شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۴:۲۲
ژرفاي اسطوره‌هاي ايراني از وراي هزاره‌ها

كتاب جان راسل هينلز به نام «اسطوره‌هاي ايراني» تحقيقي نسبتا جامع و آگاهي‌بخش درباره جهان گسترده و رازآميز اساطير ايران است. اين كتاب، ياري‌گر پژوهندگان و خوانندگاني است كه بخواهند به ژرفاي اساطير ايران راه يابند.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)،‌ جان هينلز در ابتداي كتاب به درستي اشاره مي‌كند كه بررسي مذهب و اسطوره‌شناسي ملت‌ها، بدون شناخت تاريخ گذشته يك سرزمين ممكن نخواهد بود. از اين رو در مقدمه كتاب خود خواننده را با چشم‌اندازي از تاريخ باستاني ايران آشنا مي‌سازد. اين تاريخ از سپيده دمي آغاز مي‌شود كه آريايي‌ها در فلات ايران (و نيز در سرزمين هند) سكني گزيدند و با خود اسطوره‌ها و باورهايي را آوردند كه هنوز هم ريشه‌هاي آن باقي است. نمونه‌هايي از آن اسطوره‌هاي ديرينه را مي‌توان در سرودهاي مذهبي ـ آئيني «ريگ ودا» هندي و «يشت»هاي ايراني بازيافت. 

هينلز آنگاه به پيامبري اشو زرتشت مي‌پردازد و مي‌نويسد كه اهميت اين رويداد (و زمان آن) از آن جهت است كه زرتشت «‌بزرگترين پيامبر اديان بزرگ جهان باستان» است. سپس به شناخت گذرايي از آموزه‌هاي پيامبر ايراني مي‌پردازد و مي‌نويسد كه او تنها به اسطوره‌هاي تازه اهميت نمي‌دهد، بلكه به آنچه از اساطير كهن برجاي مانده است نيز توجه نشان مي‌دهد، اما آن جايي كه هينلز مي‌نويسد كه به باور زرتشت «انگره مئين يو سرچشمه هر پليدي و شرارتي در عالم است» (ص 9) چه بسا دور از بدفهمي و لغزش نيست و دست كم نياز به توضيح كوتاهي دارد. در دين زرتشت انگره مئين يو تنها در انديشه است و هرگز خالق و آفريننده بدي نيست. روشن است كه بايد بين اسطوره‌هاي ايراني با آن‌چه در «گات‌ها» (سرودهاي اشو زرتشت‌) آمده است، تفاوت گذاشت. بي‌گمان نسبت دادن اسطوره‌ها به زرتشت، دور از حقيقت و راستي است. 

نويسنده سپس به گسترش دين زرتشتي در شاهنشاهي هخامنشي و دوره‌هاي بعد، تا پايان ساسانيان، مي‌پردازد و سرگذشت ايرانيان زرتشتي را با ورود اسلام و دگرگوني دين ايرانيان دنبال مي‌كند و نگاهي گذرا به وضعيت كنوني پيروان دين باستاني ايران مي‌اندازد.
بحث درباره منابع اسطوره‌ها، بخش ديگر كتاب است. پيداست كه مهم‌ترين اين منابع «اوستا» است. «ريگ ودا» هندي، متن‌هاي بازمانده پهلوي و شاهنامه فردوسي از ديگر مآخذي است كه نويسنده را در شناخت اسطوره‌هاي ايراني ياري داده‌اند. بخش پاياني مقدمه كتاب به «ماهيت اسطوره» اختصاص دارد. در اين بخش هينلز اشاره مي‌كند كه بايد اسطوره را از افسانه و تخيل جدا دانست. اسطوره‌ها مفاهيم بنيادي هستي را در انديشه انسان‌ها مي‌سازند و منطق تفكر جامعه به شمار مي‌آيند. 

در فصل آغازين كتاب، كه درباره «اسطوره‌شناسي پارس قديم» است، ابتدا به تصوير كائنات در نظر ايرانيان پيشين پرداخته مي‌شود. آن گونه كه نويسنده يادآوري مي‌كند ايرانيان زمين را به شكل گرد و صاف و همانند يك بشقاب تصور مي‌كرده‌اند. اين بخش از آن رو كه گمان و باور ايرانيان را در گذشته‌هاي دور و روزهاي آغازين تاريخ توضيح مي‌دهد، خواندني است. 

بحث درباره «خدايان باستان» طبعا مي‌تواند فصلي مهم و كليدي از هر كتابي را شكل دهد كه درباره اسطوره‌هاست. اين ايزدان (در باور ايراني) شامل «وايو – باد» (پديد آورنده زندگي در بطن باران و آورنده مرگ در ذات توفان)، «‌تيشتر‌» (ايزدي كه به نبرد با هيولاي خشكسالي مي‌پردازد)، «آناهيتا» (ايزد بانوي آب‌ها و پاك گرداننده نيرومند)، «ورثرغنه» (ايزد با شكوهي كه با اهريمن مي‌جنگد) و سرانجام «رپيثوين» (خداي گرماي نيمروز) است. 

در اين ميان ايزدان آييني نيز وجود دارند كه مورد توجه و بررسي جان هينلز در بخش نخست كتاب «اسطوره‌هاي ايراني» قرار گرفته‌اند. «آتر» يا آتش يك نمونه از ايزداني است كه اقوام كهن آريايي بدان اهميت مي‌داده‌اند. هينلز توضيح مي‌دهد كه «آگني» در نزد هندي‌ها خداي مقدسي است كه قرباني‌هايي را كه واسطه ميان انسان‌ها و خدايان بوده‌اند، نثار او مي‌كرده‌اند. «هئومه» را نيز مي‌توان نام برد كه ايزد گياه خداي ديگري است كه مورد ستايش بوده است. اين ايزدان در انجام مناسك و آيين‌ها حضور داشته‌اند و موجوداتي منزوي و دور در نظر گرفته نمي‌شدند. 

اما در اين ميان، چهره‌ها و اسطوره‌هايي نيز وجود دارند كه هينلز از آن‌ها به نام «قهرمانان الوهيت» ياد مي‌كند. سرآمد آنان جمشيد (جم ـ يمه) است. هينلز يادآور مي‌شود كه چهره اين اسطوره در ميان ايرانيان و هندي‌ها تفاوت چشمگير دارد. در باور هندي، جمشيد مرگ را بر زندگي جاودانه ترجيح مي‌دهد، اما در اسطوره ايراني، كسي است كه به اوج فرمانروايي مي‌رسد، ولي بر اثر زياده‌خواهي دچار تباهي، تيره روزي و مرگ مي‌شود. 

هوشنگ و تهمورث نيز در اساطير ايران جايگاه برجسته‌اي دارند. هوشنگ، به تعبير نويسنده، «فرمانرواي هفت اقليم دوران باستان» است و تهمورث نبرد كننده با ديوان و اهريمنان. فريدون (ثريته) نيز همچون پهلوان اژدها كشي چون گرشاسب، از بزرگترين و نام‌آورترين قهرمانان اسطوره‌اي ايراني‌اند. هينلز در انتهاي اين فصل مروري اجمالي بر اساطير باستاني مي‌كند تا خواننده به جمع‌بندي مطالب گذشته بپردازد و تصويري از جهان كهن اسطوره‌اي به دست بياورد. 

«اسطوره‌شناسي زرتشتي» عنوان فصل دوم كتاب «اسطوره‌هاي ايراني» است. هينلز در آغاز از دو نيروي نيكي و بدي در باور زرتشتي ياد مي‌كند كه يكي پيرو راستي (اشون) و ديگري دنباله‌رو دروغ (دروگون) است، اما باز در اينجا به نادرستي مسأله دوآليسم (دو گانه‌شناسي) را به دين زرتشتي نسبت مي‌دهد و چه بسا سبب گمراهي خواننده مي‌شود. در دين يكتاپرست زرتشتي چيزي به نام دوگانه پرستي وجود ندارد. در گات‌هاي اشو زرتشت همواره بر يكتايي خداوند (اهورامزدا) تأكيد شده است. به هر حال همان طور كه پيشتر اشاره شد مي‌بايد بين انديشه‌هاي گاتايي و باورهاي اسطوره‌اي فرق گذاشت. 

نويسنده كتاب براي تفهيم بخش‌هاي اين فصل، نخست به ماهيت و ذات اهورامزدا اشاره مي‌كند، سپس به امشاسپندان (جاودانان بي مرگ) مي‌پردازد، اما برخلاف پندار او، امشاسپندان «پسران و دختران» اهورامزدا نيستند، آن‌ها فروزه‌ها (صفت‌هاي) خداوند هستند و هرگز تجسم ندارند. 

وهومنه (انديشه نيك)، اشه (درستي يا حقيقت)، آرمئيتي كه هينلز آن را از خودگذشتگي مي‌داند اما چه بسا فروتني، پاكي و محبت معناي رساتر آن باشد، خشتروئيريه (شهرياري مطلوب)، هئوروتات و امرتات (كمال و جاودانگي) شش امشاسپندي هستند كه در اين كتاب درباره آن‌ها توضيحاتي آورده شده است. 

هينلز از نيروهاي اهريمني (در باورهاي اسطوره‌اي) يا «انگره مئين يو»، به ديو خشم (ائشمه) و اژي‌دهاك (ضحاك) مي‌پردازد و آنگاه بحث بنيادين و مهم «اسطوره آفرينش» در باور ايراني را پيش مي‌كشد. اين بحث شامل نخستين انسان، اسطوره پايان جهان، زندگي پس از مرگ و مسأله بهشت و دوزخ است. بحث «نخستين منجي» در اسطوره‌هاي ايراني نيز از ياد برده نمي‌شود و نويسنده به شرح و چگونگي پديداري آن مي‌پردازد. 

فصل ديگر كتاب درباره «زروانيسم» است. زروان خداي زمان است كه بعدها پايه‌گزار انديشه‌اي انحرافي در ايران باستان مي‌شود. هينلز اشاره مي‌كند كه احتمالا اين شيوه تفكر در دوره هخامنشيان و تحت تأثير بابليان گسترش يافته است. در آغاز اين فصل، نويسنده به باورهاي زرواني و اساطير آن اهميت مي‌دهد و به تفكر مطلقي كه پيروان اين مكتب درباره زمان و دونگري (رودررويي اهورامزدا و اهريمن) داشته‌اند، اشاره مي‌كند. 

«اسطوره‌شناسي در ميترائيسم» عنوان بخش ديگري از اين كتاب است. ميترا از خدايان مهم آرياييان بود كه آيين منسوب به اين ايزد تا اروپا گسترش يافت و بر روميان و دين مسيحيت نيز اثر گذاشت. اين مايه از تاثيرگذاري قسمتي از پژوهش هينلز درباره اين آيين جهاني است. هنر ميترايي نيز در خور نگرش ژرف و گسترده‌اي است كه نويسنده به آن توجه جداگانه كرده است. ميترا در نقش و نگارها صورت مرد جواني را دارد كه مشعلي بر دست و چاقويي بر دست ديگر دارد و با آن گاو نري را مي‌كشد. ديگر نقش‌هاي رازآميز معابد ميترايي هر كدام رمزهاي ويژه‌اي دارند و با صور فلكي بي‌ارتباط نيستند. 

هينلز در فصل «اسطوره و پيامبر» تاكيد مي‌كند كه زرتشت شخصيتي تاريخي است و اين اصل اثبات شده‌اي است كه فهم آيين زرتشت در گرو آن است. اما زندگاني زرتشت نيز همانند همه چهره‌هاي برجسته تاريخي، با اسطوره‌ها آميخته شده است. در اين فصل او به اين جنبه اسطوره‌اي از زندگاني پيامبر ايراني مي‌پردازد. به همين گونه است فصل «اسطوره و پادشاه». در گذشته‌هاي دور و در ميان شرقيان، پادشاه تا مرتبه خدايي بركشيده مي‌شد و اوج و اعتلايي مي‌يافت كه دور از توانايي‌هاي انساني بود. در اين فصل به چنين باورهاي اسطوره‌ايي پرداخته شده است. 

نويسنده، پادشاه آرماني در اسطوره‌شناسي پارسي را «يمه» مي‌داند كه بسياري از آيين‌ها (همانند نوروز) به او منسوب است و تا مرتبه الوهيت مي‌رسد. در دوره تاريخي، و در روزگار ساسانيان، شاهان اين سلسله مظهر الوهيت تلقي مي‌شدند. سپس هينلز مي‌كوشد كه به اين پرسش پاسخ دهد كه از چه دوراني چنين اعتقادي شكل گرفت و ويژگي‌ها و كاربردهاي اسطوره‌اي كه به مقام پادشاهي نسبت داده مي‌شد، چگونه بود؟ 

از سوي ديگر اين پرسش كه مرز اسطوره و تاريخ كجاست، پرسش با اهميتي است. حتي مي‌توان پرسيد كه آيا اين دو يكسره از هم جدا هستند؟ هينلز در فصل «اسطوره و تاريخ»، اساطير را وسيله‌اي براي تفسير تاريخ تلقي مي‌كند و مي‌نويسد كه از آن رو كه اسطوره مظهر نگرش انسان نسبت به خود، دنياي خود و پيشرفت‌هاي اوست، پس مي‌توان اسطوره را بخشي از تاريخ دانست. اما او هدف اسطوره را تنها تفسير گذشته قلمداد نمي‌كند، بلكه آن را شرح و توضيح اكنون نيز مي‌داند. بازسازي تاريخ به كمك گذشته نيز بخشي از نوشتار هينلز در اين فصل از كتاب است. او فهم گذشته باستاني ايران را در پرتو شناخت اسطوره‌ها مي‌داند و از اين رو به كهن الگوهاي اساطيري همانند كيومرث و به ويژه جمشيد اشاره مي‌كند و بر پايه شاهنامه داستان كشته شدن جمشيد به دست ضحاك را توضيح مي‌دهد. 

مي‌دانيم كه در همه اديان، اسطوره و مناسك مذهبي در هم تنيده شده‌اند. هينلز مي‌نويسد كه اين مسأله بيش از هر دين ديگري در دين زرتشتي به چشم مي‌خورد. او در فصل «اسطوره، مناسك مذهبي و نمادگرايي» به نيروي موثر آن مناسك اشاره مي‌كند و به اسطوره‌شناسي آتش و آيين خاكسپاري مي‌پردازد و در بخشي جداگانه «درك اسطوره و مناسك مذهبي» را توضيح مي‌دهد. 

فصل انتهايي كتاب به بحث «اسطوره و ايمان» اختصاص دارد. هينلز اسطوره را روايت‌هاي دروغين تاريخي نمي‌داند و مي‌نويسد كه بايد پوسته آن افكار را كنار زد تا به هسته و درون آنها رسيد. سپس اين پرسش را پيش مي‌كشد كه ريشه و هسته اسطوره‌شناسي پارسي چيست و اسطوره‌ها چه ديدگاه‌هايي را نسبت به زندگي دارند؟ او براي رسيدن به پاسخ اين پرسش به آفرينش هستي از سوي خداوند توجه مي‌كند و اسطوره خلقت و رستاخيز را يادآور مي‌شود و به بحث اهريمن و نقش او باز مي‌گردد. 

در مجموع كتاب هينلز را مي‌توان تحقيقي جامع و با ارزش از اسطوره‌هاي ايراني دانست كه آگاهي‌هاي سودمند و مختصري درباره جهان اساطير ايراني به دست مي‌دهد. پيش‌تر نيز ترجمه‌اي از اين كتاب توسط ژاله آموزگار و احمد تفضلي منتشر شده بود (نشر چشمه). اما مزيت ترجمه دكتر شايسته‌فر در آن است كه تصاوير متعددي با توضيحات روشنگر در جاي جاي كتاب آورده شده است كه به فهم مطالب آن كمك مي‌كند. 

كتاب «اسطوره‌هاي ايراني»، از مجموعه آثار هنر اسلامي، نوشته جان راسل هينلز در 9 فصل نوشته شده است. برگردان روان و سليس اين كتاب پايه‌اي را دكتر مهناز شايسته‌فر، عضو هيات علمي دانشكده هنر دانشگاه تربيت مدرس انجام داده است. اين كتاب با شمارگان 3000 نسخه و بهاي 80000 ريال، توسط موسسه مطالعات هنر اسلامي منتشر و در دسترس علاقه‌مندان مباحث اسطوره‌شناسي قرار گرفته است. 

تصويرهايي از اسطوره از وراي هزاره‌ها
اسطوره‌ها آيينه‌هايي هستند كه تصويرهايي را از وراي هزاره‌ها منعكس مي‌كنند و آن‌جا كه تاريخ و باستان‌شناسي خاموش مي‌مانند اسطوره‌هابه سخن درمي‌آيند و فرهنگ آدميان را از دوردست‌ها به زمان ما مي‌آورند و افكار بلند و منطق گستره مردماني ناشناخته ولي انديشمند را در دسترس ما مي‌گذارند. انتشار و چاپ كتابي با عنوان اسطوره‌هاي ايراني كه به مجموعه كتاب هنر اسلامي افزون شده، بر آن است كه سنت‌ها و فرهنگ ايراني متداول امروزي را در لابه‌لاي مطالب و باورهاي ديني و مذهبي پارسي قديم جستجو كند. باورهايي كه امروزه نيز مردمان عام جامعه به آن پاي بند بوده، با دين خود، اسلام تلفيق كرده‌اند. شباهت تطبيقي برخي از باورها در اديان زرتشت و اسلام، اشاره به مبدأ واحد و اصل يكتاپرستي اديان زرتشت و اسلام دارد، كه در هر دو به يك صورت نمودار است. مطالعه كتاب اسطوره‌هاي ايراني، به عنوان مطالعات بنيادي با هدف ريشه يابي تفكرات معنوي و مذهبي حاكم بر جامعه ايراني به دوستداران مطالعات ايراني-اسلامي توصيه مي‌شود. اين كتاب داراي 154 صفحه متن و 52 تصوير رنگي و 106 تصوير سياه و سفيد است.

جان راسل هينلز؛ جوينده اسطوره‌هاي كهن
نويسنده كتاب جان هينلز، به سال 1941 ميلادي/1319 خورشيدي در دربي انگلستان زاده شد، سپس در كالج هنر دربي، كالج كينگس لندن و مدرسه مطالعات شرقي و آفريقايي لندن تحصيل كرد. پيشينه وي به عنوان دانش‌آموز، معلم هنر و ادامه فعاليت او در سمت يك هنرمند، به زندگي او دورنمايي ارزشمند و شايسته بخشيد كه مصادف با شروع و تداوم مطالعات نظري او بود. سپس او به كالج كينگس بازگشت و مطالعات خود را در مقطع كارشناسي ارشد، تحت تأثير باورهاي ايرانيان و كتاب مقدس شروع كرد. از آن پس در زمينه زرتشتي‌گرايي و ساير اديان ايرانيان تخصصي ويژه يافت. وي مقاله‌هاي متعددي در زمينه مباحث نظري و عمومي نوشته و در چاپ بسياري از كتاب‌ها سهم به سزايي داشته و ويراستار دو جلد كتاب به نام «مطالعات مهرشناسي» بوده است. 

اساطير ايران باستان در اين دنياي پر رمز و راز جايي والا دارد و شناخت آن رهنمون ما در شناخت فرهنگ غني و پر ارزش اين سرزمين اهورايي است. مولف در كتاب «اسطوره‌هاي ايراني» مجموعه جامع و ساده‌اي از اسطوره‌ها را در اختيار خواننده مي‌گذارد. مولف با استفاده از منابع هند باستان و استناد به منابع مستند ايراني مانند اوستا، متن‌هاي پهلوي، شاهنامه فردوسي، متون تاريخي دوران اسلامي و آداب و رسوم بازمانده و با توجه به مطالعات ايران‌شناسان، نخست طرحي تاريخي عرضه مي‌كند و مطالب مربوط به آغاز آفرينش، پيش نمونه آفريدگان، نمونه‌هاي پيشين خدايان باستاني و خدايان تحول يافته ادوار بعدي، قهرمانان تاريخي رنگ اسطوره گرفته را پيش مي‌كشد و بخشي را به اساطير ويژه زرتشتي اختصاص مي‌دهد و بعد به اسطوره‌هاي زرواني و ميترايي (مهري) مي‌پردازد و سپس اسطوره را در برابر تاريخ و آيين‌هاي متداول امروزي قرار مي‌دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها