یکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۸
چرا هیولاانگاری کهن شرق به سنت‌های دینی غربی رسوخ کرد؟

کتاب «عجایب مشرق‌زمین: جستاری در تاریخ هیولاها» نوشته رودلف ویتکوور با ترجمه وحید سلیمانی از سوی انتشارات فرهامه منتشر شد. در این کتاب به جنبه بسیار محدودی از تاریخ بی‌پایان هیولاها می‌پردازد؛ آن موجودات پیچیده‌ای که همواره تخیل آدمیزاد را مسخر خویش کرده بودند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «عجایب مشرق‌زمین: جستاری در تاریخ هیولاها» خط سیر شکل‌گیری صور خیال را در ذهن غربی نشان می‌دهد. سنت پردازش تصویر اگزوتیک و فانتزی شرق چرا و از کجا و چگونه ذهن غربی را دربر گرفت؟ چرا شیوه زیستن و عادات و آداب شرقی‌ها برای غربی‌ها به امری غریب و توام با خیال و وهم تعریف شد و ذهنیت آنها را برای افسانه‌سرایی آماده کرد؟

این اندیشه در دوران استعمار به اوج خود رسیده بود و جهان ناشناخته و عجیب و غریب شرق به عنوان سوژه‌ای برای اکتشاف و تخیل غربی‌ها شد. بر همین اساس گفتمان «ما» و «دیگری» در رابطه‌ای متمایز شکل گرفت: هر آنچه در جهان غیرغربی است، شگرف و شگفت‌انگیز است و از غرب عادی متمایز است. بنابراین شرق را باید کشف کرد تا نقاط تمایز «ما» با «آنها» مشخص شود. این همان تفکری است که غرب از طریق آن توانست انگاره، ایده و شخصیت و تجربه‌ای برای خودش دست‌وپا کند؛ یعنی غربی آن است که متمایز از شرقی است.

آنچه در این کتاب بررسی شده، به جنبه بسیار محدودی از تاریخ بی‌پایان هیولاها می‌پردازد؛ آن موجودات پیچیده‌ای که همواره تخیل آدمیزاد را مسخر خویش کرده بودند. یونانیان بسیاری از ترس‌های غریزی را در وجود هیولاهای اساطیری‌شان از قبیل ساتورها، قنطورها، سیرن‌ها و هارپی‌ها، متعالی و غیرزمینی کردند؛ اما در عین حال ترس‌هایی را که به شکل غیرمذهبی وجود داشتند، در قالب نژادها و جانوران شریر و هیولاوشی که به خیالشان در سرزمین‌های بسیار دور مشرق‌زمین زندگی می‌کردند، عقلانی ساختند.

در این کتاب به مفاهیم قوم‌نگارانه یونانی از هیولاها پرداخته شده که از خلال اعصار به ما رسیده است. منابع هیولاهای هندی، یک میان‌پرده روشنگر، میراث عهد کهن و نظرگاه مسیحیت در قرون وسطا، سنت تصویری، بحث اخلاقی درباره مردمان عجیب‌الخلقه، هیولاها به عنوان طالع نحس، طلوع علم و مردمان افسانه‌ای، هیولاها در تصورات مردم و عجایب در گزارش‌های سیاحان بخش کتاب «عجایب مشرق‌زمین: جستاری در تاریخ هیولاها» را دربرمی‌گیرند.



ایده اصلی این کتاب بر این نظر استوار است که هیولاانگاری یونانیان نسبت به شرق از کجا و چگونه پدید آمده است؟ در واقع عجایب مشرق‌زمین تصور غربی‌ها از هند بود که به مدت دوهزار سال ادامه داشت و در علوم طبیعی، جغرافیا، دایره‌المعارف‌ها و اطلس‌های گیتاشناسی، داستان‌های رمانتیک و کتاب‌های تاریخی، نقشه‌ها و مینیاتورها و مجسمه‌ها راه باز کرد. حتی پس از قرن‌ها که درک بهتری از شهر و هند عاید غرب شد، این تصورات قوم‌مدارانه از میان رفت، بلکه به شبه علم تبدیل شد و سنت فکری خاصی را پی افکند که هنوز هم در ذهن اروپاییان وجود دارد.

در بسیاری از کتاب‌های تاریخی و گیتاشناسی کهن و در سنت عجایب‌نگاری سده‌های نخست اسلامی شاهد تجسم‌بخشی و ترسیم چهره هیولا هستیم. این سنت به‌ویژه در آثار معروفی چون «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» زکریای قزوینی وجود دارد و از آنجا به غرب و به مورخان یونانی و غربی به میراث رسیده است.

همچنین در سده‌های میانه دورنمایی دیگر نیز پیدا شد و عجایب زمینه هندی خود را از دست دادند و سایر مناطق دنیا خاستگاه عجایب دانسته شد. در این دوران سنت تصویرنگاری هیولا در حاشیه اکثر کتاب‌های مربوط به نقشه‌های دنیا و کتاب‌های تاریخی ـ جغرافیایی دیده می‌شود. در بخشی از کتاب می‌خوانیم که چگونه از قرن سیزدهم میلادی به بعد، سنت قومی و جغرافیانگاری و هیولاانگاری کهن شرق به سنت‌های دینی غربی هم رسوخ کرد و به هنر گروتسک مذهبی تبدیل شد که در کتاب‌ها و تصویرسازی‌های دینی از جمله تزئینات کلیساها و هنر کلیسایی دیده می‌شود. به قول میخائیل باختین، گروتسک واقعیت وجود شر در جهان را به نمایش گذاشت و در آن از عناصر اغراق، تضاد و تحقیر استفاده کرد. گروتسک آشکارکنندۀ پتانسیل جهانی دیگر، با نظمی دیگر و شیوه‌ای از زندگی است.

سنت دینی غرب برای توجیه و تفسیر هیولا و عجایب، آن را در سنخ «حیوان‌نامه‌ها» جای داد؛ یعنی حیوان‌نامه‌هایی که به سبک دانشنامه‌ای تنظیم شده و هیولاها هم از مداخل آن به شمار می‌رفتند. همچنین از سده‌های سیزدهم میلادی به بعد سنت دینی در تبیین چیستی هیولا به آن ابعاد استعماری و تمثیلی داد و ماهیتی معرفتی ـ حیوانی برای آن قائل شد؛ مثلاً در حیوان‌نامه‌های غربی از سده سیزدهم، کوتوله‌ها به نماد فروتنی و غول نماد غرور و تعصب و سگ‌سرها به نماد ستیزه‌جویان تعبیر شدند.

بنابراین وقتی با تغییر بنیادینی در مفاهیم هیولا روبه‌رو می‌شویم که عجایب و شگفتی‌ها و کلاً هیولاها به مثابه عجایب اخلاقی تعبیر می‌شود و هرگونه پیدایش حیوان عجیب و غیرعادی به عدم رعایت دستورهای اخلاقی و موازین دینی مرتبط می‌شد. در این دوران هریک از هیولاها نمادی از حکمت خداوند در نظر گرفته می‌شد؛ مثلاً «لب‌پوش‌ها» ـ مردمانی که لب زیرینشان صورت آنها را می‌پوشانید ـ نماد عدل خداوند و «گلیم‌گوش‌ها» ـ مردمانی که گوش‌هایی داشتند که در آن می‌پیچیدند ـ به عنوان نماد بهترین مستمعین خداوند و هیولاهای بی‌سر نماد خضوع و خشوع تعبیر شدند.

در بخش دیگری از این کتاب آمده که در دوره‌هایی از تاریخ وجود هیولا با وقایع عجیب در آسمان مرتبط است. کسوف، ستاره دنباله‌دار و ستارگان هر کدام قدرت خاصی در به‌وجودآوردن گونه‌ای از هیولا دارند. تبیین علل علمی برای تولد هیولاها و موجودات خارق‌العاده نقطه دیگر بر سر راه تاریخ هیولا می‌باشد. از سده هفدهم به بعد علت‌تراشی‌های بیولوژیک برای تولد هیولا از اندیشه ارسطویی ناشی شده بود که می‌گفت هیچ چیز خلاف طبیعت و به طور تصادفی رخ نمی‌دهد. به هر حال علم بر سر راه طلوع خود، باید به مسئله چندهزارساله هیولا پاسخ می‌داد و رفته‌رفته تجربه و آزمایش به عنوان پایه‌های اصلی علم مدرن و گام‌های کوچکی که مردم‌شناسان در ابتدای راه‌شان برمی‌داشتند، اعتبار هیولا را به زیر آورد و بازخوانی متون و روایت‌ها از دیدگاه‌های علمی و با روش تجربی آغاز شد.

کتاب «عجایب مشرق‌زمین: جستاری در تاریخ هیولاها» نوشته رودلف ویتکوور با ترجمه وحید سلیمانی در 153 صفحه و قیمت 45 هزار تومان از سوی انتشارات فرهامه منتشر شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها