سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۷
مواجهه بی‌واسطه، مستقیم و دگرگون کننده با حضور خدا

عنصر عرفانی در مسیحیت، آنگونه که اصطلاح «عرفانی» در این کتاب به کار می‌بریم، آن بخش از باور و عمل است که به آمادگی برای، آگاهی از، و واکنش به آنچه عارفان به عنوان مواجهه بی‌واسطه، مستقیم و دگرگون کننده با حضور خدا درک می‌کنند مربوط است

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، برنارد مک گین، الهي‌دان آمریکایی، مورخ دینی و محقق معنوی است. او بیشتر به خاطر نگارش مجموعه جامع عرفان، حضور خدا، شناخته شده است. پاتریشیا فریس مک گین، مدیر اجرایی سابق انجمن مشاوران بهداشت روان در ایلینویز است. او در برنامه هنردرمانی در مدرسه مؤسسه هنری شیکاگو و در امور سیاسی مشاوران در سطح ایالت و کشور آمریکا فعال است. این دو در این کتاب، حکمت بزرگترین عارفان مسیحی را گرد آورده‌اند.

عنصر عرفانی در مسیحیت، آنگونه که اصطلاح «عرفانی» در این کتاب به کار می‌بریم، آن بخش از باور و عمل است که به آمادگی برای، آگاهی از، و واکنش به آنچه عارفان به عنوان مواجهه بی‌واسطه، مستقیم و دگرگون کننده با حضور خدا درک می‌کنند مربوط است. اگرچه بسیاری از عارفان از چنین تماس بی‌واسطه دگرگون کننده به عنوان نیل به اتحاد با خداوند سخن می‌گویند، دیگران از این زبان دوری می‌کنند، بنابراین نویسندگان این کتاب ترجیح داده‌اند از حضور صحبت کنند.‌ اما خود حضور، نظیر بسیاری مسائل دیگر در عرفان، مفهومی ساده و صریح نیست. خدا نمی‌تواند به شیوه‌ای حاضر باشد که یک شئ حاضر است، زیرا خداوند حقیقتا شیء نیست. خداوند ممکن است به شیوهای حاضر شود که تا حدودی شبیه به چگونگی حضور دو فرد برای یکدیگر است، به خصوص در حضور عشاق؛ ولی خداوند به عنوان امر لايتناهی، از مقولات و آگاهی خاص ذهنیت محدود ما - که حضور الهی را اغلب در اشکال نادیدنی و سلبی درک می‌کند و عارفان با شجاعت، پیگیری و ظرافت زیادی درباره آن کندوکاو کرده‌اند، فراتر است. موضوعی که تمام عارفان بر آن تأکید دارند این است که آنچه آنها از خدا از طریق اشتیاقشان برای او و دیدار حضور الهی می‌دانند غیرقابل انتقال است، حداقل تا آنجایی که ما انتقال عادی را درک می‌کنیم. 

در طرح‌های کتاب سعی شده است مفهومی از تعلیم کلی هر شخصیت عرضه شود، ولی همچنین مولفان کوشیده‌اند تا یک وجه متمایز از تفکری را برجسته سازند که سهم هر عارف را برای سنت گسترده‌تر مشخص سازد. نویسندگان عرفانی در طول قرنها انواعی از سبک‌ها و روش‌های آموزشی را به کار برده‌اند. هر یک از فصولی که در پی می‌آید سعی دارد این موضوع را با تمرکز بر سهم خاصی نشان دهد که اثبات می‌کند چگونه شخصیت مورد بحث می‌تواند مؤسس واقعی عرفان در نظر گرفته شود.

دوازده فصل این کتاب به دو قسمت تقسیم شده است که هر یک به ترتیب زمانی مرتب شده تا این اشکال گوناگون تشریک مساعی را منعکس سازد. بخش اول روی اعمالی برای یافتن خدا متمرکز است. این بخش با واعظ و دین آموز اسکندرانی اوریگن، یعنی بزرگترین مفسر کلیسای اولیه شروع می‌شود. 

باتوجه به نفوذ عظیم قرائت معنوی و «باطنی» یا تعالی بخش او از کتاب مقدس، فصل اول این موضوع را در تفکر اوریگن برجسته می‌سازد. پیرو راهب اوریگن در قرن چهارم، اواگریوس پونتیکوس، الهیات اساسی اوریگن درباره بازگشت روح به سوی خدا را پذیرفت و آن را با شکل جدیدی از زندگی دینی تلفیق کرد که راهبان و راهبه‌های صحرای مصری با دلبستگی‌شان به ریاضت شدید و زندگی توأم با تأمل پدید آوردند. تعلیم او در این موضوعات در فصل دوم دنبال می‌شود. تعلیم عرفانی اواگریوس را راهب دیگری، جان کاسیان، به غرب لاتین منتقل کرد. در عین حال، کاسیان، تنها یک کانال نبود؛ او آموزگار و استاد اصیل عرفان بود. تعلیم کاسیان در مورد شیوه‌های نیایش و به خصوص در مورد ضرورت دستیابی به پاکی قلب به‌منظور رسیدن به خدا، موضوع فصل سوم است. تعلیم عرفانی پاپ گرگوری کبیره در فصل چهارم مورد بحث قرار می‌گیرد.

هیلدگارد بینگنی، راهبه‌ای بندیکتی، مسلما شخصیت با استعدادهای بسیار گوناگون دوره قابل توجه خود بود. هیلدگارد به علوم پایه و طب علاقه داشت؛ او شاعری با استعداد و موسیقیدان، نمایشنامه نویسی هنرمند و الهیدانی اصیل بود. همچنین هیلدگارد عارف بود، و فصل پنجم نشان می‌دهد چطور عرفان و قدرت تعلیم او ریشه در برخی از شهودهای فوق العاده‌ای داشتند که او دریافت می‌کرد. فصل ششم به بحث درباره ریچارد سنت ویکتور کشیش، می‌پردازد، یعنی روحانی و معلمی که بر طبق شكل رهبانی شده حیات زندگی می‌کرد. اهمیت ریچارد در این واقعیت نهفته است که ما با او همراه شدن حکمت عرفان رهبانی را با شکل جدید نظام سازی و سازماندهی الهیات می‌بینیم که در فلسفه مدرسی اولیه یافت می‌شد. ریچارد با تکیه بر کار معلمش، هیوسنت ویکتوری، پیشرفت در دستیابی به فضائل و شیوه های صعودی تأمل را در تعلیم عرفانی یکپارچه‌ای سازماندهی کرد که مقدر بود تا چند قرن تأثیرگذار باشد.

بخش دوم شیوه هایی را بررسی می‌کند که عارفان اولیه مسیحی درصدد بودند به وسیله آنها وجوه اساسی تماس تغییر شکل دهنده با خدا را توصیف کنند. گرگوری نوسایی یکی از سه پدر کاپادوکی بزرگ است که آموزه‌هایشان مسیحیت ارتدوکس اولیه را شکل داد. گرگوری هم سالک عرفانی ژرف اندیش پرشوری بود. حس او درباره نامتناهی مطلق و بی‌همتا بودن خداوند او را به سوی ارائه آموزه‌ای در مورد پیگیری بی‌پایان خداوند، هم در این حیات و هم در جهان آخرت، به عنوان اساس تغییر عرفانی هدایت کرد. این موضوع در فصل هفتم مورد بحث قرار گرفته است.

دو فصل آخر به عارفان قرن دوازدهم می‌پردازد. برنار کلروویی به درستی معیار عرفان غربی تلقی می‌شود. هنگامی که دانته به کسی نیاز داشت تا بینش تثلیثی در مورد خدا را که بهشت را به پایان می‌رساند معرفی کند، او نتوانست به شخصیت مناسب‌تری نسبت به این راهب سیسترسیانی فکر کند. موعظه‌ها درباره غزل غزل‌های برنار، موعظه استادانه درباره سه فصل نخست غزل غزلها به عنوان راز عشق میان روح انسان، یا عروس، و مسیح، یا داماد، در میان تأثیرگذارترین همه متون عرفانی هستند. عرفان برنار درباره عشق همسری در فصل یازدهم بررسی شده است. ویلیام سنت تیری ( مرگ ۱۱۴۷) دوست نزدیک برنار، راهب بزرگ بندیکتی که تبدیل به راهب سیسترسیان شد، همچنین تفسیری بر غزل غزلها، و نیز تعدادی رساله عرفانی نوشت. اثر قابل توجه او، نامه طلایی، نافذترین توصیف خلاصه از عرفان رهبانی است، که اغلب تحت نام برنار در قرون بعدی منتشر می شد. با این وصف ویلیان عارفی اصیل بود و فقط شاگرد دوستش نبود. این امر به‌خصوص در آموزه عمیق او درباره نقش تثلیث در حیات عرفانی که موضوع فصل دوازدهم است آشکار می‌شود.

کتاب «عارفان اولیه مسیحی، بینش الهی بزرگان معنوی» اثر برنارد مک‌گین و پاتریشیا فریس مک‌گین با ترجمه حبیب بشیرپور و معصومه انصاری در 295 صفحه و با قیمت 105000 تومان از سوی نشر کتاب پارسه به بازار نشر عرضه شده است.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها