ویراست جدید کتاب «زمینهمندی تجارب عرفانی» به کتابفروشیها آمد
تحلیل کتز از ساختار سنتهای عرفانی شرق و غرب
چرا عارفان مسلمان هیچگاه در مکاشفاتشان مسیح را با تاجی از خار بر سر و زخمِ صلیب بر دست و پا نمیبینند؟ چگونه است که عارفان مسیحی هیچگاه سخن از نور محمدی نمیگویند؟ آیا تجربه فناء فی الله صوفیان همان تجربه نیروانای راهبان بودایی است؟ استیون کتز در دو مقاله جریانساز، بحثبرانگیز و دامنهدارش تلاش میکند با تحلیل ساختار سنتهای عرفانی شرق و غرب به این پرسشهای مهم و بنیادین پاسخ دهد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «چرا عارفان مسلمان هیچگاه در مکاشفاتشان مسیح را با تاجی از خار بر سر و زخمِ صلیب بر دست و پا نمیبینند؟ چگونه است که عارفان مسیحی هیچگاه سخن از نور محمدی نمیگویند؟ آیا تجربه فناء فی الله صوفیان همان تجربه نیروانای راهبان بودایی است؟ آیا همه عارفان نهایتا از یک حقیقت، اما به زبانهای گونان، سخن میگویند؟ استیون کتز در دو مقاله جریانساز، بحثبرانگیز و دامنهدارش تلاش میکند با تحلیل ساختار سنتهای عرفانی شرق و غرب به این پرسشهای مهم و بنیادین پاسخ دهد. از نظر وی تجربههای عرفانی، همچون سایر تجارب ادراکی بشر، به شدت متأثر از زمینههای زیستی عارفان هستند، از نظر معرفتشناختی نیز هیچ راهی برای زدودنِ اثر این زمینهها در شکلگیری تجارب عرفانی نیست.
برساختگرایان تأکید میکنند که شرایط و قیود پیشین، تجربه را به انحای مختلفی تحت تأثیر قرار میدهند. برای مثال عملکردهای کلی انسان، ادارک و از جمله ادراکات عرفانی را به شکل خاصی ممکن میسازند؛ مثلاً لحظهای بودن تجربه عرفانی، جریان یافتن عملیات خاص ذهنی مثل تلفیق و بازشناسی، پیوندزدن تجارب به یکدیگر و .... . این جنبه منطقی ـ مفهومی مربوط به پژوهشهای اساسیتر فیلسوفان ذهن و معرفتشناسان است. این محدودیتهای اساسی ذهنی، هم تعیین میکنند چه نوع تجربهای برای انسان ممکن است و هم به تبع آن، نوع تجارب ناممکن برای انسان از دایره تجارب عرفانی خارج میکنند. کتز تصریح میکند که تجربه عرفانی، با واسطه سنخ وجودی بشری ما حاصل میشود. لحظهای و گذرابودن تجربه عرفانی، مدخلیت فرایندهای ذهنی همچون حافظه، انتظارات، زبان و انباشت تجارب و مفاهیم قبلی در ساخته شدن تجربه عرفانی مؤید این ادعا تلقی میشود.
اما فراتر از این فرایندهای بنیادین شناختی، آنچه برساختگرایانی همچون کتز را دلمشغول میکند، همانا بررسی تأثیر چارچوبها و مجموعههای مفهومی فرهنگی ـ اجتماعی خاصی است که عارف در طول تعلیم عرفانی ـ دینی خویش پذیرفته است. این چارچوبها خود حاوی عناصر گوناگونی هستند و شکل تجربه نهایی را نیز به دو معنای مهم مقید و محدود میکنند: اول اینکه مشخص میکنند چه چیزی قابل تجربه نیست و آن را از دایره طلب و آگاهی عارف خارج میکنند؛ دوم اینکه مشخص میکنند چرا عارف پا در مسیر طلب عرفانی میگذارد. از همینرو کتز میگوید تجربه نهایی عرفانی در هر سنتی مقید است به «انتظار عارف» از آنچه تجربه خواهد کرد.
یکی از مهمترین عناصر دخیل در زمینهسازی تجربه عرفانی از نظر کتز، عنصر تأثیرگذار و محوری «اسوههای عرفانی» است؛ الگوهای ایدهآلی که مقتدا واقع میشوند و هر حرکت و سخنشان درسآموز است. این اسوهها به طرق متعددی در تمام سنتهای عرفانی نقشی بسزا در رساندن عارف مبتدی به مراحل بالاتر دارند. کتز در نوشتار دوم خود در این کتاب، به سیزده کارکرد زمینهساز اسوهها اشاره کرده و این کارکردها را تا حدودی به تفصیل ذکر میکند. تأکید بر لزوم طی طریق با راهنمایی یک استاد، پیر یا مرشد، توصیه مؤکد تمام سنتهای عرفانی است؛ اما مگر استاد چه میآموزد؟ کتز در پاسخ به این سؤال تأکید میکند که او «طریقتی خاص» و «غایتی ویژه» را تعلیم میدهد و شاگردانش نیز از آنرو از تعالیم و دستورهایش پیروی میکنند که طالب دستیابی به همان غایت هستند.
هر چند از تاریخِ انتشار این مقالات چند دهه میگذرد، بحثی که بر سر زمینهبندی تجارب عرفانی به راه انداختند، همچنان ادامه دارد و بهتازگی سر از حوزه علوم شناختی و عصبشناختی در آورده است. برای کسانی که علاقهمند به ورود به این بحث هیجانانگیز هستند، گریزی از آشنایی با موضع و استدلالهای کتز نیست.
مترجم کتاب نیز درباره این اثر مینویسد: «از چاپ نخست ترجمه ام از دو مقاله تأثیرگذار استیون کَتز، تحت عنوان «زبان، معرفت شناسی و عرفان» و «سرشت سنتی تجربه عرفانی» بیش از یک دهه میگذرد. این دو مقاله در کتابی با عنوان ساخت گرایی، سنت و عرفان؛ پژوهشی در زمینه مندی تجربه عرفانی: در سال ۱۳۸۳ منتشر شدند. چاپ نخست مربوط به زمانی میشد که من هنوز در دین پژوهی، به معنای نوین کلمه، رهروی بی تجربه بودم. از آن زمان، اکثریت قریب به اتفاق زندگی علمی ام برای کسب دانش در این رشته سپری شد و مطالعاتی که در طول این دهه داشتهام، طبیعتاً در نگاه من نسبت به مجادله میان ذات گرایان و برساخت گرایان تحولاتی ایجاد کرده است.
تغییراتی که در چاپ دوم نسبت به چاپ نخست دیده میشوند، تا حد زیادی زائیده همین واقعیت است، اما آنچه پس از گذشت یک دهه تغییر نکرده است این مهم است که گفت وگویی که کتز به ظور مشخص در باب معرفت شناسی تجارب عرفانی / دینی با ارائه منقح و قوی نظریهاش آغاز کرد، همچنان از موضوعات بسیار آموزنده و مهم حوزه دین شناسی است.
بحث میان این دو گروه، بیش از دو دهه از اوایل دهه شتاد تا اواخر دهه نود به شدت وحدت ادامه داشت. هر دو طرف استدلالهای خود را عرضه کردند و کتابها و مقالات متعددی در این باب نگاشته شد بدون آنکه طرفی پیروز مشخص این میدان باشد؛ هر چند بیشتر محققان و دانش پژوهان این نکته را دیگر به عنوان اصلی بدیهی میپذیرند که زمینهها و ساختارهای پیشین فردی و اجتماعی نقش تعیین کنندهه ای در شکل گیری تجارب دینی و عرفانی دارند.
اما دهه اول قرن بیست و یکم شاهد نغییری در مباحث مربوط به تجربه دینی بود. با رشد بی سابقه علوم شناختی و علوم عصب شناختی دانش پژوهان به تدریج علاقه مند به بکارگیری این رویکردهای نوین در بررسی ماهیت و کارکرد تجارب دینی / عرفانی شدند. هر چند این رویکردها دوره نوزادی خود را میگذرانند، سرعت پیشرفتهای علمی و تکنولوژیگ آیندهای هیجان انگیز را به آنان نوید میدهد.
با وجود این برای کسانی که به مباحث معرفت شناسی تجربه دینی علاقه دارند، مجادلات میان برساخت گرایان و مخالفان آنها کماکمان از بهترین مبادی ورود به بحث است. بسیاری از رویکردهای جدیدتر، دانش خواننده را در این باب مفروض میگیرند. از همین رو است که چاپ دوم مقالات استیون کتز تقدیم خوانندگان میشود.»
ویراست جدید کتاب «زمینهمندی تجارب عرفانی» نوشته استیون تی. کَتز با ترجمه عطا انزلی استاد کالج میدلبری ایالت ورمانت آمریکا با 700 نسخه در 192 صفحه به بهای ۵۰ هزار تومان به همت انتشارات کتاب طه منتشر شده است.
نظر شما