شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۱
بی‌اعتمادی بین متولیان دفاع مقدس و هنرمندان جریان تئاتر جنگ تحمیلی را به انزوا کشاند

کارگردان و فعال دفاع مقدس در نشست «بررسی مؤلفه‌های آثار فاخر در ادبیات نمایشی دفاع مقدس» گفت: اتفاق بدی که به مرور زمان در دهه اول بعد از جنگ تحمیلی افتاد این بود که یک بی‌اعتمادی بین متولیان دفاع مقدس و هنرمندان شکل گرفت و باعث شد جریان خوب نمایشنامه‌نویسی متوقف شود و درام‌های ضعیف شکل بگیرد که هم جریان تئاتر دفاع مقدس را به بن‌بست برساند و هم درام‌نویسی روند رو به رشد را نداشته باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «بررسی مؤلفه‌های آثار فاخر در ادبیات نمایشی دفاع مقدس»، شنبه 20 شهریور با حضور رحمت امینی، مدرس و کارگردان تئاتر، کوروش زارعی، کارگردان و افشین خورشیدباختری، بازیگر و پژوهشگر تئاتر دفاع مقدس از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران با همکاری سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس برگزار ‌شد.
 
رحمت امینی، مدرس و کارگردان تئاتر در ابتدای این نشست به ویژگی‌های بارز جنگ تحمیلی اشاره کرد و گفت: ویژگی بارز جنگ تحمیلی این بود که اگرچه شهدای بسیاری را در این عرصه تقدیم انقلاب و دفاع مقدس کردیم، سرانجام نه‌تنها دشمنان ذره‌ای از خاک کشورمان را نتوانستند بگیرند، بلکه این جنگ و دفاع باعث استحکام بیشتر ملت شد و هنرمندان معمولاً به این چنین رویدادها واکنش نشان می‌دهند و هنرمندان تئاتر نه‌تنها در سال‌های پس از جنگ بلکه در همان روزهای آغازین و در خود جبهه به هنرنمایی مشغول شدند. رزمندگان هنرمندی را در این سال‌ها داشتیم که در جنگ به‎عنوان یک بسیجی و سرباز مشغول بودند و حاصل مشاهداتشان را تبدیل به آثار دفاع مقدس کردند که خوشبختانه نمونه آن آقای زارعی در این جلسه نیز حضور دارند.
 
وی افزود: در این راستا یک پدیده‌ای شکل گرفت به نام نمایشنامه‎نویسی دفاع مقدس که این درام‎نویسی یا نمایشنامه‌نویسی در روزها و سال‌های آغاز جنگ شکل تهییجی و تبلیغی داشت و بیشتر رشادت‌ها را منعکس می‌کرد، البته در سایر هنرها مثل نقاشی و سینما نیز همین‌گونه بود. در ادامه در سال‌های پایانی و بعد از جنگ نیز شاهد یک نوع نگره‌های متفاوتی هم بودیم. جانبازانی که چه در عرصه‌های شیمیایی و بیولوژیک و چه روانی و غیره از تبعات جنگ طولانی هستند و برخی از نمایشنامه‌نویسان به این عرصه‌ها نیز پرداخته‌اند و به نوعی نگره‌های انتقادی را هم در این زمینه مطرح کرده‌اند که ما در تمامی این سویه‌ها حتی سویه تبلیغی و تهییجی و هم سویه انتقادی آثار فاخری را داشته‌ایم.
 
امینی اظهار کرد: حاشیه‌های جنگ هم در آثار دفاع مقدس نمود پیدا کرده و یک شکل دیگر و شیوه دیگر از نمایشنامه‌های دفاع مقدس، ترکیبش با وقایع تاریخ اسلام مانند عاشورا و شخصیت‌های دینی بوده است. ما نمایشنامه‌هایی به اسم تعزیه داشته‌ایم، بنابراین در همان روزهای آغازین جنگ، چه در استان‌های کشور و چه در تهران، هنرمندانی داشتیم که قصه‌های معاصر دفاع مقدس را با وقایع تاریخ دین اسلام ترکیب کردند.


در ادامه این نشست، کوروش زارعی، بازیگر، کارگردان و فعال دفاع مقدس بحث خود را با سال‌های آغاز جنگ و درام‌نویسی در آن زمان آغاز کرد و گفت: همانطور که آقای امینی گفتند که خودشان هم از درام‌نویسان هستند که در عرصه نمایشنامه‌نویسی کار و تدریس می‌کنند، جنگ ما یک جنگ کاملاً منحصر به‌فرد بود با تمام جنگ‌های دنیا چه به لحاظ تکنیکی و چه به لحاظ تاکتیکی فرق می‌کرد. در حالی که ما سرگرم جشن و پیروزی انقلاب اسلامی بودیم، جنگی به ما تحمیل شد و ما با ۳۰ کشور آسیایی، اروپایی و آفریقایی مواجه بودیم و ایران با کشورهایی که خیلی از آن‌ها مجهز به ادوات و جنگ‌افزارهای مهم‌ روز بودند وارد جنگ شد. از این جهت می‌گویم هم به لحاظ تکنیکی و هم تاکتیکی به خاطر این‌که ما با باورهایمان به جنگ رفتیم و به خاطر همین هم هست که ما به آن عنوان دفاع مقدس را اطلاق کرده و کمتر از واژه جنگ استفاده می‌کنیم. ما با مقدسات و باورهای خودمان در مقابل دشمن ایستادیم. اگر در عملیات‌های مختلف به پیروزی رسیدیم، فقط به‌خاطر باورها و اعتقادات بود، چون تازه انقلاب شده بود و ما تجهیزات نظامی نداشتیم، درست است ارتش در کنار ما بود، اما ما تا آمدیم به خودمان بجنبیم، خرمشهر را تسخیر و آبادان را محاصره کردند و درواقع اگر این باورها، اعتقادات و شور انقلابی در وجود مردم و جوانان نبود، ما نمی‌توانستیم در این جنگ پیروز شویم. اما توانستیم پس از چند ماه جنگ را به عقب بنشانیم، خرمشهر را فتح کنیم و به پیروزی دست پیدا کنیم.
 
وی اظهار کرد: در این که آقای امینی گفتند، بعضی از درام‌های ما از تعزیه و آیین‌های مذهبی ما برگرفته شد در واقع همین است. اسم عملیات‌های ما با نام ائمه اطهار(ع) آغاز می‌شد. ما رزمندگانی داشتیم که خیلی از آن‌ها تاکتیک‌ها و تکنیک‌های نظامی را آن‌طور که باید فرا نگرفته بودند، اما به خط مقدم می‌رفتند و می‌جنگیدند. نوجوانی که خود را زیر تانک می‌اندازد و جوانی که در شب‌های عملیات روی مین می‌خوابد تا بچه‌ها از روی آن‌ها رد شوند و بتوانند خط‌شکنی کنند. لذا اگر ما در جنگ پیروز شدیم به پشتوانه باورها و اعتقادات مذهبی‌مان بود و این تنها جنگی است که ما یک وجب از خاک کشورمان را به دشمن ندادیم. اگر نگاه کنید در تمام جنگ‌هایی که در صد سال اخیر اتفاق افتاده بخشی از سرزمین‌مان را از دست داده‌ایم، اما این باورها و اعتقادات به کمکمان آمد. این اعتقادات در درام‌هایی که در زمان جنگ ارائه می‌شد، خودنمایی می‌کرد. به هرحال ما اجراهایی داشتیم که برخی از آن‌ها در خط مقدم برای روحیه دادن به رزمندگان اجرا می‌شد. آقای سیدحسین فدایی‌حسین یا شهید احمد مقدم که در حین نمایش در جبهه‌های جنگ به شهادت رسیدند و گروه‌های دیگری که خط مقدم می‌رفتند و نمایش‌هایی که درواقع نمایش‌های کوتاه کمدی بود برای شارژ روحی رزمندگان اجرا می‌کردند.
 

زارعی افزود: در بعضی از نمایش‌ها از همین باورها و اعتقاداتی که در جنگ باعث پیروزی ما شد و فضای معنوی که در بین رزمندگان بود استفاده می‌شد و نمایش‌های کوتاه و ۴۰ دقیقه‌ای ارائه می‌شد. بعد از دوران جنگ تحمیلی که نمایشنامه‌نویسی دفاع مقدس راه‌افتاد به‌نظر من جرقه‌های خوبی زده شد. مثلاً فردی مثل علیرضا نادری که خودش نیز در جنگ بود و از درام‌نویسان برجسته به‌شمار می‌آید، نمایشنامه‌های خیلی خوبی نوشت یا آقای فدایی‌حسین که خودش جانباز جنگ است توانست مشق خوبی بکند و نمایشنامه‌های خوبی مثل «تپه افلاک» و «کانال کمیل» را ارائه کرد و سعید تشکری که «اهل اقاقی‌ها» را نوشت. همچنین علیرضا حنیفی نمایشنامه‌های بسیار خوبی نوشت و این‌ها به این دلیل بود که خودشان زمانی درگیر جنگ بودند و همین به این نویسنده‌ها کمک کرد که نمایشنامه‌‎ها و درام‌های خوبی را را تولید کنند و جریان تئاتر دفاع مقدس در واقع با این نمایشنامه‌ها شکل گرفت و مسیر را برای دیگر درام‌نویسان بازکرد.
 
وی عنوان کرد: به مرور زمان اتفاق بدی که در دهه اول بعد از جنگ تحمیلی افتاد این بود که به نویسندگان و هنرمندان اعتماد نشد. اعتقاد من بر این است که کسی که در حوزه تئاتر دفاع مقدس می‌نویسند، باور و اعتقاد دارد و کسی که باور و اعتقاد دارد، برخلاف اعتقادش چیزی نخواهد نوشت و قطعاً آن شخص نمایشنامه ضدجنگ نمی‌نویسد، اما یک بی‌اعتمادی بین متولیان دفاع مقدس و هنرمندان شکل گرفت و آن این بود که فکر کردند که ما باید این زمینه را محدود کنیم و هرچه هنرمندان ما محدود شدند، دلسردتر شدند و موجب شد، با گذشت زمان نویسندگان که صاحب قلم بودند و خودشان هم جنگ را درک کرده بودند کنار بروند و یک نسل جدیدی در درام دفاع مقدس ظهور پیدا کنند که خالی از پژوهش بودند و با تخیل و یافته‌های خودشان که خیلی از آن‌ها نیز غلط بودند، نمایشنامه‌ بنویسند. نمایشنامه‌ها نه باورپذیر بود و نه برای جامعه و مردم قابل لمس بود و این بود که تئاتر دفاع مقدس به انزوا رفت. جریانی که خوب استارت خورد و خیلی خوب داشت پیش می‌رفت، متأسفانه متولیان دفاع مقدس باعث شدند این جریان خوب متوقف شود و درام‌های ضعیف و بی‌مایه شکل بگیرد که هم جریان تئاتر دفاع مقدس را به بن‌بست برساند و متوقف کند و هم درام‌نویسی ما روند رو به رشد را نداشته باشد.
 
زارعی تصریح کرد: ما مردمانی هستیم که موضوع و محتوا برایمان خیلی مهم است. در واقع برای ایرانیان آنچه که بیشتر از یک درام مهم است، موضوع و محتوایی است که در آن وجود دارد و بعد فضای تکنیکال اتفاق می‌افتد. به‌هرحال درام چه در حوزه سینما و چه در تئاتر ما برای مردم کار می‌کنیم و باید با مردم ارتباط برقرار کنیم. جنگ به‌عنوان یک رخداد معاصر ملی برای مردم ما مهم است و دفاع مقدس برای ما قداستی دارد البته نه‌تنها در کشور ما در سایر کشورها نیز همین‌گونه است. مثلاً در کشور فرانسه در پاریس یک میدان به عنوان میدان سرباز وجود دارد که همه روزه مردم گل نثار میدان سرباز می‌کنند و به سربازان ادای احترام می‌کنند.
 

افشین خورشیدباختری، پژوهشگر تئاتر دفاع مقدس نیز در این نشست به مؤلفه‌های نمایشنامه و درام‌نویسی اشاره کرد و گفت: در کشورهای آسیایی و اروپایی مثل ژاپن یا و هر بخشی از تاریخ نمایش غرب را نگاه می‌کنیم، شاهد بازگوکردن ستیزها و مبارزات هستیم و همچنین در دوران ابتدایی جنگ ایران و عراق، نمایشنامه‌ها بیشتر تبلیغی تهییجی است که حتی در لابلای همان نمایشنامه‌ها هم آثار خوبی می‌توان دید. به عنوان مثال نمایشنامه «فتح‌الفتوح» که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. ما در دهه ۶۰ نمایشنامه‌های خیلی خوبی داشتیم. چیزی که این وسط تمام داشته‌ها را قربانی می‌کند، همان دیدگاه رسمی است که قراردادی می‌کند و بین مردم خط‌کش می‌گذارد و می‌گوید این گروه و آن گروه در حالی که نمایش در همه جای دنیا برای همه تولید می‌شود. وقتی این خط‌کشی‌ها غلیظ می‌شود، چند چیز از جمله خلاقیت از بین می‌رود. نکته بعدی فراموشی است و ما منابع را از از دست می‌دهیم. به‌نظر من اگر دنبال نمونه شاخص نمایشنامه‌نویس اجتماعی که در آثارش مسئله جنگ و انسان معاصر خودش را شناخته هستیم، باید مجسمه آقای علیرضا نادری را بسازیم. شما در «سپاس از حیات طیبه جوانی جیب»، اتفاقات ماحصل جنگ را می‌بینید. سؤال اینجاست که چرا به ضرباتی که خانواده‌ها در دوران جنگ تحمیلی خوردند نمی‌پردازیم. بخش عمده‌ای از ادبیات جهان، ادبیات ویرانه‌هاست. شاید از این واژه ویرانه خوشمان نیاید، اما واقعیت است. این‌ها مواردی است که ما هیچ‌وقت به آن‌ها نپرداخته‌ایم چون همیشه گفته شده اگر این اتفاق بیافتد فلان حساسیت ایجاد می‌شود در حالی که ما تا ریزش نداشته باشیم رشد نمی‌کنیم.
 
خورشیدباختری عنوان کرد: در تمام دنیا جریان این‌گونه نبوده که بگوییم نمایشنامه باید به این شکل ساخته شود. آثار ساخته‌شده معمولاً قوت و ضعفی دارد ولی رشد به مرور رشد می‌کنند. تا اصلاح نکنیم، نمی‌توانیم رشد کنیم. چرا «لیلی با من است» در سینما به دل مخاطب خودش می‌نشیند؟ چون انسان واقعی در جبهه را نشان می‌دهد که آن آدم می‌ترسد اما در کنار ترس خود به شناخت خویشتن می‌رسد. یا مخاطب چرا با «کرخه تا راین» ارتباط برقرار می‌کند؟ چون چون به واقعیات جنگ نزدیک می‌شود.
 
امینی در پایان با نتیجه‌گیری از آنچه در این نشست مطرح شد، گفت: اثر فاخر، دیدگاه فاخر می‌خواهد، یعنی کسی که می‌خواهد اثر دفاع مقدس بنویسد، نگاه، دیدگاه و ابعاد جهان‌بینی خودش را در اثر منتقل می‌کند. در فناوری همگان چیزی را به عنوان درام‌نویسی الگو قرار می‌دهند، البته در درام‌نویسی ایرانی واجد سنت نمایشی عمیقی به نام نمایش تعزیه نیز هستیم که گاهی کارهای بزرگی در این زمینه شده است. به‌نظر می‌رسد که هر جا در مورد تئاتر دفاع مقدس صحبت کرده‌ایم به چند مانع بر می خوریم که ما را از این فاخر بودن دور می‌کند، نکته مهم این است که کسانی که می‌خواهند اثر فاخر ببینند باید به این فخرآفرینی اعتقاد داشته باشند و از سفارشی‌نویسی تا حدودی پرهیز شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها