پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۶
رمان ​«زندگی، جهان و همه‌چیز» منتشر شد

کتاب زندگی، جهان و همه‌چیز جلد سوم مجموعه پنج‌جلدی «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها»ست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) رمان «زندگی، جهان و همه‌چیز» نوشته داگلاس آدامز با ترجمه آرش سرکوهی به تازگی از سوی نشر چشمه روانه بازار نشر شده است.
 
 کتاب زندگی، جهان و همه‌چیز جلد سوم مجموعه پنج‌جلدی «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها»ست. نشر چشمه جلد اول و دوم این مجموعه را با نام‌های راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها و رستوران آخر جهان منتشر کرده است.

زندگی، جهان و همه‌چیز مانند جلدهای اول و دوم رمانی است علمی ـ تخیلی و طنز‌آمیز. این رمان داستان آرتور دنت و دوستانش را در سفرهای فضایی و زمانی نقل می‌کند و سعی آن‌ها را در نجات دادن جهان از رُبات‌های سیاره کریکیت و البته برخی وقت‌ها ماجرای فرار آن‌ها را از این مسئولیت.

رمان پنج‌جلدی «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها» که برخی منتقدان آن را از درخشان‌ترین طنزها و زیباترین آثار پست‌مدرن ارزیابی می‌کنند، از پُرفروش‌ترین کتاب‌های دهه‌ 80 و 90 میلادی بود، جوایز فراوانی را از آن خود کرده و تاکنون به د‌ه‌ها زبان ترجمه شده است.
«از وقتی که این کهکشان به وجود اومده، تمدن‌های بسیار ظهور و سقوط کرده‌اند، اون‌قدر ظهور و سقوط کرده‌ند که خیلی وسوسه‌انگیزه که فکر کنیم که زندگی در کهکشان اولاً یه چیزی شبیه دریازدگی، فضازدگی، زمان‌زدگی، تاریخ‌زدگی و امثالهم، و دوماً چیزیه احمقانه.»

بخشی از متن:
 
آرتور، فورد و فاهش الستفراقوز بر فراز یه تپه بودند. عصر بود و همه‌چیز صلح‌آمیز.
آفتاب غروب می‌کرد.
دوروبرشون سرزمینی سبزرنگ با تپه‌های کم‌ارتفاع دیده می‌شد. پرندگان نظرشون رو درباره این منظره در آوازهای خود بیان می‌کردند و به نظر می‌رسید که نظرِ کلیِ پرنده‌ها نسبت به منظره خیلی مثبته. کمی دورتر صدای بازی کودکان به گوش می‌رسید و کمی دورتر از اون منبع این صدا دیده می‌شد: شهری کوچیک تو نور ضعیفِ غروب.
پیش‌تر خونه‌های شهر کوچیک بودند، سنگی و سفیدرنگ.
چیزی به غروب کامل خورشید نمونده بود.
ناگهان از یه جایی موزیک شروع شد. فاهش استفراقوز سریع یه دکمه رو فشار داد و موسیقی رو خفه کرد.
صدایی گفت «این‌جا...» فاهش الستفراقوز سریع یه دکمه رو فشار داد و این صدا هم خفه شد.
گفت: «خودم براتون تعریف می‌کنم بابام‌جان.»
همه‌چیز آروم بود. آرتور احساس خوشبختی کرد. حتا فورد هم به نظر شاداب می‌رسید. چند دقیقه‌ای به سوی شهر رفتند. توهمِ چمنِ زیرپاشون، که اتاق اطلاعات توهمی اون رو تولید کرده بود، دلنشین بود و اون‌ها رو به یاد بهار می‌انداخت. توهمِ گل‌های دوروبر بوی خوشی رو از خودش ساطع می‌کرد. فقط فاهش الستفراقوز بود که نگران و ناراحت به نظر می‌رسید.
از حرکت بازایستاد و به بالا نگاه کرد.
 
کتاب «زندگی، جهان و همه‌چیز» اثر داگلاس آدامز با ترجمه آرش سرکوهی با 222 صفحه و تیراژ 700 نسخه از سوی نشر چشمه راهی بازار کتاب شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها