شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
حک شدن مفهوم‌پردازی بازار تهران در کنش‌های شخصی اعضای آن

کتاب «بازار و دولت در ایران؛ سیاست مکانِ بازارِ تهران» را می‌توان تشریک مساعی جدی‌ای دانست در مبحث ناظر بر فعالیت سیاسی گروه‌های اجتماعی و نهادهای سیاستگذاری.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «بازار و دولت در ایران؛ سیاست مکانِ بازارِ تهران» نوشته آرنگ کشاورزیان با ترجمه ابراهیم اسکافی از سوی انتشارات شیرازه کتاب ما منتشر شد. این کتاب تلاشی است برای محقق شدن این دیدگاه‌ها از طریق طرح پرسش ناظر به فاعلیت پررنگ سیاسی بازار در یکصدسال منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ در مقایسه با نقش منفعل وی پس از آن. دوم تلاشی است برای پاسخ به همین پرسش از طریق مفهوم‌پردازی بازار همچون مجموعه‌ای از شبکه‌ها که در کنش‌های شخصی اعضایش حک شده‌اند و در تعامل با دیگر همتایان، نمود عینی می‌یابند. منظور از شبکه، مجموعه‌ای منظم از تماس‌ها و پیوندهای اجتماعی میان افراد و گروه‌های درگیر در انواع و اقسام تعاملات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در بازار است.

کتاب «بازار و دولت در ایران؛ سیاست مکانِ بازارِ تهران» در 6 فصل تنظیم شده است. معمای بازار تهران، در دوران سلطنت پهلوی‌ها و در جمهوری اسلامی ایران، مفهوم‌پردازی بازار، تحولات بازار: شبکه‌ها، اعتبارها و همبستگی‌ها، شبکه‌ها در بافت برنامه‌های تحول‌ساز، قالی، چای و فنجان: انواع کالاها و مسیرهای بخش اقتصادی، شبکه‌های بسیج در دو نظام سیاسی فصل‌های کتاب را دربرمی‌گیرد. در پایان نیز نتیجه‌گیری آمده است.

نتیجه حضور فعال و تأثیرگذار بازار در تمامی وقایع مهمی سیاسی کشور، از اعتراض به قرارداد رژی تا انقلاب 1357، بر مطالعات ناظر بر این، به گونه متناقضی به فقدان نیاز به مفهوم‌پردازی در مورد آن منجر شده است. اگر گفته نشود تمامی مفاهیمی که برای بررسی فاعلیت سیاسی بازار به کار گرفته شده‌اند عاریتی بوده‌اند، دست‌کم آن است که گفته شود اغلب آنها از کاستی‌ای رنج برده‌اند که نتیجه سهل و ممتنع دانستن جایگاه و کارکرد این نهاد در گستره سیاسی کشور است. نهادی که گفته می‌شود فاعلیت سیاسی‌اش را هم مدیون تعامل مستمر با نهاد روحانیت است و هم در تقابل مداوم با دولت.

رایج‌ترین نگاه به بازار در ایران، دیدن آن همچون مجموعه‌ای است که همه عوامل تشکیل‌دهنده‌اش ـ اعم از رسوم اقتصادی، حساسیت‌های سیاسی و روابط اجتماعی اعضایش ـ توسط «سنت» تعیین تکلیف می‌شوند. تعیین‌کنندگی نقش اقتصادی بازار در موضع‌گیری‌های سیاسی وی، گروه دیگری از محققان را بر آن داشته که مفهوم مارکسیستی «طبقه» را ـ با اندکی دخل و تصرف در آن ـ، مفهومی مناسب برای تحلیل عملکرد سیاسی بازار بدانند. مفهومی که بالطبع مانع از بررسی جنبه‌هایی از هویت بازار می‌شود که مشتق از عوامل اقتصادی نیستند.

این دو نوع نگاه به بازار برای تبیین فعالیت سیاسی‌ای به کار گرفته می‌شوند که گویا عمدتاً در تقابل با موج‌های مختلف مدرنیزاسیون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌ای بوده‌اند که از میانه سده 1200 شمسی ایران را درنوردیدند. چنین تحلیل‌هایی این واقعیت را نادیده می‌گیرند که اولاً بخش‌هایی از همین بازار خود در آغاز کار در زمره عوامل و عناصری بود که از طریق گسترش تجارت بین‌المللی در خط مقدم وجه اقتصادی همین مدرنیزاسیون قرار داشت و دوم آنکه زمانی هم که در دوره‌ای متأخرتر از وجوه اجتماعی و فرهنگی مدرنیزاسیون برکنار ماند، از تلاشش برای ایجاد ائتلاف‌های سیاسی با نیروهایی مانند دانشجویان که برخلاف بازار در مرکز توجه این پروژه قرار داشتند، کاسته نشد.



اکنون دو مفهوم جدیدتر، یکی به عاریت‌گرفته از مطالعات فرودستان، یعنی مفهوم «اقتصاد غیررسمی» و دیگری حاصل بازبینی در روند تحول جوامع مدرن که در آنها دسترسی باز یا محدود به اطلاعات نقشی مرکزی در عوامل برسازنده بنگاه‌های اقتصادی دارند نیز برای بررسی بازارها وارد کار شده‌اند. در مورد اول، تعاملاتِ لاجرم بازار و دولت، همچون اخذ جواز کسب از دولت، پرداخت مالیات به وی و چانه‌زنی با آن به میانجی نهادهای صنفی اهمیت تحلیلی خود را از دست می‌دهند و تنها وجه خودسازمانده بازار که ذیل فعالیت‌های غیررسمی آن دسته‌بندی می‌شود، اهمیت پیدا می‌کند.

در مورد دوم، این کمبود اطلاعات در مورد قیمت کالاها، خریداران و فروشنده‌ها هستند که باعث می‌شوند الگوهای اقتصادی متکی بر فرض رقابت خالص نتوانند توضیح باشند بر کارکرد بازار. از این منظر این کار حاصل ایجاد سازوکارهایی است برای برطرف نمودن کاستی اطلاعات سازوکارهایی که به نوبه خود در تبیین فعالیت فعالیت سیاسی بازار در تعامل‌ها و تقابل‌هایش نقشی تعیین‌کننده می‌یابند.

یکی از مهم‌ترین نتایج این مفهوم‌پردازی اضافه‌شدن عامل «مکان بازار» به مجموعه عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است برای درک عملکرد فعال بازار در تمامی ادوار یادشده. به گونه‌ای که نویسنده مطرح می‌کند، این وجود یک مکان متمرکز است و امکان ایجاد «شبکه‌های همیارانه» را به بازاریان می‌دهد؛ شبکه‌هایی که اساس وفاداری و کنش جمعی بازاریان بودند.

با تلاش دولت‌هایی که پس از انقلاب زمام امور را در دست گرفتند، در هدایت و کنترل عوامل اقتصادی از سویی و از سوی دیگر پراکنده شدن محل‌های تجاری کشور ـ خواه در گستره سرزمینی و خواه به دلیل ایجاد مراکز تجاری بزرگ ایران در خارج از مرزهای کشور ـ، مرکزیت این مکان رو به افول نهاد و همراه با آن، «شبکه‌های اجباری» که توان بسیج آن شبکه‌های پیشین را ندارند، جایگزین آنها شد و بدین ترتیب فعالیت سیاسی بازار را به نحو چشمگیری کاهش داد.

به اعتبار آنچه گفته شد، افزون بر موشکافی‌های بعدی در انواع ارتباطاتی که هویت بازار را در ایران می‌سازد، این کتاب را می‌توان تشریک مساعی جدی‌ای دانست در مبحث ناظر بر فعالیت سیاسی گروه‌های اجتماعی و نهادهای سیاستگذاری که همواره هم از جذاب‌ترین و هم از مناقشه‌انگیزترین مباحث معطوف به مطالعه نظریه‌ها و تجارب دوران‌های گذار در جامعه‌شناسی سیاسی بوده است؛ خواه به صورتی تدریجی و در شکل اصلاحی، خواه با شتاب و در شکلی انقلابی.

کتاب «بازار و دولت در ایران؛ سیاست مکانِ بازارِ تهران» نوشته آرنگ کشاورزیان با ترجمه ابراهیم اسکافی در 392 صفحه، شمارگان 770 نسخه و بهای 60 هزار تومان از سوی انتشارات شیرازه کتاب ما منتشر شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها