چهارشنبه ۸ دی ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۹
«بریگیته کروناور» از سن و شور جوانی می گوید

«بریگیته کروناور» از برجسته‌ترین نویسندگان آلمانی زبان معاصر كه در سال 1980 با نخستین رمانش با عنوان «خانم مولن بک در محوطه» به شهرت رسید، گرچه امروز 29 دسامبر (8 دی) 70 ساله می‌شود، اما احساس می‌کند بسیار جوانتر از یک بانوی 70 ساله است./

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از خبرگزاری آلمان، «بریگیته کروناور» نویسنده و مقاله نویس در 29 دسامبر 1940 در شهر «اسن» متولد شد. او که در رشته های زبانشناسی و علوم تربیتی تحصیل کرده ، پس از نگارش نخستين رمانش و جلب نگاه‌ها به سوی خود، رمان‌ها و آثار دیگری را به کارنامه ادبی‌اش افزود که رمان های «ریتا مونسترم» 1983، «دستمال» در سال  2000، «دو شکارچی سیاه» در سال 2009 و داستان‌های «شب منقوش» در سال1981، «خانم ملانی، خانم مارتا و خانم گرترود» در سال 2005 و «پیراهن های زنان» در سال 2010 از جمله آن هاست.

جایزه ادبی «فونتانه» شهر برلین ، جایزه «هاینریش بل» و جایزه ادبی «اینگبورگ باخمن» از جمله جوایزی است که به ترتیب در سال های 1985، 1989 و2005 به این نویسنده اهدا شده است.

خبرگزاری آلمان به مناسبت سالروز تولد این بانوی نویسنده مصاحبه‌ای با او انجام داده است. 

خانم کروناور، آیا آغاز فعالیت ادبی تان را به خاطر می‌آورید؟ 
من در کودکی خط بسیار بدی داشتم و مجبور بودم در خانه تمرین زیبا نویسی انجام دهم. اما توانستم پدرم را متقاعد کنم که در تمرین خوشنویسی به جای رونویسی کردن از روی نوشته‌ها، داستان های خودم را بنویسم. علاوه بر این من مطالعه ادبیات بزرگسالان را زود آغاز کردم که این ادبیات اغلب برای من نامفهوم بود. اما همین اندازه که با زبان سر و کار داشتم برایم شیفته کننده و جذاب بود. 

وقتي نخستين کتاب‌تان با نام «مسیر اجتناب ناپذیر اشیا» منتشر شد، شما 34 ساله بودید حال آن که نویسندگان جوان سرشناس ، امروز اغلب بسیار جوانتر از این سن شما هستند. این امر شما را بدگمان نمی کند؟ 
همیشه استثناهایی وجود دارد؛ به «شیلر» فکر کنید که اثر معروف خود با عنوان «راهزنان» را در سال های جوانیش به رشته تحریر درآورد. مفهوم نبوغ امروز به شکلی نسنجیده مورد استفاده قرار می‌گیرد. وضعیت برای اغلب افراد با استعداد استثنایی در کتاب دوم دچار تغییر می‌شود و آن ها اغلب از مطبوعات روی خود را برمی‌گردانند یا تلافی شور و شوق اولیه خود را سر آن ها درمی‌آورند و سپس یکی را به سوی سکوی اعدام هدایت می کنند. 

چگونه تحسین نویسندگان جوان را توجیه می کنید؟ 
گرایشی وجود دارد تا صدای جوانان به شکلی عجولانه مثل بت پرستیده شود. زیرا موضوع بحث در مورد چیزهای جدید است كه تاكنون استفاده نشده است. می‌توانم درک کنم که مردان پیر و خسته منتقد ادبیات می‌خواهند از بوی زندگی بار دیگر برخوردار شوند. اینجاست که تلاش بزرگی در میان منتقدان شکل و آثار نویسندگان جوان به شدت مورد استقبال قرار می گیرد. حال آن که وقتی این آثار به دقت بررسی می شوند، آن قدرها هم پرمحتوا نیستند. 

کتاب‌های شما برایتان جوایز ادبی معتبر چون جایزه گئورگ بوشنر را به ارمغان آورده است. آیا این جوایز ادبی برای شما مهمند؟ 
طبیعی است که دریافت جایزه مایه مباهات است. اما من جوایزی را نیز رد کرده‌ام، نه به این دلیل که پولی برایم نداشته است، بلکه به این دلیل که عقیده داشتم دیگران شایسته این جوایزند، یا من شایستگی جوایز بهتری را دارم. در آن زمان فکر نمی‌کردم که یک نفر در هیات داوران برای انتخاب یک نفر خاص مبارزه کند. امروز من دیگر هیچ کاری انجام نمی‌دهم تا هیچ کس هم از من رنجیده خاطر نشود. 

اکنون شما هفتاد سالگی‌تان را جشن می گیرید. این مساله شما را به فکر فرو نمی‌برد؟ 
سن و سال چیزی است که همیشه به آن فکر می‌شود. اول نمی‌خواستم 16 ساله شوم. بعدها دلم می‌خواست در 28 سالگی بمیرم تا مجبور نشوم 30 ساله شوم. اما حالا خونسردم. بايد در اندیشه‌ام به هفتاد ساله شدنم بخندم اما ابدا چنین احساسی ندارم. حالا زمانی که همه این سال ها را پشت سر گذاشته ام، مایل نیستم که سال‌های رفته از عمرم را با هیچ کسی معاوضه کنم. این سال های رفته تجربیات و شناخت هایی تند که یک زندگی از آن ها ساخته شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها