در ابتدای این نشست، ناصر فیض ضمن اشاره به حرکت نوآورانه بانک صادرات در حمایت از ادبیات و کتاب گفت: در ترکیه نیز بانکی وجود دارد که از ادبیات و کتاب حمایت، و بهطور ویژه در این زمینه فعالیت میکند. این حرکت خوبی است.
او به تغییر فرمت کتابها اشاره و بیان کرد: این اتفاق بدی است که فکر میکنیم ناگزیریم با فناوری جلو برویم؛ مثل پیدیاف کردن کتابها. کتاب باید جلوی چشمت باشد. دستاندرکاران باید تلاش کنند کتاب در معرض دید، و تهیهاش برای مردم آسان باشد. برای مثال سفرهای که یک زمانی دورش خانواده جمع میشد و هویت داشت، حالا با استفاده از یک رول چند متری، ۲۰۰ نفر هم میتوانند دورش بنشینند و بخورند ولی بعد توی سطل میاندازیم. این کار هویت و حرمت ندارد.
فیض افزود: کتاب هم همین است؛ حمل کتاب سخت است، خب درستش کنند، گران است درستش کنند. نیاز جوانان را باید رفع کرد؛ اما از راه درست. باید فکری برای این مسئله کرد که کتاب ارزانتر به مردم برسد. کتاب و کتابخواندن از نان شب واجبتر است.
او در ادامه شعری برای حاضران خواند.
این شاعر، ایدهپردازی را از اتفاقات معمولی اما مهم زندگی دانست و بیان کرد: نویسندههای بزرگ هم از نوشتههای معمولی شروع کردهاند. با داشتن یک سررسید نوشتهها و ایدههایتان را بنویسید. داستانها و رمانها همه تکههایی از زندگیاند؛ زندگی معمولی و کارهای معمولی ما. زندگی شاید همینی است که هست. باید در همین مقدار هم رضایت ایجاد کنیم.
این طنزپردار درباره هنر طنزپردازان گفت: اگر کسی کار ناشایستی انجام میدهد طوری باید بگوید که طرف شرمگین شود. موقع حرفزدن باید ظرافت داشته باشد، جوری حرف بزند که طرف بپذیرد.
او درخصوص مسئله شعر عاشقانه در ایران اظهار کرد: چرا شعر عاشقانه را محدود میکنیم؟ طرف در شعرش آورده به معشوق بوسه میزند، لگد که نمیزند چیز بدی باشد. شعر تخیل است، قرار نیست همهچیز در آن بهطور واقعی اتفاق بیفتد.
او عبید زاکانی شاعر نامآشنای ایرانی را غیرقابلخوانترین شاعر دانست و افزود: اما او ملبس به لباس روحانیت بود. شعرهایی دارد که باید برای خواندنش نقطهچین بگذاریم؛ اما چرا برای شاعران معاصر اینقدر سختگیری داریم.
ناصر فیض در پاسخ به سوال مجری برنامه که «چرا تحمل نقد نداریم؟» اینطور پاسخ داد: باید درست شعر بگوییم. گاهی حتی شعر جدی را هم بلد نیستند بگویند چه برسد به طنز. طنز را باید با قاعده نوشت. وقتی میخواهیم یک نامه به رییس اداره بنویسیم طوری مینویسیم که بد نباشد ولی چهطور وقتی میخواهیم با شخصیتی مثل امام رضا علیهالسلام حرف بزنیم طوری مینویسیم که اگر کلمهی امام رضا را برداریم میتواند مخاطبش هر کسی باشد. هرچیزی را نباید گفت.
او افزود: ما حق نداریم هر طور که دلمان خواست حرف بزنیم. باید در شأن طرف باشد. در شوخی چیزی داریم به این صورت که، باید طوری حرف بزنیم که مقابل فرزند تازه به مدرسه رفتهات هم بتوانی آن را بگویی. برای مثال حافظ طوری شعر گفته است که بد است ولی بد به نظر نمیرسد و پروین اعتصامی هم همینطور. باید فضا را طوری سروسامان دهیم که انسانها خود موارد نامناسب را انتخاب نکنند. با منع کار پیش نمیرود. اگر یکسری رفتارهایمان را درست کنیم، آنوقت طنزمان مشکل ندارد.
این طنزپرداز به کاریکاتور نیز اشارهای کرد و گفت: ذات کاریکاتور همین است که اغراق کند؛ چه میشود که یک مسئول به خود اجازه میدهد بهخاطر یک کاریکاتور از یک طنزپرداز شکایت کند؟ مهم تاثیر است. اگر تاثیر زیاد بود و کمی هم کسی را ناراحت کرد عیبی ندارد. اما بهطور کل طنزپرداز باید برای برادری جامعه جا بگذارد و باعث نفرت نشود.
فیض تأثیر فضای مجازی بر زبان فارسی را نامناسب برشمرد و بیان کرد: یواشیواش شبکههای اجتماعی و فضای مجازی دارد زبان ما را از بین میبرد. اوکی و میزنگم و ... چیست دیگر؟ میشود کلمات مناسبی ساخت که از کلمات خارجی استفاده نکنیم ولی اصول میخواهد؛ باید فرد زبانشناس و آواشناس باشد.
در بخش پایانی نشست نیز ناصر فیض شعری برای حاضران خواند که به دخترش تقدیم کرده بود، و پس از آن از او تقدیر شد.
نظر شما