پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۸
عدم مفهوم‌‏پردازیِ «منحصر به فرد» از تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی

کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی: درآمدی تاریخی ـ انتقادی» نوشته رضا صمیم مقدمه‌‏ای انتقادی است برای فراهم‏ کردنِ زمینه‏‌ای نظری ـ مفهومی ـ روش‌‏شناختی که بتوان با آن به مطالعه تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی پرداخت. پیش‏فرضِ این پژوهشِ تاریخی انتقادی، عدم مفهوم‌‏پردازیِ «منحصر به فرد» از تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی در پژوهش‌‏هایی است که تاکنون در این حوزه به انجام رسیده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی: درآمدی تاریخی ـ انتقادی» نوشته رضا صمیم به تازگی در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است. این کتاب، مقدمه‌‏ای انتقادی است برای فراهم‏ کردنِ زمینه‏‌ای نظری ـ مفهومی ـ روش‌‏شناختی که بتوان با آن به مطالعه تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی پرداخت. پیش‏فرضِ این پژوهشِ تاریخی انتقادی، عدم مفهوم‌‏پردازیِ «منحصر به فرد» از تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی در پژوهش‌‏هایی است که تاکنون در این حوزه به انجام رسیده است. منظور از «منحصر به فرد» در این عبارت، در نظر گرفتنِ ویژگی‏‌های «خاص» و تکنیک‌هایی است که یک مفهوم را به یک زمینه‏ اجتماعی و فرهنگی خاص متعلق می‌‏سازد. 

صمیم در بخشی از مقدمه کتاب بیان می‌کند که تولید و مصرف فرهنگی، مفاهیمی‏ برآمده از تحولاتِ عمیقِ مناسباتِ زندگیِ جمعی در جهان غرب‏ است. کاربست این مفاهیم در زمینه‌‏ای به غایت متفاوت برای توضیح مناسبات جمعی‏‌ای که آن هم، چندان با ویژگی‌‏های مناسبات جمعی‏‌ای که در جای‏‌جایِ این کتاب از آن به مناسباتِ جامعوی تعبیر کرده‌‏ام همخوان نیست، چالش‏‌هایی اساسی‏ به وجود می‌‏آورد. البته این جملات بدان معنا نیست که من، کاربستِ مفاهیم فوق‌‏الذکر را برای مطالعه‏‌ مناسبات جمعی در اجتماع ایرانی ناممکن می‌‏دانم؛ ولی آنچه اهمیت دارد آن است که با در نظر گرفتن چنان پیش‏‌فرضی این امکان حاصل خواهد شد که بتوان هر لحظه در مطالعه‌‏ی تولید و مصرف فرهنگی به وجوهِ به غایت متفاوتِ مناسبات تولیدی و مصرفی در این زمینه اندیشید. این تفاوت‏‌ها هنگامی که تولید و مصرف فرهنگی درون زمینه‏‏ دانشگاه ایرانی به موضوعی برای مطالعه تبدیل شود دوچندان خواهد شد چرا که خودِ دانشگاه در ایران، جلوه‏ای «منحصر به فرد» از پدیده‏ی «دانشگاه مدرن» است. 
 

به زعم مولف کتاب، در فهمِ چیستی و چگونگیِ فرآیند تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی، بیش از هر چیز باید به بیرون‌‏زدگی‏‌هایِ ‏ دانشگاه ایرانی در مقایسه با گونه‏ آرمانیِ مدرن آن اندیشید. ادعای نظری ـ تاریخیِ نخستِ این کتاب آن است که دانشگاه، مکانِ ویژه‏ای برای تولید و مصرف فرهنگی در اجتماع ایرانی است. 

وی ادامه می‌دهد: «برای اینکه این وجوهِ منحصر به فردکننده موضوع مورد بررسی‌‏ام را نشان دهم و از این طریق بنیان‌‏هایی منطقی برای اثبات این ادعا به‌دست آورم، طرحِ مطالعه‏‌ای تاریخی- تطبیقی درانداختم تا ابتدا آن گونه‏ آرمانی را که قرار است، ملاکِ تطبیق باشد شناسایی کنم و سپس به بیان تفاوت‏‌های گونه‏ بیرون‌‏زده‏ ایرانی‌‏اش بپردازم. تطبیق را درون اجتماع ایرانی نیز ادامه دادم تا بیرون‏‌زدگی‌‏های کنشِ جمعی در دانشگاه ایرانی با کنش‌‏ها در دیگر عرصه‏‌های اجتماع ایرانی را نیز نشان دهم. در این تحلیلِ دوم بود که، تولید و مصرف فرهنگی به یاری تحلیل تطبیقی و تاریخی من آمد.

به بیان دیگر دریافتم که مهمترین تفاوتِ دانشگاه ایرانی به عنوان عرصه‌‏ای از کنش جمعی در اجتماع ایرانی با دیگر عرصه‏‌های کنش آن است که در آن تولید و مصرف فرهنگیِ ویژه‏ای رُخ می‌‏دهد. تولید و مصرف فرهنگی خود، کنشی است که رُخدادش نیازمند شرایط تاریخی ـ اجتماعیِ ویژه‏ای است. به نظر، دانشگاه ایرانی این شرایط ویژه را به دلیلِ نقشِ منحصر به فردِ تاریخی‌‏ای که از زمان تاسیس‌‏اش ایفا کرده مهیا نموده است. در این پژوهش سعی کردم نشان دهم، دانشگاه ایرانی، نمونه‌‏ای منحصر به فرد از مناسباتِ جامعوی در ایران است و اتفاقا به همین دلیل، مکان منحصر به فردی برای تولید و مصرف فرهنگی محسوب می‌‏شود.»
 
طرح کلی کتاب حاضر مبتنی بر پیش‏فرض‌‏ها و اهدافی که گفته آمد رسم شد. بر اساس این پیش‏فرض‌‏ها و اهداف، پیش از هر کار نویسنده باید به ارائه‏ روایتی تاریخی ـ نظری از چگونگی تبدیل مفاهیم تولید و مصرف به ابزارهایی برای تبیین مناسبات جمعیِ انسانی می‌‏پرداخته است. جامعه‏‌شناسی شاخه‏‌ای از دانش است که برای نخستین بار این مفاهیم را برای تحلیلِ کنش جمعیِ انسان به کار برد. اینکه چگونه جامعه‌‏شناسی از این مفاهیم برای توضیح زندگیِ انسان در جامعه بهره برد می‌‏توانست در ساختنِ گونه‏ آرمانیِ کنش جمعی‏‌ای که در آن تولید و مصرف فرهنگی رُخ می‌‏دهد یاری رساند.

چیستیِ مفهومِ شهر جدید (در برابر شهرتاریخی)، برای چنین توضیحی حیاتی بود. به همین دلیل در فصل اول، نویسنده بر روی چیستی شهر جدید و تفاوت‌‏های آن با شهر تاریخی متمرکز شده‌‏ است. تولید و مصرف فرهنگی، ویژگیِ انسانِ اقتصادی یعنی انسانِ شهرهای جدید است. در بیانِ این تفاوت‏‌ها به آراء و نظریاتِ جامعه‌‏شناسان کلاسیک در این بخش بسیار مراجعه شده است. به نظر مولف کتاب، جامعه‌‏شناسان کلاسیک اندیشه‏‌هایی جاودان در فهمِ تمایزهای انسان جدید و انسان قدیم از خود بجای گذاشته‏‌اند. مولف چنین فهمِ نابی را در آراء و اندیشه‏ های کارل مارکس، گئورگ زیمل و ماکس وبر جستجو کرده‏ است.

در انتهای این فصل به این سوال که چرا، تولید و مصرف فرهنگی، ویژگیِ شهری است که در آن مناسباتِ اقتصادی، شکل استانداردِ کنش است و نه مناسباتِ سیاسی پاسخ داده‏ شده است. شهری که چنین است شهری است که در آن منطقِ بازار، منطق تمام کنش‏های جمعی انسانی است. حتی کنش‌‏هایی که در عرصه‏‌های غیر مادیِ حیات انسان جریان دارد. به بیان دیگر صمیم، در انتهای این بخش به این نتیجه رسیده که رخداد تولید و مصرف فرهنگی به مثابه کنش، حتما درونِ مناسباتی صورت می‏‌پذیرد که منطق بازار یافته‌‏اند و در آن تمام ارزش‌‏های مصرفی، میلی عجیب به تبدیل به ارزش‌‏های مبادله‌ای پیدا کرده‌‏اند. 

در فصل دوم به تحلیل و توضیحِ منطقِ مناسبات جامعوی پرداخته‏ شده تا زمینه برای تعریفِ دانشگاه مدرن به عنوان شکلی از مناسبات جامعوی آماده شود. اینکه چگونه علم در جهانِ جدید تسلیمِ گسترش منطقِ مناسبات جامعوی شد، نکته‏‌ای است که در همین بخش به آن اشاره شده است. مولف از طریق چنین اشاره‌‏ای بیان شده که بورژوازی به مدد ابزارهایی چون بوروکراسی مدرن توانست تمام حوزه‏های کنشِ جمعی را به تسخیرِ منطقِ عقلانی و اقتصادی درآورد. در انتهای همین بخش به دانشگاه مدرن به مثابهِ فضایی جامعوی  پرداخته‏ شده که در آن همه چیز به کالا و سرمایه تبدیل می‌‏شود. 

فصل سوم، بر دانشگاه ایرانی به عنوان زمینه‌‏ای منحصر به فرد که در آن تولید و مصرف فرهنگی رُخ می‏‌دهد متمرکز است. البته صمیم، پیش از این تمرکز، منطقِ اقتصادیِ کنش در جامعه را با یاری گرفتن از توضیحات کارل مارکس درباره‏ی فرمولِ عام سرمایه تبیین کرده است. این تبیین برای نشان دادن منحصر به فرد بودن دانشگاه ایرانی که تا حدودی مبتنی بر منطقِ مناسبات جامعوی عمل می‌‏کند و لاجرم در آن تولید و مصرف فرهنگی رُخ می‏‌دهد لازم بود. در ادامه‏ این بخش، نظریه‌‏ای تاریخی درباره‏ نسبت دولت ایرانی، بوروکراسی و تاسیس دانشگاه در ایران ارائه شده تا بتوان با کمکِ آن امکانی نظری-مفهومی برای توضیح چیستیِ کنش تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی فراهم کرد.

فصل‏‌های چهارم و پنجم کتاب حاضر معرفی و نقد مفاهیم، نظریه‌‏ها و پژوهش‏‌های موجود در مطالعه‏ تولید و مصرف فرهنگی به طور کلی و تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی است. از آنجا که هدفِ کتاب حاضر ارائه‎ چارچوبی مفهومی-روش‏‌شناختی برای مطالعه‏ تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی است مطالب و نقدهای موجود در این دو فصل کمک می‌‏کند استراتژی‌‏های مفهومی ـ روش‏‌شناختی همگن را شناسایی کنم.

در فصل ششم، این استراتژی‌‏ها ارائه شده است. فصل ششم طرح‌نامه‌‏ای تفصیلی برای انجام مطالعه‌‏ای روی تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی نیست بلکه، طرح‌واره‏ای از استراتژی‌‏های مفهومی- روش‌‏شناختیِ همگن است که بنابر ادعای طرح‌‏شده، استفاده از آنها کمبودها و چشم‌‏پوشی‏‌هایی که تاکنون در پژوهش‏‌های موجود بر روی تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی رُخ داده است را از میان می‌‏برد. در پسگفتار نیز تلاش شده برخی پرسش‌‏های بنیادین را که می‌‏توان با استفاده از مطالعه بر روی تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی در مورد آینده‏ این دانشگاه درافکند طرح شود. پاسخ به این پرسش‌‏ها از نظر مولف کتاب، پاسخ به سرنوشت دانشگاه ایرانی در آینده‏ پرمخاطره‌‏ای است که پیش رویش قرار دارد.

​کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی: درآمدی تاریخی ـ انتقادی» نوشته رضا صمیم با شمارگان هزار نسخه در 248 صفحه به بهای 13 هزار تومان از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناری روانه بازار نشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها