دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۸
ابیات فردوسی طرح جهان‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ از حکمت اشراق است

دادبه با اشاره به اشعار فردوسی گفت: ابیات فردوسی طرح جهان‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ای است که در حکمت اشراق به دست داده می‌شود و نخستین بار فردوسی به این پرداخته و آن حکمت را نشان داده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) وبینار «شاهنامه و حکمت فهلوی»، روز گذشته به همت مؤسسه حکمت و فلسفه و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به‌صورت مجازی برگزار شد.

اصغر دادبه، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانی خود را با موضوع «رابطه هویت ملی و حکمت ملی در شاهنامه» ارائه کرد و گفت: هر ملت کهن یا غیرکهنی مانند آمریکا یک حکمت و فلسفه ویژه خود دارد؛ مثلاً مکتب سودگرایی، فلسفه ویژه انگلیسی‌ها است که برای آنها نتیجه عمل مهم است و خیلی به نیت اهمیت نمی‌دهند؛ بلکه دنبال نتیجه عمل هستند یا اصالت عمل که فلسفه آمریکایی‌ها ست و هویتشان با این فلسفه شناخته می‌شود.

او با بیان اینکه برای ما و ملت بزرگ ما از آن‌سوی تاریخ تا اکنون، فلسفه ملی و حکمت ملی ما حکمت اشراقی بوده است افزود: از سده چهارم بزرگانی چون فارابی و ابن‌سینا ظهور کرده بودند و یونان‌گرا بودند و تحت تأثیر ارسطو قرار داشتند و با تأکید بر عقلانیتی که ارسطو از آن سخن می‌گفت؛ یعنی عقلانیتی که در نهایت توانایی در برهان‌سازی منجر می‌شود، پیش می‌رفتند. اما در همین زمانه یونانی‌مآبی و خردگرایی در معنای ارسطویی، ‌ابن‌سینا به سراغ حکمت اشراق رفت؛ چون زمان بازیابی هویت ملی است و در نتیجه قهرمان عقل و استدلال هم در شرایطی احساس می‌کند که به سمت حکمت ملی می‌رود و از آن زمان به بعد تمام بزرگان ما اعم از شاعران و حکمای ما ادامه‌دهنده این حکمت می‌شوند و سهروردی نیز این حکمت را به کمالی که باید می‌رساند و ادامه پیدا می‌کند.

این استاد دانشگاه افزود: فردوسی می‌گوید: «به نام خداوند جان و خرد، کز این برتر اندیشه بر نگذرد...» این ابیات طرح جهان‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ای است که در حکمت اشراق به دست داده می‌شود و نخستین بار فردوسی به این پرداخته و آن حکمت را نشان داده است. این ابیات یعنی؛ هرچه فراتر از پدیده‌های قابل تجربه باشد خرد و عقل استدلال‌گر به آن راه نمی‌یابد و فردوسی، نوعی پذیرش اخلاقی را قرن‌ها پیش از کانت پیشنهاد می‌کند.

دادبه تاکید کرد: در این ابیات طرح آن حکمت را می‌دهد و بعد در حکمت مشرقی ادامه پیدا می‌کند. این طرح با ادامه کار از سوی سهروردی و سپس پیروان او به کمال می‌رسد و در سخنان حکیم فردوسی اینطور به نظر می‌رسد که عقل کنار می‌رود، اما اینطور نیست و پذیرش از شهود است. اما در سخنان حکمای بعد و در سخنان سهروردی به روشنی مسئله مطرح می‌شود که متفکر و فیلسوف باید نخست عقلانیت خود را پرورش دهد. 

او با تاکید بر توجه به حکمت یادآور شد: توجه به حکمت دلیلش بازیابی هویت ایرانی و ملی است وگرنه که داشتند کار خود را می‌کردند و می‌توانستند همان را ادامه دهند و رفتن به سمت این حکمت، حکمت است، اما حکمتی که قرار است برای یک ملت راهگشا باشد، مطرح می‌شود. ممکن است کسی بگوید این هم یک حکمت مانند دیگر حکمت‌ها است، اما بر این حکمت تأکید شده است و واکنشی که نسبت به حکمت یونانی نشان داده شد، مخصوصاً در شعر فارسی، فقط ستیز با عقل نبود. عقل سر جای خود هست، بلکه این کار یک نوع مخالفت با غرب‌گرایی بود و اینطور نبود که آن را ندانند، بلکه می‌خواهند به صورتی ادامه دهند که متعلق به ما است و آن واکنش‌ها نیز ملی‌گرایانه بود. در نتیجه هر نوع که بنگریم، این حکمت از آن زاویه هم قابل توجه است و حکمتی ارجمند است.

دادبه با بیان اینکه هر ملتی اساطیری دارد که ویژه تاریخ و هویتش است ادامه داد: در شاهنامه داستان‌هایی داریم که اساطیر نام گرفته و بسیار است. این داستان‌ها حتی اگر صرفاً برای سرگرمی باشد که نیست، باز آن رنگ هویتی و ارزش هویتی در آن محفوظ است. این یک اصل عقلی است که هر چیزی پدید می‌آید، به نوعی باید به درد انسان بخورد و اگر به درد نخورد یا پدید نمی‌آید یا اگر پدید آید، پایدار نمی‌ماند. واقعیت این است که اساطیر هم مانند هر پدیده دیگر چون به درد انسان ایرانی می‌خورده و کارسازی می‌کرده و سودی داشته، پدید آمده است.

او با اشاره به نقل قولی از دورکیم گفت: او می‌گوید اساطیر موجب هم‌بستگی ملی و تقویت احساس هویت ملی می‌شوند. تکرار این داستان‌ها غیر از دل‌انگیز بودنشان که انسان را جذب می‌کند، در حقیقت تأکید و تکراری بر این معنا است که یادتان نرود که ایرانی هستید و هویت ملی خاص خود را دارید که اینها اساطیرش است. در حقیقت تاریخ یک نوع تأکید بر هویت از منظر علمی است؛ چون تاریخ علم شده است و اساطیر نیز یک نوع تأکید بر هویت ملی با بیان هنری و داستانی است؛ یعنی هر دو دارند از این منظر یک کار را می‌کنند و بر هویت ملی تأکید می‌کنند، اما از منظر علمی و هنری این کار انجام می‌شود و جذابیتش به همین است و به همین دلیل است که ادامه یافته است.

دادبه در پایان با بیان اینکه زبان ملی یکی از اجزای سه گانه هویت ملی است تاکید کرد:‌در روزگاری که ما زندگی می‌کنیم، وضعیت خاصی دارد و حتی اگر بگویم عین هویت ملی است، گزافه نگفته‌ام. باید به اصل فلسفی و فرمول هیولا و صورتمان برگردیم. هیولا مبهم است و زمانی تشخص پیدا می‌کند که صورت بر آن عارض شود. هویت ملی مانند هیولا و ماده است که مبهم است و چون زبان ملی بر آن عارض شود، تشخص پیدا می‌کند و آنکه باید بشود، می‌شود. یکی از دلایل مهم مشکلات کشورهای اطراف ما تغییر زبان است. با تغییر زبان، هویت ملی سر جایش هست، اما اگر حواسمان نباشد می‌تواند ابزار دسیسه‌هایی علیه هویت ملی ما بشود و علت اینکه بر زبان فارسی تأکید می‌کنم، این است که هر نوع آفتی بر این عامل هویت‌ساز بزند، باخته‌ایم.

سیدرضا فیض سخنرانی خود را با موضوع «خواب و خواب‌گزاری در فضای مثالی شاهنامه» ارائه کرد و گفت: رویا در شاهنامه نقش مهمی دارد چراکه سراسر شاهنامه از خواب و خواب‌گزاری سرشار است. خواب‌های شاهنامه در فضایی هستند که می‌توان آن را فضای مثالی نامید. در این فضای برزخی حوادثی مانند خواب، هرچند محسوس هستند یا به گونه‌ای محسوس بیان می‌شوند، اما به جهان معقول وابسته‌اند. فضای شاهنامه اسطوره‌ای است و پدیده‌ها نیز واقعی و خیالی هستند. فردوسی هشدار می‌دهد که این را دروغ و افسانه ندانیم.

او با بیان اینکه شاهنامه بیانی از خرد یا رزمی از خردمندی است افزود:  شاهنامه نمایشی واقعی از زندگی مثالی انسان‌ها است چه مردم در این جهان در خواب هستند و آنچه در خواب می‌بینند خواب است که به گفته ابن عربی، خواب را در خواب می‌بینند. از این حیث، شاهنامه رویای خردمندی بیدار است که بعد از شهود با زبان تمثیل و رمز و افسانه، حقایق معقول را با شیواترین وجه، محسوس کرده و اثری را با زبان پارسی جاویدان کرده است.

فیض با اشاره به اینکه فردوسی با ایمان به آموزه‌های حکمت نوری و الهی در باب آفرینش عقل، خرد را صادر نخستین در سلسله آفرینش می‌داند یادآور شد: این آفریده، نور ایزدی و خرد جاودانی است که تجلی آن در حکمت پیامبران و خردمندان راستین هر زمان است. حقیقت محمدیه به تعبیر ابن عربی تجلی اعظم این خرد ازلی است. این نور ایزدی و حکمت آسمانی به عطا و عنایت بسته است و آموختی نیست و به یحیی(ع) نیز آن را در کودکی دادند.

او در پایان گفت: فردوسی با صحنه‌آرایی دانشمندان بزرگسال و دانایی بزرگمهر خردسال، شاید رندانه خواسته که نقش این خرد اهورایی را در بوزرجمهر برجسته کند و به دنبال نشانه‌های این خرد آسمانی به یاد داریم که مار سیاهی به کودک خوابیده نزدیک شده و سراسر بدن او را بوییده بود و سرانجام او را رها کرد و بر شاخ درخت بالا رفت. در اینجا زبان نماد و تمثیل گویا است. اگر مار را رمز اهریمن و سیاهی او را رمز تاریکی اهریمنی بدانیم، بوییدن بوزرجمهر به معنای سنجیدن و ورود به ساحت او است اما طبیعت روشن بوزرجمهر با اهریمن بیگانه است و با شورش خود پس از بیداری، اهریمن سیاه را برای همیشه از خود رانده است.

بابک عالیخانی، عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران در بخش دیگری از این مراسم با بیان اینکه سهرودی حکمت ایرانیان قدیم را با عنوان حکمت خسروانی و حکمت فهلوی نامیده عنوان کرد: سهروردی در «حکمه‌الاشراق»، عباراتی مانند «الفهلویه» دارد. او درباره صادر اول می‌گوید: بعض الفهلویه می‌گویند که صادر اول، بهمن نام دارد که از نظر مطالعات اوستایی بسیار مهم است که بعضی از آنها این اندیشه را دارند و گویا شیخ اشراق می‌دانسته که یک طرز تفکر دیگری هم هست که بهمن را صادر دوم می‌داند. اینکه گفته می‌شود این فلسفه مبتنی بر شهود و بینش‌های عمیق است سخن درستی است و وقتی می‌گویند حکمت فهلوی را احیا کرده، عین واقعیت است و او در ادعای خودش که «احیینا حکمتهم الشریفه النوریه»؛ یعنی حکمت شریف نوری فارس قدیم را احیا کردیم صادق است.

او با اشاره به اینکه تعبیر فهلویون در منظومه سبزواری هم مطرح می‌شود به طرح این سوال پرداخت که آیا حکمت فهلوی یا خسروانی تفاوتی دارند یا خیر؟. عالیخانی در این باره توضیح داد: اینکه شیخ اشراق این دو را با تمایز به کار می‌برد یا خیر، جای این سؤال را به وجود می‌آورد که آیا تمایزی مطرح هست یا نیست. در حقیقت، وقتی آثار شیخ اشراق را می‌بینیم، اینطور است که اینها را به صورت مترادف به کار می‌برد؛ مثلا در وهله نخست انسان ممکن است فکر کند تعبیر خسروانی را در فرهنگ سیاسی در نظر می‌گیرد چون اشاره به کی‌خسرو دارد اما اینچنین نیست و ایشان گاهی تعبیر فهلویون را به کار می‌برد و گاهی از حکمت خسروانی استفاده می‌کند.

عالیخانی با تاکید بر اینکه حکمت به خودی خود رنگی ندارد و مانند شجره مبارکه زیتونه است که شرقی و غربی نیست اما وقتی از عرش به زمین می‌آید رنگ پیدا می‌کند یادآور شد: شیخ اشراق می‌گوید حکمت فهلوی خویشاوند حکمت افلاطونی و فیثاغوری است؛ بنابراین حکمت خسروانی و فهلوی یکسان است و هر دو مقتبس از آثار شیخ هستند. 

این مدرس فلسفه با بیان اینکه حکمت فهلوی را در حوزه‌های مختلفی می‌توان یافت توضیح داد: محققان می‌توانند تحقیق کنند که فرهنگ معنوی مردم ایران را در ابعاد مختلف از پرده ابهام بیرون آورند و بدون این تحقیقات به انجماد و بن‌بست می‌رسیم و باید این مرحله را آغاز کنیم. فولکلور ایران و حکمت فهلوی یکی از موضوعاتی است که می‌شود در مورد آن بحث کرد. در مورد فولکلور ایران، مطلب بسیار زیاد است و داستان‌های بسیاری در ولایت‌های مختلف مطرح است. ما باید حرکتی داشته باشیم تا فولکلور را ثبت کنیم و این کار تا حدودی انجام شده است و در زمان ما هم افراد مهمی وجود دارند که این کار را کرده‌اند، اما لازم است که روی حاصل کار آنها در عالم فلسفه و فکر تأمل شود، و الا گردآوری و ثبت، مرحله اول کار است.

عالیخانی در ادامه درباره نسبت حکمت فهلوی و هنرها و صنایع سنتی ایران و نیز حکمت فهلوی و اجتماعیات و سیاسیات توضیحاتی ارائه کرد و گفت: در این باره باید ببینیم آیا سهروردی در سیاست بحثی دارد یا خیر که برای فهم آن باید جهان‌بینی عمیقی نسبت به سهروردی پیدا کنیم. می‌توانیم از این دو زمینه و حکمت فهلوی مباحثات گسترده‌ای داشته باشیم و از کارشناسان بخواهیم که در این زمینه بحث کنند و منبع نظری الهام‌بخش ما که می‌تواند به مطالعات ما روح ببخشد عبارت از «حکمه الاشراق» است که باید به صورت قوی ارائه شود و نه به صورتی که در حال حاضر ارائه می‌شود.

او همچنین درباره نسبت حکمت فهلوی و مطالعات ایران‌شناسی است بیان کرد: حکمت فهلوی بر بسیاری از نظریه‌پردازی‌های شتاب‌زده و مبتنی بر نداشتن دانش کافی، خط بطلان می‌کشد. همچنین یکی دیگر از زمینه‌ها نسبت بین حکمت فهلوی و عرفان است. رشته‌ای پیوندی در میان حکمت فهلوی و عرفانی ما وجود دارد و سهروردی در این زمینه صحبت کرده است اما شرط فهمش بها دادن به مطالعه منابع اوستایی و ... است. ما اطلاعی نداریم و منبع ما دید مستشرقین شده است اما این چیزی که به ما ارائه می‌کنند فرهنگ ما نیست و ما باید خودمان فعالیت کنیم. زمینه مطالعاتی دیگر نیز عبارت از تطبیق بین حکمت صدرایی و حکمت فهلوی است. به عبارت دیگر می‌توان حکمت فهلوی را با سایر شاخه‌های حکمت در اسلام به بحث گذاشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها