دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۹
«پنلوپیاد» مارگارت اتوود نمایان شد

رمان «پنلوپیاد» نوشته مارگارت اتوود از سوی نشر نی منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) رمان «پنلوپیاد» نوشته مارگارت اتوود بازنویسی از «اودیسه» است که عمدتاً از زاویه دید پنلوپه روایت می‌شود. «پنلوپیاد» را بازگویی یک اسطوره معرفی کرده‌اند، اما کاملاً این طور نیست. قصه بازگشت «اودوسئوس» از جنگ تروا به خانه واجد شرایط یک اسطوره است، اما اگر اسطوره قصه‌ای باشد که نیرو و طنین صدایش را مدیون جزئیات و زبان هر یک  از نسخه‌هایش باشد، «اودیسه» این گونه نیست. «پنلوپیاد» نه دقیقاً در پاسخ به اسطوره اودوسئوس، که در پاسخ به اودیسه نوشته شده است.
 
یکی از دلایل طرحی نو در انداختن در اثری قدیمی این است که چیزهایی که در طول زمان برای خوانندگان بدیهی می‌شود و چیزهایی که نیاز به توضیح دارند، تغییر می‌کنند. خواننده مدرن اودیسه ممکن است از خود بپرسد در ذهن پنلوپه چه می‌گذشته وقتی 20 سال فرمان‌بردارانه برای همسرش صبر می‌کند تا به خانه بازگردد و می‌بافد و می‌گرید و خواستگارها را می‌تاراند. اتوود در ستایشی خطاب به پنلوپه از فصل بیست و چهارم اودیسه هومر مدد می‌جوید: «... ای اودوسئوس مکار! تو عجب مرد خوش‌اقبالی هستی که زنی با فضایلی چنین برجسته نصیبت شده! چه‌قدر پنلوپه بی‌همتای تو، دختر ایکاروس، وفادار بود! چه وفادارانه خاطره شوهرش در جوانی را حفظ کرد! شکوه پاکدامنی او طی سالیان محو نخواهد گشت، اما خدایان بی‌مرگ به افتخار پنلوپه وفادار به نغمه‌ای زیبا برای گوش‌های میرا ساز خواهند کرد.»
 
نکته چشمگیر در رابطه با این نقل قول –که با آن‌که اتوود این را نمی‌گوید، از روح آگاممنون در هادس است- این است که نه خطاب به خود پنلوپه که خطاب به اودوسئوس است؛ همه چیز مربوط به اوست نه پنلوپه. جهان اودیسه جهان مردانه است. پنلوپه در «پنلوپیاد» شانس این را می‌یابد که قصه را از منظر خودش روایت کند. به هر روی یکی از کارکرهای ادبیات صدا بخشیدن به بی‌صدایان است و این می‌تواند شامل شخصیت‌های سایر آثار ادبی نیز بشود.
 
روایت پنلوپه چنین آغاز می‌شود: «حالا که مرده‌ام همه چیز را می‌دانم. این همان چیزی است که همیشه آرزو می‌کردم اتفاق بیفتد.» -احتمالاً وقتی زنده بوده- «اما همچون خیل آرزوهای دیگرم این هم به حقیقت نپیوست.»
 
صدایی که اتوود به پنلوپه می‌بخشد مدرن، واقع‌بین، هوشمندانه، با مزه و از قید و بند اوهام رهاست: «هر از گاهی مه کنار می‌رود و می‌توانیم نگاهی به دنیای زنده‌ها بیندازیم. مثل این است که شیشه کثیف پنجره را پاک کنی و فضایی برای تماشا کردن درست کنی. گاهی حصار محو می‌شود و می‌توانیم برویم گردش. آن موقع است که هیجان زده می‌شویم و کلی جیغ و داد می‌کنیم.» این رمان چنین گردشی است، خواه بدون جیغ و داد. راوی نه در جهانی که در آن زیسته وجود دارد نه در جهان ما، بلکه در برزخی در میانه –جایی آرمانی که از آنجا قصه‌اش را تعریف می‌کند. این روایت بین خاطرات او از زندگی خودش روی زمین و مواجهاتش در هادس با ارواح کسانی که زمانی می‌شناخت، در حرکت است.
 
رمان «پنلوپیاد» نوشته مارگارت اتوود با ترجمه طهور آیتی با شمارگان هزار نسخه به بهای 19 هزار تومان به تازگی از سوی نشر نی منتشر شده است. 

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها