ادبای ایران زمین از جمله حافظ و فردوسی به زبان آلمانی شدیم.

وی تصریح کرد: بخشی از ادب فارسی امروز خوانندگان خود را در میان آلمانی‌ها دارد ولی هنوز ترجمه‌های موجود کافی نیست و باید اقدام‌های بیشتری انجام شود.

درخشش فارسی بر چکاد ادبیات جهان
در ادامه این سمینار، بخشی از سخنرانی علیرضا قیامتی، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد در باب زبان و ادب فارسی به صورت کلیپ پخش شد.

قیامتی در سخنان خود با تاکید بر درخشش ویژه زبان و ادب فارسی بر تارک ادب جهان به عامه‌پسند و مورد اقبال بودن ویژه زبان و ادب فارسی در میان خاورشناسان اشاره کرد و از این زبان به عنوان کانون مهرورزی و سرآمد در راستی و صلح و دوستی یاد کرد.

وی تصریح کرد: با اینکه شاهنامه حماسه است ولی مملو از آموزه‌های خردورزی، صلح و دادگری است و پیام مهر و آشتی دارد. ادب غنایی ما نیز علاوه بر مهر و عشق به انسان‌دوستی و اخلاق اشاره دارد و مولانا را می‌توان نماد آزادگی و مهرورزی دانست. از رودکی تا عطار و سنایی و سعدی که بزرگ‌ترین معلم اخلاق شاعر است هر چه زمان می‌گذرد ارزش زبان فارسی بیشتر بر جهانیان روشن می‌شود.

ادبیات رمانتیک فرانسه محصول ادبیات شرق است
محمد زیار، عضو انجمن علمی ایران‌شناسی و مترجم زبان فرانسه نیز در سخنانی با اشاره به اینکه پس از رنسانس فرانسویان به دنبال اتفاقی جدید در باب ادب و هنر بودند، گفت: به این دلیل ادبیات غنی و قابل توجه قرون وسطی را کنار گذاشتند و نیازمند یک الگو برای ادبیاتی جدید شدند. باید یا به سوی شرق گرایش می‌یافتند یا به رم باستان توجه می‌کردند که نظر به شرق به‌ویژه ایران گزینه دوم بود. آنان به دنبال آموزش و پسند بودند که هر دو در اشعار سعدی وجود داشت و منتخب گلستان را به فرانسه ترجمه کردند. در ادامه گزیده‌ای از کلیله و دمنه نیز به فرانسه ترجمه شد.


وی دوره دیگر از بهره‌گیری فرانسویان از ادبیات فارسی را به عبور از مجرای روشنگری مربوط دانست و افزود: فرانسویان در این دوره به ادبیات شرق به‌ویژه ادبیات فارسی به عنوان اولویت نخست نگاه کردند و می‌توان گفت ادبیات رمانتیک فرانسه از شرق اخذ شده است. در این دوره به سراغ ترجمه آثار فردوسی، سعدی و مولانا رفتند و با غزل فارسی نیز آشنایی یافتند.

پیشگامی هندیان در نگارش دستور زبان فارسی
پایان بخش این سمینار سخنرانی احسان‌الله شکراللهی، رییس سابق مرکز تحقیقات زبان فارسی در هند بود که درباره تاثیر زبان فارسی در شبه قاره سخن گفت. وی با اشاره به اینکه از زمان حضور محمود غزنوی در هند زبان فارسی در شبه قاره زبان رسمی و دیوانی شد، عنوان کرد: بعدها به مرور هریک از دولت‌های اسلامی زبان فارسی را دولتی و دیوانی اعلام کردند.

شکراللهی با اشاره به اینکه گورکان به معنای داماد است، ادامه داد: شاهان گورکانی عقیده داشتند ملکه آنها باید ایرانی باشد و مغولانی که از مسیر افغانستان به ایران و هند رسیدند تربیت یافته فرهنگ ایرانی بودند و به زبان فارسی علاقه داشتند.

وی همچنین به نقش علمای اسلام در گسترش زبان فارسی اشاره کرد و گفت: وقتی اسلام به شرق آمد در ایران سوار بر اسب فارسی شد و با بال و پر فارسی به هند رسید و در میان مردم جا باز کرد. بسیاری از علمای دینی و علمی هند ریشه ایرانی داشته‌اند و در چنین فضایی شاهد افزایش علائم فرهنگی ایران و پرداختن به زبان فارسی شدیم. در چنین شرایطی و به‌ویژه از دوران صفوی که دیگر به شاعران ایرانی صله نمی‌دادند شاعران به شبه قاره کوچ کردند و سبک هندی را ایجاد کردند. این سبک دو شاخه دورخیالی و نازک‌خیالی دارد که ما با نازک‌خیالی آن در ایران آشنا هستیم و با دورخیالی آشنا نشدیم و آن را پس زدیم.

شکراللهی با بیان اینکه هندیان نخستین کسانی بودند که فرهنگ‌نویسی، دستور‌نویسی و تذکره‌نویسی فارسی را انجام دادند، افزود: همچنین نخستین شرح‌ها بر متون فارسی و انتشار آن را هندیان انجام دادند. اولین روزنامه فارسی نیز مرآت الاخبار بود که در هند منتشر شد.

وی به وضعیت امروز آموزش زبان فارسی در هند اشاره کرد و گفت: امروز بیشتر مدرسه آموزش زبان فارسی دنیا متعلق به هند است و 132 گروه آموزش زبان فارسی در دانشگاه‌های این کشور داریم که از ایران نیز بیشتر است.

شکراللهی با اشاره به ظرفیت‌های بسیار موجود در آموزش و گسترش زبان فارسی در هند خواستار حمایت‌های خاص در اعطای بودجه به این امر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها