شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۱
بررسی بازتاب مسائل جنگ بر مناسبات خانوادگی در کتاب «یک پسر و دو مادر»

در کتاب «یک پسر و دو مادر»، مناسبات خانوادگی و توجه به خانواده در هریک از داستان‌ها به گونه ویژه‌ای بازتاب یافته و روحیه قوی رزمندگان و خانواده‌هایشان در برخورد با ناملایمات به تصویر کشیده شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «یک پسر و دو مادر»، شامل مجموعه داستان‌هایی است که به شکل مستقیم، ماجرایی و برشی از جنگ را روایت کرده‌اند. با نگاه کلی به کتاب می‌توان به وجود عناصر محوری  مشترک در داستان‌ها پی برد. مسأله جنگ و تأثیرات مخرب آن یکی از مفاهیمی است که در تمام داستان‌ها دیده می‌شود، در برخی پررنگ‌تر و در برخی دیگر کمرنگ‌تر. مثلاً در داستان ششم، با عنوان «جابجایی»، موضوع گذشت و فداکاری نقش محوری دارد. راوی در این داستان درباره یک اسیر عراقی می‌گوید که با نشان دادن عکس فرزندش و اظهار پشیمانی دل سرباز ایرانی را بدست می‌آورد و همین موجب آزادی‌اش می‌شود و در ادامه این داستان آمده است که همین شخص عراقی باعث آزاد شدن این رزمنده از دست نظامیان عراقی می‌شود.
 
داستان «تو پسرم هستی» که اتفاقاً موضوع آن با عنوان کتاب مرتبط است، داستان زندگی شهیدی را روایت می‌کند که به نقل از مادر این شهید، کودکی و نوجوانی پر از شیطنت و جوانی سراسر وقار و متانت داشته است و یکی از شیطنت‌هایش در سال دوم دبیرستان این بوده که شناسنامه‌اش را دستکاری کرده تا به جبهه اعزام شود و به هدفش نیز می‌رسد، چشم‌انتظاری‌های مادر شروع می‌شود تا جایی که برای مدت طولانی هیچ خبری از پسرش بدستش نمی‌رسد و مادر هر روز دنبال شهدایی می‌رود که پلاک نداشتند و به خانواده‌ها اطلاع می‌دادند که برای شناسایی بروند. یکی از روزها که مادر این شهید برای شناسایی می‌رود، با مادری مواجه می‌شود که بالای سر یک شهید نشسته و خدا را شکر می‌کند که فرزندش مفقود نشده، نزدیک که می‌شود، فرزند شهیدش را می‌بیند در حالی که نصف صورتش نبود و انگشتری که برایش خریده بود در دست داشت. تنها یک مادر در این لحظه حال یک مادر را می‌فهمد، پس فقط اسم شهیدش را می‌پرسد و بدون اینکه چیزی بگوید از آنها دور می‌شود تا بداند از این به بعد باید بر سر کدام مزار برود.
 


از ویژگی‌های مهم این کتاب، توجه و ریزبینی نویسنده به اتفاقاتی است که شرایط زندگی خانوادگی افراد را در دوران دفاع مقدس و پس از آن تحت تأثیر قرار می‌دهد. به عنوان مثال در داستان قضاوت به موضوع زندگی یک جانباز می‌پردازد که در اثر اصابت خمپاره به سر و صورتش، چهره‌اش نازیبا شده بود و مردم بدون اینکه بدانند چگونه این اتفاق برایش افتاده او را مسخره می‌کردند و همین باعث اذیت و آزار و رنجش خانواده‌اش می‌شد، اما خود وی هروقت از سوی بچه‌ها مورد تمسخر قرار می‌گرفت، می‌خندید زیرا خوشحال بود که جنگ تمام شده و بچه‌ها می‌توانند با خیال راحت بازی کنند و لذت ببرند. در واقع می‌توان گفت این داستان با تمرکز بر روی مخاطب نوجوان نوشته شده است.
 
خدامی در داستان «سرباز»، بخشی از داستان زندگی سربازی را روایت می‌کند که فقط سه ماه از سربازی‌اش مانده و هرشب با رویای قدم زدن در خیابان‌های نیویورک به خواب می‌رود و داستان آخرین روزهای خدمت سربازی‌اش با پیرمردی گره می‌خورد که معمولاً در سنگر حضور داشته، اما در یکی از عملیات‌ها سرباز به فرمانده اعتراض می‌کند و می گوید: «چرا همیشه ما را به عملیات می‌بری و او را نگهبان سنگر می‌گذاری؟ مگر ما با او چه فرقی داریم؟ هرکس به جنگ آمده باید بجنگد». پیرمرد که در دلش از حرف سرباز خوشحال می‌شود از فرمانده می‌خواهد این بار او را با خود ببرند، فرمانده هم پذیرفت و سرباز به جای پیرمرد در سنگر ماند. وقتی گردان از عملیات برگشت، تعداد سربازان نصف شده بود و خبری از پیرمرد نبود. نویسنده در این داستان زاویه دیگری از جنگ را روایت کرده است.
 
در باقی داستان‌ها نیز نشانه‌های کوچک و بزرگی از جنگ و اثرات آن می‌بینیم که درواقع ناشی از درک دفاع مقدس و اثرات مخرب آن است. اغلب داستان‌ها دارای روایت خطی است، یعنی از یک جا با قهرمان خود آغاز می‌کنیم و تا آخر با او همراه می‌شویم. همچنین بعضی از قصه‌ها از یک جا شروع کرده و سپس وارد خاطرات می‌شود.
 
کتاب «یک پسر و دو مادر»، تألیف مصطفی خدامی در 128 صفحه، شمارگان 1650 نسخه از سوی مؤسسه انتشارات قدیانی روانه بازار نشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها