دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۶
سکینه کوچک حسین در «وای تشنگی» از خودش و پدرجانش می‌گوید...

سیدمهدی شجاعی، پدر ادبیات آیینی در کتاب «وای تشنگی»، متنی را نوشته که دل‌های مخاطبان نوجوان را به تلاطم وامی‌دارد، غبار تاریخ را از مصیبت عظیم کربلا می‌زداید و با روایت عاشورا از زبان حضرت سکینه(س)، آن‌ها را به ظهر عاشورای سال شصت و یک هجری می‌برد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سخن گفتن از حادثه دلخراش عاشورا برای نوجوانان امروز، کار ساده‌ای نیست و از هر­کسی برنمی‌­آید. فاصله­ فرهنگی، میان ما و فرزندان­مان بسیار بیشتر از نسل‌­های گذشته شده­ است. چنان‌که گاهی به‌نظر می­‌رسد در جستن زبان مشترک، حتی برای بیان موضوعات روزمره، عاجزیم. حال، با این زبان الکن، چگونه می­‌توانیم فاجعه‌­ای را که در آسمان و زمین مشابه‌­اش روی نداده، شرح دهیم و احساسی را بیان کنیم که شاکله­ ارادت ما را به اهل بیت(ع) می‌­سازد؟
 
«وای تشنگی…» به قلم سید­مهدی شجاعی، پاسخی در اوج زیبایی و صلابت کلام به این دغدغه­ به­‌جاست. پدر ادبیات آیینی با تکیه بر فعالیت‌های چهار دهه، متنی را نوشته که هیچ مخاطبی نمی‌­تواند بدون منقلب شدن، آن را به پایان برساند. تجربه­‌های درخشان ایشان، هم به جهت تقدم در این گونه­ ادبی و هم، به جهت گستردگی مخاطب و قالب­‌های مختلف این ژانر، اثری را پدید آورده که دل­‌های مخاطبان نوجوان را به تلاطم وامی­دارد، غبار تاریخ را از مصیبت عظیم کربلا می‌­زداید و آنان را به ظهر عاشورای سال شصت و یک هجری می‌­برد. حضرت سکینه(س) راوی ماجراست. داستان، با استفاده از معتبرترین متون شیعی، از زبان ایشان شرح و بسط می‌­یابد و این دختر چهارده ساله که در روضه­‌های رایج از نقشی حاشیه‌­ای برخوردار ­است به یکی از چهره‌­های اصلی تبدیل می‌­شود تا خواننده بتواند نزدیکی بیشتری احساس کند و فاجعه را در اعماق روح خود بفهمد.
 
نثر محکم و متین «وای تشنگی…» در همراهی با تصویرسازی خلاقانه­ سیدحسام طباطبایی فضایی یگانه آفریده است. گویی کتاب، قصد دارد خواننده­ خود را به صحنه­ تأثیر­گذار پرده‌­خوانی­‌های زمان گذشته ببرد. با این تفاوت که هنرمند، مفاهیمی جدید را با استفاده از عناصر بصری قدیمی و تکنیک­‌های آشنا خلق می­‌کند. او مفهوم کشتی نجات بودن حضرت امام حسین(ع) را بن‌مایه­ ایده­ بصری کتاب قرار می­‌دهد، به­‌طوری­‌که در تمام اثر، زمین را آب و آسمان را خاک گرفته است. در کنار این ابتکار، عناصری قدیمی همچون حضور فرشتگان، نورانی نشان‌دادن چهره معصومین حاضر در صحرای کربلا، گل­‌های لاله­ روییده از خون شبیه‌­ترین خلق روزگار به رسول اکرم(ص) و کبوترهای سفید تیر­آگین شده، تأثیر نقاشی­‌ها را دو­چندان می‌­کند.
 
طباطبایی نقطه­ اوج ماجرای عاشورا را با تصویر خون‌­آلود و خسته­ ذوالجناح در آستانه­ خیمه­ اهل بیت(ع) نشان داده. با این تفاوت که در کار او برخلاف مینیاتور مشهور استاد فرشچیان، خبری از زنان و کودکان نیست و نجابت و تنهایی این موجود باوفا، قلب‌ها را به تپش وا­می­دارد.
 


در مورد «وای تشنگی…» بیش از این­‌ها می­‌توان نوشت. اما به­‌طور خلاصه، اثری خاص و عاشقانه است که چاپ نفیس، قطع مناسب، آن را به انتخابی خاص و ماندگار تبدیل کرده‌ ­است. کتابی که قطعاً می­‌تواند همچون سایر آثار سیدمهدی شجاعی برای سال‌های سال مخاطبان گوناگون خود را تحت تأثیر قرار دهد و به خاطره­ مشترک دوستداران و ارادتمندان سیدالشهدا(ع) تبدیل شود.
 
این‌جا همه دارند تلاش می‌کنند، طفل تشنه گریانی را بخوابانند. همین چند دقیقه پیش، برادر، عمو، عموزاده‌ها، رفقای پدر و خود پدرش را در جنگ از دست داده است. از دست‌دادن معمولی هم نه، به فجیع‌ترین و شنیع‌ترین حالت ممکن، اگر سروصدا کنیم باز بیدار می‌شود و بهانه پدرش را می‌گیرد. باز از سر می‌گوید ... که چطور مانع رفتن پدر شد. از پدر چه پرسید و چه شنید و باز بی‌تابی می‌کند. کمی آهسته‌تر... این‌جا در «وای تشنگی» سکینه کوچک حسین دارد از خودش و پدرجانش می‌گوید...
 
گزیده‌‎ای از کتاب
از صبح یاران پدرم یکی‌یکی به میدان رفته‌اند، با شهامت در مقابل آن لشگر عظیم ایستاده‌اند، با رشادت جنگیده‌اند، هر کدام ده‌ها نفر از لشگر دشمن را کشته‌اند و بعد به شهادت رسیده‌اند.
 
اکنون پدرم در مقابل این همه دشمن، تنها مانده است. کاش فاصله میان خیمه‌ها و میدان این‌قدر نبود، کاش می‌توانستم پدر را در حال جنگیدن ببینم، کاش پدر اجازه می‌داد، همراه او بروم. پدری با یک لشگر عظیم در حال جنگیدن باشد و دخترش بی‌تاب و قرار از او هیچ خبری نداشته باشد؟!

کتاب «وای تشنگی…»، تألیف سیدمهدی شجاعی در 28 صفحه در قطع رحلی از سوی انتشارات نیستان منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها