دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۳:۲۶
«دختري با روبان سفيد»؛دنيايي پر از وهم

«دختري با روبان سفيد» نوشته‌ي «مژگان كلهر» يكي از رمان‌هايي است كه انتشارات كانون، به‌تازگي در قالب طرح «رمان نوجوان امروز» منتشر كرده است.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، «دختري با روبان سفيد» داستان دنيايي پر از وهم است. دنيايي كه در آن عكس‌ها جان مي‌گيرند. آدم‌هايي كه به خاطره‌ها پيوسته‌اند بازمي‌گردند و گذشته را مثل يك فيلم ويدئويي مي‌توان عقب برد و به جلو بازگرداند. 

شخصيت‌هاي اصلي اين دنياي خيالي، يك دختر بچه، مادرش و پيرزني هستند كه مادر و دختر مونسش هستند.

مژگان كلهر داستان را با به صدا درآمدن زنگ خانه آغاز مي‌كند. نامه‌اي حامل خبري تكان‌دهنده به ساكنان خانه مي‌رسد. اين شروع، اگرچه تكراري است اما نخستين نشانه‌هاي بحران در داستان را در خود دارد و خواننده را كنجكاو مي‌كند تا به خواندن ادامه دهد.

معرفي همه شخصيت‌هاي اصلي درگير در داستان يكي از نقاط مثبتي است كه در شروع رمان «دختري با روبان سفيد» قابل تشخيص است. اما تا فصل چهارم داستان، «پيرزن» چهره‌اي ندارد و مناسباتش با ديگر شخصيت‌هاي ماجرا يعني «شيرين» و «مامان مرضي»(مرضيه) نامشخص است.

«دختري با روبان سفيد» براي نوجوان امروز نوشته شده است اما شخصيت‌هاي اصلي‌اش نوجوان نيستند. شيرين، هشت ساله است و خاطرات احترام از گذشته نيز در دوران كودكي‌اش اتفاق مي‌افتد. نقش دادن به يك شخصيت نوجوان در اين كتاب مي‌توانست خواننده را بيشتر درگير ماجراهاي داستان كند. نكته‌اي كه نويسنده به عمد يا از روي سهو به آن بي‌توجه بوده است.

«دختري با روبان سفيد» پر از كشمكش است. شخصيت‌هاي اصلي با هم درگيرند و همه آنها با شهرداري كه قصد دارد خانه را براي احداث بزرگراه خراب كند، در كشمكش و چشم انتظار بحراني بزرگ هستند كه نزديك است اتفاق بيفتد. اين ويژگي اثر، به خوبي مي‌تواند آن را براي خواننده نوجوان جذاب كند.

شيرين و مادرش به اجبار زندگي در كنار پيرزني تنها به نام «احترام» را پذيرفته‌اند كه نياز به همدم و پرستار دارد. اما شيرين هشت ساله كه چند سالي است پدر را از دست داده، اين نوع زندگي را نمي‌پذيرد و خواهان استقلال و امتيازات زندگي طبيعي است كه بيشتر همسالانش از آن برخوردارند. اين خواسته او را به كشمكش با مامان مرضي مي‌كشاند.

مامان مرضي هم از اين زندگي راضي نيست اما نتوانسته كاري پيدا كند، اجاره كردن خانه براي يك زن تنها برايش مشكلاتي به‌وجود آورده و همين‌ها باعث شده است كه به پرستاري از يك پيرزن و هم‌خانه شدن با او تن دهد. اما مامان مرضي راه‌حلي براي اين مشكل پيدا كرده است. او فكر مي‌كند، ازدواج مجددش مشكلاتشان را كم مي‌كند. راه‌حلي كه چندان به مذاق شيرين خوش نمي‌آيد و كشمكش‌هاي داستان را بيشتر مي‌كند.

احترام هم درگيري‌هاي مختصري با مادر و دختر دارد اما كشمكش اصلي او با گذشته است. دوران كودكي احترام پر از اتفاقات به ظاهر ساده‌اي است كه سرنوشت اعضاي خانواده‌اش را تغيير داده. اتفاقاتي كه او مي‌كوشد با بازگشت به گذشته آنها را تصحيح كند.

طرح اصلي داستان واضح است اما گاه غيرقابل باور به نظر مي‌رسد. ويژگي اسرارآميز اتاق مخصوص، عكس‌هايي كه جان مي‌گيرند؛ دنياي كودكي احترام كه او و شيرين را به‌راحتي در خود مي‌پذيرد؛ ظهور ناگهاني «سيم‌زار بانو» و پنهان ماندن شگفت‌آور «اسفنديار» از جمله مواردي است كه خواننده مجبور است بي‌هيچ توضيحي بپذيرد.

«دختري با روبان سفيد» از فضاسازي قدرتمندي برخوردار است. توصيف فضا، آمد و شد و آدم‌ها در صحنه داستان و حتي جزئيات پوشش شخصيت‌ها به خواننده كمك مي‌كند ارتباط موثري با داستان برقرار كند و به‌راحتي داستان را در ذهنش مجسم كند.

مژگان كلهر در شخصيت‌پردازي اين اثر هم موفق بوده است. شيرين، مامان مرضي، احترام و «سيم‌زار بانو» خصوصيت‌ مشترك زنان نسل خود را به نمايش مي‌گذارند.

يكي ديگر از نكات مورد توجه در اثر، گفت‌وگوهاي رد و بدل شده بين شخصيت‌هاي اصلي داستان است. نويسنده به خوبي توانسته است بار بخش عمده‌اي از داستان را بر دوش مكالمات روزمره بگذارد و با ظرافت اطلاعات مورد نياز خواننده را در اين قالب ارائه دهد. اما نكته‌اي كه از ديد نويسنده و ويراستار اثر پنهان مانده، توجه به لحن گفت‌وگوها است. لحن صحبت شخصيت‌هاي اصلي داستان از يك‌دستي لازم برخوردار نيست و گاه عاميانه و گاه كتابي مي‌شود.

پايان‌بندي «دختري با روبان سفيد» زيبا و شاعرانه اما تا حدودي شتاب‌زده است. چيزي نمانده كه خانه بر سر ساكنان آن خراب شود. اما سفر شيرين و احترام به گذشته مشكلات را ساده مي‌كند. شيرين از گذشته احترام عبرت مي‌گيرد، به مشكلات زندگي‌اش منطقي نگاه مي‌كند و سعي مي‌كند اشتباهاتش را قبل از آنكه دير شود، جبران كند. احترام بخشي از گذشته‌اش را اصلاح مي‌كند و ناگهان سيم‌زار بانو سر مي‌رسد. نماينده‌اي از طرف برادر احترام كه حتي در پايان داستان هم چهره‌اي نمي‌يابد.

مشكلات به طرز معجزه‌آسايي حل مي‌شود. احترام به باغ پدري‌اش بازمي‌گردد، جايي كه در كودكي از آن رانده شده است. يادگاري از خانواده كه برادر آن را حفظ كرده اما به دلايلي كه بر خواننده روشن نمي‌شود وجود آن را از احترام مخفي كرده است. شيرين هم در پايان، ازدواج مادر را مي‌پذيرد و بعد هر دو راهي خانه مادربزرگ مي‌شوند. خانه‌اي در ايستگاه متروي «اتمسفر».

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها