«شاه عباس اول؛ پادشاهي با درسهايي كه بايد فراگرفت» نوشته منوچهر پارسادوست تنها ستايشنامه يا بازنويسي روايات خشك تاريخي نيست. نويسنده كوشيده است با تحليل تاريخ، خواننده را در پندگيري از تجربهها و درسهايي كه از آن رويدادها ميتوان آموخت، ياري كند./
دست اندازيهاي ازبكان ماوراءالنهر در شرق كشور نيز ايران را دچار آشوبي ساخته بود كه ميتوانست به از بين رفتن بخش بزرگي از مالكيت تاريخي ايرانيان بر سرزمين نياكاني خود بينجامد. دست كم استحاله فرهنگي بخشهاي وسيعي از ايران و پيوستن آن به امپراتوري عثماني، خطري بود كه سرزمين ما را تهديد ميكرد.
از سوي ديگر، دولت صفوي بر اثر سستي و ناتواني شاه سلطان محمد خدابنده (984 ـ 996 ق) دچار هرج و مرج و آشوبي دروني شده بود و با همه پايبندي قزلباشان صفوي به مرشد بزرگ (شاه)، دولت مركزي از عهده سر و سامان دادن به اوضاع به هم ريخته داخلي بر نميآمد. حتي طوايف بنيانگذار صفوي، رشته اتحاد و همبستگي خود را از هم گسيخته بودند و دربار شاهي محل درگيريهاي اميران تركمان و تكلو از يك سو با سركردگان شاملو و استاجلو از سوي ديگر شده بود. بر همه اينها بايد شكلگيري بازرگاني بينالمللي اروپاييان و سياستهاي استعماري آنها را افزود. هدف آن سياستها چپاول ثروتهاي شرق بود.
در چنين شرايط دشواري، عباس صفوي، در حالي كه كمتر از 20 سال داشت، بر تخت سلطنت نشست. او نخست به تصفيه دربار شاهي از سران قزلباش خودسر پرداخت. از بين بردن اميران گردنكش و توطئهگر قزلباش، گام آغازين او براي تسلط بر محدوده حكومتياش بود. در اين ميان مهمترين اقدام شاه عباس را بايد كشتن مرشد قليخان، وكيل شاه، دانست كه در حقيقت اداره كشور را بر عهده داشت و درصدد بود تا شاه جوان را مطيع و فرمانبر خود كند.
لشكركشي به خراسان براي بيرون راندن ازبكان و درگيري با خان احمد گيلاني، بخشي ديگر از كارهاي شاه صفوي براي تسلط بر اوضاع بود. او در ابتدا با سلطان مراد سوم عثماني پيماننامهاي بست و مناطق وسيعي از ايران را در اختيار او گذاشت تا بعدها بتواند با قدرت و سازماندهي مناسب، نيروهاي عثماني را از مرزهاي كشور بيرون كند.
تدابير ديگر شاه، سركوبي سركشان مازندران، مطيع ساختن والي خوزستان، جنگهاي پياپي و پيروزمندانه او با ازبكان و تسخير هرات بود. شاه پس از تسلط بر اوضاع، به فكر رويارويي سرنوشتساز با ارتش مجهز و كاركشته عثماني افتاد. او در ابتدا به ايجاد ارتشي مستقل و مجهز به توپ و تفنگ دست يازيد و سپس همسو با اروپايياني شد كه درگير جنگهاي خونيني با عثماني بودند و با دولت صفوي اشتراك منافع داشتند.
درباره روزگار پرتلاطم پادشاهي شاه عباس، كتابهاي مهمي نوشته شده است و تحقيقات تاريخي درخور اعتنايي انجام گرفته است. به ويژه بايد از كتاب پنج جلدي نصرالله فلسفي به نام «زندگاني شاه عباس اول» (چاپ چهارم ـ 1369) ياد كرد كه پژوهشي گسترده و روشناييبخش درباره آن دوره حياتي از تاريخ ايران است.
مجموعه اسناد و مكاتبات تاريخي آن دوره را نيز دكتر عبدالحسين نوايي در كتابي به همين نام و در سه جلد (از 1352 تا 1357) چاپ و منتشر كرده است. اين تحقيقات و پژوهشهاي ديگر صفويهشناسان، بر پايه متنهاي تاريخي فراهم آمدهاند كه خوشبختانه تصحيح شدهاند و در دسترس پژوهندگان قرار دارند.
«عالم آراي عباسي» از اسكندربيك منشي (چاپ ايرج افشار ـ 1350)، «خلاصه التواريخ» از حسيني قمي (چاپ احسان اشراقي ـ 1359)، «احسن التواريخ» از حسن بيك روملو (چاپ عبدالحسين نوايي ـ 1355)، « تكمله الاخبار» از عبدي بيك شيرازي (چاپ نوايي ـ 1369)، «تاريخ عباسي يا روزنامه ملاجلال» از ملاجلالالدين منجم (چاپ وحيدنيا ـ 1366) و شماري ديگر از متنهاي با ارزش تاريخي كه مطالب آگاهيبخشي درباره عصر شاه عباس دارند، ياريگر محققان تاريخ صفويه براي پي بردن به رويدادهاي آن زمانه اثرگذار خواهند بود.
جلد نخست كتاب «شاه عباس اول؛ پادشاهي با درس هايي كه بايد فراگرفت» نوشته دكتر منوچهر پارسادوست، را نيز بايد از شمار تحقيقات با ارزشي دانست كه از اين پس راهنماي كساني خواهد بود كه بخواهند آگاهيهايي مطمئن و متكي به اسناد و مدارك تاريخي درباره روزگار شاه عباس صفوي به دست آورند. اين كتاب كه با استناد به متنهاي تاريخي و مهمترين پژوهشهاي صفويهشناسان پديد آمده است، بررسي تاريخ سياسي ايران از روزگار سربرآوردن شاه عباس و تاجگذاري اوست، تا زماني كه اين شاه پيروزمند صفوي خود را آماده نبردهاي سهمگين نظامي با دولت عثماني ميكرد.
پارسادوست با حوصله و بردباري بسيار، پابهپاي وقايع متعدد و ريز و درشت پادشاهي شاه عباس پيش ميآيد و در چهار بخش، كه هر يك چندين فصل جداگانه دارند، به تشريح و بازكاوي رويدادها و بررسي متنهاي تاريخي ميپردازد. بخش اول «از كودكي تا تثبيت قدرت» نام دارد و شامل هفت فصل است. اين فصلها عبارتند از «سرگشتهاي در موج حادثهها» كه رويدادنگاري زندگي شاه عباس از تولد تا گماردن او به پادشاهي است.
فصل دوم، «عباس ميرزا در آستانه قدرت»، به ماجراي بركناري شاه محمد خدابنده، اوضاع آشفته ايران در واپسين سالهاي پادشاهي او و تسلط شاه عباس بر دربار اختصاص دارد. در فصل سوم و چهارم «شاه عباس در راه تثبيت قدرت» و «شاه عباس و گيلان»، به سفرهاي جنگي او به شمال و شرق كشور توجه شده است. سه فصل پاياني اين بخش نيز رويارويي نهايي شاه با خان احمد گيلاني، مكاتبات با دربار عثماني و ديگر كارهاي او براي تسلط بر اوضاع داخلي كشور را دربر ميگيرد.
بخش دوم «شاه عباس و ازبكان»، درباره طليعه جنگهاي شاه صفوي با دشمنان ايران و چگونگي رويارويي با آنهاست. در فصل اول اين بخش «ازبكان و تسخير هرات»، به ويژه به جنبههاي مذهبي يورش ازبكان ماوراءالنهر به قلمرو ايران نگريسته شده است. در فصل دوم «شاه عباس و فتح هرات»، نبردهاي شاه صفوي با عبدالمؤمن خان، امير ازبك و پيروزي بر او، اساس جستوجوي تاريخي مولف كتاب بوده است. ادامه آن نبردهاي دامنهدار را نيز در فصل سوم و با نام «شاه عباس، خواهان صلح با ازبكان» ميخوانيم.
بخش سوم شامل پنج فصل است و «شاه عباس و انديشيدن به عثماني» نام دارد. در فصلهاي پنج گانه بخش سوم از چگونگي فراهم آوردن ارتشي مجهز و قدرتمند توسط شاه عباس و رنگ مذهبي حكومت و پايبندي ديني شاه و ارتباط با مسيحيان ايران، سخن به ميان ميآيد. به ويژه كوچ اجباري ارمنيان به شمال كشور، خواننده را با جنبههاي ديگري از شخصيت شاه عباس، كه چندان خوشآيند نيست، رودررو ميسازد. عنوان فصلهاي اين بخش كه گوياي محتواي آنهاست، عبارتند از «حملههاي پيشين عثماني به ايران»، «ايجاد ارتش مستقل و مجهز به توپ و تفنگ»، «دشمني مذهبي»، «حمايت از مسيحيان ساكن ايران» و «شاه عباس و ارمنيان».
«تلاش براي تغيير سيماي رنجور ايران» عنوان بخش چهارم كتاب پارسادوست است. در فصل اول «بناي زير ساختها»، به مسايلي از قبيل برقراري امنيت، جادههاي مواصلاتي، تسهيلات گمرگي بر ميخوريم. «تشويق بازرگاني و رونق آن» عنوان فصل دوم است و همان گونه كه از نام آن پيداست درباره موقعيت بازرگاني ايران و تجارت كالاي مهم ابريشم و توجه شاه عباس به اهميت اقتصاد كشور است. «شناساندن ايران» فصل پاياني بخش چهارم است. در اين فصل به مسائل دربار و آداب شاهي و شيوههاي مهمانداري و پذيرايي از سفيران بيگانه نگريسته شده است.
واپسين صفحات كتاب (از صفحه 869 تا 941) دربردارنده ضمائم است. آن پيوستها شامل نامههايي است كه ميان شاه و قدرتهاي سياسي آن روز همانند خان احمد گيلاني، سلطان مراد عثماني و عبدالمؤمن خان ازبك رد و بدل شده است. كتابشناسي (شامل نزديك به 300 ماخذ فارسي، انگليسي و فرانسوي كه مولف با باريكبيني به آنها مراجعه كرده است)، فهرست تصويرها، نقشهها و اعلام، پايانبخش كتاب دكتر منوچهر پارسادوست است.
هر چند شالوده كتاب ياد شده بر تاريخ سياسي و پيگيري رويدادهاي روزگار پادشاهي شاه عباس گذاشته شده است، اما از لابهلاي مطالب گسترده و پژوهش دراز دامن مولف، به زندگي اجتماعي مردم ايران نيز كم و بيش ميتوان پي برد و شيوه گذران زندگي آنها را در آن تلاطمات سياسي دنبال كرد.
به ويژه آنجايي كه نويسنده از سختدلي و قساوت قلب تكاندهنده شاه عباس در سركوب و قتل عام مردم گيلان، هنگام سركوب شورش خان احمد گيلاني سخن ميگويد (فصل ششم از بخش اول كتاب)، با جنبههايي از زندگي دشوار مردم بخشهايي از سرزمين ايران آشنا ميشويم. از همين نكته هم ميتوان دريافت كه كتاب پارسادوست تنها ستايشنامه يا بازنويسي روايات خشك تاريخي نيست و نويسنده، همان گونه كه در مقدمه كتاب وعده داده، كوشيده است كه با تحليل تاريخ، خواننده را در پندگيري از تجربهها و درسهايي كه از آن رويدادها ميتوان آموخت، ياري كند.
پايبندي مولف به اصالت روايات تاريخي و كوشش او براي سنجش متنهاي بازمانده از گذشته را نيز نبايد فراموش كرد. اين مايه از دقت و باريكبيني، به او اين مجال را داده است تا در پيچ و خم گذر از راههاي تاريخي، مسير درست را بيابد و خود را از توجه دقيق به دادههاي تاريخي بينياز نبيند.
چاپ نخست كتاب «شاه عباس اول؛ پادشاهي با درسهايي كه بايد فرا گرفت» نوشته دكتر منوچهر پارسادوست، از سوي «شركت سهامي انتشار» با شمارگان 3 هزار نسخه و بهاي 18500 تومان منتشر شده است. اين كتاب جلد ديگري در پي خواهد داشت كه در آن مولف به رويدادهاي پاياني روزگار شاه عباس و جنگهاي او با عثماني خواهد پرداخت.
نظر شما